good looks

/ˈɡʊdˈlʊks//ɡʊdlʊks/

خوش قیافگی، خوش سیمایی، زیبایی، قشنگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: attractive personal appearance; handsomeness; beauty.

جمله های نمونه

1. She's very vain about her good looks.
[ترجمه ناشناس] او خیلی خوش قیافست
|
[ترجمه گوگل]او در مورد ظاهر خوبش بسیار بیهوده است
[ترجمه ترگمان]اون به نظر خوب میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She is envious of Jane's good looks and covetous of her car.
[ترجمه گوگل]او به ظاهر خوب جین حسادت می‌ورزد و نسبت به ماشینش طمع می‌کند
[ترجمه ترگمان]او به ظاهر خوب و پر از حرص و آز جین غبطه می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Good looks may fade, but a good heart keeps you beautiful forever.
[ترجمه گوگل]ظاهر خوب ممکن است محو شود، اما یک قلب خوب شما را برای همیشه زیبا نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]نگاه کردن به زیبایی ممکن است محو شود، اما قلب خوب همیشه تو را تا ابد زیبا نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Good looks are not as important as kindness.
[ترجمه گوگل]ظاهر خوب به اندازه مهربانی مهم نیست
[ترجمه ترگمان]ظاهر خوب به اندازه مهربانی مهم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She's infatuated by his good looks.
[ترجمه گوگل]او شیفته ظاهر خوب او شده است
[ترجمه ترگمان]شیفته ظاهرش شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her energy and youthful good looks belie her 65 years.
[ترجمه گوگل]انرژی و ظاهر زیبای جوان او 65 سال او را رد می کند
[ترجمه ترگمان]ظاهر خوب و خوش قیافه او به مدت ۶۵ سال در تناقض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has good looks and charm, and always falls on his feet.
[ترجمه گوگل]او ظاهر و جذابیت خوبی دارد و همیشه روی پاهایش می افتد
[ترجمه ترگمان]ظاهرش خوب و جذاب است و همیشه روی پاهایش می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is endowed with both intelligence and good looks.
[ترجمه گوگل]او هم دارای هوش و هم از ظاهر زیباست
[ترجمه ترگمان]او هم از هوش و هم از نظر خوبی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She has her father's good looks.
[ترجمه گوگل]او ظاهر خوب پدرش را دارد
[ترجمه ترگمان]قیافه خوب پدرش را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The famous actor kept his good looks even in old age.
[ترجمه گوگل]این بازیگر مشهور حتی در سنین بالا هم ظاهر زیبای خود را حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]این بازیگر مشهور حتی در سنین پیری به ظاهر خوب خود نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She's got her father's good looks.
[ترجمه گوگل]او ظاهر خوب پدرش را دارد
[ترجمه ترگمان]نگاه خوبی به پدرش می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He / She has boyish good looks.
[ترجمه گوگل]او / او قیافه پسرانه خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]او یک ظاهر خوب پسرانه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She was attracted by his rugged good looks.
[ترجمه گوگل]قیافه زیبای خشن او جذب او شده بود
[ترجمه ترگمان]از قیافه خشن و خشن او مجذوب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Makeup accents her good looks.
[ترجمه گوگل]آرایش بر ظاهر زیبای او تأکید می کند
[ترجمه ترگمان]لوازم آرایش چهره زیبایش را با لحنی ملایم تر ادا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His boyish good looks made him popular with girls.
[ترجمه گوگل]ظاهر پسرانه او باعث محبوبیت او در بین دختران شد
[ترجمه ترگمان]قیافه بشاش و پسرانه او او را با دختران محبوب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• attractiveness, beauty, handsomeness
if you talk about someone's good looks, you are referring to the attractive appearance of their face.

پیشنهاد کاربران

ممنونم!
Good looks must run in their family
خوش قیافگی / زیبایی باید توی خانوادشون ارثی /ژنتیکی باشه
خوش قیافه . خوش سیما .
ضاهر زیبا ، قشنگ

بپرس