prudent

/ˈpruːdənt//ˈpruːdnt/

معنی: محتاط، از روی احتیاط، با احتیاط، معقو ل
معانی دیگر: دوراندیش، هوشکار، مصلحت، مصلحت آمیز، صلاح، محتاطانه، (عمل) دست به عصا، حساب شده، سنجیده، حسابگر، سنجشگر، صرفه جو

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: prudently (adv.)
(1) تعریف: having or showing wisdom and caution in practical matters; sensible.
مترادف: judicious, sagacious, sage, wise
متضاد: impolitic, imprudent, rash, reckless, unwise
مشابه: careful, cautious, discerning, levelheaded, politic, practical, safe, sapient, sensible, well

- Being naturally prudent, she was not inclined to take such a risk.
[ترجمه گوگل] از آنجایی که به طور طبیعی محتاط بود، تمایلی به پذیرش چنین ریسکی نداشت
[ترجمه ترگمان] او که طبیعتا محتاط بود، مایل نبود چنین ریسکی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Postponing the expansion was a prudent decision.
[ترجمه علی پ] به تعویق انداختن گسترش مرز اقدامی سنجیده بود.
|
[ترجمه گوگل] به تعویق انداختن توسعه یک تصمیم محتاطانه بود
[ترجمه ترگمان] از سوی دیگر، این توسعه یک تصمیم عاقلانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: characterized by wise or careful planning for the future; provident.
مترادف: provident
متضاد: improvident
مشابه: careful, deliberate, farsighted, judicious, practical, shrewd

- They've made prudent retirement plans.
[ترجمه گوگل] آنها برنامه های محتاطانه ای برای بازنشستگی تنظیم کرده اند
[ترجمه ترگمان] برنامه های بازنشستگی محتاطانه ای انجام دادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: aware of the probable consequences of one's actions.
مترادف: circumspect, discreet, mindful
متضاد: imprudent, rash, reckless, shortsighted
مشابه: cautious, chary, guarded, judicious, mindful, possible, safe, wary

- On these occasions, she was always prudent in her choice of words.
[ترجمه گوگل] در این مواقع او همیشه در انتخاب کلمات محتاط بود
[ترجمه ترگمان] در این موارد او همیشه در انتخاب کلمات محتاط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a prudent man
یک مرد محتاط

2. a prudent plan
یک نقشه ی احتیاط آمیز

3. It would be prudent to save some of the money.
[ترجمه گوگل]عاقلانه است که مقداری از پول را پس انداز کنیم
[ترجمه ترگمان]خیلی عاقلانه است که بعضی از این پول ها را پس انداز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is always prudent to start any exercise programme gradually at first.
[ترجمه گوگل]همیشه عاقلانه است که در ابتدا هر برنامه ورزشی را به تدریج شروع کنید
[ترجمه ترگمان]همیشه عاقلانه است که هر برنامه ورزشی را بتدریج آغاز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Being a prudent and cautious person, you realise that the problem must be resolved.
[ترجمه گوگل]وقتی فردی محتاط و محتاط هستید، متوجه می شوید که مشکل باید حل شود
[ترجمه ترگمان]شما که فردی محتاط و محتاط هستید، متوجه می شوید که مشکل باید حل و فصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It might be more prudent to get a second opinion before going ahead.
[ترجمه عطار] محتاطانه تر ست که قبل از ادامه تصمیم دیگری بگیرید
|
[ترجمه masome ayazi] معقولانه ترست که قبل از شروع کردن نظرفرددیگری راهم بدانیدیابپرسید
|
[ترجمه گوگل]ممکن است عاقلانه‌تر باشد که قبل از ادامه، نظر دوم را دریافت کنید
[ترجمه ترگمان]شاید عاقلانه تر این بود که قبل از ادامه دادن یک نظر دیگر نظر بهتری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A prudent traveller never disparages his own country.
[ترجمه گوگل]یک مسافر عاقل هرگز کشور خود را تحقیر نمی کند
[ترجمه ترگمان]یک مسافر محتاط هرگز کشور خود را ترک نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A prudent man saves part of his wages.
[ترجمه گوگل]یک مرد عاقل بخشی از دستمزد خود را پس انداز می کند
[ترجمه ترگمان]یک مرد محتاط قسمتی از wages را نجات می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A prudent builder should forecast how long the stuff is like to last.
[ترجمه گوگل]یک سازنده محتاط باید پیش‌بینی کند که این چیزها چقدر دوام دارند
[ترجمه ترگمان]یک سازنده محتاط باید پیش بینی کند که این کارها تا چه حد طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It might be prudent to get a virus detector for the network.
[ترجمه گوگل]ممکن است عاقلانه باشد که یک ویروس یاب برای شبکه تهیه کنید
[ترجمه ترگمان]ممکن است عاقلانه باشد که یک دستگاه تشخیص ویروس برای این شبکه بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's prudent to take a thick coat in cold weather when you go out.
[ترجمه گوگل]عاقلانه است که در هوای سرد هنگام بیرون رفتن از یک کت ضخیم استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]عاقلانه است که وقتی بیرون می روی یک کت ضخیم در هوای سرد بگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When your overtures are misconstrued, the prudent course is sometimes to apologise and withdraw.
[ترجمه گوگل]زمانی که پیش‌فرض‌های شما اشتباه تعبیر می‌شوند، گاهی اوقات راه محتاطانه عذرخواهی و کناره‌گیری است
[ترجمه ترگمان]زمانی که پیشنهادهای شما بد تعبیر می شوند، البته گاهی باید عذرخواهی کرده و عقب نشینی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But rendering attention to these vexing questions is prudent and the right thing to do.
[ترجمه گوگل]اما توجه به این سؤالات آزاردهنده عاقلانه و کار درستی است
[ترجمه ترگمان]اما ارائه توجه به این پرسش آزاردهنده محتاطانه و صحیح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It would be prudent for architects to confirm that the planning officers have the delegated authority to express an opinion.
[ترجمه گوگل]عاقلانه است که معماران تأیید کنند که افسران برنامه ریزی دارای اختیارات تفویضی برای اظهار نظر هستند
[ترجمه ترگمان]برای معماران بهتر است که تایید کنند که افسران برنامه ریزی دارای اختیار محول کردن عقیده خود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I thought it prudent at this point to remain mute.
[ترجمه گوگل]فکر کردم در این مرحله عاقلانه است که لال بمانم
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم عاقلانه است که در این لحظه ساکت بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محتاط (صفت)
careful, alert, cautious, wary, prudent, discreet, cagey, circumspect, chary, forehanded, gingerly, prudential

از روی احتیاط (صفت)
prudent, prudential

با احتیاط (صفت)
careful, cautious, wary, prudent, discreet, circumspect, prudish

معقول (صفت)
prudent

انگلیسی به انگلیسی

• cautious, careful; judicious, discreet; shrewd, wise, intelligent; frugal, thrifty, economical
someone who is prudent is sensible and careful.

پیشنهاد کاربران

ADJECTIVE
محتاطانه و سنجیده و حسابگرانه
💠 Has the US - led Red Sea force calmed shippers amid Houthi attacks?
Maersk will resume shipping through the Red Sea but concerns remain. Meanwhile, France, Spain and Italy have dropped out of the force.
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
It is almost certain that the White House did not immediately have a concrete action plan for involvement in the Gaza conflict, but the decision to deploy to the region naval and air power capable of taking on all potential adversaries was militarily prudent.

ببینید دوستان
طبق تعریف دقیق مریام وبستر، این کلمه به عنوان صفت به یک تصمیم گیری/قضاوت ( یا رای و نظر ) خوب و عقلانه اشاره داره که همراه با خویشتن داری ( restrain ) هم ممکنه باشه. نزدیک ترین متردادف هم cautious است.
...
[مشاهده متن کامل]

تعریف دقیق مریام وبستر:
having or showing good judgment and restraint especially in conduct or speech
مثال:
her calm response was very prudent under the circumstances
یعنی اون پاسخه علاوه بر اینکه تصمیم عاقلانه ای ( یا محتاطانه ) بوده از روی خویشتن داری هم بوده.
مثال دیگه:
a prudent decision to wait out the storm
تصمیم عاقلانه ( یا محتاطانه ) برای صبر کردن اینکه طوفان تموم بشه و اینکه rush نکرده طرف.
اگر معنی کامل نیست، بر من ببخشایید.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : prudence
✅️ صفت ( adjective ) : prudent
✅️ قید ( adverb ) : prudently
مدبر، دوراندیش، عاقل , محتاط، کسی که همه جوانب را می سنجد
A wise and well tought person in practical affairs or troubled times
Someone who has a sound judgment
This is the only prudent thing to do
عاقلانه
محتاط و باتدبیر ( انه ) =! imprudent

بپرس