altitude

/ˈæltəˌtuːd//ˈæltɪtjuːd/

معنی: فراز، ارتفاع، بلندی، مقام رفیع
معانی دیگر: (نسبت به سطح دریا یا زمین) ارتفاع، فرازا، فرازی، (معمولا جمع) بلندی ها، ارتفاعات، فرازی(ها)، فرازها، (هندسه) ارتفاع، (مقام و رتبه و غیره) رفعت، جاه، (نجوم) زاویه ی بلندی ستاره نسبت به افق، فرازگوشه، منتها درجه، منزلت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the height of a given object or location above a specified base, such as sea level or earth.
مترادف: elevation, height
مشابه: tallness

- Once the plane reached an altitude above the clouds, the flight was very smooth.
[ترجمه جعفر] خیلی بالاست سرم گیج رفت
|
[ترجمه Mohammad] وقتی که هواپیما به به ارتفاع بالای ابرها رسید، پرواز خیلی نرم شد
|
[ترجمه گوگل] هنگامی که هواپیما به ارتفاعی از ابرها رسید، پرواز بسیار نرم بود
[ترجمه ترگمان] هنگامی که هواپیما به ارتفاع بالای ابرها رسید، پرواز بسیار هموار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- These animals have adapted to living at this high altitude in the mountains.
[ترجمه Amir] این حیوانات با زندگی در این ارتفاع بلند در کوهستان سازگار شده اند
|
[ترجمه گوگل] این حیوانات با زندگی در این ارتفاع بلند در کوهستان سازگار شده اند
[ترجمه ترگمان] این حیوانات برای زندگی در این ارتفاع بالا در کوهستان سازگار شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The aircraft is now cruising at an altitude of 35,000 feet.
[ترجمه گوگل] این هواپیما اکنون در ارتفاع 35000 پایی در حال گشت و گذار است
[ترجمه ترگمان] این هواپیما در حال حاضر در ارتفاع ۳۵،۰۰۰ فوتی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in astronomy, the angular distance of a celestial body, measured from the horizon.

(3) تعریف: in geometry, the perpendicular distance from a vertex to its base or opposite surface.

(4) تعریف: (usu. pl.) a high region or area.
مترادف: elevation, heights, summit
مشابه: plateau

- The air is thin at very high altitudes.
[ترجمه ریحانه سالک] هوا در ارتفاعات بالا بسیار رقیق است
|
[ترجمه گوگل] هوا در ارتفاعات بسیار رقیق است
[ترجمه ترگمان] هوا در ارتفاعات بسیار بالا لاغر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. altitude of triangle
ارتفاع مثلث

2. loss in altitude
کاسته شدن ارتفاع (فرازی)

3. to gain altitude
فرازا رفتن

4. to lose altitude
فرازا از دست دادن

5. the plane flew at an altitude of 3000 meters
هواپیما در ارتفاع سه هزار متری پرواز می کرد.

6. to fly at a high altitude
در ارتفاع زیاد پرواز کردن

7. We are flying at an altitude of 6 000 metres.
[ترجمه گوگل]ما در ارتفاع 6000 متری پرواز می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در ارتفاع ۶۰۰۰ متری در پرواز هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What is the altitude of this village?
[ترجمه گوگل]ارتفاع این روستا چقدر است؟
[ترجمه ترگمان]ارتفاع این روستا چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The plane made a dive to a lower altitude.
[ترجمه گوگل]هواپیما به ارتفاع پایین تری شیرجه زد
[ترجمه ترگمان]هواپیما به ارتفاع پایین تر شیرجه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Your attitude, not your aptitude, will determine your altitude. Zig Ziglar
[ترجمه گوگل]نگرش شما، نه استعداد شما، ارتفاع شما را تعیین می کند زیگ زیگلار
[ترجمه ترگمان]رفتار شما، نه شایستگی و استعداد شما، ارتفاع شما را تعیین خواهد کرد زیگ Ziglar
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The plane flew at an altitude of 20000 metres.
[ترجمه گوگل]این هواپیما در ارتفاع 20000 متری پرواز کرد
[ترجمه ترگمان]هواپیما در ارتفاع ۲۰۰۰۰ متری پرواز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The aircraft maintained an altitude of 2000 feet.
[ترجمه گوگل]این هواپیما ارتفاع 2000 فوتی را حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]هواپیما ارتفاع ۲۰۰۰ فوت را حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The aircraft had reached its cruising altitude of about 3000 feet.
[ترجمه گوگل]این هواپیما به ارتفاع 3000 فوتی خود رسیده بود
[ترجمه ترگمان]این هواپیما به ارتفاع ۳۰۰۰ متری خود رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The athletes trained at altitude in Mexico City.
[ترجمه گوگل]ورزشکاران در مکزیکوسیتی در ارتفاعات تمرین کردند
[ترجمه ترگمان]ورزش کاران در ارتفاع بالا در شهر مکزیک آموزش دیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. No trees will grow at that altitude.
[ترجمه گوگل]هیچ درختی در آن ارتفاع رشد نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]هیچ درختی در آن ارتفاع رشد نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The plane was flying at an altitude of 2000 meters.
[ترجمه گوگل]این هواپیما در ارتفاع 2000 متری در حال پرواز بود
[ترجمه ترگمان]هواپیما در ارتفاع ۲۰۰۰ متری پرواز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فراز (اسم)
ascent, rise, ascendancy, height, altitude, ascendency, loftiness

ارتفاع (اسم)
height, altitude, hauteur

بلندی (اسم)
elevation, lift, supremacy, height, altitude, looming, eminence, sublimity, exaltation, eminency, toft

مقام رفیع (اسم)
altitude

تخصصی

[عمران و معماری] ارتفاع - ارتفاع سنج - بلندی از سطح دریا - فراز - بلندی
[زمین شناسی] ارتفاع فاصله عمودی هر نقطه یا سطح نسبت به سطح متوسط دریا
[ریاضیات] ارتفاع، بلندی، فرازا، افزار، بالا، فراز، ارتفاع از سطح دریا
[آب و خاک] ارتفاع

انگلیسی به انگلیسی

• height, distance above sea level
if something is at a particular altitude, it is at that height above sea level.

پیشنهاد کاربران

ارتفاع از دریا در جغرافی
خط عمود در هندسه
بلندی ( از سطح دریا ) ، ارتفاع از سطح دریا، فرازا، بلندی، ارتفاع، فراز، منتها درجه، مقام رفیع، منزلت، علوم مهندسی: بلندی، عمران: بلندی از سطح دریا، معماری: بلندی از سطح دریا، زیست شناسی: بلندا، نجوم: ارتفاع، علوم هوایی: ارتفاع، علوم نظامی: ارتفاع هواپیما
...
[مشاهده متن کامل]

نجوم: ارتفاع، علوم دریایی: ارتفاع زاویه ای
علوم دریایی: ارتفاع

there are three similar words you might be confused
Altitude ارتفاع
Attitude نگرش
Latitude عرض جغرافیایی
ارتفاع، ارتفاع از سطح دریا
Altitude is determined by attitude
ارتفاع با نگرش تعیین می شود.
عرض جغرافیایی
. Your attitude determines your altitude
altitude ( ریاضی )
واژه مصوب: ارتفاع 1
تعریف: در هندسۀ مسطحه، پاره خط یا طول پاره خطی که از رأس یک چندضلعی بر ضلعی دیگر عمود می شود
Height ارتفاع
altitude ارتفاع
attitude نگرش
aptitude استعداد، تمایل ( میل ) ذاتی ، گرایش ذاتی
ارتفاع
Height
ممکنه این دوتا رو باهم اشتباه بگیرید :
Altitude : ارتفاع
Attitude : برخورد - نگرش - طرز فکر
موضع ، جایگاه ، حفظ موقعیت و عدم انعطاف در وضعیت مورد نظر
ارتفاع گرفتن ازسطح دریا
منزلت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس