معنی: کاهل، عقب مانده، کند، اهستهمعانی دیگر: عایق برای بستن دور لوله ی آب گرم و دیگ بخار و غیره، عایق بندی، (معماری) چارچوب زیر تاق ضربی (که پس از اتمام ساختمان برمی دارند)، خسته کننده
• (1)تعریف: thermal insulation that is wrapped around pipes, boilers, and the like.
• (2)تعریف: the act of applying this kind of insulation.
• (3)تعریف: a wooden framework that supports an arch until the keystone is inserted.
جمله های نمونه
1. He's lagging behind a bit - I think we'd better wait for him to catch us up.
[ترجمه گوگل]او کمی عقب مانده است - به نظر من بهتر است صبر کنیم تا او به ما برسد [ترجمه ترگمان]او کمی عقب رفته - فکر می کنم بهتر است صبر کنیم تا ما را بگیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She stopped to wait for Ian who was lagging behind.
[ترجمه گوگل]او ایستاد تا منتظر ایان باشد که عقب مانده بود [ترجمه ترگمان]ایستاد و منتظر شد تا ایان که عقب مانده بود منتظر بماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Prices are rising sharply, while incomes are lagging far behind.
[ترجمه گوگل]قیمت ها به شدت در حال افزایش است، در حالی که درآمدها بسیار عقب است [ترجمه ترگمان]قیمت ها به شدت در حال افزایش هستند، در حالی که درآمدها عقب مانده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! [ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Britain is lagging behind the rest of Europe.
[ترجمه گوگل]بریتانیا از بقیه اروپا عقب است [ترجمه ترگمان]بریتانیا پشت بقیه اروپا عقبتر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The fact remains that we are still lagging behind the other classes in maths.
[ترجمه گوگل]واقعیت این است که ما هنوز در ریاضیات از کلاس های دیگر عقب هستیم [ترجمه ترگمان]واقعیت این است که هنوز در حال عقب رفتن از کلاس های دیگر در ریاضیات هستیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Why is this country lagging behind in the development of space technology?
[ترجمه گوگل]چرا این کشور در توسعه فناوری فضایی عقب مانده است؟ [ترجمه ترگمان]چرا این کشور در توسعه فن آوری فضایی عقب است؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Tories are still lagging way behind in the opinion polls.
[ترجمه گوگل]محافظهکاران همچنان در نظرسنجیها بسیار عقب هستند [ترجمه ترگمان]محافظه کاران هنوز هم از نظر سنجی نظری، عقب مانده هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Hague was lagging badly in the polls.
[ترجمه گوگل]هیگ در نظرسنجی ها به شدت عقب بود [ترجمه ترگمان]هیگ در رای گیری به شدت عقبتر بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We are lagging far behind our European competitors in using new technology.
[ترجمه گوگل]ما در استفاده از فناوری جدید بسیار از رقبای اروپایی خود عقب هستیم [ترجمه ترگمان]ما از رقبای اروپایی خود در استفاده از فن آوری نوین فاصله داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Sales are lagging at the moment.
[ترجمه گوگل]فروش در حال حاضر عقب افتاده است [ترجمه ترگمان]فروش در حال حاضر عقب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. On our left, Sherman and Daisy kept lagging back and then lurching forward, sometimes beside and sometimes behind us.
[ترجمه گوگل]در سمت چپ ما، شرمن و دیزی مدام عقب میماندند و سپس به جلو، گاهی کنار و گاهی پشت سر ما خم میشدند [ترجمه ترگمان]در سمت چپ، شر من و دی زی به عقب باز می گشتند، و گاهی هم در کنار ما به پیش می رفتند و گاهی هم پشت سر ما [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. With production capacity lagging behind the surging demand for nutrients from farmers around the world that trend is set to continue.
[ترجمه گوگل]با عقب ماندن ظرفیت تولید از تقاضای فزاینده برای مواد مغذی کشاورزان در سراسر جهان، این روند همچنان ادامه خواهد داشت [ترجمه ترگمان]با رشد ظرفیت تولید در پشت افزایش تقاضا برای مواد مغذی از کشاورزان در سراسر دنیا که این روند همچنان ادامه دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Agriculture was lagging behind the general prosperity levels.
[ترجمه گوگل]کشاورزی از سطح رفاه عمومی عقب بود [ترجمه ترگمان]کشاورزی عقب تر از سطح رفاه عمومی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Gloria and I were lagging behind the party as it stepped out into the garden via the orangery.
[ترجمه Learner] وقتی بقیه از نارنجستان وارد باغ شدند، گلوریا و من داشتیم کم کم از گروه عقب می افتادیم. lagging behind the party : از گروه عقب افتادن as it : هنگامی که
|
[ترجمه گوگل]من و گلوریا از مهمانی عقب مانده بودیم که از طریق نارنجستان وارد باغ شد [ترجمه ترگمان]من و گلوریا وقتی وارد باغ شدیم از آن ها جدا شدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[عمران و معماری] تخته پوشش - پوشش محافظ - تمدید دهنده - دنباله - عایقبندی [برق و الکترونیک] پس افتی، عقب افتادن [مهندسی گاز] پوشش عایق اطراف لوله [زمین شناسی] عایق بندی، تخته پوشش [معدن] لارده (نگهداری)
انگلیسی به انگلیسی
• lateness; falling behind; act of lingering; act of insulating; insulating material falling behind, straggling; lingering, tarrying; slackening; slow, idle, slack lagging is special material which is used to cover pipes, water tanks, or the inside of a roof in order to prevent heat escaping.
پیشنهاد کاربران
Laggin : تخته پوشش ، پوشش محافظ ، عایقبندی . . .
وامانده ، واماند
در مهندسی برق lag - lagging به معنی پس فاز و lead - leading به معنی پیش فاز است.
چگونگی یاد سپاری اسان کلمات : Lag - lagging - lead - leading طبق فرمایش کارشناسان یادگیری برای جا گرفتن بهتر کلمات در ذهن، مسائلی مؤثر است ازقبیل ساخت جمله، داستان سازی ، تصویر سازی و اضافه کردن هر چیز خنده دار و مسخره در ان که در یادسپاری تاثیر مثبت دارد برای این کار می توان از اضافه نمودن حرف یا حروف به کلمه در جهت معنادار شدن هم استفاده نمود و سپس کلمه جدید را با معنی کلمه واقعی مرتبط کرد ... [مشاهده متن کامل]
تلفظ کلمه ی Lag ، لگ می شود که یک حرف نون به ان اضافه می کنیم که می شود لنگ، حال باید لنگ را با تاخیر و کندی مرتبط کرد و داستان سازی کرد هر موجود لنگ قاعدتا باید با تاخیر برسد یا کند راه برود اما در مورد قصه، می توان قصه مسابقه لاک پشت و خرگوش را مطرح کرد با انکه خرگوشی تنبلی نکرد و حتی نخوابید و عزم داشت که مسابقه را ببرد وتمام توانش را به کار برد که اول شود اما لاک پشت اول شد چرا؟ در مورد lagging هم می توان یادLag و لنگ کرد یا لگینگ را لنگینگ نمود و به ذهن سپرد بهرحال این دو از یک خانواده اند و لگینگ یعنی عقب افتاده. در مورد متضاد این دو کلمه باید گفت اکثرا می دانند که leader لیدر یعنی رهبر ( مثلا لیدر گروه ) از این کلمه می توان lead لید به معنای رهبری را حدس زد رهبری داستان قبل کسی است که از همه سبقت گرفته است اما leading لیدینگ ازهمین خانواده است و به معنای پیش تازاست.
در زیست شناسی به معنای رشته ی پیرو در همانندسازی DNA