presence of mind

/ˈprezənsəvˈmaɪnd//ˈpreznsəvmaɪnd/

حضور ذهن، هشیاری، زرنگی، سرعت انتقال، حاضر ذهنی، هوشیاری، متانت

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: ability to remain lucid in a crisis or emergency.

جمله های نمونه

1. I'm glad she had the presence of mind to take down the car's registration number.
[ترجمه گوگل]خوشحالم که او برای حذف شماره رجیستری ماشین حضور ذهنی داشت
[ترجمه ترگمان]خوشحالم که او حضور ذهن را داشت که شماره ثبت اتومبیل را پایین بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I had enough presence of mind not to mention my intention.
[ترجمه ریحانه] اونقدر حضور ذهن داشتم که به قصدم اشاره نکنم
|
[ترجمه گوگل]من آنقدر حضور ذهن داشتم که قصدم را ذکر نکنم
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی حواسم نبود که به قصد من اشاره نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The general's courage and presence of mind earned him deep admiration among the armymen.
[ترجمه گوگل]شجاعت و حضور ذهن ژنرال باعث تحسین عمیق او در میان ارتشیان شد
[ترجمه ترگمان]شجاعت و حضور ذهن ژنرال او را تحسین می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The child showed great presence of mind by grabbing the falling baby.
[ترجمه گوگل]کودک با گرفتن نوزادی که در حال سقوط بود، حضور بسیار خوبی از خود نشان داد
[ترجمه ترگمان]کودک با گرفتن نوزاد در حال افتادن، حضور بزرگ ذهن را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The boy had the presence of mind to turn off the gas.
[ترجمه گوگل]پسر برای خاموش کردن گاز حضور ذهن داشت
[ترجمه ترگمان]پسر حضور ذهن را داشت که گاز را خاموش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His courage/presence of mind deserted him.
[ترجمه گوگل]شجاعت/حضور ذهن او را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]شجاعت و حضور ذهن او را ترک کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But he had some presence of mind.
[ترجمه گوگل]اما او تا حدودی حضور ذهن داشت
[ترجمه ترگمان]اما او حضور ذهن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With his usual presence of mind he nipped back and picked up Sheldukher's hard copy map of the planet.
[ترجمه گوگل]با حضور همیشگی ذهنش، عقب نشست و نقشه چاپی شلدوخر از سیاره را برداشت
[ترجمه ترگمان]با حضور همیشگی اش، دوباره به عقب برگشت و نقشه سفت و سختی را از روی زمین برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I had enough presence of mind left to feel sorry for him and was ready to intercede on his behalf.
[ترجمه گوگل]من آنقدر حضور ذهن داشتم که برای او متاسف باشم و آماده شفاعت از طرف او بودم
[ترجمه ترگمان]کافی بود که برای او احساس تاسف کنم و حاضر بودم از طرف او شفاعت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Now that Walter had the strength and presence of mind to be leading differently, the board somehow responded differently too.
[ترجمه گوگل]اکنون که والتر قدرت و حضور ذهنی برای رهبری متفاوت داشت، هیئت مدیره نیز به نحوی متفاوت پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]حالا که والتر قدرت و حضور ذهن را به طرز متفاوتی رهبری می کرد، هییت مدیره به نوعی عکس العمل متفاوتی نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Somehow I managed to have the presence of mind to photograph her going into the house.
[ترجمه گوگل]به نوعی توانستم حضور ذهن داشته باشم تا از او در حال رفتن به خانه عکس بگیرم
[ترجمه ترگمان]به نوعی موفق شدم که حضور ذهن او را در حال رفتن به خانه داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Indeed, she had scarcely enough presence of mind to return Sybil's bright smile and bid farewell to the genial innkeepers.
[ترجمه گوگل]در واقع، او به ندرت آنقدر ذهن داشت که لبخند درخشان سیبیل را برگرداند و با مهمانخانه داران نجیب خداحافظی کند
[ترجمه ترگمان]در واقع، به ندرت پیش می آمد که لبخند روشن و درخشان خود را پس بزند و با آن مسافرخانه دار خداحافظی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Koju had had the presence of mind to bribe a local policeman into accompanying us.
[ترجمه گوگل]کوجو قصد داشت به یک پلیس محلی رشوه بدهد تا ما را همراهی کند
[ترجمه ترگمان]Koju حضور ذهن را داشت که به پلیس محلی رشوه دهد تا ما را همراهی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fortunately we had the presence of mind to turn the radio on to another station before opening the door.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه ما این حضور ذهن را داشتیم که قبل از باز کردن در رادیو را روی ایستگاه دیگری روشن کنیم
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه قبل از باز کردن در، حضور ذهن را داشتیم که رادیو را روشن کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Thanks to his presence of mind the passengers were saved.
[ترجمه گوگل]به لطف حضور ذهن او مسافران نجات یافتند
[ترجمه ترگمان]به لطف حضور او مسافران نجات یافته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sanity, clarity of mind; speed of decision making, resourcefulness
presence of mind is the ability to act quickly and sensibly in a difficult situation.

پیشنهاد کاربران

حضور ذهن
براساس دیکشنری کمبریج:
the� ability �to make good �decisions �and to �act� quickly� and� calmly� in a�difficult �situation� or an �emergency
توانایی تصمیم گیری درست و عکس العمل سریع در مواقع مهم ، اضطراری
...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
When the� gunmen� came into the� bank, she �had� the �presence �of� mind �to �press �the� alarm

بپرس