پیشنهادهای سعید امدادی (١,٣٠٩)
مشوق ها
تابلو علنی
یک معنی دیگر هم دارد: موضع خود را مشخص مردن I know where I stand on this issue - I'm against the war. موضع من مشخصه من مخالف جنگ هستم.
سیاه نمایی کردن
سیاه نمایی
بی مبالات
تلاش تو اغلب جملات به این معنی است.
همه اشتباه می کنند ممکنه هرکسی اشتباه کنه اینو . It was an honest mistake
چم وخم کار زیر و بم کار
کنترل کامل بررسی دقیق
مورد کوچک خدایا چقدر دنبال معادل انگلیسی �مورد� می گشتم که توی این جمله پیداش کردم: Maintaining a proper guest arrival schedule with notes on pick up ...
Accomodate a request اجابت درخواست بر آورده کردن حاجت
Patchy service سرویس و خدمات نا منظم در هتل
اصلاح می کنم معادل قبلی ام را : کل فامیل درست است. شامل پدر بزرگ، مادر بزرگ، دایی، عمه، خاله، هم و فرزندان هر کدام از اینها
به کار و بار خود رسیدگی کردن مشغول زندگی خود بودن در ارامش بودن
تعیین تکلیف شدن قرار گرفتن در یک محدوده ای
Get more done with calling پیامی است در واتساپ که شما را با کارهای بیشتری که همزمان می توانید حین تماس انجام دهید، آشنا می کند.
دست به دست هم دادن
به تفاهم رسیدن
یوزر نیم
فهم کامل
بیشتر واژه ای در روزنامه نگاری است به معنی: هوچی گری جنجال آفرینی
آدم بی تفاوت
سامانه موشکی Us patriot missile battery سامانه موشکی پاتریوت آمریکا
فکر خوبیه
در مسیرها می تواند به معنی سنگلاخ باشد.
. She poured out her tale of woe او درد دل کرد. او از گرفتاری هایش گفت.
درد دل
سر جای خودشه
صادق بوقی رشت
Rattan chair صندلی حصیری
می تواند در جمله �داری کجا میری؟� مورد استفاده قرار بگیرد مثلاً مسوول check - in ازتون سوال می کنه: ?Where are you headed to today امروز کجا میری؟ He ...
In - house telephone numbers شماره تلفن های داخلی مثلاً در هتل
سوتی دادن خیت کاشتن
یک اصطلاح در علوم رفتاری است، به معنی� دروازه ورود به کارهای خطرناک� مثل مصرف سیگار و الکل در سنین پایین
بی خیالی - بی تفاوتی یه مقدار disapproving است چون که شرایط نرمال رو نمی رساند.
بسیار فراتر از انتظارات They want us to stop so badly… They’ve got to say, ‘No mas. ’ But I can only say that the attacks every day, every night… ha ...
با همه دعوا داره
به داد کسی رسیدن کسی رو نجات دادن
جدیدا مد شده
sth takes over you یعنی یه چیزی بر شما مسلط میشود، اضطرار ایجاد می کند مثل حس دستشویی
کج و معوج
فقط خجالتی بودن نیست، خجالت کشیدن از ظاهر خود است. اون چیزی است که مدیا و اینفلوئنسرها و آرایشگران و تاجران صنعت زیبایی در ایران به بچه های ایران آ ...
صحبت از اعتماد به توانمندی های فردی است، این یه معادل برایش کافیه: او مطمئنه
خیلی جاها برنامه ریزی شده معنی می دهد.
Unwavering resolve اراده خلل ناپذیر Sheer determination عزم راسخ
Unwavering resolve اراده خلل ناپذیر Sheer determination عزم راسخ
Unwavering resolve اراده خلل ناپذیر Sheer determination عزم راسخ
Unwavering resolve اراده خلل ناپذیر Sheer determination عزم راسخ
بهترین معادل همون � دلهره آور� است.
لا اله الا الله ، باز هم شروع کردی, در دعواهای زن و شوهری پدر و مادران قدیم دقیقا معادلش همینی یه که آوردم.
احتمال سو استفاده از پست دولتی به نفع خود
تامل کردن
قابل اعتماد مخصوصا ماشین و پرستار بچه
شتر در خواب بیند پنبه دانه
به گمونم
فروکش کردن ، تو ترجمه خیلی خوب جواب میده.
Agent یعنی واسطه Through the agency of هم به معنی با وساطتِ. . . . به واسطه، با کمک
در حملات نظامی به معنی کوبنده و سهمگین است.
زور زدن Don't try too hard یعنی خیلی زور نزن، خیلی ذهنت رو درگیر نکن
تفاوت enquiry و inquiry چیست؟ Enquiry را در انگلیسی بریتانیایی و inquiry را در انگلیسی آمریکایی استفاده می کنند.
خاتمه داده شده به قرارداد کارمند اخراج شده
کاربر محترم مریم میرزایی از این همه دقت در افتراق معنی کلمات مرا به وجد می آورد. از کانت بسیار مفید شما برای این entry سپاسگزارم.
کاربر محترم شقایق، لایک را به کامنت شما دادم، اما ببینید که به جای پیشنهاد شما عبارت �به معنی واقعی کلمه� رو بزارین ترجمه مان به زبان محاوره مان نزد ...
بزه انتسابی
بزه انتسابی
تحصیلات تکمیلی
روان کردن کارها
دوستانه و صمیمی
مزاحمت نمی شم، یعنی میخای خداحافظی کنی
موضوع بحث دستور کار
دعوتنامه شرکت در جلسه
تابلو بودن
جوایز و افتخارات
در مورد انسان و تربیت انسان ها می تواند: بچه مثبت بچه اهل خانواده بابایی مامانی باشد.
Something is clouded with uncertainty فلان چیز در هاله ای از ابهام است.
Loom over the mind ذهن را مشغول کردن
تشکیلات صوری که فعالیت های غیر قانونی یک سازمان دیگر را به شکل رد گم کنی اجرا می کنند.
با یک مثال ، عبارت ( البته از نظر parts of speech اسم است ) زیبا و باکلاس ( از نظر مفهومی و ایده پردازی ) را در حد توان خودم بیان می کنم، دوستان پیش ...
وخامت اوضاع
اصلا جای نگرانی نیست.
1 - عایدی از سرمایه گذاری - منفعت و مزیت حاصل از سرمایه گذاری ۲ - تاوان
آسایش حال خوش
سنگر را حفظ کردن مسوولیت کار دیگری را عهده دار شدن
شایعه مخرب
تموم شد و رفت والسلام نامه تمام
حواست باشه
عارضم خدمتتون که. . .
به راه انداختن and the comments have triggered a wave of concern and reaction across the world حرف ها موجی از واکنش ها و نگرانی ها را در سطح جهان به ...
موجه معقول منطقی ترکی: عقبه سیخیشان
مردم عادی مردم کوچه بازار
It’s high time you got that bad knee looked at by a doctor زودتر از اینا باید زانویت را نشون دکتر می دادی
ذهنیت دادن ، ایجاد کردن ذهنیت air of someone" means the way he appeared or presented himself, giving the impression of a particular kind of person; e ...
زود رنج تندخو بد اخلاق حساس
If you've ever found yourself اگر دیدید که. . . . ( مثلاً در موقعیتی قرار گرفته اید ) ، اگر می بینید که. . . . یکی از ساختارهای زبان انگلیسی که زب ...
گزارش زنده
زبان مردم کوچه و بازار آداب و رسوم محلی
تداخل در برنامه ها
آدم مارمولک
خیز برداشتن
عملیات نجات از آب را نیز می گویند.
در نهایت منجر می شود به . . . آخرش . . . . . است به . . . . . . ختم می شود
تنبیه کردن سر جای خود نشاندن
بابا همون جلٌ الخالق خودمون است.
سرحال و قبراق بودن
بعد از. . . . . مطرح شدن
دل دادن و قلوه گرفتن
لی لی به لالای کسی گذاشتن ترکی :ازدیرمک
ساکنان میشه residents
به همین سیاق
حواس جمع بودن
اینطور نبود که، نه اینکه مثلاً. It's not as if I don't know نه اینکه ندونم اینطور نبود که ندونم
تو چشم بودن ترکی: گوزل قاباغی
Something can take various forms مثلاً وقتی می گوییم: فلان چیز می تونه به چند شکل باشه
حتما
It's got to be باید باشه مثلاً وقتی می گوییم که فلان چیز باید فلان جا باشه
خود رو جمع و جور کردن خود رو آماده کاری کردن
جا موندن از پرواز بعدی
بار مسافر - که در تحویل کارگو است.
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
جریاتریک یک لغت تخصصی است که بیشتر برای مراقبت های پزشکی استفاده می شود. واژه های ذیل برای توصیف سن جهت مطالعه پیشنهاد می گردد: 1 - newborn baby نوزا ...
سلام خدمت دوستان، هم وطنان، معنا و مفهوم و معادل جویان عزیز، مفهوم واژه زیبای gaslighting برای همه مان کاملا ملموس و آشناست، از نظر علم روان شناسی ن ...
حواس جمع بودن سرحال و قبراق بودن
فریب دادن اغوا نمودن فریفتن ترکی: آل لاتماخ
دنبال انتقام گرفتن بودن
The last straw بار آخر آخرین دفعه
در مورد مکان ها مثل رستوران، به معنی �دایر بودن � است.
give me a for instance یه نمونه بگو یکیشو بگو ببینم
اتهام واهی
دوستان ، سلام ، چرا نگوییم: اعصاب خرد کن
خسته نباشید دوستان، نظرتون چیه معادل ذیل رو استفاده کنیم: بها دادن به به نقل از صفحه 29 از کتاب top notch 2A: Well , basically, no matter how well ...
موتور محرکه طلایه دار
با سلام خدمت کاربران و اساتید محترم، وباعرض معذرت از پیشنهاد این معادل ، به دلیل کثرت استفاده در محاورات روزمره ناچار شدم مطرح کنم: . . . . . مالی ک ...
اگر جمع باشد paticulars در این صورت به معنی : تمامی مشخصات خواهد بود. There's a form for you to note down all your particulars فرمی هست که تمامی مش ...
تحویل درب کارخانه
coin a term واژه ای را وضع کردن - کلمه ای را برای اولین بار به کار بردن coin a phrase عبارتی را وضع کردن
در عمل با این معادل کارمون راه می افتد: یکی از شرکا یکی از بنیان گذاران
ترکی : یوخ اولماک
جو گیر شدن ترکی: اوزوندن چیخماک
بسیار ناراحت شدن
آقای تقی قیصری عزیز ، سلام و سلام 1 - چون احتمالاعصبانی شدید از دست من و "سلام " ندادید، من دوبار سلام می کنم خدمت شما 2 - در آبادیس ندیدم که " اظها ...
استاد تمام پیشکسوت پیر یک رشته مرشد کامل آیت الله العظمی استاد اعظم استاد بزرگ شطرنج ریش سفید
در موبایل و دنیای دیجیتال: Enabled یعنی فعال شد Disabled یعنی غیر فعال شد
زن سلیطه عفریته
دوستان عزیزم، به نظرتون وقتی از کسی سوال می کنیم که یه مقدار فضولی و جسارت توش هست ولی ما میخاییم نرم ترش کنیم، چی می گیم، خب می گیم : خیلی ببخشید ...
در ایران : حاشیه شهر شهرک ها منظور از sprawling همان درندشت و توسعه بد منظره شهرهاست.
شرایط مورد نیاز برای احراز صلاحیت
خودآگاهی نسبت به عواطف، فیزیک و روحیات خود داشتن
He's not afraid to take chances. وی ابایی از ریسک کردن نداشت.
We make our own luck. خودمون سرنوشتمون را رقم می زنیم.
چنین مقدر شده است
ترکی: وای دده
I didn't sleep a wink یه ذره نخوابیدم برای یادگیری کالوکیشن not sleep a wink پیشنهاد من �ذره�برای مقدار کم خوابیدن است تا جا بیفته.
معامله گرانه به جمله ای از مقاله ای چاپ شده در Stimson در مورد ایران توجه فرمایید: Iranian leaders have tended to prefer Republican U. S. presidents ...
رفتار تعاملی رفتار بده بستانی رفتار معامله گرانه
به میزانِ
همون سوبسید خودمون است
چی بگم والّلاه
این فعل فقط با یک کالوکیشن استفاده میشود live up to someone's expectations به معنی: بر آورده کردن انتظارات کسی The holiday lived up to all our expect ...
تمومی نخواهد داشت ول کن نخواهند بود
Left and right صحیح است. She has been spending money left and right. : in all directions وی پولش رو چپ و راست خرج می کند.
اغفال نکنیدش
روزگارت چطوره
مقصر جلوه دادن
سرد و بی روح و رسمی و خشک هم در مورد انسان است هم در مورد مکان است مثل بیمارستان
پچ پچ کردن - زمزمه کردن - یواشکی حرف زدن - نجوا کردن Whisper می تواند معادلی برایش باشد. They're the couple in the corner, whispering/murmuring swee ...
با عرض معذرت از تمامی کاربران، امیدوارم هیچ موقع از این کلمه استفاده نکنید ولی معادل آن در زبان ما : مونگول هستش
حواس جمع بودن
بهترین نوع
بر خلاف در تضاد با
Can you speak distinctly میشه شمرده شمرده حرف بزنی
دوستان عزیزم، به نظرتون وقتی از کسی سوال می کنیم که یه مقدار فضولی و جسارت توش هست ولی ما میخاییم نرم ترش کنیم، چی می گیم، خب می گیم : خیلی ببخشید ...
با حساب کتاب من
گمان کنم آره یا نه Can you fix my car today امروز میتونی ماشینمو درست کنی I reckon no or yes
Time is of the essence زمان خیلی مهم است. اصل حیاتی، زمان است.
اگر کمک میخای
بی محابا They fired indiscriminately into the crowd. اون ها بی محابا به داخل جمعیت شلیک کردند.
ترکی: اتوراخ - یکجا نشسته مثل آدم های پیر و ناتوان یا افسرده
A selection of superstitions from far and wide, then and now منتخبی از خرافات از گوشه و کنار جهان و گذشته و حال
That's got to be لابد
تماما
وقتی حین صحبت چیزی به ذهنت میرسه یا یادت میاد، مثلا در جمله ذیل : نامه ای برام اومده ؟آهان یادم اومد ، هستش used to mention something you have just ...
در مورد لباس : جلب توجه کننده
در شرایط از عرش به فرش رسیده آدم پولداری که فقیر شده By now she was alone and living in reduced circumstances تا این لحظه او تنها بود و در شرایط بی پ ...
I'm trying to gear myself up for tomorrow's exam. دارم برای امتحان فردا خودم رو آماده می کنم
آدم پر دردسر کار پر دردسر
Thank you for making a tough call ممنون از انتخاب سخت ات
معادل خوب دیگری برای این عبارت این است: Proceed smoothly The building project is proceeding smoothly. پروژه ساختمانی خوب پیش میره
1 - walk through something - تمرین نمایش نامه بدون حضور تماشاگر Let's just walk through the scene one more time بیا یکبار دیگر صحنه رو تمرین کنیم 2 ...
۱ - یک یا چند روز مانده به عید، باز گشایی مدارس و . . . . که در زبان فارسی آن را - در آستانه - می نویسیم. Everyone is very busy during the run - up ...
مثلاً در. . . . که برای توضیح کامل مفهوم قبلی به کار می رود.
حواس خود را جمع کردن
Think clearly
آدم باش به خودت بیا ترکی: آدام اول
Something is missing یعنی اون چیز گمشده Is missing یعنی گمشده است.
دلیل این کارت رو می دونم
ارزش قایل شدن برای خود
turning point نقطه عطف watershed moment لحظه حساس
جدی و منظم شدن منضبط شدن در کارهای شخصی و وظایف فردی
There's a lot of work to do, so roll up your sleeves and get busy کارمون زیاده آستین ها رو بالا بزنید و مشغول شوید. می تونیم بگیم : یالّا
طول کشیدن he went on speaking forever صحبتش طول کشید.
اولندش ( اول از همه )
به حال خودش رها کنید کاریش نداشته باشید بزار خودش پیش بره
نعمت در لباس نقمت
Real - life واقعی آنچه که در روزمره و در کار ، خیابان، زندگی اتفاق می افتاد. عملی
بدون مزاحم
رایج شده رسم شده - مرسوم شده جا افتاده شده ترکی : دب اولوب
Value neutral word کلمه خنثی کلمه بدون جهت گیری
It just goes to show you that ثابت می کند که
If you do something by the seat of your pants, you do it using only your own experience and trusting your own judgment. به نقل از دیکشنری آنلاین کمب ...
سفت و محکم
neophyte و newbie مترادف هستند. My least favorite player was Donnie, who tried to mansplain Scrabble because he didn't recognize me and took me fo ...
نگاه از بالا به پایین انداختن
منش تحقیر آمیز نگاه از بالا - طرف را دست کم گرفتن
طرف مقابل را اسکل فرض کردن Stop patronizing me - I understand the play as well as you do بسه دیگه، فکر نکن من اسکلم - من هم به اندازه تو از بازی سر د ...
در مورد لغت به معنی " نا موزون " می باشد. در مورد ماشین آلات به معنی "سنگین " است. در مورد "روال اداری " یا "بوروکراسی " به معنای پیچیده می باشد. ...
اصلاح طلبی
تاریخ درخشان
گفتگو های بی سر انجام
شروع به کار نمودن تحویل گرفتن اداره ای یا مقامی سر کار آمدن United States President - elect Donald Trump has promised “there will be hell to pay” if ...
گرفتار شدن گریبانگیر شدن
خراب کاری
آماده باش بودن The army was on red alert against the possibility of an attack. ارتش در آماده باش کامل برای حمله احتمالی است.
ترکی : در یک بازی بچه گانه وقتی دستان همدیگر را می گرفتیم ، این شعر ( chant ) را با هم می خواندیم: ال اله کرتن کله ( همه با فتحه خوانده شود ) . یعنی ...
یه ذره ، یه کمی ?do you mind my smoking here اذیت میشی اینجا سیگار بکشم Actually، smoking kind of bothers me. ببین ، سیگار یه ذره اذیتم میکنه بعضی ها ...
دوراندیشانه
برخی جاها معنی کوتاه آمدن می دهد.
ترکی : یر به یر اولماک یر به یر ایله مک
دقیقا معادل فراگرفتن است. An exhilarating sense of new beginnings swept through him. حس شادی شروع های جدید او را فرا گرفت.
I have the distinct impression that خوب می فهمم که. . .
I made a blunder by getting his name wrong. سوتی دادم اسمشو اشتباهی گفتم.
آخش نفس راحتی کشیدیم
چته؟
خفن
کامنت قبلی ام اشتباه بوده ، درست اش اینه : مشخصه . . شکی توش نیست که . . . این حقیقته که. . .
سلام خدمت معادل جویان عزیز ، اگر شما هم مثل من از دست این واژه سه حرفیِ نیم وجبی ریزه میزه شیک ولی چِغِر و همه جا حاضر به تنگ آمده اید، لطف کنید به ...
ارائه خدمات سرویس دادن
تا بجنبی. . .
روی هم رفته خوبه
سوتی You're on a slippery slope once you start lying about your age! سوتی دادی اگر سن ات رو دروغ بگی
Police raid یورش پلیس A police raid would imperil the lives of the hostages. یورش پلیس شاید جان گروگان ها رو به خطر بیندازد.
مقطع تحصیلی
مربی آموزش دهنده همون لَله که در دوران قاجار شاهزادگان را تربیت می کرد مثلاً جی دی ونس را به عنوان Trump whisperer می نویسند.
تغییر موضع دادن و حرکت به سمت جدید تصمیم متفاوت گرفتن
ترکی : قوددالاماخ ال لشدیرمک
گریان
In hindsight , توجه کنید هایند سایت تلفظ میشه نه هیندسایت، یعنی وقتی به گذشته نگاه می کنم
سرزنده و شاداب سرشار از زندگی
Intense period
دوره فشرده
- فلان کس - فلان فلان شده
نقش خود را به خوبی ایفا کردن
چندین دهه
امتحان پس داده
عصبانی نکردن کسی، یعنی حواست هست که طرف عصبانی نشه
بر کنار شده ، عزل شده
آجودان
بیشتر با دو واژه world و business استفاده می شود، Cutthroat world دنیای بی رحم Cutthroat business بازار بی رحم
کوتاه آمدن
برنامه حد واسط در سیستم های عامل
اعتماد به نفس
زنان شاغل
تاریخچه یک سازمان
پیشی گرفتن
در اردبیل به پسر بچه شیطون میگن: شومودی یعنی شلوغ و خراب کار
انجام دادن حداقل ها
سوپور - آشغال چی در بریتانیا refuse collector در آمریکا sanitation worker 'گفته می شود.
تیم کوچک و مخفی و عملیاتی احزاب و گروهک ها
عجیب و غریب رویایی
البته، معادل کلمه albeit با تلفظ آلبییت ، و با همان معنی است.
یکی از هزاران
پیام های بازرگانی
دلاور - از جان گذشته
سرجای خود در جای صحیح که باید باشد اعم از جدول اکسل به معنی در یک ردیف بودن و یا موقعیت صحیح ستون فقرات در ناحیه کمری
Concrete measures اقدامات عملی
دیرین
صرف نظر کردن عقب نشستن
حسن نیت
وقتی می گوییم که چیزی نزدیک است یا بوی چیزی می آید به عنوان مقاله ی تایمز در ۲۰ نوامبر توجه کنید، ، : Iran offers to cap sensitive uranium stock as I ...
هنرستان فنی حرفه ای
Nuclear deal توافق هسته ای
دلمون برات تنگ میشه
ترکی, : اوزووی داریخدیرما
از سر واکردن - رفع کردن
برطرف کردن کردن چیزی مانند خطر
Public appearance حضور در ملا عام
دستاورد مناسب ترین معادل در ترجمه هاست. مثل strategic initiative دستاورد استراتژیک
شاخصه برای چیزی بودن ازجمله موی بلند برای زنانگی
احمد بی غم یلخی
احمد بی غم
کنایه از قدرت سیاسی یا رهبری نیز است. Now the baton is in our hands. اکنون قدرت در دست ما هست.
مخابره کردن
شخص گروه محور
Rampant inflation تورم افسار گسیخته
اطلاع رسانی
مراحل مختلف در یک پروژه
سابقه کاری درخشان سابقه عملی موفق
کار را راحت کردن
من از دانستن لذت می برم با دیدن هر واژه زیبا انگار که ذهنم آزاد می شود ، این عبارت را می توان در جاهای متعددی استفاده کرد که ما آن را معادل "امتحانات ...
عملی
طیف - ترکیب Though Australia is known for its exotic array of animals با اینکه استرالیا مشهور به ترکیب جمعیتی عجیب غریب حیوانات است
خدادادی Intuitive understanding فهم خدادادی
کپی واقعی
معرفی کردن
درگیر بودن سر و کله زدن به نوعی وقت تلف کردن
فضای ناکافی
غذای غیر قابل مصرف
سرجایش خود برگرداندن، مثل میز جلوی مسافر در هواپیما Stow your tray table میز خود را ببندید
به استحضار می رساند که. .
راننده ماشین آلات سنگین
ارزیابی کردن صحنه
دو تا واژه داریم، : Value added ارزش افزوده در مورد مالیات و این چیزهاست Added value با کیفیت در مورد توصیف کالاها و اجناس است
مرغ طوفان بودن
کنار آمدن ساختن با شرایط از پس چیزی بر آمدن
طُرفه اینکه
رخ دادن
مثل همیشه طبق روال همیشگی
قدرت اول
ترکی : ال ایاغی تیتر مک دیل دوداغی اسمک فارسی: اونقدر عصبانی بشی که دست و پات بلرزه این اصطلاح ظاهرا هیچ تناسبی با مفهومش ندارد ولی جالبه که یکی از ...
گمنام پشت پرده It turned out she was one of those faceless bureaucrats who control our lives. معلوم شد که وی یکی از چهره های دولتی گمنامی بوده است ...
استادی در فرصت سازی از تنش حداکثری
Crushing response
شاخ غول رو بشکن دل به دریا بزن با درس ات روبرو شو
ترکی: بیر ایشه گیریشمک، تَپیل مَک
حمایت کردن پشت کسی بودن
Is there anything else I can help you with
رسیدگی کردن به یک مشکل
بگو ببینم دردت چیه چه مرگته
ترکی: حسود دوخ دان پاتدییر
اصلا برام مهم نیست
ترکی: سیرتیخ اوزدن گئت مییه ن فارسی: ز رنگ
آچار فرانسه البته اصطلاحا
ترکی: اَنگه بَی چوخ دانشیان
گدا ناخن خشک
پای ثابت مراسم
باز شو Foldaway تا شو
بفرمایید مهمان من باش کاملا غلط است.
لخت و عور
سر به فلک کشیده Lofty mountains کوههای سر به فلک کشیده
discourse marker catchphrase
تکیه کلام Many speakers use "you know" as a discourse marker. اغلب سخنگوه از "میدونید" به عنوان تکیه کلام استفاده می کنند.
بدرد نخور Public transport is hopeless حمل و نقل عمومی بدرد نخوره
دقیقا معادل جا افتادن در یک شغل یا موقعیت می باشد.
تعریف کسی رو کردن
در اثنای. . . در بحبوحه . . .
To have high hopes
خوشبین بودن
جور شدن و موفق شدن در کنار هم
دور زدن و کم کاری کردن
stand idle بیکار موندن Half these factories now stand idle. نصف این کارخونجات معطل هستند
تحسین، تمجید، تعریف
روده راست تو شکمش نیست
Please don't put yourself out on my account. لطفا خودتو به خاطر من به زحمت نینداز
سلام خدمت کاربر ان، این عبارت اسمی است و نقش اسم را به خود می گیرد، حضور ذهن شاید از نظر تحت اللفظی جور دربیاید ولی معنی اش کلا متفاوت است، معنی ...
همون یک بار - اسم است صفت نیست
موردی باشد نه همیشگی و کلی
و امثالهم
Filled me with admiration الگویم بوده است
از نظرٕ
بیرون نشستن
حال کردن I don't relish the thought of حال نمی کنم از. . .
And they seem to take pleasure in looking after you. لذت می برند از اینکه خدمت گزارتان هستند
They seem to take pride in their service می بالند به خدماتشون
خز اصطلاح نسل Z ازمد افتاده
تمام مساله
به نقل از پیج english. mj 1 - you're good به معنی بفرمایید است. 2 - you're good to go به معنی بفرمایید می تونین برین 3 - we're good to go آماده ایم ...
you're good
چند اصطلاح دیگه به نقل از پیج اینستاگرام به آدرس : rojas. teacher ? you need a hand کمک میخای؟ stay in touch در تماس باش let's call it a day برای ام ...
1 - نهایی کردن قرار داد قطعی کردن قرار 2 - ته و توی چیزی رو در آوردن
با سلام خدمت دوستان و استاد بیگدلی، استاد بیگدلی عزیز، داشتم دنبال معادل واژه driven در جمله ذیل می گشتم که کامنت زیبایتان را دیدم که تو خال زدین ، ...
تعمیم دادن یک تئوری نمایشگاه
بیسته بیست
محدودیت اعمال شد.
اثبات کردن یک ادعا
تا بحال
۱ - اگر فعل باشد: فهماندن یه جوری مطلبی را رسوندن حالی کردن در ترجمه ها� منظورشون این بود که . . . � خیلی جور در میاد، 2 - اگر اسم باشد: یه ذره - یه ...
واژه زیبای serving و تفاوت آن با portion وhelping چیست؟ 1 - serving - وعده، نفر ( منظور غذای یک نفر است که ما نفر استفاده می کنیم ) ، عبارت از مقد ...
واژه زیبای serving و تفاوت آن با portion وhelping چیست؟ 1 - serving - وعده، نفر ( منظور غذای یک نفر است که ما نفر استفاده می کنیم ) ، عبارت از مقد ...
واژه زیبای serving و تفاوت آن با portion وhelping چیست؟ 1 - serving - وعده، نفر ( منظور غذای یک نفر است که ما نفر استفاده می کنیم ) ، عبارت از مقد ...
عقل سلیم
واقع بینانه نیست
تفاوت و شباهت misgiving و doubt چیست؟ ۱ - هردو اسم هستند. ۲ - اگر همراه با فعل have باشند ، تبدیل به فریزال ورب ( phrasal verb ) شده و به معنی شک دا ...
تفاوت و شباهت misgiving و doubt چیست؟ ۱ - هردو اسم هستند. ۲ - اگر همراه با فعل have باشند ، تبدیل به فریزال ورب ( phrasal verb ) شده و به معنی شک دا ...
زیر سوال بردن بهترین معادل است.
اهمیت قایل شدن به چیزی However, her evidence is based on one single document and attached too much importance to this. اما مدرک او بر یک سند استوار ...
اثر گذاشتن بر روی تصمیم گیری
عقیده راسخ
خوب فکر کردن We need to think hard about this problem لازم است راجع به این مسئله خوب فکر کنیم
قول میدم سعی خواهم کرد
گواهی تایید اصالت
بشٌاش
لوازم کمکی فرعی نه اصلی
این کلمه صفت است به معنی: اشتباهی مانند misdirected treatment درمان اشتباهی یا غلط Misdirected email - text ایمیل اشتباهی پیامک اشتباهی
بینایی بدون نیاز به عینک بینایی ات بیستِ بیستِ You're so lucky to have 20/20 vision, Dom. خوش به حالت که نیاز به عینک نداری دام
تاریخچه
با اینکه معنی لغوی اش " به طور نامتناسب " کاملا صحیح است ، اما : کاربردی ترین معادل در زبان ما "بیش از حد " یا "بیشتر " یا " خیلی زیاد " است: The di ...
غیر قابل توجیه
گل کاشتن کاری را به بهترین نحو موجود انجام دادن The two chefs hit the ball out of the park with this entr�e دو سرآشپز با این آنتری ( entr�e ) گل کاشت ...
در مورد مقاله می شود مفید و آموزنده
ترکی: دِییدَّشمک
ترکی: اَزدیرمَک ( لوس کردن )
فعل همراهش عبارت از . . . . . . to reach a k می باشد . . . . reached a unanimous agreement مثلاً . . . . . . به اجماع رسیدند همگی موافق بودند
دوره مصرف در فیش برق گاز آب
دور زدن یا اجتناب از چیزی - توجه کنیم که فعل نیست بلکه idiom است There's no way round this problem راهی برای دور زدن این مشکل نیست
as of از ( مثلا از ماه ) as to همچون as with در خصوص
یه معنی دیگه هم داره " با ضرر کار کردن " a railway running at a loss راه آهن داره با ضرر کار میکنه
She was at a loss for words when she saw the number of people who had come to grieve for her husband. زبونش بند اومد وقتی اون همه جمعیت رو دید که ب ...
be at a loss I'm at a loss to know how I can help you سر در گم ماندم که چه کمکی بکنم
درهم برهم مخفیانه خر تو خر قاطی پاطی گیج کننده The paintings were hung hugger - mugger on the walls نقاشی ها به صورت قاطی پاطی از دیوار آویزان بودند ...
برگزاری گفتگو
بی قید و شرط
?I wonder if they've had a row نمی دونم بحث شون شده یا نه؟
انگشت روی چیزی گذاشتن
تفاوت های جزئی را تشخیص دادن
I've just seen your glasses - they're under the table. " "Ah, well spotted!" عینک ات رو دیدم، زیر میز هستند آره ، دستت. درد نکنه، مرسی
دستت دردنکنه
فرت و فرت کلمه ای را استفاده کردن
به رخ کشیدن A sign on the roof still advertises the company's signature brand of gin and whiskey: "Kasser's 51. " نشانه ای در سقف هنوز هم برند شاخص ...
میشه گفت
I distinctly remember قشنگ یادمه
عاقل
خاطره محو از چیزی داشتن به سختی چیزی را به یاد آوردن
۱ - to cause an uproar غوغا کردن ( غوغا از جنبه منفی، مثل شورش و ناراحتی و. . . ) The book caused an uproar in the United States. کتاب در آمریکا غو ...
غوغا به پا کردن جنجال به راه انداختند سرو صدا کردن
تاثیر به سزایی داشتن
تاثیر شگرفی گذاشتن بر
تاثیر بسزایی داشتن
pay for تاوان دادن هزینه دادن we all pay for our mistakes in some way at some times. همه ما برخی مواقع به نوعی تاوان اشتباهات خود را می دهیم. He ...
pay for تاوان دادن هزینه دادن we all pay for our mistakes in some way at some times. همه ما برخی مواقع به نوعی تاوان اشتباهات خود را می دهیم. He ...
مسوولیت اثبات این ادعا بر عهده خودت است. اصطلاحی است حقوقی
مسوولیت اش با خودت
به درد نخور در مورد آدم ها
روایت غالب در بین فیلم ها، داستانها با روایت ها و نسخه های گوناگون
با عرض معذرت از کاربران عزیز، اصلاح می کنم ، کف قیمت صحیح نیست مبلغ ثابت ، قیمت ثابت می تواند درست تر باشد.
Assume responsibility for
پر جنب و جوش کامل ترین معدل هست.
سرآغازی بر پایان چیزی بودن
دو تا اصطلاح داریم Social service به عنوان اسم است معادل خدمات اجتماعی مثل رسیدگی به سالمندان، افراد بی پناه و اقشار آسیب پذیر Social services این ...
what a load of rubbish what a load of nonsense what a load of crap همه اینها رو می توان معادل مزخرف استفاده نمود.
چقدر مزخرفه
مزخرفه
کمی زمان لازم است طول می کشد
روی پای خود
نقد کردن
برداشت کردن مثلاً در حوزه ارزهای دیجیتال اصطلاح direct claim رو داریم. به معنی برداشت مستقیم
تحقیر کردن
من مرخصی هستم من سر کار نیستم این واژه رو به صورت OOO می نویسند. مخفف out of office هست که در جواب ایمیل داده می شود. در سیستم ایمیل گزینه ای هست که ...
گم و گور شدن ترکی: رد اولویت گئدمک
حداکثر . With a degree and 11 years' experience, his salary is at the top end of the nursing scale او با داشتن مدرک و یازده سال تجربه حداکثر حقوق یک ...
ماندن پیش کسی
فحش رکیک
سلام خدمت دوستان، واژه زیبا، شیک و ثقیلی است. برای من بسیار confusing بود، بنابراین اول سعی کردم خودم یاد بگیرم، سپس خدمت دوستان عرضه کنم، این واژه ...
مورد نظر
مظنه بازار
backlane
کوچه پس کوچه
به سرعت خارج شدن
وقتی معادل � مسیر� را می گوییم، می تواند هم به معنای مسیر فیزیکی باشد و هم مسیر مجازی، در فارسی مثلاً می گوییم:� در این مسیری که قدم گذاشتی. ، یا ...
بی مصرف
سخنگوی یک مقام حقوقی یا حقیقی، در ایران بیشتر با عنوان � دفتر فلان مقام و. . . � می بینم.
شارژ حداکثری
بریده و منزوی
بوی خاص
قابل توجه کاربر محترم ، Azam تذهیب درست نیست. نسخ خطی نفیس، می تواند معادل درستی باشد. که نگارنده با دستخط خودش کتابی را بر روی ورق های درست شده ...
کباب شاندیزی برای lamb chops درست است. کباب شیشلیک از گوشت بدون استخوان راسته درسته ( عضله راسته گوسفندی رو بعد از بی استخوان کردن به صورت درسته و ...
به برخی از معانی واژه استراتژیک smooth اشاره می کنم، اولا چرا این واژه را استراتژیک نامیدم، چون بسیار ساده به نظر می رسد و ما صرفا معادل �صاف� را به ...
نور کم سو
کسورات
پست سازمانی عنوان شغلی که در فیش حقوقی قید می گردد.
تقریبا قرمز بود
looks good چیست - - معادلش " خوبه " است. good looks چیست - - معادلش " زیبایی " است.
با سلام خدمت دوستان، واژه text در زبان انگلیسی بسیار استفاده می شود ولی: 1 - با اینکه همه فکر می کنیم اولین معادل آن "متن" و یا "نوشته " باشد که د ...
سرو صدا کردن
لنگه
Grown up children بچه بزرگسال
رو در رو شدن
یه لحظه بیرون بری برای مثال سیگار کشیدن I waited for a lull in the proceedings to pop out for a quick cigarette. منتظر وقفه ای در مراسم شدم تا سیگ ...
وجه مشخصه
در معرضِ. . . . . گذاشتن If you are in a position of authority, any weakness leaves you open to blackmail. اگر صاحب مقامی باشید اونوقت تمامی ضعف ها ...
اقدام اساسی
برایِ. . . . . هر چند ترجمه تحت اللفظی اش ( word - for - word tranlation ) باید چنین باشد: در تلاش برای. . . ولی در نوشتار فارسی ثقیل و یوغور می نم ...
خوشم نمیاد I can't stand it
برقرار کردن مثلاً صلح Bring about peace
برنامه خبری
دعواهای رانندگی، الان ایرانی ها به این عرضه مبتلا هستند.
مفت
به جای صفت در جمله قرار می گیرد. کمه
شخص بی حاشیه
ورد زبان همه بودن
برعهده کسی Place in someone's care بر عهده کسی گذاشتن
به سلامت
سرفه کردن
صفر تا صد
کارت خیلی کمک کرد
سلام دوستان، این واژه باعث کلافگی نان نیتیو ها می شود، واژه زیبا و در عین حال سخت و چغر bid را خدمت عزیزان توضیح می دهم: ۱ - پیشنهاد قیمت، قیمت داد ...
شرکت کردن در مناقصه
دخل و خرجت بخونه
شغل برجسته
کار دلی
خر حمالی
لیست نهایی
گزارش زنده خبری
آقای نمازیان، سلام، - به این ترتیب - را از کجا آوردید و به عنوان معادل برای این idiom مظلوم و بی زبان تراشیدید، ؟ بسیار عذرخواهی می کنم ولی وقتی م ...
پیمودن پله های ترقی شغلی
وسوسه انگیز
تحمیلی
امتحانات نهایی
مطالب قدیمی
علاف ول معطل
غذای اعیانی و مفصل
محیطی دلچسب
فضای فیلم از نظر زمان و مکان محیط فیلم درست نیست
شلوخ پولوخ
قطعه موسیقی کوتاه
تازه ها مثل تازه های موسیقی
کتابی یا مقاله ای که روان باشد روان
فیلم موفق
نقد بر فیلم
تحلیل و تشریح و توضیح کامل موضوع پیچیده و ناشناخته ای را باز کردن
عشق من عشق کسی بودن
جدایی ازمایشی، زن و شوهر ببینند می تونن تحمل کنن یا نه
1 - دیگه نپرسیدم چطوریه و چی شده I didn't realize that Melanie hadn't been to college - I suppose I just took it for granted. نمی دونستم که ملانی دا ...
طلاق با آبرو ریزی و دعوا
بد اخلاق متضادش میشه Sweet tempered
خوش اخلاق متضادش می شده Foul tempered
سر سوزنی
درست بر عکس
مناطق قدیمی و مخروبه و باز در داخل شهر، مثل بازارهای قدیمی متروکه و وسیع
منظره دلگیر صحیح است.
منظره رویایی
پرواز همیشگی
در میان انظار عمومی
Iز دهنم در رفت
جلسه توجیهی یه معادل بیست برای بریفینگ است. ممنون از مهدی نمازیان
Understood Agreed Will do Certainly Acknowledged Sounds good Noted Yes Consider it done Confirmed همه این ها معادل ok هستند تفاوت در formal و inform ...
هوا توش نمیره
دلیل محکم
مکانی دورافتاده یا پرت
سفر رفتن
از معادل سازی عٓجٓمٓنده برای این واژه خیلی لذت بردم. یه لایک براشون گذاشتم.
کسر اومدن مثلاً کسر اومدن پو ل توی صندوق When the manager counted the money in the cash register, it had come up short. وقتی مدیر پول های صندوق رو ...
مبرا کردن توجیه آوردن
معاف از مثلاً مالیات Free from tax
سند را از رهن وام آزاد کردن
راحت و خودمانی
فراموش شده
اقدام روان روند بدون مشکل
رفتار مثال زدنی
1 - نزدیکه سر راهته یه کم اون ورتر Is it very far to the nearest us stop تا نزدیکترین ایستگاه اتوبوس خیلی راهه It's just down the road همینه که بری س ...
آب های کم عمق
ترکی: سویا گئدمک آب رفتن
سگ خور شدن I'm not going to serve that good coffee to Chris and Melanie - it would be wasted on them. نمی خام از این قهوه برای کریس و ملانیا بدم، سگ ...
پر حرفی نکردن حاشیه نرفتن خلاصه مفید توضیح دادن He explained the whole system in about 30 seconds - he doesn't waste words, does he? او کل سیستم رو د ...
شخص بی ثمر چیز بی فایده
سرزمین خالی مثل سرزمین های قطبی
توسری خور معادل درستی نیست توسری خور را باید معادل doormat در نظر گرفت. Doormat یعنی پادری، که هر کسی پاشو روش می زاره یعنی تو سری خور.
خشک و بی روح
کاملا مزخرف
چاره ای نیست گریزی نیست
Give advice نظر دادن راهنمایی کردن
بازه زمانی وقت تعیین شده قبلی
اسم است فعل نیست سر دواندن I'm trying to get a new visa, but the embassy staff keep giving me the runaround. می خوام ویزای جدید بگیرم، کارمند سفارت ...
موفق شدن، ترکی: اولدی ( شد ) I give her a ring this morning, but I couldn't get through ; the line was engaged. صبح بهش زنگ زدم، نشد حرف بزنم خط ...
روز کسی رو ساختن
به کسی نزدیک شدن حتی از نظر فیزیکی
ترکی: گَزمَک چرخ زدن و گشت زدن و دیدن جاهای دیدنی
این فعل یک کالوکیشن دارد Come in for criticism Come in for blame سرزنش شدن ملامت شنیدن Come in for یعنی شدن
تشویق های کر کننده
دست اندرکاران فیلم
تعریف و تمجید ها
یک روز
یه لحظه حواسم پرت شد
خط تلفن مستقیم
حق اش رو باید ادا کرد
غلغله
مترادف هاجمله های نمونهابتدای صفحه dislike /ˌdɪsˈlaɪk/ /dɪsˈlaɪk/ معنی: دوست نداشتن، بیزار بودن، مورد تنفر واقع شدن معانی دیگر: بدآمدن ( از ) ، خوش ن ...
مترادف هاجمله های نمونهابتدای صفحه dislike /ˌdɪsˈlaɪk/ /dɪsˈlaɪk/ معنی: دوست نداشتن، بیزار بودن، مورد تنفر واقع شدن معانی دیگر: بدآمدن ( از ) ، خوش ن ...
یه لحظه غافل شدم ترکی= ذهنیم چاشدی بیر لحظه I had a lapse in my memory یه لحظه غافل شدم
راست و ریست کردن رفع و رجوع کردن
از سر وا کُنی
قشنگ چیده شده مرتب شده
یه چیزی خورد تا گرسنگی اش رفع شود
نمی خام بهش فکر کنم دوست ندارم بهش فکر کنم که چنین اتفاقی بیفته
تمایل آشکار
دلسوزی I have no sympathy for airlines that lose customers because they're too lazy to. give them a warm welcome when they step on board. اصلا دلم ...
تحسین ام میکرد بارک الله می گفت
سلام به علاقمندان زبان، احتمالا شما هم در پیدا کردن معادل کلمات - بدم میاد - بیزارم - متنفرم - دچار مشکل هستید، توجه کنید که میزان دوست نداشتن در ای ...
علاقه قلبی
Swamped with sth گرفتار فلان چیزم
اشارات صریح
شواهد غیر قطعی، اگر جمع باشد Strong suggestions شواهد قوی ولی نه قطعی
کم کردن Trim your waistline دور کمرت رو کم کن
آرمیتا کاملا درست نوشته چرا دیسلایک زدین
برام خیلی مهمه
موکول کردن قضاوت به . . .
بلافاصله رد کردن
از دست دادن فرصت ها
آنطور که هست ببینی اش بدون پیش داوری دیدن
عقیده داشتن بر چیزی
فکر اساسی کردن برای کاری We need to think hard about this problem
وقت استراحت پرستار ۲۴ ساعته یک بیمار وقت آزاد و غیر موظفی
روش مبتنی بر کارشناسی
نظر نهایی من اینه که
نظرها متفاوته
هرکسی نظر خودشو داره سلیقه آیه نظرات متفاوته
خنگ متضادش میشه smart یعنی باهوش
طرفدار پر و پا قرص
اموری از قبیل مسابقات، برگزاری نمایشگاه، همایش ها و. . . که در یک مجموعه کاری یک کار روتین ولی بدون الگوی مشخصی از نظر دفعات و مکان و زمان می باشد. ...
ندارد The printer has run out of paper پرینتر کاغذ ندارد.
بی خیال چیزی شدن After a short discussion, he dismissed the idea. " پس از یه بحث کوتاه او بیخیال موضوع شد
آقای نامور، سلام خوب گفتید ولی بر عکس فرموده اید، Pay rise برایش است Pay raise آمریکا است.
یاشاسین
فازمون فرق داره
I have a sneaking suspicion یه کم شک دارم
یه کم شک داشتن
سر شاخ شدن با کسی تقابل مستقیم با کسی
دعوا نکنیم نظر هر کس برای خودش محترم
استمالت
در پرتوِ. . . .
ضایع کردن
نامناسب ناجور
اسلوب
در دست اقدام در دست اجرا جاری
فرد معصوم و بیگناه و مهربان در زبان ترکی آذربایجانی یک مثلی داریم برای توصیف یک انسان بی ضرر، معصوم و نرم خو: اگر مٓلٓسٓه اَتی یی یی لَر یعنی اگر طرف ...
فرد معصوم و بیگناه و مهربان, انسان بی آزار، در زبان ترکی آذربایجانی یک مثلی داریم برای توصیف یک انسان بی ضرر، معصوم و نرم خو: اگر مٓلٓسٓه اَتی یی ...
رشته های علوم انسانی
خیلی شدیداً کاملا I totally messed up the chemistry exam. کاملا گند زدم به امتحان شیمی ام
علت نامه در کامنت قبلی ام اشتباهات علت نامه قید شده است.
به خود آمدن البته وقتی به شکل مجهول استفاده شود He was chastened by the defeat and determined to work hard او از شکستی که خورد به خود آمد و بر آن شد ...
علت مستقیم علت نامه یا تمام کننده
شکست مفتضحانه
امیدها بر باد رفت
بیراهه رفتن در توضیح یک مطلب
سرمنشا مشکلات باعث و بانی مشکلات علت اصلی مشکلات
دانش آموز کم توان - دارای مشکلات جسمی
کمک شایان نمودن
شکوفا شدن استعداد یک فرد
Remarkable achievement موفقیت چشمگیر Dramatic improvement پیشرفت فوق العاده Crowning achievement شاهکار
شاهکار
همه اش یه جا
پذیرش گرفتن در دانشگاه
مال دیگران
شاگردی که آماده برای امتحان دادن است.
Leave school تمام کردن مدرسه در مقطع دیپلم When I left university وقتی دانشگاهم تموم شد
نظارت Compliance guideline دستورالعمل نظارت
نوید می دهد پایان چیزی را نوید بخش پایان یک امر نامطلوب خبر از پایان چیزی می دهد
شروع از صفر زبان آموزی که از صفر شروع می کند
I'll be right back. الان بر می گردم I have to take a whizz برم جیش کنم بیام.
یکی از علایم ترافیکی به معنی همان - بن بست - برای ماشین هاست نه پیاده ها و سایکلیست ها
جاده فرعی اگر توی داخل شهر باشد side street می گویند.
دیر گفتن
من . . . . . را دارم، مال خودمه او . . . . . را دارد، مال خودشه My uncle owns a farm دایی من مزرعه داره
ترکی: داریخ دیران کلافه کننده
میشه پیاده رفت Everything is in walking distance همه چی دورو برامون هست و پیاده هم میشه رفت
عمل مان باحرف مان یکی است. Talk to talk تو حرف زدن کم نمیاریم
دایره المعارف سیار دانش آموز زرنگ و حاضر جواب
از خُدامه که
اتفاقا
طرح ابتکاری صلح
تعداد ساعت های کاری یک فرد در یک روز ساعات کاری
حساب شده
خود را وقف کاری کردن He lost himself in his work. خودش رو وقف کارش کرده است. a musician who completely loses herself in the music موزیسینی که خودش ...
تحت تاثیر بودن
پی چیزی را گرفتن دنبال چیزی بودن
داشتن، I lead a healthy lifestyle سبک زندگی سالمی دارم.
فراگیری همه شمولی چتری
دارد
از هر لحاظ مناسب
بی حاصل
سلام خدمت عزیزان و اساتید، واژه زیبا و در عین سخت due را مرور می کنیم، به نقل از کمبریج، ۱ - قرار بود که. . . انتظار می رفت که. . . در جمله انگل ...
میای میری Why are you pacing back and forth؟ چرا هی میای میری ( داخل اتاق وقتی از عصبانیت یک مسیر را میری و دوباره بر می گردی ) .
نابرابری ها بی عدالتی ها
حرف تند نوشته تند و تیز این کلمه noun است . صفت این کلمه polemical است می توانیم مجادله بر انگیز وسایر صفات را برایش در نظر بگیریم.
تفاوت vapor یا fume Vapor به گازهای حاصل از تبخیر مایعات یا مواد جامد گفته می شود Fume به گازهای متصاعد شده از سوختن و اشتعال مواد مثل گازهای خروجی ا ...
پیداکردن پس از بررسی به نتیجه رسیدن پس از استدلال صفحه 150 از collocations in use: These are the collocations with the strongest positive or negativ ...
دستهای کثیف
اقدامات اورژانسی برای مریض
بسیار باهوش
یک نقطه نورانی در دوردست ها
هرچه زودتر
یه نوری A beam of light shone into the room and a police officer entered. یه نوری داخل اتاق افتاد و مأمور وارد خونه شد.
علاوه بر معادل های صحیح درج شده در اینجا، می توان ، واژه - همه کاره - را نیز اضافه نمود.
مطالعه آزمایشی
اسب سوار
کار نفس گیر کار شاق کار سخت
طرح تخفیف
برگزار می شود
جور شدن
ذوب شدن در چیزی
در زبان فارسی معادل * معمولا هست*ترجمه می شود.
کلوخه شده مثلاً در شکر متضادش میشه distributed
ساده و سرراست برای راه اندازی لوازم در اولین بار دلی و درونی در مورد شناخت امور که متضادش می شود grounded یعنی برمبنای حساب و کتاب
سه معادل در کمبریج ذکر شده برای این واژه: - آدم عاقل، با جنبه، تودار، متین - زندونی تو خونه - اصطلاح مخصوص برای منع بیرون رفتن بچه ها از خونه که نو ...
حس درونی
هوای همدیگر را داشتن Stick together نیز به همین معناست.
Coined یعنی سکه زد، سکه را به نام خود زد، این اصطلاح را ابداع کرد
لجام گسیخته
پیام
چند ساعت تا محل کار
فاصله زیاد داشتن
لایه محافظ نچسب، به عنوان یک لایه محافظ نچسب در عایق بندی درب شیشه آلات آزمایشگاهی و نیز تمیز ماندن سطوح چسبنده انواع چسب های دوطرفه و یا سالم ماندن ...
خط چشم
عزیزان، دقت کنید که تو ایران این رده دانشگاهی را نداریم، تمامی معادلها نامفهوم و ناملموس هستند، چون نظام آموزشی کشورها متفاوت است. منظور از graduat ...
زیپ چسبی و پارچه ای نر و ماده
معادل های که گفته شده یک طرف، دچار شدن، خودش یک طرف. دوستان بیشتر با این معادل جور درمیاد.
اصطلاح
وقتی میری بازار تهران، چراغ که سبز میشه، همزمان دهها موتور غرش کنان شروع به حرکت می کنند، اولش جا میخوری، بعدش می ترسی، بعد زیر لب فحش میدی به مسبب ا ...
ضد حال اساسی To his consternation, when he got to the airport he found he'd forgotten his passport وقتی رسید فرودگاه، فهمید پاسپورتو یادش رفته، ضد ...
بازنشسته سالخورده
مشخصات صدای خش خش برگ ها زیر پا
سر و صدا
ناله گوش خراش
صدای رعدو برق
رو آوردن به چیزی و تنوع بخشیدن
ساعات اداری
تقریبا چنده؟ Give me a ballpark figure یه قیمت حدودی بده
جناب موسی واقعا دست مریزاد، لایق 20 لایک بودی در این entry.
دست و پنجه نرم کردن با مرگ
بازاریابی ارزان قیمت
رسید بار تحویلی به شرکت هواپیمایی
برقراری نظم
فجایع جنگ صحنه های دلخراش جنگی
سرخوردگی
انشاالله نتیجه تلاش هایت رو ببینی انشاالله مزد زحماتت رو بگیری
ثروتی به هم زد وضعش توپ شد
پول دار حسابی
That's an absolutely ridiculous price for that sweater. اون قیمت اصلا به این ژاکت نمی خوره
قیمت اش نمی خونه قیمت اش رو نشون نمی ده با قیمت اش همخوانی ندارد
هدر دادن پول
گیر افتاده
خطر کردن در سفر، دل به دریا زدن، Many sailors of the time refused to venture forth with explorers into unknown waters. بسیاری از ملوانان اون زمان ...
چند بار ترکی: نئچه سِری؟
سلام خانم فرومدی، قبل از مراجعه به به این واژه در آبادیس، چند معادل را در نظر گرفتم تا در اینجا درج کنم، که مشاهده نمودم با استادی تمام توسط سرکار ع ...
دور از چشم
اجتناب کنید نکنید
صمیمی تر شدن
شروع یه حرکت در راستای بهتر شدن شغل
نقطه عطف در زندگی یک فرد مثل امتحان کنکور
لحن در حرف زدن دقیقا می تواند معادل همین عبارت باشد.
پروتز دویدن برای افرادی که قسمتی از پای خود را از دست داده آند.
از نزدیک دنبال کردن
زیر ضربه قرار دادن Police target vehicle theft پلیس دزد ماشین را زیر ضربه می برد. یعنی دنباله یعنی به عنوان یه هدف در نظر گرفته
سالخورده
دله دزد
اگر صفت باشد به صورت would - be نوشته می شود و معنی آن : ممکن احتمالی Tougher prison sentences may act/serve as a deterrent to other would - be offen ...
بررسی موضوعی، پرداختن به موضوعی در فرصت مناسب این فعل عبارتی بیشتر در محیط های کسب و کار به این معنی استفاده می شود، مترادف این فعل let's revisit اس ...
خوش بیانی، بیان منطقی، فن بیان، استفاده احسن از کلمات، بِه نویسی و بِه گویی،
A pack of wolves یک گله گرگ اگر فعل باشد به معنی: جمع کردن، جای دادن Princeton packs many charms into its 18. 4 square miles پرینستون جذابیت های زیا ...
کفش پاشنه بلند زنانه
التزام به قانون
Comply with the regulations التزام به قانون
نام یک اپلیکیشن موبایلی است که در اصل به صورت mobility as a service بوده و شامل تمام سرویس های آنلاین مسافری داخل شهر می شود. می توانم این نام را پی ...
معیار Mileage may vary نظرها می تواند متفاوت باشد
مطابق با. .
محکم ایستادن پای چیزی
تفهیم ترکی: باش سالماک
همان است که جود دارد
در پاسخ Tina darvishi اختصاصی است ولی نه آن قدر که بتوان اسم رویش گذاشت و یا تشریح کرد
درخواست شده با نام
به دلیل
تفاوت های چیزی را شرح دادن
در مورد مقاله اگر باشد به معنی مقاله آسان و روان است.
تحقیق و مقاله دست اول، که یک فرد آن را خودش انجام داده و نتایج را انتشار داده است و سایر پژوهش گران به آن استناد می کنند.
کلیشه های ذهنی ایجاد شده از تاثیرات جامعه مثلاً نحوه لباس پوشیدن، اندازه بدن و. . .
قویا تایید می کند
توضیح اولیه
الگوی مشخص
بحث های مهم
چیزی شبیه به بیشتر به. . . . می ماند
واکسن های لازم برای یک فرد جهت اخذ ویزای یک کشور
برخلاف معادل رایج در فارسی - یعنی توصیه یا نصیحت - برای واژه advice ، بیشتر معادل - راهنمایی - است که معنی راحت و دلچسبی می دهد. به جمله ای از صفحه ...
قابل توجه
جذب نیرو
کسب و کار تعطیل شد ترکی: آل وئر باتدی
با روی باز با گشاده رویی
صورت جلسه شرح مذاکرات مفاد جلسه Take the minutes نوشتن صورتجلسه واژه دیگر برای صورتجلسه برداری عبارت از Meeting record هست. Michael has kindly agree ...
حقوق مکفی
همکاران فروش پرسنل فروش
شغل برآورد کننده انتظارات از این نظر معادل برآوردکننده را برگزیدم که چون fulfil دقیقا به معنی برآورده کردن می باشد مثل fulfil an expectation برآورده ...
شروع به مسافرت کردن
خودتو نگهدار خودتو کنترل کن
در فضای اینترنت و مجازی، واژه feed به معنای "خبر رسانی یا news feed" و یا مثلاً web feed به معنی بروز رسانی های وب دیده می شود. بیشتر در اپ های real ...
رییس دفتر منشی مخصوص دستیار همراه مدیر مدیر برنامه ها هماهنگ کننده
کار کسی که در دفتر صاحب منصبی به عنوان دستیار او کار می کند و یکی از کارهایش، هماهنگی تماس های تلفنی است. مسوول تلفن یک مقام عالیرتبه که مورد وثوقش ...
بساز ، Team player به کسی می گویند که همکاری خوبی با سایر اعضای تیم دارد. ترکی: اوزی یولا
اتفاقات بیرون رفتن
سلام خدمت دوستان و کاربران محترم، Pick و pick up می توانند معادل های متعددی داشته باشند، یکی از معانی pick up ، مطابق تعریف دیکشنری کمبریج، عبارت ...
واضح و روشن ساده و روان
جانی دوباره دادن
متوجه شدن، که منظور در کنفرانس ها مد نظر است.
� در یک نظر�, عنوانی است که برای جمع بندی جلسات استفاده می شود و من همین عنوان را معادل handouts پیشنهاد می کنم، یکی دو برگ توضیح و خلاصه از جلسه ک ...
ابروی نازک ترکی: قلم قاش، صفتی است که در توصیف آبروان نازک و کشیده استفاده می شود.
فیلم آموزشی کوتاه - برای لوازم فروخته شده که در یک سی دی و یا به صورت آنلاین عرضه می شود. مجموع کلاس های آموزشی برای یک دوره
Cockpit را به معنی کابین خلبان می شناسیم، ولی ابتدا تصور می کنیم چه ارتباطی بین کابین خلبان و این واژه است، اینجا عرض می کنم: Pit را دخمه فرض می کنیم ...
در مورد شخصیت آدم ها: احساس کم داشتن، کم اوردن
خیالت جمع نیست خیالت راحت نیست
متزلزل
واحد شمارش پله است. مثل loaf برای نان
ارتفاع از دریا در جغرافی خط عمود در هندسه
سلام خدمت دوستان عزیزم که ذیل این مدخل ( entry ) ، معادل نوشته اند، لایک و دیسلایک گذاشته اند، قبل از مشاهده در آبادیس، معادل�جلوه های بصری�، برای ا ...
کارهای اولیه ( تحت اللفظی به این معنا نیست ) ولی در زبان مه معادل مناسبی است، کارهای ابتدایی ( مثل توضیح فوق ) , پیش نویس پایان نامه، قراداد چرک نو ...
امتحانات نهایی، در مقاطع ششم ابتدایی فعلی یا پنجم قبلی و نهم و دیپلم، که پس از قبولی، مقطع مدرسه عوض می شود.
حذف درس
کسب مهارت
میخاد بگه که. . . .
قار . . . . . . . . . قار، جیک جیک، هاپ هاپ، میوووو میوووو، واق واق، جلز و ولز، شاپ شوپ، تق توق، ویژ ویژ، همه اینها در علم زبان شناسی، واژه آنومَدپی ...
مبحث
حسابش دستت باشه
در مسابقات: مقاومت جانانه کردن مبارزه جانانه کردن
Standalone word کلمه بسیط
مثل کبک که سرش رو زیر برف میکند
چیزی که خوار آید روزی به کار آید
خاص خودش
شمرده شمرده حرف زدن
وضوح تصویر در میکروسکوپ
مُجَلَّدْ، کتابی متشکل از مباحث، مقالات، سخنرانی ها و نتایج ارائه شده در یک سمپوزیوم، کنفرانس و. . . که در یک جلد چاپ می شود.
ارائه مقاله در کنفرانس های علمی چاپ مقاله علمی در ژورنال ها
پژوهشی در اولویت اول علمی در اولویت بعدی Scholarly contribution یعنی مقاله پژوهشی را در سمیناری ارائه دادن، در مجله ای به چاپ رساندن
کسب مقام در ورزش بدست آوردن پست در کار و دانشگاه
جلسه توجیهی، تبلیغی، توضیحی در مورد کار خودت با مشتری جهت فروش
پر بارش بودن، ارسالی بودن
در شهرهای آذربایجان بیشتر با نام های: مرکز باشی میدان شناخته می شود. میدان ، در تفلیس، پایتخت گرجستان ، الان نیز با همین تلفظ توسط گرجی زبان ها استف ...
تکیه کلام گرامری، ساختارهای گرامری پرتکرار و دقیق، مثل: I would have been که به شکل I would've been ادا می شود.
جواب
پیش رو ترکی: اوز و موزه گله ن، قارشیمیزداکی We have just received the information about the forthcoming conference. الان اطلاعاتی از کنفرانس پیش رو ...
تو شهر مثل کسی که میخاد آموزش زبان انگلیسی بده، رفته تو شهر ویدیو ضبط کنه، میگه: English vocabulary around town لغات انگلیسی که همین تو شهر باهاش بر ...
سرت سلامت Be of good cheer, my friend - things will get better. سرت سلامت رفیق، اشکالی ندارد، همه چی درست میشه
این🙏 ایموجی را folded hands می گویند. کف دو دست برای تایید روی هم قرار می گیرند
1 - گریز زدن - اشاره به قسمت قبلی ماجرا در ادبیات، فیلم و. . . با عبارت flashback to در جمله ذیل از دیکشنری کمبریج: The novel began with a flashback ...
بزرگ نمایی
زمین گیر شده The accident left me incapacitated for seven months. تصادف باعث شد به مدت هفت ماه زمین گیر شوم.
یه نَمه از چیزی داشتن یه ذره از چیزی را داشتن His hair is starting to show tinges of grey. موهاش یه نامه به خاکستری می زد. I felt a tinge of regr ...
سفر جاده ای، کاملا درست است، عزیزانی که دیسلایک می زنند، دلیلش را بفرمایند و بر دانش ما بیفزایند.
انرژی گروه بودن
نثر مسجّع
آهنگ گیرا ترانه غم انگیز
غوغا به پا کرده ترکونده
باید بخونی اش
اون فیلم یا کتاب شما رو به اون حال و هوا میبرد.
امضای جعلی
لوازم آلات کوچک و فرعی
انگاره - اگر اسم باشد.
زندگی شاد و جدید که در آخر داستان یا فیلم دیده می شود. At the end of the film, the two of them ride off into the sunset. در آخر فیلم اون دو نفر زن ...
تابلو واضح گویا
نشو و نمو در یک مکان جدید
نو کیش - تازه گرویده کسی که مذهب، عقاید و اسلوب شناخته شده اش را تغییر می دهد و در سلک تازه ای قرار می گیرد. John is a newly converted vegan who is ...
سر ذوق آوردن
نمی دانم چی ام شده؟ چی ام شده در این جمله معنی پیدا می کند به عنوان معادل come over I don't know what comes over me نمی دانم چی ام شده؟ نمی دانم چه ا ...
امر خطیر این مهم، وقتی که گفته می شود : در این مهم برای شما آرزوی موفقیت می کنم. Wishing you success in this new venture.
سرپایی چیزی خوردن
ممنون از نجوا، زیباترین معادل را نوشته اید، آفرین به ذوق ادبی شما دلباز ، بهترین و زیباترین معادل است.
پارکینگ روباز. - مشترک - وسیع مثلاً برای ۲۰۰ خودرو که واحد های مسکونی مجاور استفاده می کنند.
اجاره روزانه - ساعتی
نا سالم
دزدکی
لا مذهب ترکی آذربایجانی: لا مسَّب
گسستن زیباتر است، رهیدن نیز معادل خوبی است ولی نه به زیبایی گسستن
کارگر روز مرد کارگر ساعتی
هماهنگ با ست شدن با ( در مورد نور ) I want the light fittings to be flush with the ceiling. دوست دارم نور ( حاصل از روشنایی لامپ و لوستر - light f ...
همدیگر را دوست داشتن
عزب اوغلی ماندن
دستمزد
ترکی: چورک قازانماک، پول در آوردن، نون به خونه آوردن به نظرم آشناترین، پربسامدترین اصطلاح آذربایجانی ها باشد.
به نحو احسن استفاده کردن
دست گرمی نوعی بازی یا برخی کارها که در ابتدای فعالیت گروهی که قرار است با همدیگر همکاری کنند، راه انداخته می شود تا با همدیگر احساس راحتی کنند، به اص ...
پرداختن به موضوعی
ترکی= پیشیر لمک
اسکان
چاره موقتی کار راه انداز اقدام موقتی
1 - دوره کردن، حلقه زدن دور سلبریتی ها 2 - هجوم آوردن در حیات وحش، طوریکه گونه ای ضعیف با تکیه بر تعداد زیادشان، گونه مهاجم را دوره می کنند و فراری ا ...
ورزش های سخت
تدابیر دیگری باید اندیشید راههای دیگری باید پیدا کرد
حد و مرزی قایل شدن
نوعی از میمون ها که دماغی مثل خرطوم دارند، میمون خرطوم دار
Round face هم کسی است که صورتش گرد است.
یه کم بهش شک می کنی نه زیاد You have to take everything she says with a grain of salt, because she tends to exaggerate. ناچاری هرچی ایشون میگه رو ب ...
به شخصه معادلی کاملا درست، لذت بردم از نبوغ دوستان
در دادگاه : اعتراض در سیاست خارجی : یادداشت رسمی
بخش "حمایت از مشتری " در یک شرکت
برو دکتر
یک معادل بسیار ساده ولی دور از ذهن: مثل. . . . شبیه. . . مانند. . .
فشارهای جنسی
خیال پردازی های جنسی، اعم از موقعیت های واقعی موجود یا تجربه شده قبلی و یا صرفا خیال پردازی در مورد موقعیت ها یا شرایط ایجاد شده ذهنی، وجه تمایز ا ...
سرگرم بودن با. . .
جلوه تو، از این نظر این معادل را انتخاب کردم که در معنی avatar چنین می خوانیم: شخصیت یا عکسی که از خودتان ایجاد می کنید تا در فضای مجازی ، شما را ...
استادانه Her playing was subtle and beautifully shaded. بازی او ظریف و استادانه بود.
اضافه پرداخت برای مدیران پاداش بازنشستگی زودتر از موعد
مشکل دارد از نظر. . . . به غیر از بحث بیماری ها که از این فعل عبارتی استفاده می شود و معادل آشنای - رنج بردن از - برایش بهترین معادل است، در مورد غ ...
یه کم خودخواه بودن
سخت گرفتن
خوش فکر حاضر الذهن دارنده حافظه قوی
پر است از، از نظر ترجمه تحت اللفظی ، این مفهوم صحیحی نیست ولی بخواهیم این جمله ها رو به انگلیسی بگوییم: خیابانی پر از فروشگاه An avenue lined with ...
مناطق خطرناک شهر مثل منطقه شوش، هرندی در تهران
برند فروشی ها
با عرض معذرت، این اصطلاح هم در متون مربوطه اغلب استفاده می شود: Sex drive به معنی میل جنسی
در جریان قرار دادن طرف مقابل اطلاع رسانی کردن مرور آخرین تحولات جلسه تبادل اطلاعات گزارش پیشرفت پروژه ها مرور برنامه ها هم اندیشی در اجرای پروژه ها ی ...
نظافتچی های هتل پرسنل نظافت
شهر درندشت
نمای بیرونی یک شهر
محرومیت جنسی
چیزی که متاسفانه ذهن تمام بانوان ایرانی را مشغول کرده است. عمل بینی، در اکثر موارد چیزی شبیه مثله کردن است. نوعی تبدیل در خلقت الهی است. بی فایده، ...
بی محابا
خشونت در رانندگی
پاتوق ، در مورد مکان در مورد افراد : عصای دست کسی بودن، تکیه گاه کسی بودن
بیشتر سس و خیار شور و این طور چیزهاست.
Downplay یه مترادف خوب برای این فعل است. هر دو به معنی دست کم گرفتن هستند.
لذت بردم از معادل های زیر برای این واژه: ردخور ندارد مو لای درزش نمیره، یه مترادف دیگر هم دارد: Tried and trusted
ردخور نداره مو لای درزش نمیره مطمئنه Foolproof است
کمی آنطرف تر
حل و فصل اختلافات برطرف نمودن اختلافات
قلمداد شده بهترین معادل برای این واژه زیباست.
دو معنی دارد: ۱ - زلزله ای - هر چیز مربوط به زلزله، مثل امواج زلزله ای، فعالیت زلزله ای ۲ - ویرانگر، قوی، مهیب
ویرانگر
غنودن که شنیدید دقیقا همین کلمه است.
تو هواپیما نشستی، یکی میاد میگه تو جای من نشستی You are in my seat تو کارت پرواز رو نشونش میدی میگی ببین نوشته 70A But it says 70A on my boarding ca ...
شکر خدا خوبه بد نیست می گذرد How's it going then, Mike?" "Oh, not too bad. Mustn't grumble. " دیگه چه خبر مایک؟ بد نیست، شکر خدا می گذرد فکر می کرد ...
افکار عمومی
افکار عمومی
افکار عمومی
شغل پر درآمد
غیر قابل جبران Investors feared that the scandal had damaged the company's reputation beyond repair سرمایه گذاران ترسشون این بود که ضرر رسوایی به شر ...
باید حساب پس بدی باید که جوابگو باشی سرو کارت با . . . . . خواهد بود If you harm her, you're going to have the police to reckon with اگر بزنی اش باید ...
کف قیمت
انفجار معدن
میز اصلی که فامیل عروس و داماد را با ترتیب مخصوص خو، در دور میز می نشاندند. رسم ایرانی نیست.
پیچ رو رد کردن شرایط سخت را پشت سر گذاشتن
آسمان صاف و بدون ابر
بی مقدمه و یهویی گفتن از آستین ( cuff ) در آوردن عصای موسی را یادتون هست چطوریه؟ باین مفهوم که یهویی ظاهر می کنی، فی البداهه می سازی اش.
در بحث ها از این عبارت به صورت ، ببینید. . . . . . بحث اینجاست که. . . استفاده میشود.
تفرجگاه
رفتی سفر به دوستانت گزارش میدید که همه چی عالیه، هوا خوبه، غذا خوبه، فضا خوبه و. . . . . . ، اون موقع می نویسی: This is the life, یعنی: دارم کیف می ...
تیز بین
Plaintive. به معنی محزون، سوزناک است. برای توصیف اصوات موسیقی فقط استفاده می شود، نمی توانیم برای توصیف انسان ها استفاده کنیم. the plaintive sound ...
جناب استاد عزیز، حسین کتابدار، شخصا از این همه همت بی نظیرتان در خدمت به دانش و آگاهی سپاسگزارم، همیشه استفاده می کنم از دانش شما، خواستم عرض ادب ...
معانی بسیار متفاوتی از جمله: می دونی که چی گفتم راست می گم نه؟ گرفتی؟ . . . . . . . . . . . و بقیه مفاهیمی که دوستان به زیبایی ترسیم کرده اند، ولی ...
وقتی کسی بهت میگه خیلی وقته که نیستی، یا long time no see, شما در جوابش می توانید از این پاسخ استفاده کنید.
Genuine person آدم درست آدم حسابی
دور تا دور چیزی را پوشاندن، در معنی کلمه siding, در صفحه ۳۴۵ کتاب گرامر بتی ابزار این جمله درج شده است: Siding: material, often wood, that goes arou ...
خانه مسکونی ( نه کلنگی ) که دستی به سر و روش باید بکشی، این خونه ها تخصص بیزنس یه عده است، ارزون میخرند یه مقدار هزینه می کنند، گرون می فروشند. خا ...
تشخیص درست
با حالتی از
پا جوش که از بغل ریشه گیاهان می روید. ترکی : کوک دن چیخما
جایی را پیدا کردن، برای نشستن مثلاً در تئاتر، ساحل جایی را برای اجاره پیدا کردن
عبارت کاربردی
زیبایی این عبارت دو کلمه ای اسم است، صفت نیست، یعنی کلماتی مثل قشنگ، زیبا به عنوان صفت ، نمیتوانند معادل درستی باشند. زیبایی ، خوش قیافگی درست هستند ...
دستگاه بسته بندی حرارتی از آنهایی که تو عطاری ها هست معمولا، 100 گرم زردچوبه میخری، فروشنده اهرم دستگاه رو بلند میکند و عرض نایلون رو بین دو لبه داغ ...
cartridge pen هم به معنای خودنویس است چون مخزن جوهرش عین پرینتر تعویض می شود.
آدم تک و تنها، فقط یک نمونه از یک موجود
نوک تیز مناسب برای شکافتن مقاومت هوا در طراحی قسمت جلویی وسایل نقلیه اعم از قطار و ماشین
چرا از معادل� زراعی� استفاده نمی کنیم برای این لغت؟ چون در اکثر دیکشنری ها برای توضیح این کلمه واژه های farmer و farming استفاده شده است. This is pr ...
اصلاح می کنم: خودنویس:. Fountain pen روان نویس:. Roller pen خودکار:. Ball pen خودکار نوک نمدی:. Felt tip pen
کاملا سری
خودنویس fountain pen روان نویس
ساخنارشکن
یک کلمه: روحیه دادن
کسی که حرفش مفهوم است
آدم مسلط بر بحث
تمهیدات
سرسری
رفیق خوب
مستحق تخریب
نام شناخته شده
نگهداری در جای امن و امان His jewellery is securely under lock and key at the bank جواهرات او توی بانک در امن و امان است.
صاحب نظر
اقدامات لازم در برابر سیل
بریده روزنامه اخبار منتخب و کوتاه از روزنامه
He sent me some flowers by way of an apology او گل ها را بابت عذرخواهی برایم فرستاد.
بزارین خیالتون رو راحت کنم
مغفول
انرژی معادل بهتری است و در خیلی از ترجمه ها جور در میاد.
eager to pleasing صفتی است برای افرادی که در روانشاسی آنها را " مهرطلب " نام گذاشته اند. ترکی : یالتاخ
پی کاری را گرفتن Write a thank - you letter to follow up on a job interview that you have had. نامه تشکری را پیرو مصاحبه شغلی ات بنویس.
شاید که مردد باشید، شاید دو دل باشید، ALCYONEOS زیباترین معادل را برایش نوشته اند، دست مریزاد، اما اینجانب که زبان مادری ام � ترکی آذری� است، در ...
همه دوستان معانی مناسب و زیبایی بیان کرده اند، با یک مثال مطلبی را هم من درج می کنم: On this occasion we pay homage to him for his achievements در ...
رها کردن ترکی : واژ کچ، ول کردن، نرفتن به سمت چیزی
اظهار قدردانی ترکی= تشکری نی بیلدیر مک
محیط های کاری حرفه ای
She personalized her stationery with her initials. او حرف اول اسمش رو روی لوازم التحریر نوشت.
روحش هم خبر نداشت Harry was blissfully unaware that he was in danger. هری روحش هم خبر نداشت که خطری تهدیدش می کند. از این collocation در مواردی که ...
پول درآوردن از مناسبت ها و رویدادها - disapproving of است. یعنی عبارت دارای مفهوم انتقادی است. Her family have been accused of cashing in on her de ...
هر غلطی دلت میخاد میکنی، to be allowed to do things that other people would be punished or criticized for کار خلاف میکنی مجازات هم نمیشی، این ک ...
بده بستان های زندگی متاهلی آنچه از زندگی متاهلی برای یک طرف نصیب شده و یا نصیب پارتنرش کرده
در ادبیات نسل Z. می شود این را معادل، � ترکوندن� هم در نظر گرفت.
دست نیازیدنی
دست نزدنی مصون
خدشه ناپذیر
دارندگی در اصطلاح " گدارندگی و برازندگی" برخورداری privilege entails responsibility دارندگی و برخورداری لازمه اش این است که مسوولیت پذیر باشید در ق ...
بدون جواب ماندن
معمولا
نمیشه دست بهش زد
راحت باش، خیالت راحت باشه، آروم بگیر to relax and stop being careful and alert She never lets down her guard وی اصلا آرام نمی گیرد.
کوتاه بیا
همایندی
جذبه عشق ( در ترکی با سکون ذ ) کامنت ها رو که خوندم از همه شون لذت بردم و خیلی ها رو لایک زدم، معادل های پیشنهادی عالی بودند، این معادل ها به زیبای ...
سلام و صبح به خیر، جناب آقای دکتر ، استاد عزیزم، 1 - از حوصله ای که صرف پاسخ به بنده کردید، از وقتی که صرف راهنمایی ام کردید ، ممنونم. 2 - نمی دانس ...
جناب آقای دکتر فروزانی ، استاد عزیز خسته نباشید، از دقت نظر، تعهد علمی و دلسوزی تان و حوصله ای که به خرج داده اید ، سپاسگزارم کاملا صحیح می فرمایید، ...
توضیح ناکافی و سرهم بندی کردن توضیح کلی و اجمالی توضیح بدون پرداختن به جزییات مختصر ولی نه مفید این کلمه بار معنایی نسبتا منفی دارد. توضیح میدی ولی ن ...
سلام و عرض ادب خدمت آقای محمد فروزانی گل، به قلم شما احترام می کنم ولی، با اجازه شما ، معادل شما رو برای این idiom دیسلایک کردم، با عرض معذرت ، ...
این idiom دارای بار مثبت معنایی است، یعنی شما چند گزینه برای یک امری در اختیار دارید، یکی نشد اون یکی را عمل می کنید، If that job application doesn' ...
they exchanged views on every subject under the sun اونها دیدگاهها رو نسبت به هرچیز عوض کردند
آدم منفی باف، Cynic را کلبی ها معنی کرده اند. مکتبی است که می گوید انسان ها فقط در پی منافع خویش هستند. که کاملا صحیح نیست، خیلی از انسان ها نیز چن ...
حس نوستاژیک
شیار روی چوب درخت درز داخل دیوار شکاف روی دیوار ترکی: دیوار لارین جابلاری bugs and spiders conceal themselves in crannies of the bark" پشه ها و عنک ...
و نیز
جنجال
کمک بزرگی کردی
ترکی: مرتلانماک زیر لب غرغر کردن
پنهان کاری در گفتن حقیقت جونش درمیاد راستشو بگه
نحوه استفاده از کلمات در نوشتن
سوسول بازی
به معنی واقعی کلمه
ترجیح میدم حرف نزنم. اشاره به اصل پنجم از حقوق متهم که می تواند حرف نزند.
ترجیح میدم حرف نزنم
تفاوت pronunciation با articulation چیست؟ Pronunciation به معنی تلفظ صحیح کلمه است. Articulation به معنی تلفظ شمرده و واضح کلمات است.
امنیت چیزی یا جایی را ارتقا دادن
در توضیح فعل purloin در دیکشنری مریم وبستر در ذیل بحث word of day به تاریخ 15 آپریل 2024 چنین آمده است: To purloin is to take something that belongs ...
فداکارانه جوتسو تو کف دستش گرفته
کلی a plethora of excuses/agencies/diet books کلی بهانه کلی آژانس کلی کتاب تغذیه A PLETHORA OF WONDERFUL WORDS! کلی لغت خوب
یک جفت گاونر شخم زن که با یک یوغ به هم بسته شده اند. yoke همان یوغ است. oxen هم گاونر اخته شده "اوکوز در ترکی " است.
به تدریج از بین رفتن رفته رفته ضعیف شدن به محاق رفتن When the new resort was built, the tourist trade in smaller hotels withered on the vine. از و ...
در جواب احوالپرسی، به معنی اوضاع مثل همیشه است.
طناب دار
کاهش بودجه صرفه جویی مالی بی پولی
توضیح در مورد فعل remember: 1 - چنانچه فعل بعدی مصدری باشد، معنای rememberدر فارسی به صورت� همیشه یادشه، همیشه یادمه � است. یعنی یادشده که وظیفه ای، ...
foreword برای دیباچه کتاب درست است. forword درست نیست.
آدم سرسخت کسی که میخای باهاش دوستانه بحث کنی اونقدر جدی است که دیگه کمتر میخای باهاش حرف بزنی، بگردید ببینید حتما یکی از دور بری هاتون این شکلیه.
مصحح نسخه شناس
غذا درست می کنه محشر
تعداد استناد، عبارت از تعداد مواردی است که یک مقاله مورد استناد قرار گرفته است.
پربازدیدها در سایت های اینترنتی و مخصوصا خبری، ستونی در سمت چپ یا راست صفحه با این عنوان دیده می شود.
آدم ضد حال t is okay to miss your toxic ex. What is not okay is to get back to them. دوستان ضدحال رو نبینی خوبه. اکر دوباره بری سراغشون ، درست نیست.
وصف العیش نصف العیش this catalogue brings vicarious pleasure in luxury living دیدن این کاتالوگ در مورد زندگی لاکچری مصداق وصف العیش نصف العیش است.
داشتن - دارای چیزی بودن ” In ancient Greek mythology, an aegis was something that offered physical protection در اساطیر یونان قدیم، aegis چیزی را می ...
اوز گه لرین بوینونا سالان، باشدان ایله یه ن
حکایت
زیر نظر
سپر سینه
گلدسته
گلدیته
نظام مند
محقق صاحب سبک
marked
ببخشید اصلاح می کنم در مقابل کامنت سر کار خانم منیره پور صالحی، که به اشتباه سارا فرجپور نوشته ام.
داخل کتاب ، متن ( یعنی در متن اصلی کتاب نه در پانوشت ) - تو خود مقاله توضیح: من آنچه که از مفهوم یک اصطلاح یا کلمه به زبان انگلیسی را در زبان فارسی ...
استاد دارای کرسی دائمی در یک دانشگاه
اومدن گفتن، Nobody has come forward yet with information about the accident. کسی تابحال نیومده چیزی در مورد تصادف بگه
پا پیش گذاشتن
مسئولیت پذیر
حامد آقا جباری گل، سلام، ممنون که این همه یادمان می دهید، سوالی برام پیش اومد، در توضیح لغت urge, تصویری که گذاشتید تناسبی با معنی قید شده تان به ...
افزایش سریع
Incontinence بی اختیاری، بدون اراده کاری را انجام دادن، از دست دادن کنترل در باره اعضا یا اندام ها و یا کارکرد اعضا یا اندام ها، مثل: - بی اختیاری د ...
کسی که روی صندلی نشسته کسی که تو خونه ای داره زندگی می کند، ساکن
کپی برابر اصل
آلو بخارای خشک شده
آلو بخارا
علاقه وافر عشق سوزان شور سرشار اشتیاق خاموش نشدنی
مثل اینکه It doesn't seem like you can postpone making that decision much longer. مثل اینکه نمی تونی تصمیم گیری ات رو عقب بیندازی.
شرح حال خود را در قالب مقاله ای نوشتن و به دانشگاه مورد نظر جهت ثبت نام ارایه دادن
الا بختکی پیش رفتن
همساز شدن
با تلفظ لاخ فقط در اسکاتلند به دریاچه یا به ورودی رودهای بزرگ در دریا گفته می شود.
بچه مدرسه ای دوره راهنمایی
فیلم فیلم یا نمایشی که یک روایت جدی دارد و می شود گفت که نقطه مقابل کمدی است.
بازجویی
درس خواندن در یک دوره تحصیلی شرکت کردن در کلاس های آموزشی دوره های فن اموزی At present I am doing a course at the local college الان دارم تو کالج ش ...
مدرک گرفتن
جان پناه
طیفی از مجموعه ای از
NASA engineers discover why Voyager 1 is sending a stream of gibberish from outside our solar system مهندسان ناسا در پی کشف طیفی از سیگنال های نامفهو ...
داخل کروشه داخل پرانتز
1 - کسی را با ماشین به جایی رساندن 2 - کسی را شاد کردن She'd been feeling low but hearing that she'd got the job gave her a lift او کمی ناراحت بود ول ...
لاشه دام ها و طیور پساز کشتار آنها شامل اجزای ذیل می شود: گوشت meat آلایش خوراکی یا همین variety meats آلایش غی خوراکی از قبیل پوست . روده ها یا ined ...
وعده کامل غذا
الان با فاصله زیاد الان به وضوح
زودتر و قبل از موعد کاری را انجام دادن In a desperate attempt to beat the clock, I raced to mail my tax return before midnight به زور ( in a despera ...
به هرگونه زیاده روی در صرف وقت، انرژی، زمان و پول و . . . . . . . اطلاق می گردد. زیاده روی اسراف
disguised as
آسیب های ناشی از کشیدگی مداوم یک یا مجموعه ای از عضلات در یک عضو مثل texting neck که ناشی از خم بودن مداوم سر به سمت جلو یا The forward pending postu ...
باعث شدن - یکی از معانی زیبا و کاربردی فعل leave است. She suffered/had a stroke that left her unable to speak سکته اش باعث شد نتواند حرف بزند.
چنگ به دل زدن
خود را گول زدن Human beings have an infinite capacity for self - deception. انسان ها ظرفیت بیش از حدی برای گول زدن خودشان دارند.
دامن زدن His travels enhanced his reputation for prodigality. مسافرت هایش به ولخرجی هایش دامن زده است.
اقتباس
روش رایج روال مرسوم شیوه شناخته شده
آشنایی قبل از ادواج
ارزش گذاری، مثلا وقتی مطلبی را از منبعی اقتباس می کنید بایستی به نحو مناسبی از خالق اثر ذکر کنید، چه از نظر امانت داری چه از نظر قدرشناسی A disturb ...
کار همیشگی
فکر بکر
هر روز خدا
Boyish style یا boyish clothes لباس پسرانه، سبک پسرانه اشاره به سبکی از پوشش دختران است که تلفیقی از عناصر پسرانه دخترانه است Mannish style سبک مردا ...
مهره خوش شانسی
Shayan عزیز، سلام، جسارت می کنم ولی: Ritual به تولد و اینجور چیزها اطلاق نمی شود, بیشتر به ۱ - اعمال ثابت در مراسم ملی جوامع یا مناسک مذهبی از قبیل ...
است This serves as a clear illustration of the double standards employed by. . . . . . این مثال بارزی از استاندارد دوگانه مورد استفاده توسط. . . . . ...
پس طبیعیه که
تور کامل ، توری که تمام خدمات از قبیل ترانسفر، اسکان، غذا، نوشیدنی، استخر، بازدید از مکان های مختلف، استفاده از تفریحات مختلف و. . . . را شامل شده و ...
مورد پسند واقع شدن چنگ به دل زدن
بازی موش و گربه
وارد زبان انگلیسی شد
guaranteed to متضمن
مد نظر
از روی نفرت، انزجار و خشم
انبار گردانی Cycle counting. انبار گردانی Stock taking. انبار گردانی Inventory level. موجودی انبار
جامعه دانشگاهی دانشگاهیان
You are in the right spirit کارت درسته مسیری که انتخاب کردی مسیر صحیحی است.
بیچاره شدم با عرض معذرت: به. . . . . رفتم به فنا رفتم
بی نهایت لذت بردم
موقعیت و حرکت اعضای بدن خود را آگاه شدن muscle sense نام دیگر آن است.
کارت درسته
خودت باید از پسش بر بیای کار خودته
وای به حالت کارت زاره خدا بهت رحم کنه حسابت با کرام الکاتبین است
Hit the ground running طوفان به پا کردن، یعنی گل کاشتن، عملکرد عالی داشتن ، طوریکه پس از یک وقفه، بازسازی یا دانش اندوزی و یا مهارت آموزی این ع ...
رد گم کنی، "he covered his tracks so well no one has ever been able to prove anything" او چنان رد گم کنی کرده که هیچکس تابحال نتوانسته چیزی رو ثابت ...
از بین بردن آثار جرم
در موضع ضعف بودن - نقطه ضعف داشتن She felt that being so young put her at a disadvantage for the executive position. وی احساس کرد که کم سن و سال بود ...
دل شکستن The journalist writing says that his" heart sinks" when he hears people criticizing men for wearing unusual clothes or bright colours. نو ...
حس خوب ، حس مثبت They felt a glow of pride as they watched their daughter collect the award. احساس غرور کردند وقتی که دیدند دخترشان جوایز رو درو م ...
تابلو
فعالیت، وسیله، سرگرمی مورد علاقه بیش از حد یک نفر
مثل: انتخابات باطل اعلام شد، The election declared nul and void.
شیاد Shady character آدم شیاد
Display name در جی میل و هنگام فرستادن پیام در جلوی فیلد to دیده می شود که می تواند عین یوزرنیم جی میل و گوگل تان باشد یا اینکه متفاوت از آنها باشد، ...
مادر دو بچه
ترفند خلاقانه
بلا گردانی کردن
تباهی
نادم
کنار اومدن باهاش سخته
1 - مقصر نمایی 2 - برای رسیدن به خواسته های خود ، طرف مقابل را به مجرم بودن یا مقصر بودن تهدید کنید، 3 - القای جرم، گناه ، تقصر در طرف مقابل He's ...
سطل ترجمه bucket است، نمی توان معادل basin درنظر گرفت.
جمع شدگی پس از رشد کامل
معطلی
خیلی حال داد، چسبید Thanks, a strong cup of coffee in the morning is just what the doctor ordered. ممنون، یه فنجان قهوه پرملات صبح زود خیلی حال ...
تابلو بازی در آوردن - فخرفروشی_ ندپد پدید بازی
فالش خوانی
هنر مندانی مثل بابک نهرین در تبریز ریوندی در لرستان ماهی صفت در اصفهان اینها رو � اینترتینر� گویند.
بیانگر چیزی بودن
فدای کسی شدن - نیازها، افکار، آرزوهای دیگران را بر خود مقدم دانستن - در اولویت قرار دادن She subjugated herself to her mother's needs او خودش را فدای ...
این نماد "ستاره زندگی" نامیده می شود.
رفتار سبک سرانه - ضایع بازی درآوردن - خفت آور She humiliated her husband with her tawdry affair. وی با خیانت خفت آورش باعث تحقیر شوهرش شد.
دست اندرکار
از نگاه کسی که دستش تو کاره
باقی ماندن آثار زخم
سرحال - هوشیار
گردن دیگری انداختن - دیگری را سرزنش کردن
I had finally met my match in power and intellect. یعنی هم سطح خودت رو از نظر قدرت بدنی در تمرینات ورزشی، از نظر افکار و اندیشه ها در مباحثات پیدا ...
رو کم کنی The situation became a full - blown smackdown between three federal agencies - Homeland Security, State Department, and the Department of ...
" تو دستش" مثلا: او با مردی که چاقو تو دستش بود مواجه شد. She was confronted by a man wielding a knife " نفوذ داره ، قدرت تو دستشه" He still wields ...
از دل کسی در آوردن
عشق پنهانی
ضرب المثلی که معادل فارسی گفتن براش کنی سخته، لذا توضیحی که کمبریج آورده رو نقل کرده و می نویسم، سایر دوستان نیز یاری کنند، کدامین معادل بهترین است، ...
ما کسانی هستیم که. .
لوح یادبود
شورای نگهبان
هزاران آفرین به hyouka
10 سال در فاصله بین 1920 - 1930 که جنگ جهانی اول تمام شده و جامعه اروپایی در حال بازیابی روحیات خویش است.
ساختن
سالم زیستن - سرحال زیستن
شگرد
محل خلاف کاری - لانه شیطانی - خلوت گاه خلاف کاران a place where immoral or illegal things are done.
املای صحیح این واژه. Espionage است.
آقای امیر جباری، با سلام و احترام، Salubrious marriage را از چه منبعی استخراج کرده و درج نموده اید، بنده که گشتم تو اینترنت و سایر دیکشنری ها این ع ...
بزگوار مرحوم
بیرون راندن از طریق یک خروجی یا کانال همراه با زور زدن مثلا زایمان
said about a person who says little, but who might in fact know a lot آدم دانا کم تر حرف می زند. ترکی: چوخ بیله ن آز دانیشار
می توانیم در متون به جای - پزشک - استفاده کنیم.
بی سر و ته
بازی تعقیب و گریز ترکی آذری : قو والا قاشدی اویناماک
triumphal return بازگشت قهرمانانه
هر موقع آمدید قدمت آن روی چشم
بچه پردردسر
تابلو
شاخص
چکه کردن
پر شدن مطبوعات از خبری پر کردن مطبوعات با خبری Several newspapers splashed colour pictures of the star across their front pages. صفحه اول چندین رو ...
منحوس
با اکراه
تحت تعقیب
با تمام وجود تحسینت می کنم.
با تمام وجودم تو را تحسین می کنم.
"فرصت تعریف از خود" This news gives the President bragging rights that student achievement is starting to go up. این اخبار فرصتی برای تعریف از خود ...
خودساخته She's a millionaire in her own right. او میلیونری خودساخته است.
I'll make a question and you respond with a follow - up question using " didja " بنده � سوالات پشت سرش� رو پیشنهاد می کنم. در جمله بالا: من جمله ...
عبارت همه شمول ( شامل تمام اعضای یک جمع بشود ) ، مثال زیر گویاست: The company decided to use the catch - all phrase "Happy Holidays" instead of "Me ...
The acronym SAHM stands for “stay - at - home mom. ” It describes someone who doesn't work a traditional job, but stays home to care for their child ...
کارمند - کارگر جایی بودن که باهاشون قرارداد داری و باید سر کارت حاضر بشی مثال زیر گویاست : The acronym SAHM stands for “stay - at - home mom. ” It ...
دست ها باز و کشیده باشند.
اگر همت کنیم We don't have much time but if we all pull together we should get the job done وقت زیادی نداریم ولی اگر همت کنیم میتونیم کا ر را تمومش ک ...
تبصره در قراردد
کلی گویی Sweeping generalizations about this complex and difficult situation are not helpful کلی گویی در مورد ای وضعیت بغرنج و سخت کمکی نمی کند.
چرایی چیزی را دانستن ، فلسفه وجودی یا دلیل وقوع چیزی را فهمیدن Even those close to him can't always fathom why he repeatedly risks his life to climb ...
I know him او را می شناسم، دیدمش، آشنا هستم باهاش I know about him در موردش شنیدم ( از یک نفر دیگر ) که مثلا اینطوریه، اونطوریه، I know of him یعنی ...
حالا حالاها هست
محمد فروزانی گل ، سلام از بس زیبا درس دادی این کلمه رو که میخام بهت 50 تا لایک بدم ولی امکانش نیست. عاشق کلمه سعید امدادی 091217772125
این واژه دقیقا معادل " آرامیز سازدی_آرانی سازلاماک" در ترکی آذری است. به این مثال از دیکشنری مریم وبستر ، درج شده در توضیح این لغت به تاریخ 17 فوریه ...
با عرض ادب خدمت آقای مرتضی بزرگیان و Gjv، " ضعف امنیتی " می تواند معادل درستی باشد ( رخنه امنیتی یا نفوذ امنیتی به فرایند شروع جاسوسی یا اقدام تضعی ...
دوطرفه
جسم شناوری که از کنار یک شناگر، یک شب ثابت عبور کند، A ring floated past a diver. انگشتری ( که مثلاً توی استخر افتاده باشد و هنوز به کف استخر نرسید ...
ول چرخیدن، ترکی آذری: بوش بکار دولانماک Since he lost his job, he's just floated around/about doing nothing. از وقتی کارش رو از دست داد، ول معطل م ...
سال تحصیلی جدید= new year of schooling
امکانات
آدم توجیه گر
موقع. . . .
1 - رو کم کنی کردن The red carpet can turn into a competition for the stars to out - dazzle each other with expensive gems. فرش قرمز می تواند به محل ...
سهل انگاری کردن
سراسیمه وارد شدن، خودتو داخل جایی انداختن He burst into the room, red - faced and out of breath ( = unable to breathe comfortably because of tirednes ...
مأموریت اداری خارج از شهر مثلا، One - day remote assignment مأموریت کاری یکروزه در شهر دیگر
در زبان ترکی می تواند معادل دقیقی برای عبارت �آرامیزدا سوز اولماسین� باشد، می توانم آن را tactfully interaction استنباط کنم. �آرامیزدا سوز اولماسی ...
در صورت تمایل، اگر بخواهید
در ذیل توضیح جناب آقای رسولی ( مترجم، مدرس ) ، 1 - "قاطی کردن " معادل مناسبی می تواند باشد. to lose control and start to behave in a way that is n ...
اقدام کردن
می تواند به معنی حل و فصل امور فوری و اولویت دار نیز باشد تا سرو صداها نیز بخوابد
تمام ۶۶ پیشنهاد رو خوندم، به نظرم � باعث شدن� نیز می تواند معادلی برایش باشه، مثلاً جمله ذیل از دیکشنری وبستر: Such a hardened area often leaves one ...
سنت شکنی کردن
قصهٔ حسین کرد شَبــِستَری
ادعای کذب
در زمینه، از نظر، از منظر the beauty, popularity, etc. stakes در زمینه های زیبایی، محبوبیت و . . . She is a definite winner in the fashion stakes وی ...
قوز کرده حتما نباید شخص واقعا گوژپشت باشد
سرد و گرم چشیده
جایش خالی بود Why wasn't Stephen at the meeting? He was conspicuous by his absence استفان چرا تو مهمونی نبود؟ آره جایش خیلی خالی بود.
تابلو
داغون کننده - کشنده ( مجازی )
بی شوخی
تب ثروت
Trivia game به معنی چیستان ( یک نوع سرگرمی به شکل پرسیدن سوالات کم اهمیت ولی سرگرم کننده ) .
1 - ترمیم صورت طی عمل جراحی و رفع چین و چروک ۲ - باز سازی نمای فرسوده ساختمان و نو نوار کردن آن ۳ - اتوموبیل فیس لیفت به مدلی از خودرو گفته می شود که ...
A set idea افکار دگم My father had a set idea about how I should live my life. پدرم در مورد نحوه زندگی من افکار دگمی داشت. سعید امدادی عاشق کلمه ۰۹ ...
هوشمند - محاسبه گر مثل computational device یعنی وسیله هوشمند
ذکر منبع در نوشته ها - قید دلیل در اتفاقات He borrowed from other people’s writing without attribution وی بدون ذکر منبع از نوشته های دیگران اقتباس نم ...
باز کردن و پایین آوردن لوازم نصب شده مثل داربست - پرده - عکس
پر سرو صدا در بوق و کرنا شده گوش فلک را کر کرده
۱ - وقتی جمع نیست، quorter, معنی محله دارد This is the bustling commercial quarter of the city. اینجا محله شلوغ تجاری شهر است 2 - وقتی s دارد، quort ...
ترسیم - مشخص نمودن establishing something boundaries ترسیم حدود و ثغور امری سعید امدادی عاشق کلمه ۰۹۱۲۷۷۷۲۱۲۵
من خیلی جاها دیدم که بهترین معادل براش " اما" هستش.
اولویت داشتن فردیت یک شخص قبل از معلولیت شأن در توصیف افراد معلول، معتاد مثال: An epileptic person توهین به فرد است ( صرعی ) بهتر است گفته شود: An i ...
خوره عکاسی، عاشق عکاسی سعید امدادی عاشق کلمه ۰۹۱۲۷۷۷۲۱۲۵
1 - عاقلانه نیست It may seem counterintuitive to open a shop in the middle of a recession بازکردن مغازه در در وسط بحران عاقلانه نیست. 2 - موشکافانه ...
� موضوعی را برای چند لحظه یا مدتی رها کردن - مثلاً بگوییم: بابا چند لحظه بی خیال�, Let's just step back from the problem and think about what we cou ...
این گوی و این میدان سعید امدادی عاشق کلمه ۰۹۱۲۷۷۷۲۱۲۵
اولا بدانیم که backed up صفت است. در ترافیک می توان معادل � قفل شده� رو با اندکی اغماض به کار برد. The traffic is backed up for six miles on the ro ...
"ادامه میدیم از جایی که مونده بودیم - از سر می گیریم دنباله بحث مان را از. . . . " Let's pick up where we left off yesterday از جایی که دیشب بحث رو ن ...
" تقطیع شده" رو معمولا در معمولا در ادبیات سیاسی عرفی استفاده می کنند. The reporter took my remarks completely out of context خبرنگار حرف های مرا تق ...
جا انداختن لغتی در یک متن، جای خالی دادن در متن به عنوان سوال امتحانی یا در تمرینات In this exercise, a word is blanked out and you have to guess wha ...
مخصوص یک نفر یک چیز خاص مشهور شناخته شده He was wearing one of the brightly coloured ties that are his trademark. وی یکی از کراوات های رنگ روشن مخصو ...
You have a black eye. What happened? دور چشمت سیاه شده. چی شده؟ I walked into a door. سرم خورد به در. - در معنای پیدا کردن شغل به آسانی She walked ...
date back to فعل است به معنی تاریخچه چیزی را بگوید ولی در عمل به : مربوط به ترجمه می شود. . The museum's collection includes artefacts dating back t ...
Disability را معمولا با کلمه " مشکل" در زبان محاوره ونوشتاری می شناسیم مثلا در جمله: Don't ignore a learning disability مشکل یادگیری را مد نظر داسته ...
Delve into داریم که مفهوم بررسی عمیق و دقیق را می دهد، نیازی به deeply نیست و در متون انگلیسی نیز دیده نمی شود. The book delves into the latest rese ...
سیفون سعید امدادی
در پاسخ آقای کوروش شفیعی گل، The greatest act of love is to share love این ترجمه را پیشنهاد می کنم: تکثیر عشق عالی ترین نتیجه عشق است. از act می تو ...
پرطرفدار He was a fan favourite during his career in Formula 1 این کلمه یک اسم است نه صفت، او در مسابقات فرمول یک پرطرفدار بود.
" بزرگان"، تقریبا می تواند معادل این کلمه باشد، چانچه در جمله نوشته شده در کمبریج برای این کلمه آمده است: The restaurant is popular with the glittera ...
Flights fill up fast near the holudays. پروازها نزدیک تعطیلات سریع پر می شوند. سعید امدادی عاشق کلمه ۰۹۱۲۷۷۷۲۱۲۵
The computer came in a big box that was awkward to carry ترکی : دبرتمه سی هنگامه دی تکان دادنش مصیبته کامپیوتر تو جعبه ای اومد که تکون دادنش مصیبته
می توانید این چند جمله کوتاه ولی پرکاربرد که گذشته feel fine نیز به شکل felt fine بکار رفته را به خاطر سپرده و استفاده کنید، از کتاب UNDERSTAND AND U ...
صرف نظر کردن نیز یکی از معانی بسیار کاربردی فعل skip است، مثلا میخای بگی ، از ناهار خوردن صرف نظر کردم، I'm trying to lose weight, so I'm skipping ...
There is growing disenchantment with the way the club is being run. Dischanted هم به این معناست. سرخورده شدن - نا امید شدن درست است. طلسم زدگی و ...
دقیقا به معنی بستگان درجه دو می باشد. Immediate family نیز به معنی بستگان درجه یک می باشد . سعید امدادی عاشق کلمه ۰۹۱۲۷۷۷۲۱۲۵
She doesn't pull her punches when talking about lazy people تعارف ندارد با کسی، او وقتی در مورد افراد تنبل صحبت می کند با کسی تعارف ندارد. سعید امد ...
متکلم وحده سعیدامدادی عاشق کلمه
presented with می تواند به معنی تقدیر از کسی "با هدیه دادن" باشد. سعید امدادی عاشق کلمه 09127772125
Hold party به معنی have a party است. معنی اش برگزاری پارتی است. امدادی - عاشق کلمه ۰۹۱۲۷۷۷۲۱۲۵
شکست - باختن - ضربه دیدن مثل take a beating We took a beating in our last game ما در آخرین بازی باختیم. But the hip can take a beating, and when th ...
سجاد عزیز give me a hug یعنی بغلم کن
all in all=by and large روی هم رفته به ترکی: اوست اوسته
That was burned into my mind when I was a child. حک شدن در مغز - مشابه فرایند انتقال اطلاعات به CD
بهترین عملکرد را از خود نشان دادن
به نظر من
آقای Amin، عالی بود.
کارش درسته
به معنی رشته تحصیلی هم استفاده می شود. سایر واژه ها برای رشته تحصیلی عبارت از major و برای گرایش تحصیلی در یک رشته کلمه concentration است. ?What is ...
قبول کردن - پذیرفتن
وقتی به کسی نام جایی را مثلا برای برای تعمیر وسیله ای معرفی می کنید ، مثال: you can try DigiCamera. اینجا معنی دوربین ات را ببر به مرکز تعمیر دیجی ک ...
وسیله ای را ، چیزی را به جایی بردن
تشکیل کلاس Class meets every day یعنی کلاس هر روز تشکیل می شود.
شهر خودم
To be on a first name basis فقط با نام کوچک صدا زدن بدون آقا یا خانم ویا دکتر و. . . Use title and last name and a colon in the salutation, unless y ...
sense of punctuality نوع دیدگاهی که برای وقت شناسی وجود دارد. Each culture has its own sense o punctuality. It's important to understand peoepl's id ...
بدون محابا نظر خود را گفتن - بدون ملاحظه حرف زدن - رک و پوست کنده بودن
حرف زدن بدون ملاحظه - نظر واقعی خود را گفتن