خرفه

/xorfe/

معنی انگلیسی:
portulaca, pursiane

لغت نامه دهخدا

خرفه.[ خ ُ ف َ / ف ِ ] ( اِ ) نام گیاهی است و آنرا بپارسی پرپهن گویند و معرب آن خرفج است و آن بعربی به بقلةالحمقاء معروف است. گویند در اصل بقلةالزهراء بوده و معاندان اهل بیت آنرا برگردانده بقلةالحمقاء خوانده اند. ( از انجمن آرای ناصری ) ( از آنندراج ) ( از برهان قاطع ). فرفین. فرفه. فرفحیز. فرفیه. بقلةالمبارکه. بقلةاللینه. چکوک. وَشینَگ. بلبن. کف. قینا. کلنگ. کلنگک. نوحل. بوخله. رجله. بی خیله. ختفرج. زریرا. بخله. بخیله. خفرج. گیاه نمناک. تورک. پی خیله. خوک. مویزآب.دندان سا. تخمگان. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
کسی را کو تو بینی درد سرفه
بفرمایش تو آب دوغ و خرفه.
طیان ( از فرهنگ اسدی نخجوانی ).

خرفه. [ خ ُ رَ ف َ ] ( اِخ ) دهی است میان سنجار و نصیبین و احمد مقری ابن مبارک بن نوفل از این ده است. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

(اسم ) گیاهی است از تیره ای بنام خرفه جزو رد. جدا گلبرگها که خودرو و دارای ساقه های سرخی است که روی زمین میخوابد . گلبرگهایش سفید یا زرد و تخم های آن ریز و سیاه است . تخم آن در پزشکی بکار میرود پر پهن فرفهن فرفین بوخله خفرج بقله الحمقائ .
دهی است میان سنجار و نصیبین و احمد مقری ازین ده است ابن مبارک ابن نوفل از این ده است .

فرهنگ معین

(خُ فِ یا فَ ) [ معر. ] (اِ. ) گیاهی است از تیره ای به نام خرفه ، جزو ردة جداگلبرگ ها، گلبرگ هایش سفید یا زرد و تخم های آن ریز و سیاه است . تخم آن در پزشکی به کار می رود. پرپهن ، فرفهن ، فرفین ، بوخله ، خفرج و بقلة الحمقاء نیز گویند.

فرهنگ عمید

گیاهی خودرو و یک ساله با ساقۀهای سرخ، برگ های سبز، و تخم های ریز، سیاه، لعاب دار، و نرم کننده که مصرف خوراکی و دارویی دارد.

فرهنگستان زبان و ادب

{Portulaca} [زیست شناسی- علوم گیاهی] سرده ای از خُرفه ایان علفی یکسالۀ گوشتی گسترده بر روی زمین با 40 تا 100 گونه که برگ های قاشقی و ساقه های قرمز و گل هایی دارند که در نور خورشید میشکفد

گویش مازنی

/Khorfe/ نوعی سبزی صحرایی که خوراکی است

دانشنامه عمومی

خُرفه ( نام علمی: Portulaca ) سرده ای است از خُرفه ئیان علفی یک ساله گوشتی گسترده بر روی زمین با ۴۰ تا ۱۰۰ گونه که برگ های قاشقی شکل و ساقه های قرمز و گل هایی دارند که در نور خورشید می شکفد. همچنین این گیاه از مقاومت خوبی به خشکی برخوردار است.
به گیاه پرپهن در این سرده نیز خرفه می گویند. بلبن یا بلبهن نیز نام های باستانی این گیاه است که در نزهت نامه علایی آمده است.
این تیره در ایران یک جنس و یک گونه به نام خرفه ( Portula oleracea ) دارد که با برگها و ساقۀ نسبتاً گوشتی و آبدار خود کاملاً مشخص است و اغلب به صورت هرز در مزارع، باغچه ها و گلدان ها دیده می شود. در طب عوام مصرف دارویی دارد و گاهی نیز از سرشاخه و برگهای آن ترشی تهیه می شود. در بعضی نقاط ایران به عنوان سبزی خوردن مصرف می شود. [ ۲] بنی امیه به دلایلی نام آن را حمقاء نهادند.
قسمت خوردنی گیاه برگ ها و بذر آن می باشد.
عکس خرفهعکس خرفهعکس خرفهعکس خرفه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

خُرْفِه
خُرْفِه
گیاهی با نام علمی Portulaca Oleracea از تیرۀ Portulacaceae. این گیاه علفی و فاقد کرک، با برگ های فاقد دمبرگ، گوشتی، تخم مرغی پهن با رنگ سبز تیره و سطحی شفاف است. این گیاه فاقد جام (مجموعۀ گلبرگ های یک گل) و کاسۀ آن گلبرگ مانند، زردرنگ، کوچک و بدون دمگل اند. خرفه در همه نقاط ایران، مخصوصاً شمال انتشار دارد. این گیاه، مدر، ضد اسکوربوت، تب بر، تصفیه کنندۀ خون، تسکین دهندۀ تشنگی و مفید برای بسیاری امراض است. در شمال ایران غذای مطبوعی از آن به عنوان خنکی و تصفیه کنندۀ خون تهیه می شود. هم اکنون، نژاد اصلاح شده ای از آن به عنوان سبزی خوردن کاشته می شود. گونۀ زینتی P. grandiflora با نام فارسی گل ناز اخیراً در باغچه ها و پارک ها کاشته می شود.

مترادف ها

purslane (اسم)
خرفه

پیشنهاد کاربران

پارسی ان پرپهن است
به خرفه در زبان ترکی، بستان تره سی، تَرتَر، خیلفه و پرپینه می گویند
خرفه : در زبان ترکی به این گیاه خیلفه و پرپینه می گویند
خُرفِه، نام های دیگر این گیاه قلفه /Qolfe/ و پرپهن/ parpahn یا parpahan/ است.
خرفه یا قلفه دارای برگ های ضخیم آبدار سبز با ساقه های قرمز و گل های زرد یا سفید کوچک و تخم های سیاه ریز است. تخم خرفه را در شیرینی پزی برای تزیین نان برنجی و نان کشمشی و غیره استفاده می کنند.

بپرس