پیشنهاد‌های سعید امدادی (١,٣٠٩)

بازدید
١,٨٤٢
تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشوق ها

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تابلو علنی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک معنی دیگر هم دارد: موضع خود را مشخص مردن I know where I stand on this issue - I'm against the war. موضع من مشخصه من مخالف جنگ هستم.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیاه نمایی کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیاه نمایی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی مبالات

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تلاش تو اغلب جملات به این معنی است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همه اشتباه می کنند ممکنه هرکسی اشتباه کنه اینو . It was an honest mistake

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چم وخم کار زیر و بم کار

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنترل کامل بررسی دقیق

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مورد کوچک خدایا چقدر دنبال معادل انگلیسی �مورد� می گشتم که توی این جمله پیداش کردم: Maintaining a proper guest arrival schedule with notes on pick up ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

Accomodate a request اجابت درخواست بر آورده کردن حاجت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Patchy service سرویس و خدمات نا منظم در هتل

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

اصلاح می کنم معادل قبلی ام را : کل فامیل درست است. شامل پدر بزرگ، مادر بزرگ، دایی، عمه، خاله، هم و فرزندان هر کدام از اینها

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

به کار و بار خود رسیدگی کردن مشغول زندگی خود بودن در ارامش بودن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعیین تکلیف شدن قرار گرفتن در یک محدوده ای

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Get more done with calling پیامی است در واتساپ که شما را با کارهای بیشتری که همزمان می توانید حین تماس انجام دهید، آشنا می کند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست به دست هم دادن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به تفاهم رسیدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

یوزر نیم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فهم کامل

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیشتر واژه ای در روزنامه نگاری است به معنی: هوچی گری جنجال آفرینی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم بی تفاوت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سامانه موشکی Us patriot missile battery سامانه موشکی پاتریوت آمریکا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فکر خوبیه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

در مسیرها می تواند به معنی سنگلاخ باشد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

. She poured out her tale of woe او درد دل کرد. او از گرفتاری هایش گفت.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درد دل

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر جای خودشه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صادق بوقی رشت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Rattan chair صندلی حصیری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

می تواند در جمله �داری کجا میری؟� مورد استفاده قرار بگیرد مثلاً مسوول check - in ازتون سوال می کنه: ?Where are you headed to today امروز کجا میری؟ He ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

In - house telephone numbers شماره تلفن های داخلی مثلاً در هتل

پیشنهاد
٠

سوتی دادن خیت کاشتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک اصطلاح در علوم رفتاری است، به معنی� دروازه ورود به کارهای خطرناک� مثل مصرف سیگار و الکل در سنین پایین

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی خیالی - بی تفاوتی یه مقدار disapproving است چون که شرایط نرمال رو نمی رساند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار فراتر از انتظارات They want us to stop so badly… They’ve got to say, ‘No mas. ’ But I can only say that the attacks every day, every night… ha ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با همه دعوا داره

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به داد کسی رسیدن کسی رو نجات دادن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جدیدا مد شده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

sth takes over you یعنی یه چیزی بر شما مسلط میشود، اضطرار ایجاد می کند مثل حس دستشویی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کج و معوج

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فقط خجالتی بودن نیست، خجالت کشیدن از ظاهر خود است. اون چیزی است که مدیا و اینفلوئنسرها و آرایشگران و تاجران صنعت زیبایی در ایران به بچه های ایران آ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صحبت از اعتماد به توانمندی های فردی است، این یه معادل برایش کافیه: او مطمئنه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خیلی جاها برنامه ریزی شده معنی می دهد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Unwavering resolve اراده خلل ناپذیر Sheer determination عزم راسخ

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Unwavering resolve اراده خلل ناپذیر Sheer determination عزم راسخ

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Unwavering resolve اراده خلل ناپذیر Sheer determination عزم راسخ

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Unwavering resolve اراده خلل ناپذیر Sheer determination عزم راسخ

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

بهترین معادل همون � دلهره آور� است.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

لا اله الا الله ، باز هم شروع کردی, در دعواهای زن و شوهری پدر و مادران قدیم دقیقا معادلش همینی یه که آوردم.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احتمال سو استفاده از پست دولتی به نفع خود

پیشنهاد
٠

تامل کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قابل اعتماد مخصوصا ماشین و پرستار بچه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شتر در خواب بیند پنبه دانه

پیشنهاد
٠

به گمونم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فروکش کردن ، تو ترجمه خیلی خوب جواب میده.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Agent یعنی واسطه Through the agency of هم به معنی با وساطتِ. . . . به واسطه، با کمک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حملات نظامی به معنی کوبنده و سهمگین است.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زور زدن Don't try too hard یعنی خیلی زور نزن، خیلی ذهنت رو درگیر نکن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تفاوت enquiry و inquiry چیست؟ Enquiry را در انگلیسی بریتانیایی و inquiry را در انگلیسی آمریکایی استفاده می کنند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خاتمه داده شده به قرارداد کارمند اخراج شده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

کاربر محترم مریم میرزایی از این همه دقت در افتراق معنی کلمات مرا به وجد می آورد. از کانت بسیار مفید شما برای این entry سپاسگزارم.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

کاربر محترم شقایق، لایک را به کامنت شما دادم، اما ببینید که به جای پیشنهاد شما عبارت �به معنی واقعی کلمه� رو بزارین ترجمه مان به زبان محاوره مان نزد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بزه انتسابی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بزه انتسابی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحصیلات تکمیلی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روان کردن کارها

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستانه و صمیمی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

مزاحمت نمی شم، یعنی میخای خداحافظی کنی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موضوع بحث دستور کار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دعوتنامه شرکت در جلسه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تابلو بودن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جوایز و افتخارات

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

در مورد انسان و تربیت انسان ها می تواند: بچه مثبت بچه اهل خانواده بابایی مامانی باشد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Something is clouded with uncertainty فلان چیز در هاله ای از ابهام است.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

Loom over the mind ذهن را مشغول کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تشکیلات صوری که فعالیت های غیر قانونی یک سازمان دیگر را به شکل رد گم کنی اجرا می کنند.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

با یک مثال ، عبارت ( البته از نظر parts of speech اسم است ) زیبا و باکلاس ( از نظر مفهومی و ایده پردازی ) را در حد توان خودم بیان می کنم، دوستان پیش ...

پیشنهاد
٠

وخامت اوضاع

پیشنهاد
٠

اصلا جای نگرانی نیست.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

1 - عایدی از سرمایه گذاری - منفعت و مزیت حاصل از سرمایه گذاری ۲ - تاوان

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آسایش حال خوش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنگر را حفظ کردن مسوولیت کار دیگری را عهده دار شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

شایعه مخرب

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تموم شد و رفت والسلام نامه تمام

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

حواست باشه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

عارضم خدمتتون که. . .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به راه انداختن and the comments have triggered a wave of concern and reaction across the world حرف ها موجی از واکنش ها و نگرانی ها را در سطح جهان به ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

موجه معقول منطقی ترکی: عقبه سیخیشان

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مردم عادی مردم کوچه بازار

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

It’s high time you got that bad knee looked at by a doctor زودتر از اینا باید زانویت را نشون دکتر می دادی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ذهنیت دادن ، ایجاد کردن ذهنیت air of someone" means the way he appeared or presented himself, giving the impression of a particular kind of person; e ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زود رنج تندخو بد اخلاق حساس

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

If you've ever found yourself اگر دیدید که. . . . ( مثلاً در موقعیتی قرار گرفته اید ) ، اگر می بینید که. . . . یکی از ساختارهای زبان انگلیسی که زب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گزارش زنده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زبان مردم کوچه و بازار آداب و رسوم محلی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تداخل در برنامه ها

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

آدم مارمولک

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیز برداشتن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

عملیات نجات از آب را نیز می گویند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

در نهایت منجر می شود به . . . آخرش . . . . . است به . . . . . . ختم می شود

پیشنهاد
٠

تنبیه کردن سر جای خود نشاندن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بابا همون جلٌ الخالق خودمون است.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرحال و قبراق بودن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بعد از. . . . . مطرح شدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دل دادن و قلوه گرفتن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لی لی به لالای کسی گذاشتن ترکی :ازدیرمک

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساکنان میشه residents

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به همین سیاق

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حواس جمع بودن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینطور نبود که، نه اینکه مثلاً. It's not as if I don't know نه اینکه ندونم اینطور نبود که ندونم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

تو چشم بودن ترکی: گوزل قاباغی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Something can take various forms مثلاً وقتی می گوییم: فلان چیز می تونه به چند شکل باشه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حتما

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

It's got to be باید باشه مثلاً وقتی می گوییم که فلان چیز باید فلان جا باشه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خود رو جمع و جور کردن خود رو آماده کاری کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جا موندن از پرواز بعدی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

بار مسافر - که در تحویل کارگو است.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

جریاتریک یک لغت تخصصی است که بیشتر برای مراقبت های پزشکی استفاده می شود. واژه های ذیل برای توصیف سن جهت مطالعه پیشنهاد می گردد: 1 - newborn baby نوزا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سلام خدمت دوستان، هم وطنان، معنا و مفهوم و معادل جویان عزیز، مفهوم واژه زیبای gaslighting برای همه مان کاملا ملموس و آشناست، از نظر علم روان شناسی ن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حواس جمع بودن سرحال و قبراق بودن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فریب دادن اغوا نمودن فریفتن ترکی: آل لاتماخ

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنبال انتقام گرفتن بودن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The last straw بار آخر آخرین دفعه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد مکان ها مثل رستوران، به معنی �دایر بودن � است.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

give me a for instance یه نمونه بگو یکیشو بگو ببینم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اتهام واهی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

دوستان ، سلام ، چرا نگوییم: اعصاب خرد کن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

خسته نباشید دوستان، نظرتون چیه معادل ذیل رو استفاده کنیم: بها دادن به به نقل از صفحه 29 از کتاب top notch 2A: Well , basically, no matter how well ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

موتور محرکه طلایه دار

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

با سلام خدمت کاربران و اساتید محترم، وباعرض معذرت از پیشنهاد این معادل ، به دلیل کثرت استفاده در محاورات روزمره ناچار شدم مطرح کنم: . . . . . مالی ک ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر جمع باشد paticulars در این صورت به معنی : تمامی مشخصات خواهد بود. There's a form for you to note down all your particulars فرمی هست که تمامی مش ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحویل درب کارخانه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

coin a term واژه ای را وضع کردن - کلمه ای را برای اولین بار به کار بردن coin a phrase عبارتی را وضع کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در عمل با این معادل کارمون راه می افتد: یکی از شرکا یکی از بنیان گذاران

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترکی : یوخ اولماک

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

جو گیر شدن ترکی: اوزوندن چیخماک

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار ناراحت شدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آقای تقی قیصری عزیز ، سلام و سلام 1 - چون احتمالاعصبانی شدید از دست من و "سلام " ندادید، من دوبار سلام می کنم خدمت شما 2 - در آبادیس ندیدم که " اظها ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استاد تمام پیشکسوت پیر یک رشته مرشد کامل آیت الله العظمی استاد اعظم استاد بزرگ شطرنج ریش سفید

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در موبایل و دنیای دیجیتال: Enabled یعنی فعال شد Disabled یعنی غیر فعال شد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زن سلیطه عفریته

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوستان عزیزم، به نظرتون وقتی از کسی سوال می کنیم که یه مقدار فضولی و جسارت توش هست ولی ما میخاییم نرم ترش کنیم، چی می گیم، خب می گیم : خیلی ببخشید ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در ایران : حاشیه شهر شهرک ها منظور از sprawling همان درندشت و توسعه بد منظره شهرهاست.

پیشنهاد
١

شرایط مورد نیاز برای احراز صلاحیت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودآگاهی نسبت به عواطف، فیزیک و روحیات خود داشتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

He's not afraid to take chances. وی ابایی از ریسک کردن نداشت.

پیشنهاد
٠

We make our own luck. خودمون سرنوشتمون را رقم می زنیم.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

چنین مقدر شده است

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترکی: وای دده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I didn't sleep a wink یه ذره نخوابیدم برای یادگیری کالوکیشن not sleep a wink پیشنهاد من �ذره�برای مقدار کم خوابیدن است تا جا بیفته.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

معامله گرانه به جمله ای از مقاله ای چاپ شده در Stimson در مورد ایران توجه فرمایید: Iranian leaders have tended to prefer Republican U. S. presidents ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رفتار تعاملی رفتار بده بستانی رفتار معامله گرانه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به میزانِ

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

همون سوبسید خودمون است

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چی بگم والّلاه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این فعل فقط با یک کالوکیشن استفاده میشود live up to someone's expectations به معنی: بر آورده کردن انتظارات کسی The holiday lived up to all our expect ...

پیشنهاد
١

تمومی نخواهد داشت ول کن نخواهند بود

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Left and right صحیح است. She has been spending money left and right. : in all directions وی پولش رو چپ و راست خرج می کند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اغفال نکنیدش

پیشنهاد
٠

روزگارت چطوره

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقصر جلوه دادن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرد و بی روح و رسمی و خشک هم در مورد انسان است هم در مورد مکان است مثل بیمارستان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پچ پچ کردن - زمزمه کردن - یواشکی حرف زدن - نجوا کردن Whisper می تواند معادلی برایش باشد. They're the couple in the corner, whispering/murmuring swee ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

با عرض معذرت از تمامی کاربران، امیدوارم هیچ موقع از این کلمه استفاده نکنید ولی معادل آن در زبان ما : مونگول هستش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

حواس جمع بودن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهترین نوع

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر خلاف در تضاد با

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Can you speak distinctly میشه شمرده شمرده حرف بزنی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دوستان عزیزم، به نظرتون وقتی از کسی سوال می کنیم که یه مقدار فضولی و جسارت توش هست ولی ما میخاییم نرم ترش کنیم، چی می گیم، خب می گیم : خیلی ببخشید ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

با حساب کتاب من

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گمان کنم آره یا نه Can you fix my car today امروز میتونی ماشینمو درست کنی I reckon no or yes

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

Time is of the essence زمان خیلی مهم است. اصل حیاتی، زمان است.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

اگر کمک میخای

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی محابا They fired indiscriminately into the crowd. اون ها بی محابا به داخل جمعیت شلیک کردند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ترکی: اتوراخ - یکجا نشسته مثل آدم های پیر و ناتوان یا افسرده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A selection of superstitions from far and wide, then and now منتخبی از خرافات از گوشه و کنار جهان و گذشته و حال

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

That's got to be لابد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

تماما

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

وقتی حین صحبت چیزی به ذهنت میرسه یا یادت میاد، مثلا در جمله ذیل : نامه ای برام اومده ؟آهان یادم اومد ، هستش used to mention something you have just ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد لباس : جلب توجه کننده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

در شرایط از عرش به فرش رسیده آدم پولداری که فقیر شده By now she was alone and living in reduced circumstances تا این لحظه او تنها بود و در شرایط بی پ ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I'm trying to gear myself up for tomorrow's exam. دارم برای امتحان فردا خودم رو آماده می کنم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم پر دردسر کار پر دردسر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

Thank you for making a tough call ممنون از انتخاب سخت ات

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معادل خوب دیگری برای این عبارت این است: Proceed smoothly The building project is proceeding smoothly. پروژه ساختمانی خوب پیش میره

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1 - walk through something - تمرین نمایش نامه بدون حضور تماشاگر Let's just walk through the scene one more time بیا یکبار دیگر صحنه رو تمرین کنیم 2 ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ - یک یا چند روز مانده به عید، باز گشایی مدارس و . . . . که در زبان فارسی آن را - در آستانه - می نویسیم. Everyone is very busy during the run - up ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مثلاً در. . . . که برای توضیح کامل مفهوم قبلی به کار می رود.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حواس خود را جمع کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

Think clearly

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

آدم باش به خودت بیا ترکی: آدام اول

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Something is missing یعنی اون چیز گمشده Is missing یعنی گمشده است.

پیشنهاد
٠

دلیل این کارت رو می دونم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارزش قایل شدن برای خود

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

turning point نقطه عطف watershed moment لحظه حساس

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

جدی و منظم شدن منضبط شدن در کارهای شخصی و وظایف فردی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

There's a lot of work to do, so roll up your sleeves and get busy کارمون زیاده آستین ها رو بالا بزنید و مشغول شوید. می تونیم بگیم : یالّا

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طول کشیدن he went on speaking forever صحبتش طول کشید.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اولندش ( اول از همه )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به حال خودش رها کنید کاریش نداشته باشید بزار خودش پیش بره

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نعمت در لباس نقمت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

Real - life واقعی آنچه که در روزمره و در کار ، خیابان، زندگی اتفاق می افتاد. عملی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدون مزاحم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رایج شده رسم شده - مرسوم شده جا افتاده شده ترکی : دب اولوب

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Value neutral word کلمه خنثی کلمه بدون جهت گیری

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

It just goes to show you that ثابت می کند که

پیشنهاد
١

If you do something by the seat of your pants, you do it using only your own experience and trusting your own judgment. به نقل از دیکشنری آنلاین کمب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سفت و محکم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

neophyte و newbie مترادف هستند. My least favorite player was Donnie, who tried to mansplain Scrabble because he didn't recognize me and took me fo ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

نگاه از بالا به پایین انداختن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منش تحقیر آمیز نگاه از بالا - طرف را دست کم گرفتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

طرف مقابل را اسکل فرض کردن Stop patronizing me - I understand the play as well as you do بسه دیگه، فکر نکن من اسکلم - من هم به اندازه تو از بازی سر د ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد لغت به معنی " نا موزون " می باشد. در مورد ماشین آلات به معنی "سنگین " است. در مورد "روال اداری " یا "بوروکراسی " به معنای پیچیده می باشد. ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اصلاح طلبی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تاریخ درخشان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

گفتگو های بی سر انجام

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شروع به کار نمودن تحویل گرفتن اداره ای یا مقامی سر کار آمدن United States President - elect Donald Trump has promised “there will be hell to pay” if ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

گرفتار شدن گریبانگیر شدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خراب کاری

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آماده باش بودن The army was on red alert against the possibility of an attack. ارتش در آماده باش کامل برای حمله احتمالی است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترکی : در یک بازی بچه گانه وقتی دستان همدیگر را می گرفتیم ، این شعر ( chant ) را با هم می خواندیم: ال اله کرتن کله ( همه با فتحه خوانده شود ) . یعنی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یه ذره ، یه کمی ?do you mind my smoking here اذیت میشی اینجا سیگار بکشم Actually، smoking kind of bothers me. ببین ، سیگار یه ذره اذیتم میکنه بعضی ها ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوراندیشانه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

برخی جاها معنی کوتاه آمدن می دهد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

ترکی : یر به یر اولماک یر به یر ایله مک

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دقیقا معادل فراگرفتن است. An exhilarating sense of new beginnings swept through him. حس شادی شروع های جدید او را فرا گرفت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I have the distinct impression that خوب می فهمم که. . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I made a blunder by getting his name wrong. سوتی دادم اسمشو اشتباهی گفتم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آخش نفس راحتی کشیدیم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چته؟

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خفن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کامنت قبلی ام اشتباه بوده ، درست اش اینه : مشخصه . . شکی توش نیست که . . . این حقیقته که. . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٧

سلام خدمت معادل جویان عزیز ، اگر شما هم مثل من از دست این واژه سه حرفیِ نیم وجبی ریزه میزه شیک ولی چِغِر و همه جا حاضر به تنگ آمده اید، لطف کنید به ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

ارائه خدمات سرویس دادن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تا بجنبی. . .

پیشنهاد

روی هم رفته خوبه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوتی You're on a slippery slope once you start lying about your age! سوتی دادی اگر سن ات رو دروغ بگی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Police raid یورش پلیس A police raid would imperil the lives of the hostages. یورش پلیس شاید جان گروگان ها رو به خطر بیندازد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مقطع تحصیلی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مربی آموزش دهنده همون لَله که در دوران قاجار شاهزادگان را تربیت می کرد مثلاً جی دی ونس را به عنوان Trump whisperer می نویسند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تغییر موضع دادن و حرکت به سمت جدید تصمیم متفاوت گرفتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترکی : قوددالاماخ ال لشدیرمک

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

گریان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

In hindsight , توجه کنید هایند سایت تلفظ میشه نه هیندسایت، یعنی وقتی به گذشته نگاه می کنم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرزنده و شاداب سرشار از زندگی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

Intense period

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوره فشرده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

- فلان کس - فلان فلان شده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقش خود را به خوبی ایفا کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چندین دهه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امتحان پس داده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عصبانی نکردن کسی، یعنی حواست هست که طرف عصبانی نشه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بر کنار شده ، عزل شده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آجودان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بیشتر با دو واژه world و business استفاده می شود، Cutthroat world دنیای بی رحم Cutthroat business بازار بی رحم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

کوتاه آمدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

برنامه حد واسط در سیستم های عامل

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

اعتماد به نفس

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

زنان شاغل

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تاریخچه یک سازمان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیشی گرفتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در اردبیل به پسر بچه شیطون میگن: شومودی یعنی شلوغ و خراب کار

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انجام دادن حداقل ها

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوپور - آشغال چی در بریتانیا refuse collector در آمریکا sanitation worker 'گفته می شود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیم کوچک و مخفی و عملیاتی احزاب و گروهک ها

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

عجیب و غریب رویایی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

البته، معادل کلمه albeit با تلفظ آلبییت ، و با همان معنی است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی از هزاران

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیام های بازرگانی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دلاور - از جان گذشته

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرجای خود در جای صحیح که باید باشد اعم از جدول اکسل به معنی در یک ردیف بودن و یا موقعیت صحیح ستون فقرات در ناحیه کمری

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

Concrete measures اقدامات عملی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیرین

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صرف نظر کردن عقب نشستن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

حسن نیت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٦

وقتی می گوییم که چیزی نزدیک است یا بوی چیزی می آید به عنوان مقاله ی تایمز در ۲۰ نوامبر توجه کنید، ، : Iran offers to cap sensitive uranium stock as I ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هنرستان فنی حرفه ای

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Nuclear deal توافق هسته ای

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلمون برات تنگ میشه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترکی, : اوزووی داریخدیرما

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

از سر واکردن - رفع کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برطرف کردن کردن چیزی مانند خطر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Public appearance حضور در ملا عام

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دستاورد مناسب ترین معادل در ترجمه هاست. مثل strategic initiative دستاورد استراتژیک

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاخصه برای چیزی بودن ازجمله موی بلند برای زنانگی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احمد بی غم یلخی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احمد بی غم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنایه از قدرت سیاسی یا رهبری نیز است. Now the baton is in our hands. اکنون قدرت در دست ما هست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخابره کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخص گروه محور

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Rampant inflation تورم افسار گسیخته

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اطلاع رسانی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مراحل مختلف در یک پروژه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سابقه کاری درخشان سابقه عملی موفق

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

کار را راحت کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

من از دانستن لذت می برم با دیدن هر واژه زیبا انگار که ذهنم آزاد می شود ، این عبارت را می توان در جاهای متعددی استفاده کرد که ما آن را معادل "امتحانات ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عملی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

طیف - ترکیب Though Australia is known for its exotic array of animals با اینکه استرالیا مشهور به ترکیب جمعیتی عجیب غریب حیوانات است

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خدادادی Intuitive understanding فهم خدادادی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کپی واقعی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معرفی کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درگیر بودن سر و کله زدن به نوعی وقت تلف کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فضای ناکافی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غذای غیر قابل مصرف

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

سرجایش خود برگرداندن، مثل میز جلوی مسافر در هواپیما Stow your tray table میز خود را ببندید

پیشنهاد
٠

به استحضار می رساند که. .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

راننده ماشین آلات سنگین

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ارزیابی کردن صحنه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دو تا واژه داریم، : Value added ارزش افزوده در مورد مالیات و این چیزهاست Added value با کیفیت در مورد توصیف کالاها و اجناس است

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مرغ طوفان بودن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

کنار آمدن ساختن با شرایط از پس چیزی بر آمدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

طُرفه اینکه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

رخ دادن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثل همیشه طبق روال همیشگی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

قدرت اول

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترکی : ال ایاغی تیتر مک دیل دوداغی اسمک فارسی: اونقدر عصبانی بشی که دست و پات بلرزه این اصطلاح ظاهرا هیچ تناسبی با مفهومش ندارد ولی جالبه که یکی از ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گمنام پشت پرده It turned out she was one of those faceless bureaucrats who control our lives. معلوم شد که وی یکی از چهره های دولتی گمنامی بوده است ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

استادی در فرصت سازی از تنش حداکثری

پیشنهاد
١

Crushing response

پیشنهاد
١

شاخ غول رو بشکن دل به دریا بزن با درس ات روبرو شو

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترکی: بیر ایشه گیریشمک، تَپیل مَک

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حمایت کردن پشت کسی بودن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Is there anything else I can help you with

پیشنهاد
٠

رسیدگی کردن به یک مشکل

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

بگو ببینم دردت چیه چه مرگته

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترکی: حسود دوخ دان پاتدییر

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصلا برام مهم نیست

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترکی: سیرتیخ اوزدن گئت مییه ن فارسی: ز رنگ

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آچار فرانسه البته اصطلاحا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترکی: اَنگه بَی چوخ دانشیان

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گدا ناخن خشک

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

پای ثابت مراسم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

باز شو Foldaway تا شو

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

بفرمایید مهمان من باش کاملا غلط است.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

لخت و عور

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

سر به فلک کشیده Lofty mountains کوههای سر به فلک کشیده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

discourse marker catchphrase

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

تکیه کلام Many speakers use "you know" as a discourse marker. اغلب سخنگوه از "میدونید" به عنوان تکیه کلام استفاده می کنند.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

بدرد نخور Public transport is hopeless حمل و نقل عمومی بدرد نخوره

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دقیقا معادل جا افتادن در یک شغل یا موقعیت می باشد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعریف کسی رو کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در اثنای. . . در بحبوحه . . .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To have high hopes

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوشبین بودن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

جور شدن و موفق شدن در کنار هم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دور زدن و کم کاری کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

stand idle بیکار موندن Half these factories now stand idle. نصف این کارخونجات معطل هستند

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحسین، تمجید، تعریف

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روده راست تو شکمش نیست

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Please don't put yourself out on my account. لطفا خودتو به خاطر من به زحمت نینداز

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلام خدمت کاربر ان، این عبارت اسمی است و نقش اسم را به خود می گیرد، حضور ذهن شاید از نظر تحت اللفظی جور دربیاید ولی معنی اش کلا متفاوت است، معنی ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

همون یک بار - اسم است صفت نیست

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

موردی باشد نه همیشگی و کلی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

و امثالهم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Filled me with admiration الگویم بوده است

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

از نظرٕ

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیرون نشستن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حال کردن I don't relish the thought of حال نمی کنم از. . .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

And they seem to take pleasure in looking after you. لذت می برند از اینکه خدمت گزارتان هستند

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

They seem to take pride in their service می بالند به خدماتشون

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خز اصطلاح نسل Z ازمد افتاده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمام مساله

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از پیج english. mj 1 - you're good به معنی بفرمایید است. 2 - you're good to go به معنی بفرمایید می تونین برین 3 - we're good to go آماده ایم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

you're good

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چند اصطلاح دیگه به نقل از پیج اینستاگرام به آدرس : rojas. teacher ? you need a hand کمک میخای؟ stay in touch در تماس باش let's call it a day برای ام ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

1 - نهایی کردن قرار داد قطعی کردن قرار 2 - ته و توی چیزی رو در آوردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

با سلام خدمت دوستان و استاد بیگدلی، استاد بیگدلی عزیز، داشتم دنبال معادل واژه driven در جمله ذیل می گشتم که کامنت زیبایتان را دیدم که تو خال زدین ، ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعمیم دادن یک تئوری نمایشگاه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیسته بیست

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محدودیت اعمال شد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اثبات کردن یک ادعا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا بحال

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ - اگر فعل باشد: فهماندن یه جوری مطلبی را رسوندن حالی کردن در ترجمه ها� منظورشون این بود که . . . � خیلی جور در میاد، 2 - اگر اسم باشد: یه ذره - یه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

واژه زیبای serving و تفاوت آن با portion وhelping چیست؟ 1 - serving - وعده، نفر ( منظور غذای یک نفر است که ما نفر استفاده می کنیم ) ، عبارت از مقد ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

واژه زیبای serving و تفاوت آن با portion وhelping چیست؟ 1 - serving - وعده، نفر ( منظور غذای یک نفر است که ما نفر استفاده می کنیم ) ، عبارت از مقد ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه زیبای serving و تفاوت آن با portion وhelping چیست؟ 1 - serving - وعده، نفر ( منظور غذای یک نفر است که ما نفر استفاده می کنیم ) ، عبارت از مقد ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

عقل سلیم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

واقع بینانه نیست

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تفاوت و شباهت misgiving و doubt چیست؟ ۱ - هردو اسم هستند. ۲ - اگر همراه با فعل have باشند ، تبدیل به فریزال ورب ( phrasal verb ) شده و به معنی شک دا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

تفاوت و شباهت misgiving و doubt چیست؟ ۱ - هردو اسم هستند. ۲ - اگر همراه با فعل have باشند ، تبدیل به فریزال ورب ( phrasal verb ) شده و به معنی شک دا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

زیر سوال بردن بهترین معادل است.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اهمیت قایل شدن به چیزی However, her evidence is based on one single document and attached too much importance to this. اما مدرک او بر یک سند استوار ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اثر گذاشتن بر روی تصمیم گیری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عقیده راسخ

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

خوب فکر کردن We need to think hard about this problem لازم است راجع به این مسئله خوب فکر کنیم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قول میدم سعی خواهم کرد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گواهی تایید اصالت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بشٌاش

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لوازم کمکی فرعی نه اصلی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه صفت است به معنی: اشتباهی مانند misdirected treatment درمان اشتباهی یا غلط Misdirected email - text ایمیل اشتباهی پیامک اشتباهی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بینایی بدون نیاز به عینک بینایی ات بیستِ بیستِ You're so lucky to have 20/20 vision, Dom. خوش به حالت که نیاز به عینک نداری دام

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

تاریخچه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

با اینکه معنی لغوی اش " به طور نامتناسب " کاملا صحیح است ، اما : کاربردی ترین معادل در زبان ما "بیش از حد " یا "بیشتر " یا " خیلی زیاد " است: The di ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیر قابل توجیه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

گل کاشتن کاری را به بهترین نحو موجود انجام دادن The two chefs hit the ball out of the park with this entr�e دو سرآشپز با این آنتری ( entr�e ) گل کاشت ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در مورد مقاله می شود مفید و آموزنده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترکی: دِییدَّشمک

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ترکی: اَزدیرمَک ( لوس کردن )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فعل همراهش عبارت از . . . . . . to reach a k می باشد . . . . reached a unanimous agreement مثلاً . . . . . . به اجماع رسیدند همگی موافق بودند

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوره مصرف در فیش برق گاز آب

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

دور زدن یا اجتناب از چیزی - توجه کنیم که فعل نیست بلکه idiom است There's no way round this problem راهی برای دور زدن این مشکل نیست

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

as of از ( مثلا از ماه ) as to همچون as with در خصوص

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

یه معنی دیگه هم داره " با ضرر کار کردن " a railway running at a loss راه آهن داره با ضرر کار میکنه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

She was at a loss for words when she saw the number of people who had come to grieve for her husband. زبونش بند اومد وقتی اون همه جمعیت رو دید که ب ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

be at a loss I'm at a loss to know how I can help you سر در گم ماندم که چه کمکی بکنم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درهم برهم مخفیانه خر تو خر قاطی پاطی گیج کننده The paintings were hung hugger - mugger on the walls نقاشی ها به صورت قاطی پاطی از دیوار آویزان بودند ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برگزاری گفتگو

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی قید و شرط

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

?I wonder if they've had a row نمی دونم بحث شون شده یا نه؟

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انگشت روی چیزی گذاشتن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تفاوت های جزئی را تشخیص دادن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I've just seen your glasses - they're under the table. " "Ah, well spotted!" عینک ات رو دیدم، زیر میز هستند آره ، دستت. درد نکنه، مرسی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستت دردنکنه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

فرت و فرت کلمه ای را استفاده کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به رخ کشیدن A sign on the roof still advertises the company's signature brand of gin and whiskey: "Kasser's 51. " نشانه ای در سقف هنوز هم برند شاخص ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میشه گفت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I distinctly remember قشنگ یادمه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عاقل

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

خاطره محو از چیزی داشتن به سختی چیزی را به یاد آوردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ - to cause an uproar غوغا کردن ( غوغا از جنبه منفی، مثل شورش و ناراحتی و. . . ) The book caused an uproar in the United States. کتاب در آمریکا غو ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غوغا به پا کردن جنجال به راه انداختند سرو صدا کردن

پیشنهاد
٠

تاثیر به سزایی داشتن

پیشنهاد
٠

تاثیر شگرفی گذاشتن بر

پیشنهاد
٠

تاثیر بسزایی داشتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

pay for تاوان دادن هزینه دادن we all pay for our mistakes in some way at some times. همه ما برخی مواقع به نوعی تاوان اشتباهات خود را می دهیم. He ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

pay for تاوان دادن هزینه دادن we all pay for our mistakes in some way at some times. همه ما برخی مواقع به نوعی تاوان اشتباهات خود را می دهیم. He ...

پیشنهاد
٠

مسوولیت اثبات این ادعا بر عهده خودت است. اصطلاحی است حقوقی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسوولیت اش با خودت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به درد نخور در مورد آدم ها

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روایت غالب در بین فیلم ها، داستانها با روایت ها و نسخه های گوناگون

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

با عرض معذرت از کاربران عزیز، اصلاح می کنم ، کف قیمت صحیح نیست مبلغ ثابت ، قیمت ثابت می تواند درست تر باشد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Assume responsibility for

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

پر جنب و جوش کامل ترین معدل هست.

پیشنهاد
١

سرآغازی بر پایان چیزی بودن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو تا اصطلاح داریم Social service به عنوان اسم است معادل خدمات اجتماعی مثل رسیدگی به سالمندان، افراد بی پناه و اقشار آسیب پذیر Social services این ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

what a load of rubbish what a load of nonsense what a load of crap همه اینها رو می توان معادل مزخرف استفاده نمود.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چقدر مزخرفه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مزخرفه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمی زمان لازم است طول می کشد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روی پای خود

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

نقد کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برداشت کردن مثلاً در حوزه ارزهای دیجیتال اصطلاح direct claim رو داریم. به معنی برداشت مستقیم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحقیر کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

من مرخصی هستم من سر کار نیستم این واژه رو به صورت OOO می نویسند. مخفف out of office هست که در جواب ایمیل داده می شود. در سیستم ایمیل گزینه ای هست که ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گم و گور شدن ترکی: رد اولویت گئدمک

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

حداکثر . With a degree and 11 years' experience, his salary is at the top end of the nursing scale او با داشتن مدرک و یازده سال تجربه حداکثر حقوق یک ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماندن پیش کسی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فحش رکیک

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

سلام خدمت دوستان، واژه زیبا، شیک و ثقیلی است. برای من بسیار confusing بود، بنابراین اول سعی کردم خودم یاد بگیرم، سپس خدمت دوستان عرضه کنم، این واژه ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مورد نظر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مظنه بازار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

backlane

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوچه پس کوچه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به سرعت خارج شدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

وقتی معادل � مسیر� را می گوییم، می تواند هم به معنای مسیر فیزیکی باشد و هم مسیر مجازی، در فارسی مثلاً می گوییم:� در این مسیری که قدم گذاشتی. ، یا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی مصرف

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سخنگوی یک مقام حقوقی یا حقیقی، در ایران بیشتر با عنوان � دفتر فلان مقام و. . . � می بینم.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شارژ حداکثری

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

بریده و منزوی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بوی خاص

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

قابل توجه کاربر محترم ، Azam تذهیب درست نیست. نسخ خطی نفیس، می تواند معادل درستی باشد. که نگارنده با دستخط خودش کتابی را بر روی ورق های درست شده ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کباب شاندیزی برای lamb chops درست است. کباب شیشلیک از گوشت بدون استخوان راسته درسته ( عضله راسته گوسفندی رو بعد از بی استخوان کردن به صورت درسته و ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

به برخی از معانی واژه استراتژیک smooth اشاره می کنم، اولا چرا این واژه را استراتژیک نامیدم، چون بسیار ساده به نظر می رسد و ما صرفا معادل �صاف� را به ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

نور کم سو

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کسورات

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

پست سازمانی عنوان شغلی که در فیش حقوقی قید می گردد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقریبا قرمز بود

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

looks good چیست - - معادلش " خوبه " است. good looks چیست - - معادلش " زیبایی " است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

با سلام خدمت دوستان، واژه text در زبان انگلیسی بسیار استفاده می شود ولی: 1 - با اینکه همه فکر می کنیم اولین معادل آن "متن" و یا "نوشته " باشد که د ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرو صدا کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لنگه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Grown up children بچه بزرگسال

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رو در رو شدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه لحظه بیرون بری برای مثال سیگار کشیدن I waited for a lull in the proceedings to pop out for a quick cigarette. منتظر وقفه ای در مراسم شدم تا سیگ ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وجه مشخصه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

در معرضِ. . . . . گذاشتن If you are in a position of authority, any weakness leaves you open to blackmail. اگر صاحب مقامی باشید اونوقت تمامی ضعف ها ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقدام اساسی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برایِ. . . . . هر چند ترجمه تحت اللفظی اش ( word - for - word tranlation ) باید چنین باشد: در تلاش برای. . . ولی در نوشتار فارسی ثقیل و یوغور می نم ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

خوشم نمیاد I can't stand it

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برقرار کردن مثلاً صلح Bring about peace

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برنامه خبری

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

دعواهای رانندگی، الان ایرانی ها به این عرضه مبتلا هستند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به جای صفت در جمله قرار می گیرد. کمه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخص بی حاشیه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

ورد زبان همه بودن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برعهده کسی Place in someone's care بر عهده کسی گذاشتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به سلامت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرفه کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

صفر تا صد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارت خیلی کمک کرد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سلام دوستان، این واژه باعث کلافگی نان نیتیو ها می شود، واژه زیبا و در عین حال سخت و چغر bid را خدمت عزیزان توضیح می دهم: ۱ - پیشنهاد قیمت، قیمت داد ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرکت کردن در مناقصه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دخل و خرجت بخونه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شغل برجسته

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

کار دلی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خر حمالی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لیست نهایی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گزارش زنده خبری

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آقای نمازیان، سلام، - به این ترتیب - را از کجا آوردید و به عنوان معادل برای این idiom مظلوم و بی زبان تراشیدید، ؟ بسیار عذرخواهی می کنم ولی وقتی م ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیمودن پله های ترقی شغلی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وسوسه انگیز

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحمیلی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امتحانات نهایی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مطالب قدیمی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

علاف ول معطل

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غذای اعیانی و مفصل

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محیطی دلچسب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فضای فیلم از نظر زمان و مکان محیط فیلم درست نیست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

شلوخ پولوخ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قطعه موسیقی کوتاه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تازه ها مثل تازه های موسیقی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتابی یا مقاله ای که روان باشد روان

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فیلم موفق

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقد بر فیلم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تحلیل و تشریح و توضیح کامل موضوع پیچیده و ناشناخته ای را باز کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عشق من عشق کسی بودن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جدایی ازمایشی، زن و شوهر ببینند می تونن تحمل کنن یا نه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

1 - دیگه نپرسیدم چطوریه و چی شده I didn't realize that Melanie hadn't been to college - I suppose I just took it for granted. نمی دونستم که ملانی دا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

طلاق با آبرو ریزی و دعوا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بد اخلاق متضادش میشه Sweet tempered

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوش اخلاق متضادش می شده Foul tempered

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر سوزنی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

درست بر عکس

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مناطق قدیمی و مخروبه و باز در داخل شهر، مثل بازارهای قدیمی متروکه و وسیع

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

منظره دلگیر صحیح است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منظره رویایی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرواز همیشگی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در میان انظار عمومی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Iز دهنم در رفت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

جلسه توجیهی یه معادل بیست برای بریفینگ است. ممنون از مهدی نمازیان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Understood Agreed Will do Certainly Acknowledged Sounds good Noted Yes Consider it done Confirmed همه این ها معادل ok هستند تفاوت در formal و inform ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

هوا توش نمیره

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلیل محکم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مکانی دورافتاده یا پرت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سفر رفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از معادل سازی عٓجٓمٓنده برای این واژه خیلی لذت بردم. یه لایک براشون گذاشتم.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسر اومدن مثلاً کسر اومدن پو ل توی صندوق When the manager counted the money in the cash register, it had come up short. وقتی مدیر پول های صندوق رو ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مبرا کردن توجیه آوردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معاف از مثلاً مالیات Free from tax

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سند را از رهن وام آزاد کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راحت و خودمانی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

فراموش شده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اقدام روان روند بدون مشکل

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رفتار مثال زدنی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 - نزدیکه سر راهته یه کم اون ورتر Is it very far to the nearest us stop تا نزدیکترین ایستگاه اتوبوس خیلی راهه It's just down the road همینه که بری س ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آب های کم عمق

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترکی: سویا گئدمک آب رفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سگ خور شدن I'm not going to serve that good coffee to Chris and Melanie - it would be wasted on them. نمی خام از این قهوه برای کریس و ملانیا بدم، سگ ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پر حرفی نکردن حاشیه نرفتن خلاصه مفید توضیح دادن He explained the whole system in about 30 seconds - he doesn't waste words, does he? او کل سیستم رو د ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

شخص بی ثمر چیز بی فایده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرزمین خالی مثل سرزمین های قطبی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

توسری خور معادل درستی نیست توسری خور را باید معادل doormat در نظر گرفت. Doormat یعنی پادری، که هر کسی پاشو روش می زاره یعنی تو سری خور.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خشک و بی روح

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کاملا مزخرف

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

چاره ای نیست گریزی نیست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Give advice نظر دادن راهنمایی کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بازه زمانی وقت تعیین شده قبلی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اسم است فعل نیست سر دواندن I'm trying to get a new visa, but the embassy staff keep giving me the runaround. می خوام ویزای جدید بگیرم، کارمند سفارت ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موفق شدن، ترکی: اولدی ( شد ) I give her a ring this morning, but I couldn't get through ; the line was engaged. صبح بهش زنگ زدم، نشد حرف بزنم خط ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روز کسی رو ساختن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به کسی نزدیک شدن حتی از نظر فیزیکی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ترکی: گَزمَک چرخ زدن و گشت زدن و دیدن جاهای دیدنی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

این فعل یک کالوکیشن دارد Come in for criticism Come in for blame سرزنش شدن ملامت شنیدن Come in for یعنی شدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تشویق های کر کننده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دست اندرکاران فیلم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تعریف و تمجید ها

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک روز

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه لحظه حواسم پرت شد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خط تلفن مستقیم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

حق اش رو باید ادا کرد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غلغله

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مترادف هاجمله های نمونهابتدای صفحه dislike /ˌdɪsˈlaɪk/ /dɪsˈlaɪk/ معنی: دوست نداشتن، بیزار بودن، مورد تنفر واقع شدن معانی دیگر: بدآمدن ( از ) ، خوش ن ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف هاجمله های نمونهابتدای صفحه dislike /ˌdɪsˈlaɪk/ /dɪsˈlaɪk/ معنی: دوست نداشتن، بیزار بودن، مورد تنفر واقع شدن معانی دیگر: بدآمدن ( از ) ، خوش ن ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه لحظه غافل شدم ترکی= ذهنیم چاشدی بیر لحظه I had a lapse in my memory یه لحظه غافل شدم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

راست و ریست کردن رفع و رجوع کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

از سر وا کُنی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قشنگ چیده شده مرتب شده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه چیزی خورد تا گرسنگی اش رفع شود

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نمی خام بهش فکر کنم دوست ندارم بهش فکر کنم که چنین اتفاقی بیفته

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمایل آشکار

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دلسوزی I have no sympathy for airlines that lose customers because they're too lazy to. give them a warm welcome when they step on board. اصلا دلم ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحسین ام میکرد بارک الله می گفت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلام به علاقمندان زبان، احتمالا شما هم در پیدا کردن معادل کلمات - بدم میاد - بیزارم - متنفرم - دچار مشکل هستید، توجه کنید که میزان دوست نداشتن در ای ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

علاقه قلبی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Swamped with sth گرفتار فلان چیزم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشارات صریح

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

شواهد غیر قطعی، اگر جمع باشد Strong suggestions شواهد قوی ولی نه قطعی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کم کردن Trim your waistline دور کمرت رو کم کن

پیشنهاد
٠

آرمیتا کاملا درست نوشته چرا دیسلایک زدین

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برام خیلی مهمه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موکول کردن قضاوت به . . .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بلافاصله رد کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

از دست دادن فرصت ها

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آنطور که هست ببینی اش بدون پیش داوری دیدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عقیده داشتن بر چیزی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فکر اساسی کردن برای کاری We need to think hard about this problem

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

وقت استراحت پرستار ۲۴ ساعته یک بیمار وقت آزاد و غیر موظفی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روش مبتنی بر کارشناسی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظر نهایی من اینه که

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظرها متفاوته

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

هرکسی نظر خودشو داره سلیقه آیه نظرات متفاوته

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خنگ متضادش میشه smart یعنی باهوش

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرفدار پر و پا قرص

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

اموری از قبیل مسابقات، برگزاری نمایشگاه، همایش ها و. . . که در یک مجموعه کاری یک کار روتین ولی بدون الگوی مشخصی از نظر دفعات و مکان و زمان می باشد. ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ندارد The printer has run out of paper پرینتر کاغذ ندارد.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی خیال چیزی شدن After a short discussion, he dismissed the idea. " پس از یه بحث کوتاه او بیخیال موضوع شد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آقای نامور، سلام خوب گفتید ولی بر عکس فرموده اید، Pay rise برایش است Pay raise آمریکا است.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یاشاسین

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

فازمون فرق داره

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I have a sneaking suspicion یه کم شک دارم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه کم شک داشتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر شاخ شدن با کسی تقابل مستقیم با کسی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دعوا نکنیم نظر هر کس برای خودش محترم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استمالت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در پرتوِ. . . .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ضایع کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

نامناسب ناجور

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسلوب

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

در دست اقدام در دست اجرا جاری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرد معصوم و بیگناه و مهربان در زبان ترکی آذربایجانی یک مثلی داریم برای توصیف یک انسان بی ضرر، معصوم و نرم خو: اگر مٓلٓسٓه اَتی یی یی لَر یعنی اگر طرف ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرد معصوم و بیگناه و مهربان, انسان بی آزار، در زبان ترکی آذربایجانی یک مثلی داریم برای توصیف یک انسان بی ضرر، معصوم و نرم خو: اگر مٓلٓسٓه اَتی یی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رشته های علوم انسانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خیلی شدیداً کاملا I totally messed up the chemistry exam. کاملا گند زدم به امتحان شیمی ام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علت نامه در کامنت قبلی ام اشتباهات علت نامه قید شده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به خود آمدن البته وقتی به شکل مجهول استفاده شود He was chastened by the defeat and determined to work hard او از شکستی که خورد به خود آمد و بر آن شد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علت مستقیم علت نامه یا تمام کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شکست مفتضحانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

امیدها بر باد رفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بیراهه رفتن در توضیح یک مطلب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرمنشا مشکلات باعث و بانی مشکلات علت اصلی مشکلات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانش آموز کم توان - دارای مشکلات جسمی

پیشنهاد

کمک شایان نمودن

پیشنهاد
١

شکوفا شدن استعداد یک فرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Remarkable achievement موفقیت چشمگیر Dramatic improvement پیشرفت فوق العاده Crowning achievement شاهکار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاهکار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه اش یه جا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پذیرش گرفتن در دانشگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مال دیگران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شاگردی که آماده برای امتحان دادن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

Leave school تمام کردن مدرسه در مقطع دیپلم When I left university وقتی دانشگاهم تموم شد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نظارت Compliance guideline دستورالعمل نظارت

پیشنهاد
١

نوید می دهد پایان چیزی را نوید بخش پایان یک امر نامطلوب خبر از پایان چیزی می دهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شروع از صفر زبان آموزی که از صفر شروع می کند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

I'll be right back. الان بر می گردم I have to take a whizz برم جیش کنم بیام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از علایم ترافیکی به معنی همان - بن بست - برای ماشین هاست نه پیاده ها و سایکلیست ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جاده فرعی اگر توی داخل شهر باشد side street می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیر گفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

من . . . . . را دارم، مال خودمه او . . . . . را دارد، مال خودشه My uncle owns a farm دایی من مزرعه داره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ترکی: داریخ دیران کلافه کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میشه پیاده رفت Everything is in walking distance همه چی دورو برامون هست و پیاده هم میشه رفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عمل مان باحرف مان یکی است. Talk to talk تو حرف زدن کم نمیاریم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دایره المعارف سیار دانش آموز زرنگ و حاضر جواب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از خُدامه که

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اتفاقا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طرح ابتکاری صلح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعداد ساعت های کاری یک فرد در یک روز ساعات کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حساب شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خود را وقف کاری کردن He lost himself in his work. خودش رو وقف کارش کرده است. a musician who completely loses herself in the music موزیسینی که خودش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحت تاثیر بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پی چیزی را گرفتن دنبال چیزی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

داشتن، I lead a healthy lifestyle سبک زندگی سالمی دارم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فراگیری همه شمولی چتری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از هر لحاظ مناسب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی حاصل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

سلام خدمت عزیزان و اساتید، واژه زیبا و در عین سخت due را مرور می کنیم، به نقل از کمبریج، ۱ - قرار بود که. . . انتظار می رفت که. . . در جمله انگل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میای میری Why are you pacing back and forth؟ چرا هی میای میری ( داخل اتاق وقتی از عصبانیت یک مسیر را میری و دوباره بر می گردی ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نابرابری ها بی عدالتی ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرف تند نوشته تند و تیز این کلمه noun است . صفت این کلمه polemical است می توانیم مجادله بر انگیز وسایر صفات را برایش در نظر بگیریم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تفاوت vapor یا fume Vapor به گازهای حاصل از تبخیر مایعات یا مواد جامد گفته می شود Fume به گازهای متصاعد شده از سوختن و اشتعال مواد مثل گازهای خروجی ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیداکردن پس از بررسی به نتیجه رسیدن پس از استدلال صفحه 150 از collocations in use: These are the collocations with the strongest positive or negativ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دستهای کثیف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اقدامات اورژانسی برای مریض

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسیار باهوش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یک نقطه نورانی در دوردست ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هرچه زودتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یه نوری A beam of light shone into the room and a police officer entered. یه نوری داخل اتاق افتاد و مأمور وارد خونه شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معادل های صحیح درج شده در اینجا، می توان ، واژه - همه کاره - را نیز اضافه نمود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مطالعه آزمایشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسب سوار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کار نفس گیر کار شاق کار سخت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طرح تخفیف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برگزار می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

جور شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذوب شدن در چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در زبان فارسی معادل * معمولا هست*ترجمه می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کلوخه شده مثلاً در شکر متضادش میشه distributed

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ساده و سرراست برای راه اندازی لوازم در اولین بار دلی و درونی در مورد شناخت امور که متضادش می شود grounded یعنی برمبنای حساب و کتاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

سه معادل در کمبریج ذکر شده برای این واژه: - آدم عاقل، با جنبه، تودار، متین - زندونی تو خونه - اصطلاح مخصوص برای منع بیرون رفتن بچه ها از خونه که نو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حس درونی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هوای همدیگر را داشتن Stick together نیز به همین معناست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Coined یعنی سکه زد، سکه را به نام خود زد، این اصطلاح را ابداع کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لجام گسیخته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چند ساعت تا محل کار

پیشنهاد
٠

فاصله زیاد داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لایه محافظ نچسب، به عنوان یک لایه محافظ نچسب در عایق بندی درب شیشه آلات آزمایشگاهی و نیز تمیز ماندن سطوح چسبنده انواع چسب های دوطرفه و یا سالم ماندن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خط چشم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عزیزان، دقت کنید که تو ایران این رده دانشگاهی را نداریم، تمامی معادلها نامفهوم و ناملموس هستند، چون نظام آموزشی کشورها متفاوت است. منظور از graduat ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیپ چسبی و پارچه ای نر و ماده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معادل های که گفته شده یک طرف، دچار شدن، خودش یک طرف. دوستان بیشتر با این معادل جور درمیاد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتی میری بازار تهران، چراغ که سبز میشه، همزمان دهها موتور غرش کنان شروع به حرکت می کنند، اولش جا میخوری، بعدش می ترسی، بعد زیر لب فحش میدی به مسبب ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضد حال اساسی To his consternation, when he got to the airport he found he'd forgotten his passport وقتی رسید فرودگاه، فهمید پاسپورتو یادش رفته، ضد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازنشسته سالخورده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشخصات صدای خش خش برگ ها زیر پا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر و صدا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناله گوش خراش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

صدای رعدو برق

پیشنهاد
٠

رو آوردن به چیزی و تنوع بخشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ساعات اداری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تقریبا چنده؟ Give me a ballpark figure یه قیمت حدودی بده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جناب موسی واقعا دست مریزاد، لایق 20 لایک بودی در این entry.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست و پنجه نرم کردن با مرگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازاریابی ارزان قیمت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رسید بار تحویلی به شرکت هواپیمایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برقراری نظم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فجایع جنگ صحنه های دلخراش جنگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرخوردگی

پیشنهاد
٠

انشاالله نتیجه تلاش هایت رو ببینی انشاالله مزد زحماتت رو بگیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ثروتی به هم زد وضعش توپ شد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پول دار حسابی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

That's an absolutely ridiculous price for that sweater. اون قیمت اصلا به این ژاکت نمی خوره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قیمت اش نمی خونه قیمت اش رو نشون نمی ده با قیمت اش همخوانی ندارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هدر دادن پول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گیر افتاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خطر کردن در سفر، دل به دریا زدن، Many sailors of the time refused to venture forth with explorers into unknown waters. بسیاری از ملوانان اون زمان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

چند بار ترکی: نئچه سِری؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلام خانم فرومدی، قبل از مراجعه به به این واژه در آبادیس، چند معادل را در نظر گرفتم تا در اینجا درج کنم، که مشاهده نمودم با استادی تمام توسط سرکار ع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دور از چشم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اجتناب کنید نکنید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صمیمی تر شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شروع یه حرکت در راستای بهتر شدن شغل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نقطه عطف در زندگی یک فرد مثل امتحان کنکور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لحن در حرف زدن دقیقا می تواند معادل همین عبارت باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پروتز دویدن برای افرادی که قسمتی از پای خود را از دست داده آند.

پیشنهاد
٢

از نزدیک دنبال کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زیر ضربه قرار دادن Police target vehicle theft پلیس دزد ماشین را زیر ضربه می برد. یعنی دنباله یعنی به عنوان یه هدف در نظر گرفته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سالخورده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دله دزد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

اگر صفت باشد به صورت would - be نوشته می شود و معنی آن : ممکن احتمالی Tougher prison sentences may act/serve as a deterrent to other would - be offen ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بررسی موضوعی، پرداختن به موضوعی در فرصت مناسب این فعل عبارتی بیشتر در محیط های کسب و کار به این معنی استفاده می شود، مترادف این فعل let's revisit اس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خوش بیانی، بیان منطقی، فن بیان، استفاده احسن از کلمات، بِه نویسی و بِه گویی،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

A pack of wolves یک گله گرگ اگر فعل باشد به معنی: جمع کردن، جای دادن Princeton packs many charms into its 18. 4 square miles پرینستون جذابیت های زیا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کفش پاشنه بلند زنانه

پیشنهاد
٢

التزام به قانون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Comply with the regulations التزام به قانون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نام یک اپلیکیشن موبایلی است که در اصل به صورت mobility as a service بوده و شامل تمام سرویس های آنلاین مسافری داخل شهر می شود. می توانم این نام را پی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معیار Mileage may vary نظرها می تواند متفاوت باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مطابق با. .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محکم ایستادن پای چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

تفهیم ترکی: باش سالماک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همان است که جود دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در پاسخ Tina darvishi اختصاصی است ولی نه آن قدر که بتوان اسم رویش گذاشت و یا تشریح کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درخواست شده با نام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به دلیل

پیشنهاد
١

تفاوت های چیزی را شرح دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در مورد مقاله اگر باشد به معنی مقاله آسان و روان است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحقیق و مقاله دست اول، که یک فرد آن را خودش انجام داده و نتایج را انتشار داده است و سایر پژوهش گران به آن استناد می کنند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کلیشه های ذهنی ایجاد شده از تاثیرات جامعه مثلاً نحوه لباس پوشیدن، اندازه بدن و. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قویا تایید می کند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توضیح اولیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

الگوی مشخص

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بحث های مهم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

چیزی شبیه به بیشتر به. . . . می ماند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واکسن های لازم برای یک فرد جهت اخذ ویزای یک کشور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برخلاف معادل رایج در فارسی - یعنی توصیه یا نصیحت - برای واژه advice ، بیشتر معادل - راهنمایی - است که معنی راحت و دلچسبی می دهد. به جمله ای از صفحه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قابل توجه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

جذب نیرو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کسب و کار تعطیل شد ترکی: آل وئر باتدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با روی باز با گشاده رویی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صورت جلسه شرح مذاکرات مفاد جلسه Take the minutes نوشتن صورتجلسه واژه دیگر برای صورتجلسه برداری عبارت از Meeting record هست. Michael has kindly agree ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حقوق مکفی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همکاران فروش پرسنل فروش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شغل برآورد کننده انتظارات از این نظر معادل برآوردکننده را برگزیدم که چون fulfil دقیقا به معنی برآورده کردن می باشد مثل fulfil an expectation برآورده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شروع به مسافرت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خودتو نگهدار خودتو کنترل کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

در فضای اینترنت و مجازی، واژه feed به معنای "خبر رسانی یا news feed" و یا مثلاً web feed به معنی بروز رسانی های وب دیده می شود. بیشتر در اپ های real ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رییس دفتر منشی مخصوص دستیار همراه مدیر مدیر برنامه ها هماهنگ کننده

پیشنهاد
١

کار کسی که در دفتر صاحب منصبی به عنوان دستیار او کار می کند و یکی از کارهایش، هماهنگی تماس های تلفنی است. مسوول تلفن یک مقام عالیرتبه که مورد وثوقش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بساز ، Team player به کسی می گویند که همکاری خوبی با سایر اعضای تیم دارد. ترکی: اوزی یولا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اتفاقات بیرون رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

سلام خدمت دوستان و کاربران محترم، Pick و pick up می توانند معادل های متعددی داشته باشند، یکی از معانی pick up ، مطابق تعریف دیکشنری کمبریج، عبارت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واضح و روشن ساده و روان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جانی دوباره دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

متوجه شدن، که منظور در کنفرانس ها مد نظر است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

� در یک نظر�, عنوانی است که برای جمع بندی جلسات استفاده می شود و من همین عنوان را معادل handouts پیشنهاد می کنم، یکی دو برگ توضیح و خلاصه از جلسه ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابروی نازک ترکی: قلم قاش، صفتی است که در توصیف آبروان نازک و کشیده استفاده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فیلم آموزشی کوتاه - برای لوازم فروخته شده که در یک سی دی و یا به صورت آنلاین عرضه می شود. مجموع کلاس های آموزشی برای یک دوره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Cockpit را به معنی کابین خلبان می شناسیم، ولی ابتدا تصور می کنیم چه ارتباطی بین کابین خلبان و این واژه است، اینجا عرض می کنم: Pit را دخمه فرض می کنیم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در مورد شخصیت آدم ها: احساس کم داشتن، کم اوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیالت جمع نیست خیالت راحت نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

متزلزل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واحد شمارش پله است. مثل loaf برای نان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ارتفاع از دریا در جغرافی خط عمود در هندسه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلام خدمت دوستان عزیزم که ذیل این مدخل ( entry ) ، معادل نوشته اند، لایک و دیسلایک گذاشته اند، قبل از مشاهده در آبادیس، معادل�جلوه های بصری�، برای ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

کارهای اولیه ( تحت اللفظی به این معنا نیست ) ولی در زبان مه معادل مناسبی است، کارهای ابتدایی ( مثل توضیح فوق ) , پیش نویس پایان نامه، قراداد چرک نو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

امتحانات نهایی، در مقاطع ششم ابتدایی فعلی یا پنجم قبلی و نهم و دیپلم، که پس از قبولی، مقطع مدرسه عوض می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حذف درس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسب مهارت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میخاد بگه که. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

قار . . . . . . . . . قار، جیک جیک، هاپ هاپ، میوووو میوووو، واق واق، جلز و ولز، شاپ شوپ، تق توق، ویژ ویژ، همه اینها در علم زبان شناسی، واژه آنومَدپی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مبحث

پیشنهاد
٠

حسابش دستت باشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در مسابقات: مقاومت جانانه کردن مبارزه جانانه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Standalone word کلمه بسیط

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مثل کبک که سرش رو زیر برف میکند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی که خوار آید روزی به کار آید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خاص خودش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شمرده شمرده حرف زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

وضوح تصویر در میکروسکوپ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مُجَلَّدْ، کتابی متشکل از مباحث، مقالات، سخنرانی ها و نتایج ارائه شده در یک سمپوزیوم، کنفرانس و. . . که در یک جلد چاپ می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارائه مقاله در کنفرانس های علمی چاپ مقاله علمی در ژورنال ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پژوهشی در اولویت اول علمی در اولویت بعدی Scholarly contribution یعنی مقاله پژوهشی را در سمیناری ارائه دادن، در مجله ای به چاپ رساندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کسب مقام در ورزش بدست آوردن پست در کار و دانشگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جلسه توجیهی، تبلیغی، توضیحی در مورد کار خودت با مشتری جهت فروش

پیشنهاد
٠

پر بارش بودن، ارسالی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در شهرهای آذربایجان بیشتر با نام های: مرکز باشی میدان شناخته می شود. میدان ، در تفلیس، پایتخت گرجستان ، الان نیز با همین تلفظ توسط گرجی زبان ها استف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تکیه کلام گرامری، ساختارهای گرامری پرتکرار و دقیق، مثل: I would have been که به شکل I would've been ادا می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جواب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیش رو ترکی: اوز و موزه گله ن، قارشیمیزداکی We have just received the information about the forthcoming conference. الان اطلاعاتی از کنفرانس پیش رو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تو شهر مثل کسی که میخاد آموزش زبان انگلیسی بده، رفته تو شهر ویدیو ضبط کنه، میگه: English vocabulary around town لغات انگلیسی که همین تو شهر باهاش بر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرت سلامت Be of good cheer, my friend - things will get better. سرت سلامت رفیق، اشکالی ندارد، همه چی درست میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

این🙏 ایموجی را folded hands می گویند. کف دو دست برای تایید روی هم قرار می گیرند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1 - گریز زدن - اشاره به قسمت قبلی ماجرا در ادبیات، فیلم و. . . با عبارت flashback to در جمله ذیل از دیکشنری کمبریج: The novel began with a flashback ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزرگ نمایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زمین گیر شده The accident left me incapacitated for seven months. تصادف باعث شد به مدت هفت ماه زمین گیر شوم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یه نَمه از چیزی داشتن یه ذره از چیزی را داشتن His hair is starting to show tinges of grey. موهاش یه نامه به خاکستری می زد. I felt a tinge of regr ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سفر جاده ای، کاملا درست است، عزیزانی که دیسلایک می زنند، دلیلش را بفرمایند و بر دانش ما بیفزایند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انرژی گروه بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نثر مسجّع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آهنگ گیرا ترانه غم انگیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غوغا به پا کرده ترکونده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

باید بخونی اش

پیشنهاد
١

اون فیلم یا کتاب شما رو به اون حال و هوا میبرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

امضای جعلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لوازم آلات کوچک و فرعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انگاره - اگر اسم باشد.

پیشنهاد
١

زندگی شاد و جدید که در آخر داستان یا فیلم دیده می شود. At the end of the film, the two of them ride off into the sunset. در آخر فیلم اون دو نفر زن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تابلو واضح گویا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نشو و نمو در یک مکان جدید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نو کیش - تازه گرویده کسی که مذهب، عقاید و اسلوب شناخته شده اش را تغییر می دهد و در سلک تازه ای قرار می گیرد. John is a newly converted vegan who is ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سر ذوق آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نمی دانم چی ام شده؟ چی ام شده در این جمله معنی پیدا می کند به عنوان معادل come over I don't know what comes over me نمی دانم چی ام شده؟ نمی دانم چه ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

امر خطیر این مهم، وقتی که گفته می شود : در این مهم برای شما آرزوی موفقیت می کنم. Wishing you success in this new venture.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سرپایی چیزی خوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ممنون از نجوا، زیباترین معادل را نوشته اید، آفرین به ذوق ادبی شما دلباز ، بهترین و زیباترین معادل است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پارکینگ روباز. - مشترک - وسیع مثلاً برای ۲۰۰ خودرو که واحد های مسکونی مجاور استفاده می کنند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

اجاره روزانه - ساعتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نا سالم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دزدکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لا مذهب ترکی آذربایجانی: لا مسَّب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گسستن زیباتر است، رهیدن نیز معادل خوبی است ولی نه به زیبایی گسستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کارگر روز مرد کارگر ساعتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هماهنگ با ست شدن با ( در مورد نور ) I want the light fittings to be flush with the ceiling. دوست دارم نور ( حاصل از روشنایی لامپ و لوستر - light f ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همدیگر را دوست داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عزب اوغلی ماندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دستمزد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ترکی: چورک قازانماک، پول در آوردن، نون به خونه آوردن به نظرم آشناترین، پربسامدترین اصطلاح آذربایجانی ها باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نحو احسن استفاده کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دست گرمی نوعی بازی یا برخی کارها که در ابتدای فعالیت گروهی که قرار است با همدیگر همکاری کنند، راه انداخته می شود تا با همدیگر احساس راحتی کنند، به اص ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

پرداختن به موضوعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ترکی= پیشیر لمک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسکان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چاره موقتی کار راه انداز اقدام موقتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

1 - دوره کردن، حلقه زدن دور سلبریتی ها 2 - هجوم آوردن در حیات وحش، طوریکه گونه ای ضعیف با تکیه بر تعداد زیادشان، گونه مهاجم را دوره می کنند و فراری ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ورزش های سخت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تدابیر دیگری باید اندیشید راههای دیگری باید پیدا کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

حد و مرزی قایل شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوعی از میمون ها که دماغی مثل خرطوم دارند، میمون خرطوم دار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

Round face هم کسی است که صورتش گرد است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یه کم بهش شک می کنی نه زیاد You have to take everything she says with a grain of salt, because she tends to exaggerate. ناچاری هرچی ایشون میگه رو ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به شخصه معادلی کاملا درست، لذت بردم از نبوغ دوستان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در دادگاه : اعتراض در سیاست خارجی : یادداشت رسمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بخش "حمایت از مشتری " در یک شرکت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برو دکتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یک معادل بسیار ساده ولی دور از ذهن: مثل. . . . شبیه. . . مانند. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فشارهای جنسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیال پردازی های جنسی، اعم از موقعیت های واقعی موجود یا تجربه شده قبلی و یا صرفا خیال پردازی در مورد موقعیت ها یا شرایط ایجاد شده ذهنی، وجه تمایز ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سرگرم بودن با. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جلوه تو، از این نظر این معادل را انتخاب کردم که در معنی avatar چنین می خوانیم: شخصیت یا عکسی که از خودتان ایجاد می کنید تا در فضای مجازی ، شما را ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

استادانه Her playing was subtle and beautifully shaded. بازی او ظریف و استادانه بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اضافه پرداخت برای مدیران پاداش بازنشستگی زودتر از موعد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مشکل دارد از نظر. . . . به غیر از بحث بیماری ها که از این فعل عبارتی استفاده می شود و معادل آشنای - رنج بردن از - برایش بهترین معادل است، در مورد غ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یه کم خودخواه بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخت گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوش فکر حاضر الذهن دارنده حافظه قوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پر است از، از نظر ترجمه تحت اللفظی ، این مفهوم صحیحی نیست ولی بخواهیم این جمله ها رو به انگلیسی بگوییم: خیابانی پر از فروشگاه An avenue lined with ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مناطق خطرناک شهر مثل منطقه شوش، هرندی در تهران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برند فروشی ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

با عرض معذرت، این اصطلاح هم در متون مربوطه اغلب استفاده می شود: Sex drive به معنی میل جنسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در جریان قرار دادن طرف مقابل اطلاع رسانی کردن مرور آخرین تحولات جلسه تبادل اطلاعات گزارش پیشرفت پروژه ها مرور برنامه ها هم اندیشی در اجرای پروژه ها ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نظافتچی های هتل پرسنل نظافت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

شهر درندشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نمای بیرونی یک شهر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محرومیت جنسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

چیزی که متاسفانه ذهن تمام بانوان ایرانی را مشغول کرده است. عمل بینی، در اکثر موارد چیزی شبیه مثله کردن است. نوعی تبدیل در خلقت الهی است. بی فایده، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی محابا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خشونت در رانندگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

پاتوق ، در مورد مکان در مورد افراد : عصای دست کسی بودن، تکیه گاه کسی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیشتر سس و خیار شور و این طور چیزهاست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Downplay یه مترادف خوب برای این فعل است. هر دو به معنی دست کم گرفتن هستند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لذت بردم از معادل های زیر برای این واژه: ردخور ندارد مو لای درزش نمیره، یه مترادف دیگر هم دارد: Tried and trusted

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ردخور نداره مو لای درزش نمیره مطمئنه Foolproof است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کمی آنطرف تر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حل و فصل اختلافات برطرف نمودن اختلافات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلمداد شده بهترین معادل برای این واژه زیباست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دو معنی دارد: ۱ - زلزله ای - هر چیز مربوط به زلزله، مثل امواج زلزله ای، فعالیت زلزله ای ۲ - ویرانگر، قوی، مهیب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویرانگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غنودن که شنیدید دقیقا همین کلمه است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تو هواپیما نشستی، یکی میاد میگه تو جای من نشستی You are in my seat تو کارت پرواز رو نشونش میدی میگی ببین نوشته 70A But it says 70A on my boarding ca ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکر خدا خوبه بد نیست می گذرد How's it going then, Mike?" "Oh, not too bad. Mustn't grumble. " دیگه چه خبر مایک؟ بد نیست، شکر خدا می گذرد فکر می کرد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افکار عمومی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افکار عمومی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

افکار عمومی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شغل پر درآمد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

غیر قابل جبران Investors feared that the scandal had damaged the company's reputation beyond repair سرمایه گذاران ترسشون این بود که ضرر رسوایی به شر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باید حساب پس بدی باید که جوابگو باشی سرو کارت با . . . . . خواهد بود If you harm her, you're going to have the police to reckon with اگر بزنی اش باید ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کف قیمت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انفجار معدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میز اصلی که فامیل عروس و داماد را با ترتیب مخصوص خو، در دور میز می نشاندند. رسم ایرانی نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

پیچ رو رد کردن شرایط سخت را پشت سر گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آسمان صاف و بدون ابر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی مقدمه و یهویی گفتن از آستین ( cuff ) در آوردن عصای موسی را یادتون هست چطوریه؟ باین مفهوم که یهویی ظاهر می کنی، فی البداهه می سازی اش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در بحث ها از این عبارت به صورت ، ببینید. . . . . . بحث اینجاست که. . . استفاده میشود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تفرجگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رفتی سفر به دوستانت گزارش میدید که همه چی عالیه، هوا خوبه، غذا خوبه، فضا خوبه و. . . . . . ، اون موقع می نویسی: This is the life, یعنی: دارم کیف می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تیز بین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Plaintive. به معنی محزون، سوزناک است. برای توصیف اصوات موسیقی فقط استفاده می شود، نمی توانیم برای توصیف انسان ها استفاده کنیم. the plaintive sound ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جناب استاد عزیز، حسین کتابدار، شخصا از این همه همت بی نظیرتان در خدمت به دانش و آگاهی سپاسگزارم، همیشه استفاده می کنم از دانش شما، خواستم عرض ادب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معانی بسیار متفاوتی از جمله: می دونی که چی گفتم راست می گم نه؟ گرفتی؟ . . . . . . . . . . . و بقیه مفاهیمی که دوستان به زیبایی ترسیم کرده اند، ولی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

وقتی کسی بهت میگه خیلی وقته که نیستی، یا long time no see, شما در جوابش می توانید از این پاسخ استفاده کنید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Genuine person آدم درست آدم حسابی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دور تا دور چیزی را پوشاندن، در معنی کلمه siding, در صفحه ۳۴۵ کتاب گرامر بتی ابزار این جمله درج شده است: Siding: material, often wood, that goes arou ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خانه مسکونی ( نه کلنگی ) که دستی به سر و روش باید بکشی، این خونه ها تخصص بیزنس یه عده است، ارزون میخرند یه مقدار هزینه می کنند، گرون می فروشند. خا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تشخیص درست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با حالتی از

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پا جوش که از بغل ریشه گیاهان می روید. ترکی : کوک دن چیخما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

جایی را پیدا کردن، برای نشستن مثلاً در تئاتر، ساحل جایی را برای اجاره پیدا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عبارت کاربردی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زیبایی این عبارت دو کلمه ای اسم است، صفت نیست، یعنی کلماتی مثل قشنگ، زیبا به عنوان صفت ، نمیتوانند معادل درستی باشند. زیبایی ، خوش قیافگی درست هستند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستگاه بسته بندی حرارتی از آنهایی که تو عطاری ها هست معمولا، 100 گرم زردچوبه میخری، فروشنده اهرم دستگاه رو بلند میکند و عرض نایلون رو بین دو لبه داغ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

cartridge pen هم به معنای خودنویس است چون مخزن جوهرش عین پرینتر تعویض می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آدم تک و تنها، فقط یک نمونه از یک موجود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوک تیز مناسب برای شکافتن مقاومت هوا در طراحی قسمت جلویی وسایل نقلیه اعم از قطار و ماشین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چرا از معادل� زراعی� استفاده نمی کنیم برای این لغت؟ چون در اکثر دیکشنری ها برای توضیح این کلمه واژه های farmer و farming استفاده شده است. This is pr ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصلاح می کنم: خودنویس:. Fountain pen روان نویس:. Roller pen خودکار:. Ball pen خودکار نوک نمدی:. Felt tip pen

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کاملا سری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودنویس fountain pen روان نویس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساخنارشکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یک کلمه: روحیه دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کسی که حرفش مفهوم است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم مسلط بر بحث

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تمهیدات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرسری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رفیق خوب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مستحق تخریب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نام شناخته شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نگهداری در جای امن و امان His jewellery is securely under lock and key at the bank جواهرات او توی بانک در امن و امان است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

صاحب نظر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اقدامات لازم در برابر سیل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بریده روزنامه اخبار منتخب و کوتاه از روزنامه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

He sent me some flowers by way of an apology او گل ها را بابت عذرخواهی برایم فرستاد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزارین خیالتون رو راحت کنم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مغفول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

انرژی معادل بهتری است و در خیلی از ترجمه ها جور در میاد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

eager to pleasing صفتی است برای افرادی که در روانشاسی آنها را " مهرطلب " نام گذاشته اند. ترکی : یالتاخ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پی کاری را گرفتن Write a thank - you letter to follow up on a job interview that you have had. نامه تشکری را پیرو مصاحبه شغلی ات بنویس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاید که مردد باشید، شاید دو دل باشید، ALCYONEOS زیباترین معادل را برایش نوشته اند، دست مریزاد، اما اینجانب که زبان مادری ام � ترکی آذری� است، در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همه دوستان معانی مناسب و زیبایی بیان کرده اند، با یک مثال مطلبی را هم من درج می کنم: On this occasion we pay homage to him for his achievements در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رها کردن ترکی : واژ کچ، ول کردن، نرفتن به سمت چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اظهار قدردانی ترکی= تشکری نی بیلدیر مک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

محیط های کاری حرفه ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

She personalized her stationery with her initials. او حرف اول اسمش رو روی لوازم التحریر نوشت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

روحش هم خبر نداشت Harry was blissfully unaware that he was in danger. هری روحش هم خبر نداشت که خطری تهدیدش می کند. از این collocation در مواردی که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پول درآوردن از مناسبت ها و رویدادها - disapproving of است. یعنی عبارت دارای مفهوم انتقادی است. Her family have been accused of cashing in on her de ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هر غلطی دلت میخاد میکنی، to be allowed to do things that other people would be punished or criticized for کار خلاف میکنی مجازات هم نمیشی، این ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بده بستان های زندگی متاهلی آنچه از زندگی متاهلی برای یک طرف نصیب شده و یا نصیب پارتنرش کرده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در ادبیات نسل Z. می شود این را معادل، � ترکوندن� هم در نظر گرفت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست نیازیدنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست نزدنی مصون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خدشه ناپذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دارندگی در اصطلاح " گدارندگی و برازندگی" برخورداری privilege entails responsibility دارندگی و برخورداری لازمه اش این است که مسوولیت پذیر باشید در ق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدون جواب ماندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معمولا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمیشه دست بهش زد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

راحت باش، خیالت راحت باشه، آروم بگیر to relax and stop being careful and alert She never lets down her guard وی اصلا آرام نمی گیرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کوتاه بیا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همایندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

جذبه عشق ( در ترکی با سکون ذ ) کامنت ها رو که خوندم از همه شون لذت بردم و خیلی ها رو لایک زدم، معادل های پیشنهادی عالی بودند، این معادل ها به زیبای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سلام و صبح به خیر، جناب آقای دکتر ، استاد عزیزم، 1 - از حوصله ای که صرف پاسخ به بنده کردید، از وقتی که صرف راهنمایی ام کردید ، ممنونم. 2 - نمی دانس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

جناب آقای دکتر فروزانی ، استاد عزیز خسته نباشید، از دقت نظر، تعهد علمی و دلسوزی تان و حوصله ای که به خرج داده اید ، سپاسگزارم کاملا صحیح می فرمایید، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

توضیح ناکافی و سرهم بندی کردن توضیح کلی و اجمالی توضیح بدون پرداختن به جزییات مختصر ولی نه مفید این کلمه بار معنایی نسبتا منفی دارد. توضیح میدی ولی ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سلام و عرض ادب خدمت آقای محمد فروزانی گل، به قلم شما احترام می کنم ولی، با اجازه شما ، معادل شما رو برای این idiom دیسلایک کردم، با عرض معذرت ، ...

پیشنهاد
١

این idiom دارای بار مثبت معنایی است، یعنی شما چند گزینه برای یک امری در اختیار دارید، یکی نشد اون یکی را عمل می کنید، If that job application doesn' ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

they exchanged views on every subject under the sun اونها دیدگاهها رو نسبت به هرچیز عوض کردند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

آدم منفی باف، Cynic را کلبی ها معنی کرده اند. مکتبی است که می گوید انسان ها فقط در پی منافع خویش هستند. که کاملا صحیح نیست، خیلی از انسان ها نیز چن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حس نوستاژیک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شیار روی چوب درخت درز داخل دیوار شکاف روی دیوار ترکی: دیوار لارین جابلاری bugs and spiders conceal themselves in crannies of the bark" پشه ها و عنک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

و نیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنجال

پیشنهاد
٠

کمک بزرگی کردی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترکی: مرتلانماک زیر لب غرغر کردن

پیشنهاد
١

پنهان کاری در گفتن حقیقت جونش درمیاد راستشو بگه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نحوه استفاده از کلمات در نوشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوسول بازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

به معنی واقعی کلمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ترجیح میدم حرف نزنم. اشاره به اصل پنجم از حقوق متهم که می تواند حرف نزند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترجیح میدم حرف نزنم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تفاوت pronunciation با articulation چیست؟ Pronunciation به معنی تلفظ صحیح کلمه است. Articulation به معنی تلفظ شمرده و واضح کلمات است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

امنیت چیزی یا جایی را ارتقا دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در توضیح فعل purloin در دیکشنری مریم وبستر در ذیل بحث word of day به تاریخ 15 آپریل 2024 چنین آمده است: To purloin is to take something that belongs ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

فداکارانه جوتسو تو کف دستش گرفته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کلی a plethora of excuses/agencies/diet books کلی بهانه کلی آژانس کلی کتاب تغذیه A PLETHORA OF WONDERFUL WORDS! کلی لغت خوب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک جفت گاونر شخم زن که با یک یوغ به هم بسته شده اند. yoke همان یوغ است. oxen هم گاونر اخته شده "اوکوز در ترکی " است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به تدریج از بین رفتن رفته رفته ضعیف شدن به محاق رفتن When the new resort was built, the tourist trade in smaller hotels withered on the vine. از و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در جواب احوالپرسی، به معنی اوضاع مثل همیشه است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طناب دار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاهش بودجه صرفه جویی مالی بی پولی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توضیح در مورد فعل remember: 1 - چنانچه فعل بعدی مصدری باشد، معنای rememberدر فارسی به صورت� همیشه یادشه، همیشه یادمه � است. یعنی یادشده که وظیفه ای، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

foreword برای دیباچه کتاب درست است. forword درست نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم سرسخت کسی که میخای باهاش دوستانه بحث کنی اونقدر جدی است که دیگه کمتر میخای باهاش حرف بزنی، بگردید ببینید حتما یکی از دور بری هاتون این شکلیه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مصحح نسخه شناس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غذا درست می کنه محشر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعداد استناد، عبارت از تعداد مواردی است که یک مقاله مورد استناد قرار گرفته است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پربازدیدها در سایت های اینترنتی و مخصوصا خبری، ستونی در سمت چپ یا راست صفحه با این عنوان دیده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم ضد حال t is okay to miss your toxic ex. What is not okay is to get back to them. دوستان ضدحال رو نبینی خوبه. اکر دوباره بری سراغشون ، درست نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وصف العیش نصف العیش this catalogue brings vicarious pleasure in luxury living دیدن این کاتالوگ در مورد زندگی لاکچری مصداق وصف العیش نصف العیش است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

داشتن - دارای چیزی بودن ” In ancient Greek mythology, an aegis was something that offered physical protection در اساطیر یونان قدیم، aegis چیزی را می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

اوز گه لرین بوینونا سالان، باشدان ایله یه ن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حکایت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زیر نظر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سپر سینه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گلدسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گلدیته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نظام مند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محقق صاحب سبک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

marked

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ببخشید اصلاح می کنم در مقابل کامنت سر کار خانم منیره پور صالحی، که به اشتباه سارا فرجپور نوشته ام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

داخل کتاب ، متن ( یعنی در متن اصلی کتاب نه در پانوشت ) - تو خود مقاله توضیح: من آنچه که از مفهوم یک اصطلاح یا کلمه به زبان انگلیسی را در زبان فارسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

استاد دارای کرسی دائمی در یک دانشگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اومدن گفتن، Nobody has come forward yet with information about the accident. کسی تابحال نیومده چیزی در مورد تصادف بگه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پا پیش گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مسئولیت پذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

حامد آقا جباری گل، سلام، ممنون که این همه یادمان می دهید، سوالی برام پیش اومد، در توضیح لغت urge, تصویری که گذاشتید تناسبی با معنی قید شده تان به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افزایش سریع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Incontinence بی اختیاری، بدون اراده کاری را انجام دادن، از دست دادن کنترل در باره اعضا یا اندام ها و یا کارکرد اعضا یا اندام ها، مثل: - بی اختیاری د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی که روی صندلی نشسته کسی که تو خونه ای داره زندگی می کند، ساکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کپی برابر اصل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آلو بخارای خشک شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آلو بخارا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علاقه وافر عشق سوزان شور سرشار اشتیاق خاموش نشدنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثل اینکه It doesn't seem like you can postpone making that decision much longer. مثل اینکه نمی تونی تصمیم گیری ات رو عقب بیندازی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شرح حال خود را در قالب مقاله ای نوشتن و به دانشگاه مورد نظر جهت ثبت نام ارایه دادن

پیشنهاد
١

الا بختکی پیش رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همساز شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با تلفظ لاخ فقط در اسکاتلند به دریاچه یا به ورودی رودهای بزرگ در دریا گفته می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بچه مدرسه ای دوره راهنمایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

فیلم فیلم یا نمایشی که یک روایت جدی دارد و می شود گفت که نقطه مقابل کمدی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازجویی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

درس خواندن در یک دوره تحصیلی شرکت کردن در کلاس های آموزشی دوره های فن اموزی At present I am doing a course at the local college الان دارم تو کالج ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مدرک گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جان پناه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طیفی از مجموعه ای از

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

NASA engineers discover why Voyager 1 is sending a stream of gibberish from outside our solar system مهندسان ناسا در پی کشف طیفی از سیگنال های نامفهو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

داخل کروشه داخل پرانتز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1 - کسی را با ماشین به جایی رساندن 2 - کسی را شاد کردن She'd been feeling low but hearing that she'd got the job gave her a lift او کمی ناراحت بود ول ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لاشه دام ها و طیور پساز کشتار آنها شامل اجزای ذیل می شود: گوشت meat آلایش خوراکی یا همین variety meats آلایش غی خوراکی از قبیل پوست . روده ها یا ined ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وعده کامل غذا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

الان با فاصله زیاد الان به وضوح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

زودتر و قبل از موعد کاری را انجام دادن In a desperate attempt to beat the clock, I raced to mail my tax return before midnight به زور ( in a despera ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به هرگونه زیاده روی در صرف وقت، انرژی، زمان و پول و . . . . . . . اطلاق می گردد. زیاده روی اسراف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

disguised as

پیشنهاد
١

آسیب های ناشی از کشیدگی مداوم یک یا مجموعه ای از عضلات در یک عضو مثل texting neck که ناشی از خم بودن مداوم سر به سمت جلو یا The forward pending postu ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

باعث شدن - یکی از معانی زیبا و کاربردی فعل leave است. She suffered/had a stroke that left her unable to speak سکته اش باعث شد نتواند حرف بزند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چنگ به دل زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خود را گول زدن Human beings have an infinite capacity for self - deception. انسان ها ظرفیت بیش از حدی برای گول زدن خودشان دارند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دامن زدن His travels enhanced his reputation for prodigality. مسافرت هایش به ولخرجی هایش دامن زده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اقتباس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

روش رایج روال مرسوم شیوه شناخته شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آشنایی قبل از ادواج

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارزش گذاری، مثلا وقتی مطلبی را از منبعی اقتباس می کنید بایستی به نحو مناسبی از خالق اثر ذکر کنید، چه از نظر امانت داری چه از نظر قدرشناسی A disturb ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کار همیشگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فکر بکر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

هر روز خدا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Boyish style یا boyish clothes لباس پسرانه، سبک پسرانه اشاره به سبکی از پوشش دختران است که تلفیقی از عناصر پسرانه دخترانه است Mannish style سبک مردا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهره خوش شانسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Shayan عزیز، سلام، جسارت می کنم ولی: Ritual به تولد و اینجور چیزها اطلاق نمی شود, بیشتر به ۱ - اعمال ثابت در مراسم ملی جوامع یا مناسک مذهبی از قبیل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

است This serves as a clear illustration of the double standards employed by. . . . . . این مثال بارزی از استاندارد دوگانه مورد استفاده توسط. . . . . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پس طبیعیه که

پیشنهاد
٠

تور کامل ، توری که تمام خدمات از قبیل ترانسفر، اسکان، غذا، نوشیدنی، استخر، بازدید از مکان های مختلف، استفاده از تفریحات مختلف و. . . . را شامل شده و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مورد پسند واقع شدن چنگ به دل زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازی موش و گربه

پیشنهاد
٠

وارد زبان انگلیسی شد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

guaranteed to متضمن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مد نظر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از روی نفرت، انزجار و خشم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انبار گردانی Cycle counting. انبار گردانی Stock taking. انبار گردانی Inventory level. موجودی انبار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جامعه دانشگاهی دانشگاهیان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

You are in the right spirit کارت درسته مسیری که انتخاب کردی مسیر صحیحی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیچاره شدم با عرض معذرت: به. . . . . رفتم به فنا رفتم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی نهایت لذت بردم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موقعیت و حرکت اعضای بدن خود را آگاه شدن muscle sense نام دیگر آن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کارت درسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودت باید از پسش بر بیای کار خودته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وای به حالت کارت زاره خدا بهت رحم کنه حسابت با کرام الکاتبین است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Hit the ground running طوفان به پا کردن، یعنی گل کاشتن، عملکرد عالی داشتن ، طوریکه پس از یک وقفه، بازسازی یا دانش اندوزی و یا مهارت آموزی این ع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رد گم کنی، "he covered his tracks so well no one has ever been able to prove anything" او چنان رد گم کنی کرده که هیچکس تابحال نتوانسته چیزی رو ثابت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از بین بردن آثار جرم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در موضع ضعف بودن - نقطه ضعف داشتن She felt that being so young put her at a disadvantage for the executive position. وی احساس کرد که کم سن و سال بود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دل شکستن The journalist writing says that his" heart sinks" when he hears people criticizing men for wearing unusual clothes or bright colours. نو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حس خوب ، حس مثبت They felt a glow of pride as they watched their daughter collect the award. احساس غرور کردند وقتی که دیدند دخترشان جوایز رو درو م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تابلو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فعالیت، وسیله، سرگرمی مورد علاقه بیش از حد یک نفر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثل: انتخابات باطل اعلام شد، The election declared nul and void.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیاد Shady character آدم شیاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Display name در جی میل و هنگام فرستادن پیام در جلوی فیلد to دیده می شود که می تواند عین یوزرنیم جی میل و گوگل تان باشد یا اینکه متفاوت از آنها باشد، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مادر دو بچه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترفند خلاقانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بلا گردانی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تباهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نادم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کنار اومدن باهاش سخته

پیشنهاد
١

1 - مقصر نمایی 2 - برای رسیدن به خواسته های خود ، طرف مقابل را به مجرم بودن یا مقصر بودن تهدید کنید، 3 - القای جرم، گناه ، تقصر در طرف مقابل He's ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سطل ترجمه bucket است، نمی توان معادل basin درنظر گرفت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمع شدگی پس از رشد کامل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معطلی

پیشنهاد
٠

خیلی حال داد، چسبید Thanks, a strong cup of coffee in the morning is just what the doctor ordered. ممنون، یه فنجان قهوه پرملات صبح زود خیلی حال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تابلو بازی در آوردن - فخرفروشی_ ندپد پدید بازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فالش خوانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هنر مندانی مثل بابک نهرین در تبریز ریوندی در لرستان ماهی صفت در اصفهان اینها رو � اینترتینر� گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بیانگر چیزی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فدای کسی شدن - نیازها، افکار، آرزوهای دیگران را بر خود مقدم دانستن - در اولویت قرار دادن She subjugated herself to her mother's needs او خودش را فدای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این نماد "ستاره زندگی" نامیده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رفتار سبک سرانه - ضایع بازی درآوردن - خفت آور She humiliated her husband with her tawdry affair. وی با خیانت خفت آورش باعث تحقیر شوهرش شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست اندرکار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از نگاه کسی که دستش تو کاره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باقی ماندن آثار زخم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سرحال - هوشیار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

گردن دیگری انداختن - دیگری را سرزنش کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

I had finally met my match in power and intellect. یعنی هم سطح خودت رو از نظر قدرت بدنی در تمرینات ورزشی، از نظر افکار و اندیشه ها در مباحثات پیدا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رو کم کنی The situation became a full - blown smackdown between three federal agencies - Homeland Security, State Department, and the Department of ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

" تو دستش" مثلا: او با مردی که چاقو تو دستش بود مواجه شد. She was confronted by a man wielding a knife " نفوذ داره ، قدرت تو دستشه" He still wields ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

از دل کسی در آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عشق پنهانی

پیشنهاد
٢

ضرب المثلی که معادل فارسی گفتن براش کنی سخته، لذا توضیحی که کمبریج آورده رو نقل کرده و می نویسم، سایر دوستان نیز یاری کنند، کدامین معادل بهترین است، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ما کسانی هستیم که. .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لوح یادبود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شورای نگهبان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هزاران آفرین به hyouka

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

10 سال در فاصله بین 1920 - 1930 که جنگ جهانی اول تمام شده و جامعه اروپایی در حال بازیابی روحیات خویش است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سالم زیستن - سرحال زیستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شگرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محل خلاف کاری - لانه شیطانی - خلوت گاه خلاف کاران a place where immoral or illegal things are done.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

املای صحیح این واژه. Espionage است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آقای امیر جباری، با سلام و احترام، Salubrious marriage را از چه منبعی استخراج کرده و درج نموده اید، بنده که گشتم تو اینترنت و سایر دیکشنری ها این ع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزگوار مرحوم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بیرون راندن از طریق یک خروجی یا کانال همراه با زور زدن مثلا زایمان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

said about a person who says little, but who might in fact know a lot آدم دانا کم تر حرف می زند. ترکی: چوخ بیله ن آز دانیشار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

می توانیم در متون به جای - پزشک - استفاده کنیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی سر و ته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازی تعقیب و گریز ترکی آذری : قو والا قاشدی اویناماک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

triumphal return بازگشت قهرمانانه

پیشنهاد
١

هر موقع آمدید قدمت آن روی چشم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بچه پردردسر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تابلو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاخص

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چکه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پر شدن مطبوعات از خبری پر کردن مطبوعات با خبری Several newspapers splashed colour pictures of the star across their front pages. صفحه اول چندین رو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

منحوس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با اکراه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحت تعقیب

پیشنهاد
٠

با تمام وجود تحسینت می کنم.

پیشنهاد
٠

با تمام وجودم تو را تحسین می کنم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"فرصت تعریف از خود" This news gives the President bragging rights that student achievement is starting to go up. این اخبار فرصتی برای تعریف از خود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودساخته She's a millionaire in her own right. او میلیونری خودساخته است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

I'll make a question and you respond with a follow - up question using " didja " بنده � سوالات پشت سرش� رو پیشنهاد می کنم. در جمله بالا: من جمله ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عبارت همه شمول ( شامل تمام اعضای یک جمع بشود ) ، مثال زیر گویاست: The company decided to use the catch - all phrase "Happy Holidays" instead of "Me ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The acronym SAHM stands for “stay - at - home mom. ” It describes someone who doesn't work a traditional job, but stays home to care for their child ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارمند - کارگر جایی بودن که باهاشون قرارداد داری و باید سر کارت حاضر بشی مثال زیر گویاست : The acronym SAHM stands for “stay - at - home mom. ” It ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دست ها باز و کشیده باشند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگر همت کنیم We don't have much time but if we all pull together we should get the job done وقت زیادی نداریم ولی اگر همت کنیم میتونیم کا ر را تمومش ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تبصره در قراردد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلی گویی Sweeping generalizations about this complex and difficult situation are not helpful کلی گویی در مورد ای وضعیت بغرنج و سخت کمکی نمی کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چرایی چیزی را دانستن ، فلسفه وجودی یا دلیل وقوع چیزی را فهمیدن Even those close to him can't always fathom why he repeatedly risks his life to climb ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

I know him او را می شناسم، دیدمش، آشنا هستم باهاش I know about him در موردش شنیدم ( از یک نفر دیگر ) که مثلا اینطوریه، اونطوریه، I know of him یعنی ...

پیشنهاد
٠

حالا حالاها هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محمد فروزانی گل ، سلام از بس زیبا درس دادی این کلمه رو که میخام بهت 50 تا لایک بدم ولی امکانش نیست. عاشق کلمه سعید امدادی 091217772125

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

این واژه دقیقا معادل " آرامیز سازدی_آرانی سازلاماک" در ترکی آذری است. به این مثال از دیکشنری مریم وبستر ، درج شده در توضیح این لغت به تاریخ 17 فوریه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

با عرض ادب خدمت آقای مرتضی بزرگیان و Gjv، " ضعف امنیتی " می تواند معادل درستی باشد ( رخنه امنیتی یا نفوذ امنیتی به فرایند شروع جاسوسی یا اقدام تضعی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

دوطرفه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جسم شناوری که از کنار یک شناگر، یک شب ثابت عبور کند، A ring floated past a diver. انگشتری ( که مثلاً توی استخر افتاده باشد و هنوز به کف استخر نرسید ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ول چرخیدن، ترکی آذری: بوش بکار دولانماک Since he lost his job, he's just floated around/about doing nothing. از وقتی کارش رو از دست داد، ول معطل م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سال تحصیلی جدید= new year of schooling

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

امکانات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آدم توجیه گر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

موقع. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1 - رو کم کنی کردن The red carpet can turn into a competition for the stars to out - dazzle each other with expensive gems. فرش قرمز می تواند به محل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سهل انگاری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سراسیمه وارد شدن، خودتو داخل جایی انداختن He burst into the room, red - faced and out of breath ( = unable to breathe comfortably because of tirednes ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مأموریت اداری خارج از شهر مثلا، One - day remote assignment مأموریت کاری یکروزه در شهر دیگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبان ترکی می تواند معادل دقیقی برای عبارت �آرامیزدا سوز اولماسین� باشد، می توانم آن را tactfully interaction استنباط کنم. �آرامیزدا سوز اولماسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در صورت تمایل، اگر بخواهید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در ذیل توضیح جناب آقای رسولی ( مترجم، مدرس ) ، 1 - "قاطی کردن " معادل مناسبی می تواند باشد. to lose control and start to behave in a way that is n ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اقدام کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

می تواند به معنی حل و فصل امور فوری و اولویت دار نیز باشد تا سرو صداها نیز بخوابد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تمام ۶۶ پیشنهاد رو خوندم، به نظرم � باعث شدن� نیز می تواند معادلی برایش باشه، مثلاً جمله ذیل از دیکشنری وبستر: Such a hardened area often leaves one ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سنت شکنی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قصهٔ حسین کرد شَبــِستَری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ادعای کذب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زمینه، از نظر، از منظر the beauty, popularity, etc. stakes در زمینه های زیبایی، محبوبیت و . . . She is a definite winner in the fashion stakes وی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قوز کرده حتما نباید شخص واقعا گوژپشت باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرد و گرم چشیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جایش خالی بود Why wasn't Stephen at the meeting? He was conspicuous by his absence استفان چرا تو مهمونی نبود؟ آره جایش خیلی خالی بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تابلو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

داغون کننده - کشنده ( مجازی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی شوخی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تب ثروت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Trivia game به معنی چیستان ( یک نوع سرگرمی به شکل پرسیدن سوالات کم اهمیت ولی سرگرم کننده ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1 - ترمیم صورت طی عمل جراحی و رفع چین و چروک ۲ - باز سازی نمای فرسوده ساختمان و نو نوار کردن آن ۳ - اتوموبیل فیس لیفت به مدلی از خودرو گفته می شود که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A set idea افکار دگم My father had a set idea about how I should live my life. پدرم در مورد نحوه زندگی من افکار دگمی داشت. سعید امدادی عاشق کلمه ۰۹ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هوشمند - محاسبه گر مثل computational device یعنی وسیله هوشمند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ذکر منبع در نوشته ها - قید دلیل در اتفاقات He borrowed from other people’s writing without attribution وی بدون ذکر منبع از نوشته های دیگران اقتباس نم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

باز کردن و پایین آوردن لوازم نصب شده مثل داربست - پرده - عکس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پر سرو صدا در بوق و کرنا شده گوش فلک را کر کرده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱ - وقتی جمع نیست، quorter, معنی محله دارد This is the bustling commercial quarter of the city. اینجا محله شلوغ تجاری شهر است 2 - وقتی s دارد، quort ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ترسیم - مشخص نمودن establishing something boundaries ترسیم حدود و ثغور امری سعید امدادی عاشق کلمه ۰۹۱۲۷۷۷۲۱۲۵

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

من خیلی جاها دیدم که بهترین معادل براش " اما" هستش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اولویت داشتن فردیت یک شخص قبل از معلولیت شأن در توصیف افراد معلول، معتاد مثال: An epileptic person توهین به فرد است ( صرعی ) بهتر است گفته شود: An i ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خوره عکاسی، عاشق عکاسی سعید امدادی عاشق کلمه ۰۹۱۲۷۷۷۲۱۲۵

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1 - عاقلانه نیست It may seem counterintuitive to open a shop in the middle of a recession بازکردن مغازه در در وسط بحران عاقلانه نیست. 2 - موشکافانه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

� موضوعی را برای چند لحظه یا مدتی رها کردن - مثلاً بگوییم: بابا چند لحظه بی خیال�, Let's just step back from the problem and think about what we cou ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این گوی و این میدان سعید امدادی عاشق کلمه ۰۹۱۲۷۷۷۲۱۲۵

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اولا بدانیم که backed up صفت است. در ترافیک می توان معادل � قفل شده� رو با اندکی اغماض به کار برد. The traffic is backed up for six miles on the ro ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

"ادامه میدیم از جایی که مونده بودیم - از سر می گیریم دنباله بحث مان را از. . . . " Let's pick up where we left off yesterday از جایی که دیشب بحث رو ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

" تقطیع شده" رو معمولا در معمولا در ادبیات سیاسی عرفی استفاده می کنند. The reporter took my remarks completely out of context خبرنگار حرف های مرا تق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جا انداختن لغتی در یک متن، جای خالی دادن در متن به عنوان سوال امتحانی یا در تمرینات In this exercise, a word is blanked out and you have to guess wha ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مخصوص یک نفر یک چیز خاص مشهور شناخته شده He was wearing one of the brightly coloured ties that are his trademark. وی یکی از کراوات های رنگ روشن مخصو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

You have a black eye. What happened? دور چشمت سیاه شده. چی شده؟ I walked into a door. سرم خورد به در. - در معنای پیدا کردن شغل به آسانی She walked ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

date back to فعل است به معنی تاریخچه چیزی را بگوید ولی در عمل به : مربوط به ترجمه می شود. . The museum's collection includes artefacts dating back t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Disability را معمولا با کلمه " مشکل" در زبان محاوره ونوشتاری می شناسیم مثلا در جمله: Don't ignore a learning disability مشکل یادگیری را مد نظر داسته ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Delve into داریم که مفهوم بررسی عمیق و دقیق را می دهد، نیازی به deeply نیست و در متون انگلیسی نیز دیده نمی شود. The book delves into the latest rese ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیفون سعید امدادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در پاسخ آقای کوروش شفیعی گل، The greatest act of love is to share love این ترجمه را پیشنهاد می کنم: تکثیر عشق عالی ترین نتیجه عشق است. از act می تو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرطرفدار He was a fan favourite during his career in Formula 1 این کلمه یک اسم است نه صفت، او در مسابقات فرمول یک پرطرفدار بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

" بزرگان"، تقریبا می تواند معادل این کلمه باشد، چانچه در جمله نوشته شده در کمبریج برای این کلمه آمده است: The restaurant is popular with the glittera ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

Flights fill up fast near the holudays. پروازها نزدیک تعطیلات سریع پر می شوند. سعید امدادی عاشق کلمه ۰۹۱۲۷۷۷۲۱۲۵

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

The computer came in a big box that was awkward to carry ترکی : دبرتمه سی هنگامه دی تکان دادنش مصیبته کامپیوتر تو جعبه ای اومد که تکون دادنش مصیبته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

می توانید این چند جمله کوتاه ولی پرکاربرد که گذشته feel fine نیز به شکل felt fine بکار رفته را به خاطر سپرده و استفاده کنید، از کتاب UNDERSTAND AND U ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

صرف نظر کردن نیز یکی از معانی بسیار کاربردی فعل skip است، مثلا میخای بگی ، از ناهار خوردن صرف نظر کردم، I'm trying to lose weight, so I'm skipping ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

There is growing disenchantment with the way the club is being run. Dischanted هم به این معناست. سرخورده شدن - نا امید شدن درست است. طلسم زدگی و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دقیقا به معنی بستگان درجه دو می باشد. Immediate family نیز به معنی بستگان درجه یک می باشد . سعید امدادی عاشق کلمه ۰۹۱۲۷۷۷۲۱۲۵

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

She doesn't pull her punches when talking about lazy people تعارف ندارد با کسی، او وقتی در مورد افراد تنبل صحبت می کند با کسی تعارف ندارد. سعید امد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

متکلم وحده سعیدامدادی عاشق کلمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

presented with می تواند به معنی تقدیر از کسی "با هدیه دادن" باشد. سعید امدادی عاشق کلمه 09127772125

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Hold party به معنی have a party است. معنی اش برگزاری پارتی است. امدادی - عاشق کلمه ۰۹۱۲۷۷۷۲۱۲۵

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شکست - باختن - ضربه دیدن مثل take a beating We took a beating in our last game ما در آخرین بازی باختیم. But the hip can take a beating, and when th ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سجاد عزیز give me a hug یعنی بغلم کن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

all in all=by and large روی هم رفته به ترکی: اوست اوسته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

That was burned into my mind when I was a child. حک شدن در مغز - مشابه فرایند انتقال اطلاعات به CD

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بهترین عملکرد را از خود نشان دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نظر من

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

آقای Amin، عالی بود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارش درسته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به معنی رشته تحصیلی هم استفاده می شود. سایر واژه ها برای رشته تحصیلی عبارت از major و برای گرایش تحصیلی در یک رشته کلمه concentration است. ?What is ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

قبول کردن - پذیرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتی به کسی نام جایی را مثلا برای برای تعمیر وسیله ای معرفی می کنید ، مثال: you can try DigiCamera. اینجا معنی دوربین ات را ببر به مرکز تعمیر دیجی ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

وسیله ای را ، چیزی را به جایی بردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تشکیل کلاس Class meets every day یعنی کلاس هر روز تشکیل می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

شهر خودم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

To be on a first name basis فقط با نام کوچک صدا زدن بدون آقا یا خانم ویا دکتر و. . . Use title and last name and a colon in the salutation, unless y ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

sense of punctuality نوع دیدگاهی که برای وقت شناسی وجود دارد. Each culture has its own sense o punctuality. It's important to understand peoepl's id ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بدون محابا نظر خود را گفتن - بدون ملاحظه حرف زدن - رک و پوست کنده بودن

پیشنهاد
٠

حرف زدن بدون ملاحظه - نظر واقعی خود را گفتن