Do you remember that you came over to borrow my book 2 weeks ago?
یادته ۲ هفته پیش اومده بودی دم درمون ازم کتاب قرض بگیری؟
رفتن به خونه کسی یکی از معانیش هست.
تغیر موضوع یاعقیده
حضور داشتن در مکان خاصی
همچنین مترادف فعل "come across" در معنای "به نظر رسیدن" میباشد:
if someone comes over in a particular way, they seem to have particular qualities SYN come across He didn’t come over very well ( =seem to have good qualities ) in the interview. as She comes over as a very efficient businesswoman.
... [مشاهده متن کامل]
( ref: Longman )
دست دادن ، مثلا یه احساسی بهم دست داد
A sense of satiety came over him
But if the world was ending you'd come over, right
اگه دنیا نابود میشد تو میومدی پیشم درسته
حاکم شد، فراگرفت
اگه سرزده و بی خبر به ملاقات یک نفر بریم
گیر کسی افتادن، دچار چیزی شدن
نکته:
یک فعل come over داریم به معنی خونه کسی رفتن
مثال ) My brother came over last weekend.
و یک فعل overcome داریم ( کلمات را برعکس کردم ) به معنی غلبه کردن بر کسی یا چیزی
معنی:دستخوش کردن، تحت تاثیر قرار دادن، جشن، فرا رسیدن، غلبه کردن بر، به سر. . . آمدن، دچار. . . شدن، بر. . . مستولی شدن، کسی را فراگرفتن
Feeling pleased and satisfied about what you own or have done این میشه
بالای سر کسی رفتن ( عیادت )
Come over again
بازم تشریف بیارین ،
به مهمانی که به خونه ات اومده میگی
از آنجایی که برابر واژه �مستولی� است،
می تواند �چیرگی�
�تسلط و تسلیط�
�تصرف�
�تملیک یا تملک یا مالکیت�
�حکم فرمایی�
�نفوذ�
�فرمانروایی�
�غلبه یافتن یا غلبه کردن یا غالب�
و شاید �سیطره� بتوان ترجمه و معنی کرد❤️
طغیان کردن
مثال :
This spring has been very rainy, the river has come over the banks.
این فصل بهار بسیار بارانی بود و رودخانه از ساحل طغیان کرد.
تشریف آوردن
به دیدار رفتن
Causing you laugh or smile
در اینجا معنیه احساسات میده و اگه verb باشه
تشریف آوردن
Come over! Here's a seat for you. تشریف بیاورید! اینجا یک جا برای شما هست.
Why don't you come over to our place one evening?چرا یک شب به منزل ما تشریف نمی آورید؟
قدم رنجه کردن
... [مشاهده متن کامل]
I'd like you to come over when you can spare a couple of hours.
من دوست دارم که هر وقت می تونی چند ساعتی وقت بذاری و قدم رنجه کنی.
I hope you can come over again.
امیدوارم که دوباره قدم رنجه کنید.
مزاحم شدن ( در حالت تعارفی )
Can I come over and see you tonight?
آیا می توانم امشب مزاحمتون بشم و تو رو ببینم؟
بیا
Visit someone's house or place
در Reach 2 هم اومده
شب گذشته چندتا از دوستانم به خانم ی من آمدند
👈🏿He ⭐came over⭐ to see me after my surgeryاون بعد از عمل جراحی م اومد به ملاقاتم
👈🏿In your country, is it common to visit friends at their house?Not really. That’s because I’m from Iran and most people live with their parents or have roommates so it is a lot more convenient to meet somewhere else, usually a coffee shop or, lately, a tea shop because those "are all the rage at the moment". I guess people spend so much time indoors on their computer, nowadays it feels good to get out the house. And you have to clean up if a friend is ⭐coming over⭐ to visit and no one really wants that hassle. Cleaning gets in the way of my ‘self - care‘ time
... [مشاهده متن کامل] به معنای تاثیر گذاشتن هم میتواند باشد
تاثیر گذاشتن
verb: if a strong feeling comes over you , you suddenly experience it
پر شدن ناگهانی از یک احساس
طاقت سر اومدن ( احساس )
ارضا شدن
سر زدن
امدن
Of feeling ) affect sb in a strong way ) غلبه کردن
به کسی سر زدن short visit
از راه دور آمدن
Won't you come over to England for a holiday
نزدیک امدن
بیرون آمدن
شیمی: به دست آمدن، تشکیل شدن محصول
سر زدن، رفتن به خانه ی کسی برای چند دقیقه یا ساعت
سرزده خانه کسی رفتن
دعوت کردن به خانه شخصی/ رفتن به خانه شخصی
Can you come over tonight ? : excample
Icome over & see you tonight
رفتن به خانه شخصی
به دیدن کسی در خانه اش رفتن
بالای سر کسی رفتن مثلا گارسون برای سفارش بالای سر میز ما آمد
The waiter came over
پشت سر گذاشتن
For example
We came over tough week
ما یه هفته سخت پشت سر گذاشتیم
اگه بخوایم مرتبط با احساسات در نظر بگیریم معنی واژه میشه دچار شدن یا سر آمدن . . . .
تحت تاثیر قرار دادن
Go and visit someone
بیا!
امدن
جو گیر شدن. به خود آمدن. . احساساتی شدن
بیا
ملاقات کردن، دیدن، سر زدن👀👁️
Visit someone's house or place. 😳
غالب، مسلط
غلبه کردن
:of a feeling. . . . . . affect some body in a strong way
. A feeling of despair came over me
کسی را دعوت کردن
سر زدن و ملاقات دیگران در خانه آنها
سرزدن به کسی، رفتن به خونه کسی
به خانه کسی رفتن
به خانه ی کسی سر زدن، به جایی یا نزدِ کسی رفتن
سر زدن ، ملاقات کردن کسی در خانه خودش
اگربخواهیم کسی را ببینیم وآن شخص بخواهد شمارا درخانه خودتان ببیند یا ملاقات کند به این حالت آمدن come over میگویند.
بازدید ( سرزدن ) به خانه یا مکانی
Visit someone's house or place
سر زدن به دیگران در منزل آنها
رفتن به منزل دیگران به منظور دید و بازدید و ملاقات با آنها
اتفاق افتادن
سرزدن
تغییر رویکرد :تغییر روش
ملاقات شخصی در خانه خودش
He came over to the castle
آمدن
Why has she suddenly come over shy?
چرا او به یکباره ساکت شد ؟
?Yum Bacon and Eggs, can I come over
( visit; participate, join )
چیره شدن ( یه احساسی. . . )
پرشدن ناگهانی از یک احساس
پیش آمدن ( happen to sb )
A feeling of despair came over me
**Come overدر اینجا اگر verb باشد برای احساسات به کار میرود
مثال
can I come over and see you tonight
?
مسلط شدن
فائق آمدن
get over
اگربخواهیم کسی را ببینیم وآن شخص بخواهد شمارا درخانه خودتان ببیند یا ملاقات کند به این حالت آمدن
come over میگویند.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٧٢)