خواه و ناخواه

/xAhonAxAh/

معنی انگلیسی:
willy-nilly
obligatory
, willy-nilly

لغت نامه دهخدا

خواه و ناخواه. [ خوا / خا هَُ خوا / خا ] ( ق مرکب ) طوعاً ام کرهاً.کام و ناکام. چار و ناچار. ( یادداشت بخط مؤلف ). برخلاف یا موافق میل و خواهش و رضا.

فرهنگ فارسی

طوعا ام کرها کام و ناکام

پیشنهاد کاربران

طوعاً ام کرهاً
ناچار و چار. [ رُ ] ( ق مرکب ) خواه و ناخواه :
اگر باز گردی ز راه ستور
شود بید تو عود ناچار و چار.
ناصرخسرو.
از این بند و زندان بناچار و چار
همان کش درآورد بیرون برد.
ناصرخسرو.
...
[مشاهده متن کامل]

چو من از پس دین دویدم بباید
دویدن پس از من بناچار و چارش .
ناصرخسرو.
مبارزان را بیم و امید ننگ و نبرد
دو جامه پوشد ناچار وچار از آتش و آب .
مسعودسعد.

خواه و ناخواه/xAhonAxAh/: خواه ناخواه، خواه مخواه، خواه نخواه, خواهی نخواهی، ناگزیر، بهرحال.

بپرس