in and out

پیشنهاد کاربران

به هر سو
Thoroughly; down to the last detail.
تمام جزیات، تمام زیر و بم
صفتی برای توصیف
۱ ) ورود و خروج مکرر ( مثل قاچاقچی ها )
۲ ) رفت و آمد مکرر ( مهمانی، مرخصی ساعتی زیاد و. . . )
۳ ) غیر قابل اطمینان بودن ( خوب و بد شدن مدام مثل تغییرات حال بیمار، خرابی مدام یک دستگاه و چموشی و آرامی یک اسب )
به نقل از میریام وبستر:
1: alternately in and out
he's been in and out all day
2: to the last detail : EXHAUSTIVELY, THOROUGHLY
understands his business in and out
knew each other in and out
— Virginia Woolf
سر و ته شو به هم اوردن

بپرس