ابهر

/~abhar/

معنی انگلیسی:
aorta, abhar, jugular vein

لغت نامه دهخدا

ابهر. [ اَ هََ ] ( اِخ ) اسم کوهی بحجاز. ( مراصد ).

ابهر. [ اَ هََ ] ( اِخ ) شهری مشهور میان قزوین و زنجان و همدان از نواحی جبل و اهل َمحَل آنرا ( ( اَوهر ) ) گویند. و یاقوت گوید: بعض ایرانیان بمن گفتند که ابهر مرکّبست از آب و هر بمعنی آسیا. ومیان ابهر و زنجان پانزده فرسنگ و میان آن و قزوین دوازده فرسنگ است و عده بسیاری از علما و فقهای مالکیه منسوب بدان شهرند و آنان بر رأی مالک بن انس بودند و از آنان است : ابوبکر محمدبن عبداﷲبن محمدبن صالح بن عمربن حفص بن عمربن مصعب بن الزبیر مالکی فقیه که از ابن عروبه حرانی و محمدبن عمر باغندی و محمدبن حسین اشنانی و عبداﷲبن زیدان کوفی و ابوبکربن ابی داودو دیگران روایت کند و او را تصانیفی است در مذهب مالک و مقدم اصحاب مالک است بزمان خویش. و هم یاقوت گوید: فتح ابهر در سال 24 از هجرت به ایام عثمان بن عفان بود و در این وقت مغیرةبن شعبه والی کوفه بود و جریربن عبداﷲ بجلی حکومت همدان داشت و برأبن عازب ولایت ری داشت عثمان جیشی بمدد براء فرستاد و او بغزاء ابهر شد و حنظلةبن زید الخیل با او بود و او در پشت حصار منیع ابهر لشکرگاه کرد و گویند که این حصن را شاپور ذوالاکتاف کرده است چون براء بدانجا فرود آمد مردم حصار با وی بجنگ برخاستند و جنگ چندین روز بکشید سپس امان خواستند و براء آنان را به آن شروط که حذیقةبن الیمان به اهل نهاوند امان داده بود زنهار داد.
در نزهةالقلوب آمده است : در آنجا قلعه ای گلین است که دارای بن دارای کیانی ساخته و بر آن قلعه قلعه ای دیگربهاءالدین حیدر از نسل اتابک نوشتکین شیرگیر سلجوقی ساخت و به حیدریه موسوم گردید و باروی آن شهر 5500 گام است هوایش سرد است و آبش از رودخانه ای که بنام همان شهر موسوم است و از حدود سلطانیه برمیخیزد و در ولایت قزوین میریزد و میوه آنجا بسیار است و از میوه های آن امرود، سختیان ؟ و آلوی ابوعلی نیکوست مردم آنجا سفیدچهر و شافعی مذهب اند و بر ظاهر آن مزار شیخ ابوبکر طاهران ابهری است ولایتش بیست و پنج پاره دیه است حقوق دیوانی شهرهاء ولایتش یک تومان و چهارهزار دینار است. و صاحب مرآت البلدان گوید: ابهر در شصت هزارزرعی غربی قزوین و چهل هزار ذرعی شرقی سلطانیه واقعاست و در ربع فرسنگی شهر قلعه خرابه ای است موسوم به دارا و در بعض کتب نوشته اند خانه های ابهر از خانه های اغلب شهرها بهتر ساخته شده. باغات باصفا بسیار دارد ابهررود از وسط شهر عبور میکند از آثار قدیم مسجدی در ابهر باقی است. عرض شمالی 36 درجه و 20 دقیقه وطول شرقی 45 درجه و 42 دقیقه و در بعض جغرافیاهای کهن فرانسه آمده است که ابهر کمتر از 1100 خانه عالی ندارد. این شهر در زمان ساسانیان حصاری عظیم داشته است.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

بخشی حاصلخیز از شهرستان زنجان که مرکز آن قصبه ابهر است واقع در دره وسیعی در جنوب غربی زنجان که از راه شوسه تهران بزنجان و تبریز فاصله چندانی ندارد . در قدیم مرکز ارتباط شهرهای مرکزی ایران باذربایجان بوده است . ۲۲۱۸۴ سکنه .
پشت، رگ پشت، رگ گردن، ام الشرائین، نام رگی است درپشت که به دل پیوسته است، باهرتر، روشنتر
( اسم ) رگی است در پشت رگ پشت که به دل پیوسته است رگ جان آورتی ام الشرائین .
نام شهرکی است از نواحی اصفهان

فرهنگ معین

(اَ هَ ) [ ع . ] (اِ. ) رگی است در پشت ، رگ پشت که به دل پیوسته است ، رگ جان ، آورتی ، ام الشرایین .

پیشنهاد کاربران

اَبهَر ( تلفظ راهنما·اطلاعات ) با نام باستانی اوهر یا اوهیرد ، دومین شهر بزرگ استان زنجان و مرکز شهرستان ابهر می باشد. این شهر با وسعتی برابر ۲۷۷ هزار هکتار در ۱۰۰ کیلومتری جنوب شرقی زنجان واقع شده است، و به علت قرار داشتن در کناره جاده بین المللی تهران – بازرگان از نظر شاخص های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در بهترین و مطلوب ترین جایگاه استان قرار دارد. جمعیت این شهر ۹۹٬۲۸۵ تَن در ۳۰٬۹۳۲ خانوار بر مبنای سرشماری سال ۱۳۹۵ بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

ارتفاع شهر ابهر از سطح دریا ۱۵۴۰ متر است. از مهم ترین آثار تاریخی این شهر می توان به بقعهٔ امام زاده اسماعیل در شناط، بقعهٔ امام زاده زیدالکبیر در خاور این شهر و آرامگاه پیر احمد زهرنوش در جنوب باختری شهر اشاره کرد. شهرداری ابهر به چهار ناحیهٔ «مرکزی»، «شناط» ( در قسمت شمالی شهر ) ، «شریف آباد» ( در قسمت شرقی شهر ) و «حسین آباد» ( در قسمت غربی شهر ) تقسیم شده است.
فاصله این شهر تا زنجان ۹۰ کیلومتر، قزوین ۸۰ کیلومتر، تبریز ۳۷۸ کیلومتر، اردبیل ۳۵۵ کیلومتر، خرم آباد ۴۵۶ کیلومتر، ارومیه ۵۲۹ کیلومتر، رشت ۱۸۱ کیلومتر، همدان ۲۱۴ کیلومتر و تهران ۲۲۵ کیلومتر است. ارتفاع این شهر از سطح دریا ۱۵۴۰ متر است. بیشینه گرمای آن ۴۵ درجه و کمینه سرمای آن ۳۰ درجه زیر صفر گزارش شده است.
واژه ابهر ریشه در زبان آذری دارد و تشکیل شده است از دو بخش اَب ( آب ) و هر ( آسیا کردن یا خورد کردن ) است. که در کل معنی آب آسیاب می دهد. در کتاب حدود العالم مربوط به قرن دهم میلادی، این نام به صورت «اوهیرد» نیز نوشته شده است. یاقوت حَمَوی ( متوفی ۱۲۲۹ میلادی ) نیز گزارش می دهد که ایرانیان این شهر را «اوهیرد» می نامند.
لفظ اوهیرد واژه ای در زبان منقرض شده آذریست در این زبان واژه آب بصورت او تلفظ می شود مانند سایر زبان های هم خانواده آن ( کردی و لری و… ) و بخش دوم هیرد است چون در زبان آذری به جای بکار بردن «خ» لفظ «ه» رایج بوده مانند هیردکردن به جای خیرد کردن یا همان خورد کردن. ایرانی باستان x, xw> h در harda به معنی خورده، *hūzdan به معنی خواستن، hošk به معنی خشک ( ایرانی باستان *huška ) و hana به معنی خانه و…
یعقوبی در مورد نام گذاری ابهر چنین می گوید؛
ابهر شهری مشهور میان قزوین، زنجان و همدان از نواحی جبال است و عجمان ( ایرانیان ) آن را اوهر خوانند، و بعضی از عجم ها به من گفتند واژه ابهر مرکب از او به معنای آب و هر به معنای آسیاب، که در کل معنای آب آسیاب می دهد.

ابهرابهرابهرابهرابهرابهر
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/ابهر
اَبهَر: یکی از شهرهای استان زنجان.
برای رفع اشتباه و خطا:
اَهَر: یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی.
ابهر به معنی آئورت
ابهر ، ابهار، به معنی شکوفا هست ابهرنا�برآمده بیرون زده ، شکوفا هم ریشه با بهار
در زبان کوردی
ابهر تلفظ ترکی آو هار است
آو = آب
هار=خردکردن، آسیاب کردن
ابهر میشود= آسیاب آبی
آسیاب دستی هم میگوییم= دَسهار
شهری بین زنجان و تاکستان است. و از توابع استان زنجان میباشد
ابهر : نام محله ای در شرق شهر اصفهان است که در زبان مردم اصفهان اَبَر خوانده می شود. ابهر از قدیمی ترین روستاهای اصفهان است و سابقه ی آن به پیش از اسلام باز می گردد .
ابهر تا قبل از پیوستن به شهر اصفهان جزو بلوک جی محسوب می شد . در سده های چهارم تا هفتم هجری دهها محدث و فقیه که از اهل سنت بودند از این روستا برخاستند که در کتاب هایی چون معجم البدان و الانساب زندگینامه ی آنان آمده است.
...
[مشاهده متن کامل]

ابهرِ جی در دوره صفویه رونق زیادی یافت و جمعیت زیادی در آن ساکن شدند. در دوره صفویه ( ۹۱۰ - ۱۱۳۵ ه. ق. ) حدود ۵۰ تن کاتب زبردست و ماهر در این روستا و شهر اصفهان به کتابت و استنساخ کتاب مشغول بودند که حدود ۱۰ نفر از آنان از خوشنویسان ممتاز خطوط نسخ و ثلث و نستعلیق به شمار می رفتند. همچنین در اواخر دوره ی صفوی شاعری به نام محمد نصیر ابهری جی متخلص به فایض در این روستا زندگی می کرده است.
با محاصره اصفهان و سپس سقوط اصفهان به دست افغان ها و وقوع قحطی و بیماری های فراوان و مرگ و میر و مهاجرت مردم. ، جمعیت ابهر جی به شدت کاهش یافت و از آن رونق و بالندگی فرهنگی سده های پیشین نشانی به جای نماند تا جایی که در دوره ی قاجاریه چهره ی برجسته ی علمی و ادبی و هنری از این روستا سراغ نداریم.

ابهر یکی از شهرهای دوران پادشاهی سلسله کیانیان است. در تعیین بانی اولیه این شهر باستانی میان مورخین اسلامی وحدت نظر وجود ندارد. بعضی از تاریخ نگاران مانند ذکریا بن محمود قزوینی ( متوفی ۶۷۵ هـ . ق. ) بینانگذار ابهر را را شاپور ذوالاکتاف می داند. عده ای از پژوهشگران مانند حمداله مستوفی متوفی ( ۷۵۰هـ . ق ) مورخ نامی در کتاب جغرافیایی نزهت القلوب احداث ابهر را به دست کیخسرو بن سیاوش کیانی دانستند و پاره ای هم مانند یاقوت حموی ( متوفی ۶۵۸ هـ . ق . ) در معجم البلدان بانی شهر ابهر را داراب بن داراب بن بهمن کیانی ( داریوش سوم هخامنشی ) معرفی کرده و نوشته که به دستور او قلعه ای در ابهر ساخته شده است. ( به این ترتیب از تاریخ احداث قلعه تپه ( تپه دارا ) و شهریت ابهر در روزگار داراب شاه کیانی آخرین پادشاه هخامنشی حدود ۲۷۶۸ سال سپری گردیده. ولی مطالعات باستانشناسی انجام شده در این منقطه بیانگر این واقعیت است که ( اوهر ) از پنجهزار سال قبل بصورت ( دهات ) بطور لاینقطع مورد استفاده انسانی قرار داشته است. – مؤلف آقاجان فخیمی در کتاب تاریخ ابهر )
...
[مشاهده متن کامل]

آنچه که از مضامین گوناگون و روایات مختلف استنباط می شود. هر کدام از سلاطین نقشی و سهمی در آبادانی این شهر کهن داشته اند. لازم به یادآوری است که زمان زیستگاه شدن ابهر از دورانهای قبل از این سلسله بوده این شهر به دلایل طبیعی، وجود آبهای فراوان، هوای مناسب، زمین های حاصلخیز، لااقل از هزاره سوم پیش از میلاد محل نشو و نمای اقوام مختلف بوده از جمله مادها و نام اوهر که در حدود العالم بکاررفته به معنای تنگ کردن و بستن آبها برای مشروب نمودن مزارع و چرخاندن آسیابهای آبی کم و بیش چنین معانی را تداعی می کند. شاگرد اثیر الدین ابهری، ذکریا قزوینی در آثار البلاد می نویسد: ” ابهر شهری است تابع الجبال از بناهای شاپور ذوالاکتاف. گویند زمینی که شهر روی آن ساخته شده چشمه سارهایی بوده که از صدها سوراخ و سنبه آن آب می جوشیده این سوراخها را با پشم و چرم سد کردند و خانه ها را چشمه های پشم آلو بنا نهادند، منظر شهر از بیرون زیباتر از اندرون است. شهر ابهر هوای سازگار دارد آبش گوارا، باغات و میوه شهر ابهر شهرت جهانی دارد، از فرآورده های میوه و سردرختی انگور، گلابی و گردکان ممتاز که از انواع میوه جات دارای اکثریتند.
جغرافیای تاریخی شهر ابهر
در دوره ساسانیان هنگامی که خسرو اول انوشیروان ایران را به چهار قسمت تقسیم کرد ابهر در منطقه دوم یعنی استان جبال قرار داشت دراین دوره منطقه ابهر رود تحت تسلط خاندان مهران یکی از هفت خاندان مهم حکومت گر ایران قرار داشت این خاندان علاوه بر ابهر به مناطق وسیعی که از ناحیه خوار تا آوج و دشتبی امتداد داشت مالکیت داشتند ومعروفترین افرادی که از این خاندان شناخته شده اند شروین دشتبی، بهرام چوبینه، پیران گشسب، گریگوریوس و سیاوش رازی هستند. تاپیش از خلافت هارون الرشید، ابهر منطقه نسبتاً وسیعی را شامل بود. وی قسمتی از قاقازان و نیز ناحیه ابهر رود را از ابهر جدا کرد و به قزوین ملحق ساخت. در اوایل سده ۸ قمری ولایت ابهر ۲۵ پاره دیه داشت و حقوق دیوانی آن به یک تومان و چهار هزار دینار می رسید. از ابهر به عنوان بلوک معتبر از ولایت خمسه با باغات فراوان و آبهای جاری نام برده شده است.
شاردن می نویسد ابهر در دوره شاه عباس دوم صفوی دارای ۲۵۰۰ خانه و باغچه بوده است. چنانچه سواره نیم ساعت وقت لازم داشته تا از آن عبور کند. ابهر در این زمان دارای اماکن عمومی و سه مسجد بزرگ بوده و در وسط شهر بقایای گلین قلعه مخروبه ای مشاهده می شود. در سال ۱۱۰۰ هجری تاورنیه از ارامنه شهر ابهر خبر داده و ژوبر در زمان فتحعلیشاه قاجار باغهای ابهر و خانه های تمیز و راحت آنرا ستوده است. در سال ۱۲۴۷ هجری ابهر ۷۰۰ خانه و باغهای دانشین داشته و قبر شیخ قطب الدین از مشایخ سلسله شیخ صفی الدین اردبیلی در ابهر واقع شده بر طبق نوشته دوسرسی در سالهای ۱۲۵۰ هجری دوره محمد شاه قاجار ابهر دارای ۲۰۰ خانه و ۹۰۰ نفر جمعیت بوده و دو گنبد نیمه ویران از دو مسجد در آن دیده می شده است. در دوره ناصر الدینشاه قاجار ابهر تیول توپخانه بوده است چنانچه خرمدره در تیول فراشخانه بوده در همین دوره قلعه خرابه ای بنام دارا در ربع فرسخی شهر دیده می شده است و خانه های آن کمتر از ۱۱۰۰ نبوده. در سده ۱۰ قمری از مرقد پیر حسن بن اخی اوران نیز در ابهر یاد شده و سیدی علی کاتبی دریاسالار عثمانی در ۹۶۴ هـ. ق . آنرا زیارت کرده است
شهر هیدج از دیدگاه تاریخ
هیدج نیز از نظر تقسیمات کشوری در استان زنجان واقع شده و از شهرهای تابع ابهر است که ۰۰۰/۲۰ نفر جمعیت دارد. از نظر تاریخ جوان است مورخ نامی مغول حمداله مستوفی که در نیمه اول قرن هشتم کتب تاریخی خود را تألیف کرده با اینکه احاطه واشرافی که به منطقه داشته اسمی از هیدج نبرده است . در وجه تسمیه هیدج گفته شده که در اصل هودج بوده و در اثر استعمال عامیانه و او به یاء تبدیل و هیدج شده است. در تاریخ زنجان موسوی آمده است که یکی از خواتین که آثار سنگ قبرش در این شهر موجود است قبل از آبادی آنجا با کجاوه زرین ] هودج [ از این محل عبور می کرده کسالتی به خاتون عارض می شود ناچار از هودج نزول کرده و خیمه و سحرگاه می زنند تا بلکه کسالت بر طرف و عارضه بهبودی یابد. ولی نو عروس جهان خانم در این محل ] حی مردان هیدج [ فوت می نماید و از آن روی ایجا به هودج معروف و بعدها به هیدج تغییر می یابد. حکیم گرانمایه حاج ملا محمد هیدجی معروف به حاجی آخوند دردیوان خود به طرز بدیعی از زادگاهش یاد می کند.
مــرا جایگـــه صفحـــه هیـــدج است که بر نوع عروس جهان هودج است
دراین بیت حکیم هیدجی به موضوع آرمیدن نو عروس جهان خانم در خاک هیدج اشاره آشکاری کرده و می فرماید: زادگاه من جایی است که خاکش برای نو عروس جهان هودج شده است. هیدج دارای حوزه علمیه دینی است و در تاریخ جوان خود منشاء خیر و برکت بوده مردان فاضل و ادبای دا . . .

بپرس