rampant

/ˈræmpənt//ˈræmpənt/

معنی: شایع، حکمفرما
معانی دیگر: (گیاه) پر شاخ و برگ، انبوه، گسترا، فراوان، بی حدو حصر، فراگستر، زبانزد، پراکنده، (اسب و شیر و غیره) ایستاده روی دو پا، خیزیده، لگام گسسته، لجام گسیخته، وحشیگرانه، خشونت آمیز، (معماری - طاق ضربی و هلالی) دارای یک پایه ی بلندتر از دیگری، فرازیده، منتشرشده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: rampantly (adv.)
(1) تعریف: unrestrained or uncontrollable; unbridled.
مترادف: unbridled, uncontrollable, ungovernable, unrestrained
متضاد: controlled
مشابه: frenzied, riotous

- The period was characterized by rampant corruption in city government.
[ترجمه شان] مشخصه این دوران ، فساد گسترده در دولت شهر بوده است.
|
[ترجمه گوگل] مشخصه این دوره فساد گسترده در دولت شهر بود
[ترجمه ترگمان] این دوره با فساد شایع در دولت شهر مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Vines are becoming rampant in the garden.
[ترجمه گوگل] انگورها در باغ بیداد می کنند
[ترجمه ترگمان] تاک ها در باغ رواج پیدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: violent in nature or behavior; raging.
مترادف: raging
متضاد: mild
مشابه: berserk, ferocious, fierce, furious, rip-roaring, tempestuous, tumultuous, turbulent, violent

- a rampant storm
[ترجمه گوگل] یک طوفان افسارگسیخته
[ترجمه ترگمان] طوفان شایع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: of an animal, raised up on the hind legs as if to roar or pounce.
مشابه: ramping, upright

(4) تعریف: of an animal in heraldry, represented in profile with the body raised up on the left hind leg, with the right foreleg elevated above the left.

(5) تعریف: in architecture, rising from supports or abutments that are lower at one side than at the other.

- a rampant arch
[ترجمه گوگل] یک طاق شایع
[ترجمه ترگمان] یک طاق شایع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. rampant beds of red flower
باغچه های انبوه گل های قرمز

2. a rampant crime wave
موج گسترده ای از جنایت

3. a lion rampant
شیر خیزیده

4. rumors ran rampant that he was resigning
همه جا شایع شده بود که او دارد استعفا میدهد.

5. Rampant corruption brought about the downfall of the government.
[ترجمه گوگل]فساد گسترده باعث سقوط دولت شد
[ترجمه ترگمان]فساد مالی باعث سقوط دولت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She alleged that there was rampant drug use among the male members of the group.
[ترجمه گوگل]او ادعا کرد که مصرف بی رویه مواد مخدر در میان اعضای مرد گروه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]او ادعا کرد که استفاده از مواد مخدر در میان اعضای مرد این گروه وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rampant spread of those wanton in the night.
[ترجمه گوگل]گسترش لجام گسیخته از کسانی که ناخواسته در شب
[ترجمه ترگمان]Rampant در آن شب پر از those بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cholera was rampant in the district.
[ترجمه گوگل]وبا در این ولسوالی بیداد می کرد
[ترجمه ترگمان]وبا در منطقه شیوع پیدا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pickpocketing is rampant in the downtown area.
[ترجمه عابدی اصغر] جیب بری در مرکز شهر شایع است
|
[ترجمه گوگل]جیب بری در مرکز شهر بیداد می کند
[ترجمه ترگمان]Pickpocketing در مرکز شهر شایع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Rampant ivy had covered the wall.
[ترجمه گوگل]پیچک های لجام گسیخته دیوار را پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]پیچک روی دیوار را پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Disease is rampant in the overcrowded city.
[ترجمه گوگل]بیماری در شهر شلوغ بیداد می کند
[ترجمه ترگمان]بیماری در شهر پرجمعیت شایع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sexism is rampant in many institutions.
[ترجمه گوگل]تبعیض جنسی در بسیاری از نهادها بیداد می کند
[ترجمه ترگمان]Sexism در بسیاری از موسسات شایع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Inflation is rampant and industry in decline.
[ترجمه گوگل]تورم بیداد می کند و صنعت در حال کاهش است
[ترجمه ترگمان]تورم در حال افزایش است و صنعت رو به کاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He said that he had encountered rampant prejudice in his attempts to get a job.
[ترجمه گوگل]او گفت که در تلاش برای یافتن شغل با تعصبات بی حد و حصر مواجه شده است
[ترجمه ترگمان]او گفت که با تعصب شایع در تلاش خود برای رسیدن به یک شغل مواجه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. That was in the bad old days of rampant inflation.
[ترجمه گوگل]این در روزهای بد گذشته تورم افسارگسیخته بود
[ترجمه ترگمان]این در روزه ای تلخ تورم شایع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Sickness was rampant in the rural areas of this country.
[ترجمه گوگل]بیماری در مناطق روستایی این کشور بیداد می کرد
[ترجمه ترگمان]بیماری در مناطق روستایی این کشور رواج داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Unemployment is now rampant in most of Europe.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر بیکاری در بیشتر کشورهای اروپایی بیداد می کند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر بیکاری در بیشتر اروپا رواج دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شایع (صفت)
incident, current, rife, prevalent, rampant, widespread, publicized, regnant

حکمفرما (صفت)
dominant, predominant, rampant, regnant

انگلیسی به انگلیسی

• behaving wildly, moving about furiously; prevailing, abundant
if a something such as a crime or disease is rampant, it is growing or spreading in an uncontrolled way.

پیشنهاد کاربران

Cultural poverty is rampant : فقر فرهنگی بیداد میکنه
Rampant means :
growing quickly and in a way that is difficult to control
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : rampancy
✅️ صفت ( adjective ) : rampant
✅️ قید ( adverb ) : rampantly
Out of control
rampant inflation
تورم افسار گسیخته/ غیر قابل کنترل/گسترده/مهار نشدنی
دو نوع معنی پرکاربرد داره
1 افسار گسیخته
2 is rampant = بیداد میکنه ، شایع است ، حکمفرما است
همینارو بخونی کافیه
زیاد، فراوان، فراگیر، شایع
خشونت طلب
افسارگسیخته

بپرس