پرچم

/parCam/

مترادف پرچم: بیرق، درفش، رایت، علم، لوا، زبانه، لهیب، زلف، کاکل، مو

معنی انگلیسی:
flag, stamen, banner, colors, ensign, pennon, pregnant, standard, union jack, [bot.] stamen

لغت نامه دهخدا

پرچم. [ پ َ چ َ ] ( اِ ) چیزی باشد سیاه و مدوّر که بر گردن نیزه و علم بندند. ( برهان ). علاقه علم . ابریشم و موی اسب یا دم گاوی که بر گردن علم بندند. ( از فرهنگی خطی ). و علی الظاهر رشته هائی سیاه و یا دم گاو و یا دُم غژغاو بود که در زیر سنان علم یا نیزه ، چون طره ای ازآن می آویخته اند و از این بابست که شاعران غالباً ازآن به طره ، زلف و گیسو، تعبیر کرده اند :
بر سر بیرق بلاف پرچم گوید منم
طره خاتون صبح بر تتق روزگار.
عماد عزیزی ( از حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ).
راست گفتی بباد پرچم بود
گر بود باد را ستام به زر.
فرخی.
همیشه تا که بود پرچم و سنان بادا
سر مخالف تو بر سر سنان پرچم.
ادیب صابر.
از آن زمان که ظفر پرچم تو شانه زده
ز زنگ جور کدام آینه است نزدوده.
انوری.
خال جمال دولت بر نامهات نقطه
زلف عروس نصرت بر نیزه هات پرچم.
انوری.
روزی که زلف پرچم از آسیب معرکه
پنهان کند طراوت رخسار روزگار.
انوری.
در کوکبه تو طره شب
بر نیزه بندگانت پرچم.
انوری.
می طرازد چرخ غژغاو دو رنگ صبح وشام
نیزه قدرت مگر پرچم ندارد بر قنات.
اثیرالدین اخسیکتی.
کلک تو ز مرتبت بخندد
بر قامت رمح و ریش پرچم.
اخسیکتی.
بر علم مظفرت پرچمی آرزو کند
در فلک چهارمین وقت کسوف جرم خور.
مجیر بیلقانی.
بجان جست آنکه جست از تو ولیکن من نگویم چون
گسسته پرچم نیزه دریده دامن خفتان.
مجیر بیلقانی.
خصمت سپید دست و سیه دل چو دفتر است
بر بیرقت ز طره بلقیس پرچم است.
مجیر بیلقانی.
و آنکه گیسوی پریشان عروس ظفراست
روز کین پرچم شبرنگ فراز علمش.
مجیر بیلقانی.
بپرچم حبشی شکل رایتت که ظفر
بهندوئیش میان بسته میرود عمدا.
مجیر بیلقانی.
از بهر تو می طرازد ایام
منجوق ز صبح و پرچم از شام.
خاقانی.
آنجا که نعت صورت خوبان رود ترا
دل سوی قد نیزه و گیسوی پرچم است.
ظهیر فاریابی.
پرچم شبرنگ شاه گیسوی عروسان ظفر است. ( راحةالصدور راوندی ).
و سر سروران گوی میدان و پرچم سنان گشت. ( تاج المآثر ). و زلف زره ساز او سایه بر عارض خورشید رخشان می انداخت و رایت خورشید سپید روز به پرچم سیاه شب می پوشید. ( تاج المآثر ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- دستهای مویا ریشه و منگل. سیاه رنگ که بر نیزه و علم آویزند یابگردن اسبان بندند . این منگله از موی نوعی گاومیش کوهی است که در فارسی آنرا غژغا و( کژ گاو ) خوانند و این جانور در هندوستان وختا ( چین شمالی ) زیست کند : ( گاوی نشان دهند در این قلزم نگون لیکن نه پرچم است مر او را نه عنبراست. ) ( اثیراخسیکتی ). ۲- موی دم گاو کوهی دم نوعی از گاو بحری که بر گردن اسبان بندند. ۳- نوعی از گاو کوهی که مابین ملک ختا و هندوستان میباشد غژغاو. ۴- موی گیسو کاکل : بیکی دست می خالص ایمان نوشتند . بیکی دست دگر پرچم کافرگیرند. ( مولوی ) ۵- زبانه زبان. آتش لهیب . ۶- درفش علم رایت بیرق . توضیح فرهنگستان این کلمه را بمعنی اخیر گرفته . ۷- نام هر یک از میله های باریک ناف. گیاه را گویند که از دو قسمت میله و بساک تشکیل شده است. تعداد پرچمها در گیاهان متفاوت است . طول پرچم در گیاهان مختلف فرق میکند در بعضی گیاهان پرچمها بیکدیگر پیوسته میباشند ( مانند پنیرک ).
موضعی در شمال غربی هارون آباد در حوالی زنجان

فرهنگ معین

(پَ چَ ) [ تر. ] (اِ. )۱ - طره ، کاکل ، منگوله - ای از مو که بر سر نیزه ، علم و گردن اسب می آویختند. ۲ - زبانة آتش . ۳ - علم ، درفش ، رایت . ۴ - بخش های میله مانند گل که تخم ها در آن قرار دارند.

فرهنگ عمید

۱. پارچه ای که معمولاً دارای نقش مخصوص یک کشور، مؤسسه، یا گروه است و معمولاً بر سر چوب یا میله نصب می کنند، بیرق، عَلَم، درفش.
۲. (زیست شناسی ) قسمتی از گل که از میله های بسیار نازک تشکیل می شود و تخم های نر در آن قرار دارد.
۳. [قدیمی، مجاز] موی جلوِ سر، کاکُل.
۴. [قدیمی] منگوله ای که از موی حیوانات درست می شده و بر سر نیزه یا علم آویزان می کرده اند، منگوله.

فرهنگستان زبان و ادب

{flag} [حمل ونقل دریایی، سینما و تلویزیون، موسیقی] [حمل ونقل دریایی] 1. پارچه یا بافته ای در شکل ها و رنگ های مختلف که برای نشان دادن ملیت یا علامت دادن از آن استفاده میشود 2. ملیت کشتی که بر مبنای محل ثبت کشتی است [موسیقی] 1. یک یا چند خط منحنی که به دست...
{stamen} [زیست شناسی] هریک از اندام های تولیدمثلی نر در گیاهان گل دار که درمجموع نافۀ گل را تشکیل می دهند * مصوب فرهنگستان اول

واژه نامه بختیاریکا

لو

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پرچم از نشانه های یک قوم می باشد و از آن به مناسبت در باب جهاد سخن رفته است.
عَلَمْ به فتح عین و لام (جمع آن اعلام، عِلام) اسمی عربی است که در لغت به معنای مَنار، کوه بلند، نشانی که در راه برای شناختن برپا سازند آمده است و در اصطلاح به معناهایی که با آن مناسبت دارد، از قبیل نشان و پرچمی که لشگر گرد آن جمع می شوند، به کار می رود. در تعبیری دیگر به نشان نصب شده بر سر نیزه را پرچم گفته می شود. از پرچم به رایت و بیرق نیز تعبیر شده است.
واژه علم در قرآن
در قرآن کریم می خوانیم:«وَ مِنْ ایاتِهِ الْجَوارِ فی الْبَحْرِ کَالْاعْلامِ» «و یکی دیگر از آیاتش کشتیهای کوه پیکر جاری در دریاهاست.» اعلام، جمع علم در این آیه به معنی «کوه» است، ولی در اصل به معنی علامت و اثری است که از چیزی خبر می دهد، مانند «عَلَمُ الطَّریق» یعنی نشانه های راه وَ«عَلَم اْلجَیْش» یعنی پرچم لشگر و مانند آن و اگر به «کوه» «عَلَم» گفته می شود، به خاطر آن است که از دور نمایان است.
احکام پرچم
برافراشتن پرچم در جهاد مستحب است.
احکام پرچم دار
...

[ویکی فقه] پرچم (ابهام زدایی).
...

[ویکی فقه] پرچم (روزنامه). پَرْچَم، روزنامه، سپس دو هفته نامه و بعداً هفته نامه ای که احمد کسروی تبریزی (مق ۱۳۲۴ش/۱۹۴۶م) در دورۀ پس از شهریور۱۳۲۰ در تهران منتشر می کرد.
نخستین شمارۀ این نشریه در ۵ بهمن۱۳۲۰ انتشار یافت. پرچم سخنگوی «باهماد (= جمعیت، حزب) آزادگان» بود. این جمعیت با استفاده از اوضاع و احوالِ نسبتاً مناسبِ پس از شهریور ۲۰ به رهبری کسروی تشکیل یافت و مروج اندیشه های او بود. در حدود یک ماه و اندی پس از انتشار پرچم، در این روزنامه صراحتاً بیان شد که جمعیتی پدید آمده است که «در گام نخست به موضوع مشروطه و نشر معنی آن در میان توده می پردازد و... پرچم زبان آن است».
نامگذاری روزنامه
کسروی پس از تشکیل باهماد آزادگان، تقاضای امتیاز روزنامه ای به نام «درفش» به عنوان ارگانِ آن کرد، ولی از آن جا که کلمۀ درفش اختصاصاً به بیرق سلطنتی اطلاق می شد، از دادن امتیاز با این عنوان به او خودداری، و نام «پرچم» پیشنهاد شد و کسروی نیز (با آن که از انتخاب این نام اکراه داشت) ناگزیر پذیرفت. سرمقاله های پرچم را کسروی خود می نوشت و بقیۀ مندرجات آن را (که شامل مطالب ارسالی به دفتر روزنامه، اخبار و مباحثی دربارۀ جریانات روز مملکتی بود) دیگران می نوشتند و با نظارت کسرویی به چاپ می رسید. در نخستین شمارۀ روزنامه توضیح داده شده بود که «خبرهای خبرگزاری پارس و آگهی های سودمند دیگر، به ویژه دربارۀ رویدادهای جنگ جهانی، ترجمه و چاپ خواهد شد. در آخر هرهفته نیز خلاصۀ رویدادهای آن هفته به صورت گفتاری در شمارۀ روز آدینه به چاپ خواهد رسید».
مسائل مورد توجه روزنامه
در شماره های مختلف پرچم ضمن جانبداری از اصول حکومت مشروطه و تبلیغ آن، شرح حال قهرمانان انقلاب مشروطیت، همراه با عکس هایی از آنان چاپ می شد. شمارۀ ۱۶۱ (۱۳مرداد۱۳۲۱) این روزنامه به مناسبت سالگرد اعلام مشروطه با چاپ عکس های سران جنبش مشروطه در صفحات اول و آخر، و درج مقالاتی در خصوص این جنبش، به صورت ویژه نامه انتشار یافت. درج بیان نامه ها و نوشته های «آزادگان» شهرهای مختلف ایران، به ویژه آذربایجان، و دفاع از تروج زبان فارسی در این استان در شماره های متعدد و سرانجام تبلیغ «زبان پاک» ابداعی کسروی از جمله مسائل مورد توجه روزنامۀ پرچم بود.
آخرین شماره روزنامه
...

دانشنامه عمومی

پرچم، بِیرَق[ ۱] یا دِرَفش، نماد یک گروه اجتماعی، تیم، سازمان، حکومت یا کشور است. پرچم، بیشتر بر روی پارچه یا کاغذ و به صورت رنگی ساخته یا تولید می شود. در قدیم، پرچم نماد اتحاد و تمایز در جنگ ها به شمار می رفت و نشان از همبستگی یک ملت بوده است. [ ۲] [ ۳]
طبق منابع ترکیه ای واژه «پرچم» که به صورت وام واژه در ترکی عثمانی وجود داشته بود، واژه ای پارسی است که همان «پرچم» یا «پرچمنده» و «برچم» یا «برچمنده» معنی می دهد و از «پر» ( «بر» به معنی «جلو» یا «رو» و «بالا» ) و فعل «چمیدن» به معنی «پیچ و خم خوردن» تشکیل شده است. [ ۴] [ ۵] [ ۶] [ ۷] [ ۸] در لغت نامه دهخدا جزء واژه های پارسی دسته بندی شده است، برخی محققان گفته اند این واژه ریشه خارجی دارد اما شواهدی در این باره در دست نیست. این واژه در آغاز به معنی دیگری بود اما بعدها در ایران جای واژه ترکی «بیرق» را گرفته است:[ ۹]
به موی یا دم غژگاو را که بر سر درفش و نیزه می بستند پرچم منگوله یا شرابهٔ ابریشمی، می گفتند. [ ۱۰] این واژه با مرور زمان، به حکم اطلاق جزء بر کل، بر خود بیرق یا درفش نیز اطلاق شده و نخستین فرهنگستان ایران کاربرد آن را به همین معنی و به جای علم و بیرق تأیید کرده است. [ ۱۱] در گذشته به پرچم یا بیرقی که در جنگ ها استفاده می شده «درفش» می گفتند که آن هم از فعل «دِرَفشیدن» یا «دِرُوْشیدن» که به معنی «نوعی لرزیدن» است. از دیگر واژه های بیگانه و عربی برای این واژه در زبان فارسی «عَلَمْ» می باشد. [ ۱۲] عَلَم از ریشهٔ علم بوده و در قدیم معنی «شناساننده» داشته است. از آن جا که پرچم هر قبیله باعث می شده که در بین قبایل دیگر شناخته شوند، به مرور معنی علم تغییر یافته و امروزه معنای «پرچم» می دهد. [ ۱۳]
پیشینه استفاده از پرچم در بین قبایل، چه در جنگ و چه در صلح، به روزگار باستان بازمی گردد. آن گونه که از منابع تاریخی بر می آید، تمدن های گوناگون، شرق و غرب از آن بهره می جسته اند هر چند به طور دقیق مشخص نیست که نخستین بار استفاده از آن توسط چه کسی و در چه زمانی بوده است. [ ۲]
واضح است که پرچم، به دلیل اینکه نماد همبستگی لشکر بوده، یکی از اهداف دشمن برای از بین بردن پرچم دار و به زمین انداختن پرچم برای تضعیف روحیه جنگی لشکر مقابل به شمار می رفته است. در بسیاری از جنگ ها یکی از منصب های مهم، «پرچم داری» بوده است؛ به گونه ای که هر گاه پرچم از دست پرچم دار می افتاده، نوعی شکست و از هم گسیختگی برای لشکر به شمار می آمده است. [ ۲] [ ۱۴] [ ۱۵] [ ۱۶]
عکس پرچمعکس پرچمعکس پرچمعکس پرچمعکس پرچمعکس پرچم

پرچم (گل). به اندام نر گیاهان در تولید مثل جنسی پرچم می گویند. دستگاه زایای نر شامل عضو تولید مثل نر گیاه است که پرچم نام دارد و جایگاهش در خارج دستگاه زایای ماده و داخل جام گل است ( بین مادگی و گلبرگ ) . هر پرچم از دو بخش بساک و میله تشکیل شده است. [ ۱] بساک غالباً شامل ۴ کیسه حاوی دانه های گرده است که کیسه بساک گفته می شود.
پرچم ها در وسط گل ها به شکل میله های باریک و بلندی هستند که برجستگی های کوچکی در نوک آن ها دیده می شود. روی برجستگی های نوک پرچم گرد زرد رنگی وجود دارد که اگر به آنها دست زده شود، به انگشتان می چسبند. [ ۲]
بساک مهمترین بخش پرچم است که در آن دانه های گرده تشکیل می شوند. در هر بساک غالباً دو حجره اصلی وجود دارد که هر کدام از آنها به نوبه خود دارای دو حجره کوچکتر به نام کیسه گرده است. درون کیسه های گرده دانه های گرده تولید می شود. کار پرچم گرده افشانی است
گونه های جایگیری پرچم ها در گل:
با جداسازی پرچم زعفران از بقیهٔ اجزای گل زردی زعفران به دست می آید.
گل زعفران شامل ۶ گلبرگ بنفش و سه پرچم زرد و کلاله سه شاخه قرمزرنگ است. پرچم ها به دلیل اینکه از میان گلبرگ ها جدا شده اند بوی زعفران را با خود به همراه دارند. کشاورزان معمولاً هنگام درو پرچم زعفران را دور می ریزند اما این پرچم ها به دلیل داشتن ترکیبات خاصی مانند کروستین خواص آنتی اکسیدان و ضدسرطانی دارند. [ ۴]
عکس پرچم (گل)عکس پرچم (گل)عکس پرچم (گل)عکس پرچم (گل)عکس پرچم (گل)عکس پرچم (گل)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

تکه ای پارچۀ منقوش به نشانی خاص که معمولاً به میله ای آویخته می شود و نمادی از یک قوم، کشور، آرمان و یا سازمانی معیّن است. واژه های بیرق، درفش، عَلَم، رایَت، لِوا، علامت و سنجق نیز در زبان های فارسی، عربی و ترکی در همین معنا به کار می رود. واژه پرچم (بَرْجَم) در قرون ۵ و ۶ق از زبان ترکی به فارسی راه یافته و از قرن ۱۲ق به معنای امروزی آن رایج شده است. امروز پرچم مهم ترین نماد کشورهاست. افزون بر این، سازمان های فراملیّتی، همچون سازمان ملل متحد، سازمان کنفرانس اسلامی و اتحادیۀ اروپا، یونسکو، یونیسف و غیره نیز پرچم ویژۀ خود را دارند. همزمان با پیدایش دودمان های پادشاهی در ایران و یا شاید اندکی پیش از آن، استفاده از پرچم در نبردهای ایرانیان رایج بود. در سپاه کوروش برای حفظ نظم و شناسایی دسته های نظامی، درفش های رنگارنگ به کار می بردند. معمولاً بر درفش ایرانی تصویر جانورانی چون عقاب و شیر که نماد قدرت بودند، کشیده می شد. بنابر افسانه ها و گزارش های تاریخی، پرچم ایرانیان از عهد باستان تا پایان دورۀ ساسانیان درفش کاویانی (← درفش_کاویان) نام داشته است. به گفته فردوسی این درفش با قیام کاوۀ آهنگر و آغاز پادشاهی فریدون پدید آمد. در دورۀ محمود غزنوی نقش ماه بر روی پرچمی سیاه زردوزی شده بود. سلجوقیان پرچم هایی به رنگ های سبز، سرخ و زرد داشتند و شاید در همین دوره بود که برای نخستین بار نقش شیر و خورشید را بر پرچم های خویش قرار دادند. پرچم ایران در دوره های گوناگون دستخوش تغییراتی شد، تا این که به شکل امروزی خود درآمد. به کاربردن بیرق در مصر کهن و آشور و همچنین نزد یهودیان نیز رایج بوده است و در کتاب مقدس بارها به بیرق اشاره شده است. به گفتۀ یعقوبی ( ـ۲۸۴ق)، طولونیان نخستین کسانی بودند که در مصر پرچم هایی با رنگ های گوناگون برافراشتند. نزد رومیان نیز استفاده از بیرق رایج بوده است و پس از آن که قسطنطین به مسیحیت گروید، بیرقی از پارچۀ ارغوانی که نام عیسی (ع) به حروف یونانی بر آن بود، رایج شد. نخستین بیرق ها در اروپا، جنبه دینی داشتند و کهن ترین آن ها بیرق دانمارک است که صلیبی سفید بر آن نقش زده شده است. پرچم در تاریخ اسلام اهمیت فراوان داشت. در آغاز اسلام پیامبر اکرم (ص) پرچمی سیاه رنگ موسوم به عقاب برگزید. افزون بر این، گفته اند پیامبر رایت هایی به رنگ های گوناگون داشت که مشهورترین آن ها رایت سفید بود. گویند بر لوای پیامبر که در جنگ ها حمل می شد، عبارت توحید (لااله اِلا الله) نقش شده بود. در جنگ های مسلمانان نگه داشتن لوا اهمیت بسیار داشت و در هر جنگ به دست کسی سپرده می شد که از دلاوری یا برتری ویژه ای برخوردار بود. در شرق سرزمین های اسلامی، فرمانروایان دولت های ترک از پرچم های بزرگ استفاده می کردند که تنها مخصوص پادشاه بود، اما بیرق هایی کوچک تر در موکب پادشاه و در لشکر وی نیز برمی افراشتند که به آن ها سنجق می گفتند. عثمانیان نیز از قرن ۸ ق، همچون دیگر دولت های ترک، پرچم های گوناگون به کار می بردند. در ارتش و دریانوردی از بیرق برای علامت دادن استفاده می شود. برافراشتن پرچم نیز تشریفات و قراردادهای ویژه ای دارد. پرچم کنونی ایران براساس اصل هجده قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از سه رنگ سبز و سفید و سرخ تشکیل شده که در طول نوار سبز و قرمز هر کدام یازده الله اکبر (به خط کوفی) نوشته شده و میانۀ نوار سفید کلمه الله به صورت یک نیزه در وسط و چهار هلال در دو سوی آن قرار دارد.

پرچم (رایانه). پرچم (رایانه)(Flag)
علامتی که در موقع پردازش یا تفسیر اطلاعات توسط یک رایانه مورد استفاده قرار می گیرد و یا سیگنالی که حضور برخی شرایط خاص را نشان می دهد. پرچم ها در مواردی از قبیل ارتباطات، برنامه نویسی و پردازش اطلاعات کاربرد دارند. یک پرچم می تواند از یک یا چند بیت تشکیل شده باشد و توسط نرم افزار و سخت افزار در داخل رایانه قرار داده شده باشد تا واقعه ای نظیر بروز خطا یا نتیجه مقایسه دو عدد را نشان دهد. در پروتکل ارتباطی HDLC ، مجموعه واحدی از بیت های صفر و یک که برای نشان دادن شروع و پایان یک فریم از داده های انتقالی (واحدهای تشکیل دهنده پیغام ها) مورد استفاده قرار می گیرد.

پرچم (گیاه شناسی). پرچم (گیاه شناسی)(stamen)
اندام تولیدمثلی نرِ گیاه. پرچم های گیاه را مجموعاً نافۀ گل (آندروسیوم) می گویند. پرچم معمولاً متشکل از یک پایه و یک میله است. بساک اندام حاوی گرده است و در رأس میله قرار دارد. در برخی گیاهان نخستین، مانند ماگنولیا، پرچم ممکن است مشخصاً تمایز نیافته باشد. تعداد و موقعیت پرچم در طبقه بندی گیاهان گل دار اهمیّت دارد. معمولاً تیره های پیشرفته تر پرچم کمتری دارند، اما موقعیت استقرار آن ها به صورتی است که احتمال گرده افشانی موفق آن ها پایین نیاید.

جدول کلمات

لوا, علم, بیرق, رافت

مترادف ها

blazon (اسم)
پرچم، نشان خانوادگی

banner (اسم)
نشان، درفش، پرچم، شعار، بیرق، علم، سرصفحه

oriflamme (اسم)
درفش، پرچم، چیز برجسته، شعله زرین، قوت قلب

flag (اسم)
پرچم، بیرق، علم، سنگ فرش، زنبق، برگ شمشیری، جاده سنگ فرش، دم انبوه و پشمالوی سگ

stamen (اسم)
پرچم، پود، جرثومه نر گیاه

standard (اسم)
نشان، پرچم، شعار، علم، قالب، معیار، استاندارد، الگو، نمونه قبول شده

ensign (اسم)
اشاره، نشان، گروه، دسته، پرچم، علم، ناوبان دوم، پرچمدار، نشان افتخار، نشان رسمی، سربازی که حامل پرچم است

vexillum (اسم)
نشان، درفش، پرچم، بیرق، پرچم نصب شده در میدان

whiff (اسم)
وزش، باد، بو، پرچم، پف، دود، نفخه

فارسی به عربی

رایة , طاقة , علم

پیشنهاد کاربران

من نمیدونم چرا یه عده از دوستان میان توهین میکنند به بقیه. دوست من اگه میخوای ریشه و منشا کلمه رو پیدا کنی راهش اینه. از روی تعصب نمیشه کار علمی کرد. در ضمن زبان متعلق به یک شخص نیست که احساس مالکیت دارین
...
[مشاهده متن کامل]
بهش و به دیگران توهین میکنید. خب این کلمه توی دیوان الغات کاشغری اومده برجم گفته شد دم حیوانات و گاو که حین جنگ به عنوان نماد به انسان می بستند

پرچم کلمه ای ترکی هست و در دیوان الغات کاشغری امده است اصل ان برجم هست که در زبان فارسی به صورت پرچم تلفظ میشود. در ترکی، بایراق، بایداق، سانجاق و پرچم یه معنی متفاوت و نزدیک به هم دارندو قابل استفاده بجای هم نیستند.
در زبان کُردی با گویشای گوناگونش، " پَر معنی صفحه، آن سمت" هم میده. "چَم معنیش رودخانه، خمیدن" هست. چَرم معنی سفید ( در کردی جنوبی و مرکزی ) ، پوست حیوانات چهارپا هم میده.
و احتمال زیاد بافت کلی ریشه این واژه پهلوی جنوبی یا پهلوی ساسانی ( پارسی میانه یا بهترش پارسیگ ) هست. و یا احتمال خیلی زیاد واسه دوره های صفوی به بعد یا کم و بیش قبل تر باشه.
...
[مشاهده متن کامل]

بهتره که به کتاب های ریشه یابی واژگان فارسی که متاسفانه نرخشان توی بازار خیلی گرانه مراجعه کرد، ولی بنده چون مطالعاتی در حوزه زبان فارسی و کُردی و انگلیسی داشتم و دارم، دیدگاه شخصیم رو بیان کردم. 🙏🏻
ریشه تُرکی بعید میدونم که داشته باشه، چون وقتیکه امپراتوری های ایران به خصوص از صفویان به بعد از اقوام دیگر ایران و جهان به خصوص اعراب آشنایی مدرن داشتن بیشتر واژه های عربی در نوشتار. . . به کار می بُردن. نمونه:کتاب شرفنامه به نویسندگی شرفخان بَدلیسی که خودشون کُرد کرمانج زبان بودن، ولی این کتاب رو به زبان عربی و فارسی نوشتن و گویا نسخه عربی کتاب از فارسی بهتره. و خیلی از مشاهیر کُرد، فارس، تُرک. . . آن زمان کتاب های زیادی به زبان عربی دارن. که متاسفانه نامای گران بهایشان در یادم نیست.

واژه پر
معادل ابجد 202
تعداد حروف 2
تلفظ por
نقش دستوری اسم
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: pur]
مختصات ( پَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی par
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
...
[مشاهده متن کامل]

واژه چم کاملا پارسی است و ریشه ی پهلوی دارد این واژه یعنی چم صد درصد پارسی است.
منابع ها. فرهنگ لغت معین
فرهنگ بزرگ سخن
واژه پرچم از دو واژه پهلوی درست شده است در نتیجه واژه پرچم کاملا پارسی است در عربی می شود علَم درترکی می شود بایراک این واژه یعنی پرچم صد درصد پارسی است
در ِلغت نامه دهخدا این واژه پرچم پارسی نوشته شده
منابع ها. لغت نامه دهخدا
واقعا برای بغضی دوستان متاسفانه هستم که این واژه هزار درصد پارسی رو مال قوم دیگر می دانند
این واژه یعنی پرچم صد درصد پارسی است .

واژه پرچم کاملا پارسی است چون درترکی می شود مایراک واژه بیرق پارسی یک واژه اوستا ی دوستان چطور آدم های بی سوادی هستند بقل معروف خیلی قوم مشان رو خیلی دوست دارند و قوم عزیز هست
اما واژه مشترک ما با از زبان های سکایی یا کوشانی که وارد زبان قوم عزیز ترک شد بیشتر واژه پارسی با ترک مشترک هستیم یا از خود پارسی هستند یا قوم های آریایی ایرانی تبار سکایی سغدی تخارها کوشانی هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

این واژه یعنی پرچم صد درصد پارسی است.

🌺 اجزای مختلف گُل به انگلیسی:
💢 filament = میله
💢 anther = بساک
💢 stigma = کلاله
💢 style = خامه
💢 petal = گلبرگ
💢 ovary = تخمدان
💢 sepal = کاسبرگ
💢 receptacle = نهنج
💢 stamen = پرچم
💢 carpel = برچه
پرچم
پرچ. برچ به چم موی و درخشیدن است درفش نیز به چم درخشیدن است و انرا درخش درفشنده و درفش درخشنده نیز گویند - پرچم واژی پارسی است پرچ/برچ درخشیدن و گیسو را گویند و م دگر گشته �ن� است که در واژگان پارسی نشان
...
[مشاهده متن کامل]
وصفی و نسبت است چون زر زرن. روز . روزن - روش /روشن - فری گیس و فرنگیس - ابریشم/ ابریشن - ارشام/ارشان - وهرام - وهران - پرچن/پرچم -

پرچم واژه ای صد درصد پارسی به هر واژه نامه ی مغولی هم نگاهی بیندازی این واژه در آن پارسی ذکر شده است
واژگان پارسی در زبان ترکی استانبولی :
پرچم
به زبان کُردی، پَر یعنی صفحه، چَم هم به معنی رودخانه هست هم به معنی خمیده شدن. چَرم معنی سفید و معنی پوست ( حیوان ) هم میده!
پاینده ایران
بژی کرد
محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، پوشینۀ ( جلد ) دوم، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳، رویۀ ( صفحۀ ) ۶۵۱
پرچم
منابع• https://t.me/ketab7777/60913
ریخت واژه کلا مشخصه که برای پارسی هست ، پر فارسی =جلو ، چم چموش ، چرم =پوست ، پوست پر به جلو و به پیش نصب شده و در حرکت
اینم مانند همون آقا هست که در زبان مغولی وجود داره و از فارسی باستانی هاخا گرفته شده و تغییر دادن ولی متاسفانه برای مغولها که نتونستن پرچمو تغییر بدن ریخت کاملش فارسیه
پرچم رو احتمالا بجای واژه بیرق که فارسی نیست جایگزین کردند پس فارسی هست حالا البته هر واژه ای میتونه در دیگر زبانها مانند مغولی و غیره معنایی داشته باشه و یه عده متعصب بگن از این هست
پرچم یا پرچرم از دو تکواژ ( پر. چرم ) می باشد که :
1 - پَر: پَر در این واژه یا نشاندهنده یِ پیشوندِ ( گسترانندگی ) می باشد که در بالا دوستان به آن اشاره کرده اند و یا از پیشوند ( پَرَ ) به چمِ ( پیش، جلو ) می باشد؛چراکه در پیشاپیشِ سپاه برافراشته می شده است ( در رویه 1660 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) به این معنایِ واژه ( پَر ) اشاره شده است ) .
...
[مشاهده متن کامل]

2 - چَرم: چرم در رویه ی 504 از نبیگ ( فرهنگ واژه های اوستا ) به معنای پوست است.
( تکواژها گویایِ همه چیز هستند ) .

پرچمپرچم
پرچم هم ترکی هست هم فارسی
پرچم به معنی کاکل فارسی است و از پرچمیدن مشتق شده است ولی پرچم به معنای درفش و بیرق واژه ای ترکی یا مغولی است. پرچم به معنای کاکل در ترکی استانبولی کاربرد دارد ولی با معنی درفش کاربرد ندارد. مراجعه شود به per�em در ویکی واژه ترکی ( vikis�zl�k ) که در آنجا پرچم به معنی علامت و سند را زیر قسمت eski t�rk�e نوشته است که به معنی ترکی باستان است و برای معنی کاکل زیر قسمت k�ken ( ریشه شناسی ) نوشته است fars�a ( فارسی )
...
[مشاهده متن کامل]

پرچم ____ برجم در ریشه ترکی می باشد
و در ترکی بیرق و سنجق هست
در عربی لوا و رایت
در فارسی درفش
پرچم
ببینید در اصل اسم دم گاوه که در ختای== شمال چین
در لغت نامه ترکی پرچم آمده و وآن را پرچم و کاکول معنی کرده و ریشه آن به ترکی باستان است
بایراق ترکی هم کهدر تلفظ فارسی بیرق است مترادف آن است
پرچم در اصل ترکی هست
به معنای کاکول و و موی بافته یا منگوله اطراف یک درفش
توق در تورکی یعنی علم و نماد و سمبل
بایراق یعنی پرچم
و پرچم هم دم گاو تبتی اطراف پرچم همون منگوله
پرچم: این واژه در اصل ترکی و به معنای موی نوعی گاوکوهی بوده که در بالای علم یا نیزه یا بر گردن اسبان می آویخته اند. این کلمه به مرور زمان به حکم اطلاق جزء بر کل، بر خود علم نیز اطلاق شده و نخستین فرهنگستان ایران استعمال آن را به همین معنی و به جای علم و بیرق تایید کرده است. با وجود ایراد و اعتراض بعضی از فضلا، مدتهاست که پرچم در گفتار و نوشتار به این معنی به کار می رود و اشکالی ندارد، ( معادل فارسی آن دَرَفش است.
...
[مشاهده متن کامل]

( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۹۱.

پرچم وازه ایست فارسی و با واژه بَرسم از یک ریشه اند
رافت . . . . بیرق . . . . لوا . . . علم . . .
این واژه ( پَرچَرم ) بوده که در گذر زمان آوای ( ر ) زُدوده شده است.
پَر: پیشوند گسترانندگی و پهن شوندگی و فرازندگی است همچون پَرتاب، پرهون ( دایره ) ، پرواز، پَراکندن ( در پراکندن، کَندن به معنای تهی و خالی کردن است و ( آ ) در آکندن، نفی ساز است ( اوستایی ) که به معنای پُرکردن می باشد و پراکندن هم یعنی پخش کردن ) ، پَرچ و. . .
...
[مشاهده متن کامل]

چرم:پوست و پوسته. ( در زبان سغدی چرم به معنای پوست و پوسته می باشد و یا همان چرم خودمان در زبان پارسی ) .
پس:
( پَرچرم:پوسته ای که گسترانده شده ) .
این واژه ایرانی است.
ماجرای کاوه آهنگر هم از زمانه ی پیشدادیان و فریدون بوده که مربوط به خاورِ ایرانشهر ( بلخ و خوارزم و در کل خراسان بزرگ ) می باشد و نه باختر ( غرب ) ایرانشهر.

واژه ی " پرچم " در زبان کوردی به آن قسمت از مویی گفته می شود که باد از سر دخترکان در هوا معلق می کند و فکر می کنم اصل کلمه ی " پرچم" از همین واژه و از زبان کوردی اخذ شده باشد. "بیرَق" معادل آن در زبان
...
[مشاهده متن کامل]
ترکی است و "عَلَم" در زبان عربی و دِرفش که همان " درەوش" کوردی است و سینه بند آهنگران است بعد از افسانه ی کاوه آهنگر که گویا کورد بوده در زبان فارسی معادل و به معنای نشان و پرچم به کار برده می شود . . . در زبان کردی به پرچم ملی و حزبی " ئاڵا" می گویند و به پرچم مذهبی " بەیاخ"

دعوا نکنید
پرچم هم فارسیه و هم ترکی
پرچم به معنای کاکل از مصدر پرچمیدن می آید و فارسی است.
پرچم به معنای درفش و بیرق ترکی است که در بعضی جا ها به اشتباه مغولی گفته شده است.
پرچم یک واژه کهن پارسی است و به چم ( معنای ) دِرَفش می باشد. از دید ریختواژه شناسی این واژه به دیس ( ( پَرچرم ) ) بوده است که چرم نیز در زبانهای کهن پارسی به معنای پوست یا پوسته می باشد و پرچرم همان پوسته
...
[مشاهده متن کامل]
ای است که استوار در پیشاپیش سپاه افراشته می شود. در زبان سغدی و سکایی نیز چرم به معنای پوست و پوسته می باشد که از همین رو این واژه به زبانهای دیگر راه پیدا کرده است.

رایت.
اصل رایت، رأیت است که همزه به الف بدل شده است و به معنای رؤیت، دیدن و مشاهده است اما از آنجا که پرچم نشانه ای است که برای دیدن برپا کنند تا مردم ببینند به پرچم نیز رایت گفته می شود.
وقتی فرهنگ معین نوشته واژه "ترکی" هستش نمیدونم چرا بعضی اصرار دارند از واژه یه چیز دیگه بسازند
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
واژه بیرق و پرچم ترکی است البته پرچم به کل علم گفته نمیشد ولی به مرور زمان تبدیل شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
توضیح:
پرچم بصورت قدیمی بَرجَم و بجکم= موی نوعی گاوکوهی وحشی در بالای علَم را می گفتند که بعدها به خود علم هم شامل شد ، معادل فارسی آن �درفش�می باشد.

بیرق، درفش، رایت، علم، لوا، زبانه، لهیب، زلف، کاکل، مو
جواد مفرد واژۀ پرچم فارسی تلخیص واژۀ پرَ - چَرمَ باستانی است
واژۀ سنسکریتی و ایرانی پرَ - چَرمَ به معنی "چرم پیشاپیش [لشکر]" به آشکاری مفهوم مناسبی برای واژۀ پرچم است که آن براین پایه از ساقط شدن سخن ساکن "ر" در میان این واژه مرکب برونداد شده است. مانند پَرشتی اوستایی که سخن ساکن "ر"ِ آن افتاده و در پارسی دگرگون به پُشت شده است. این واژه پرچم ایرانی به ماناک درفش ( تکه پارچه رها نکردنی یا عَلَم استوار پیش رونده ) را با واژه ترکی پرچم به ماناک کاکل مشتبه شده اند. در رویی که ترکان و مغولان خود برای واژۀ درفش واژه پرچم را به کار نبرده اند. اگر پرچم به ماناک درفش، ترکی بود آن در نزد ترکان مصطلح می شد:
...
[مشاهده متن کامل]

प्र adverb pra before, चर्म m. n. charma leather.
द्रप्स m. drapsa flag ( تکه پارچه رها نکردنی ) .
द्रापि m. drApi mantle, साय n. sAya unloosing.
خود واژۀ درفش به روساره ۮۯوَ - اَش در اوستایی عَلَم استوار پیش رونده چَم می دهد.
تلگرام
@Parsik

در اورامی یا سورانی
پرچم یک واژه کوردیه الانم استفاده میشود
پر به منعی پرچ یا موی سر کە ازروی صورت میاد پایین وچم به معنی چشم است
( او پەرچەمو اگریجه هەمویی دەژمنی دینه )
از پیوند دو واژه پر و یا بر و چم که از فعل چمیدن است که بر به معنی روی است وچمیدن نیز به معنی پیچ وخم خوردن است
بیرق - لواء - رایت - درفش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣١)

بپرس