one off


(انگلیس)، یک باره (نه چند باره)، فقط برای یک دفعه

پیشنهاد کاربران

?Fan : Can you say CHICKEN AND CHILI
. Smile Louis: that's a one off , that's a one off
اون فقط همون یبار بود . 😂
غیر مستمر
something that happens or is made or done only once
چیزی که فقط یک بار اتفاق افتد ( انجام شود، ساخته شود )
Will you be doing more talks in the future or was that just a one - off
?
What happened in Paris was a one off
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/one-off
کاری که یک بار انجام شود، اقدام یا رویداد مقطعی
یکبار مصرف
فقط برای یکبار انجام / ساخته شده و یا اتفاق می افتد
به نظر من یکباره معنی خوبی نیست زیرا حاکی از ناگهانی بودن است و حال آنکه معنی این اصطلاح این است که کاری فقط برای یک بار انجام شود.
something that happens or that is made or done only once
یک باره ( نه چند باره ) ، فقط برای یک دفعه
( noun )
تکرارنشدنی
منحصر به فرد
[در متون ادبی] عدیم النظیر
بی همتا
بی مثال
بی مانند
به نقل از هزاره:
استثنا
( چیزِ ) استثنایی، ( چیزِ ) اتفاقی،

🌟تخفیف.
منحصر به فرد کمیاب یه جورایی هم معنی unique میده ولی one off زیباتر و پیشرفته تر از unique
فقط یک بار اتفاق می افتد. فقط یه بار میشه
نادر، بی تا، تک
آنچه فقط یک بار اتفاق می افتد یا انجام می شود، غیر تکرار شونده، غیرمکرر، غیرتکراری
اولین بار
. What happened with my brother wasn't a one - off
چیزی که برا برادرم اتفاق افتاد اولین بار نبود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس