مطرقه


مترادف مطرقه: پتک، چکش

معنی انگلیسی:
hammer

لغت نامه دهخدا

مطرقه. [ م ِ رَ ق َ ] ( ع اِ ) خایسک آهنگران. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). پتک و چکش آهنگران که به هندی هتورا و گهن گویند. ( غیاث ). خایسک. ( مهذب الاسماء ) ( لغت نامه اسدی ) ( زمخشری ). چکوچ. ( فرهنگ اسدی نخجوانی ). چکش. کوبیازه و کوبین و خایسک آهنگری و مسگری و چکش و پتک. ( ناظم الاطباء ). مطرق :
تا شرط شغل سوزن و سوزنگری به عرف
آخر بود به مشقیه اول به مطرقه
بادا سرت به مطرقه هجو سوزنی
تا جایگاه درد شقیقه به مشققه.
سوزنی ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
|| چوبی که بدان پنبه زنند. ( منتهی الارب ). چوب پنبه زنی. ( مهذب الاسماء ).چوبی که بدان پشم زنند. چوب پنبه زنی. چوبک ندافی. معدکه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

مطرقه. [ م ُ رَ ق َ / م ُ طَرْ رَ ق َ ] ( ع ص ) سپر توبرتو ساخته شده ، مانند نعل مطرقه که توبرتو دوخته باشند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از محیطالمحیط ). سپری که تو بر تو از چندین قطعه چرم ساخته باشند. نعل مطرقه ؛ نعلی که تو بر تو دوخته باشند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- چکش . ۲ - پتک . ۳ - چوبی که بوسیل. آن پنبه یا پشم را بزنند جمع : مطارق .
سپر تو بر تو ساخته شده مانند نعل مطرقه که تو بر تو دوخته باشند.

فرهنگ معین

(مِ رَ قَ یا قِ ) [ ع . مطرقة ] (اِ. ) چکش و پتک آهنگری .

پیشنهاد کاربران

مطرقه از ماده طرق ( بر وزن برق ) به معنی کوبیدن است ، از اینجاست که عرب به چکش و پتک مطرقه می گوید زیر ا برای کوبیدن فلزات و مانند آن به کار می رود .
[ﻃﺎﺭﻕ] ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﻜﻮﺑﺪ. [ ﻃَﺮﻕ] ﻛﻮﺑﻴﺪﻥ ﻭ [ﻣِﻄﺮﻗﺔ] ﻭﺳﻴﻠﻪ ﻛﻮﺑﻴﺪﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ [ﻃﺮﻳﻖ] ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ، ﺯﻳﺮﺍ ﺯﻳﺮ ﭘﺎ ﻛﻮﺑﻴﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ. ( از تفسیر نور استاد قرائتی )

بپرس