take the time

پیشنهاد کاربران

تلاش و صرف زمان ( برای انجام کاری ) /وقت گذاشتن.
مثال:
You need to take the time to roll out the dough, or else they won't bake properly
زمانیکه به کسی میخای بگی عجله نکن
. to make the effort to do something
زمانبر
سعی کردن ( سعی کنید. . . )
Not rush
بدون عجله
وقت گذاشتن
تلاش برای به انجام رساندن چیزی

بپرس