پیشنهادهای عرفان کوهپیمان (١,٣٢٧)
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: گرد آوردن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Gerdāvardan • ⚫ همه ی پیشنهادها برابر ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فِدِرالسازی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Federālsāzy • ⚫ همه ی پیشنهادها براب ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فِدِرالوَری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Federālvary • ⚫ آمیخته از: فدرال ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فِدِربسته • ⚫ نگارش به خط لاتین: Federbaste • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فِدِربندی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Federbandy • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فِدِربستن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Federbastan • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرن ...
این بنده کمترین، بزرگترین آفریننده حساب در جهان ام 😁
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ارتعاشگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Erteāshgar • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ارتعاشی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Erteāshi • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بالقُویدن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Belğovvidan • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرن ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بالقوهسازی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Belğovvesāzy • ⚫ آمیخته از: بالقوه ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بالقوه ساختن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Belğovvesāxtan • ⚫ آمیخته از: بالق ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بِالقُوِگی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Belğovvegy • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرن ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: تصاعدانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tasāodāne • ⚫ آمیخته از: تصاعدی ( expo ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مُکَذِب • ⚫ نگارش به خط لاتین: Mokazzeb • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: روانپریشی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ravānparishy • ⚫ آمیخته از: روان ( p ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: عصبپریشی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Asabparishy • ⚫ آمیخته از: عصب ( neuro ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: تراکوچیدن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tarākuchidan • ⚫ آمیخته از: ترا ( tra ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مَحَکزنی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Mahakzany • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاد ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: والا - طَنز • ⚫ نگارش به خط لاتین: Vālā - tanz • ⚫ همه ی پیشنهادها براب ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: والاپَروَرده • ⚫ نگارش به خط لاتین: Vālāparvarde • ⚫ آمیخته از: والا ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: والازاده • ⚫ نگارش به خط لاتین: Vālāzāde • ⚫ آمیخته از: والا ( high ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: والاپیشانی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Vālāpishāni • ⚫ آمیخته از: والا ( h ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: رَهنامِه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Rahnāme • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: همبوداقتصاد • ⚫ نگارش به خط لاتین: Hambudeğtesād • ⚫ همه ی پیشنهادها ب ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: اقتصادانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Eğtesādāne • ⚫ آمیخته از: اقتصاد ( ec ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: طنزاوَر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tanzāvar • ⚫ آمیخته از: طنز ( comedy ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: طنزانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tanzāne • ⚫ آمیخته از: طنز ( comedy ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: غیرمَنطِقاً • ⚫ نگارش به خط لاتین: Qeiremanteğan • ⚫ آمیخته از: غیر ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مَنطِقاً • ⚫ نگارش به خط لاتین: Manteğan • ⚫ آمیخته از: منطق ( logic ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نیروزاده • ⚫ نگارش به خط لاتین: Niruzāde • ⚫ آمیخته از: نیروزادن ( gen ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نیروزایا • ⚫ نگارش به خط لاتین: Niruzāyā • ⚫ آمیخته از: نیروزادن ( gen ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نیروزایِش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Niruzāyesh • ⚫ آمیخته از: نیروزادن ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نیروزاگَر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Niruzāgar • ⚫ آمیخته از: نیروزادن ( g ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نیروزادن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Niruzādan • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاد ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: برنامهنوشته • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barnāmeneveshte • ⚫ آمیخته از: برنا ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فَرانِگام • ⚫ نگارش به خط لاتین: Farānegām • ⚫ آمیخته از: فرا ( pro ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: غیرمهم • ⚫ نگارش به خط لاتین: Qeiremohem • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فیزیدرمانگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Fizidarmāngar • ⚫ همه ی پیشنهادها ب ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فیزیدَرمانی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Fizidarmāny • ⚫ همه ی پیشنهادها بر ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فیزیشناسی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Fizishenāsy • ⚫ آمیخته از: فیزی ( ph ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: سازوکار • ⚫ نگارش به خط لاتین: Sāzokār • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: اُلَمپیکار • ⚫ نگارش به خط لاتین: Olampikār • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مِکان ساختن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Mekānsāxtan • ⚫ همه ی پیشنهادها براب ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نِگاریک • ⚫ نگارش به خط لاتین: Negāric • ⚫ آمیخته از: نگار ( graph ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نگاروَر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Negārvar • ⚫ آمیخته از: نگار ( graph ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بیجنبش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bijonbesh • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: جُنبش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Jonbesh • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: باحیثیتی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bāheysiaty • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: باحیثیت • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bāheysiat • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پُرحیثیت • ⚫ نگارش به خط لاتین: Porheysait • ⚫ آمیخته از: پُر ( ful ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: حیثیت • ⚫ نگارش به خط لاتین: Heysiat • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پرتوشناختی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Partoshenāxti • ⚫ همه ی پیشنهادها بر ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پرتوشناس • ⚫ نگارش به خط لاتین: Partoshenās • ⚫ آمیخته از: پرتو ( radi ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پرتوشناسی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Partoshenāsy • ⚫ آمیخته از: پرتو ( r ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مطلق • ⚫ نگارش به خط لاتین: Motlağ • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های ی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مطلقاً • ⚫ نگارش به خط لاتین: Motlağan • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: سوءکاربرد • ⚫ نگارش به خط لاتین: Suekārbord • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: سوءبکاربردن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Subekārbordan • ⚫ همه ی پیشنهادها بر ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: آبنگاری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ābnegāry • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بومسازگان • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bumsāzgān • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بومشناسی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bumshenāsy • ⚫ آمیخته از: بوم ( eco ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بیحاکمی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bihākemy • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: آسیبزیستشناسی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Āsibzistshenāsy • ⚫ همه ی پیشنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: رَوانزیستشناسی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ravānzistshenāsy • ⚫ همه ی پیشنها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: رَواننگاری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ravānnegāry • ⚫ همه ی پیشنهادها برابر ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: رَواندرمانی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ravāndarmāny • ⚫ همه ی پیشنهادها برا ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: رَوانکاوی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ravānkāvy • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: رَوانسَنجی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ravānsanjy • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرن ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: رَوانآسیبشناسی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ravānāsibshenāsy • ⚫ همه ی پیشنه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: روانفیزیک • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ravānfizic • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: آسیبشناسی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Āsibshenāsy • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرن ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: آسیبشناس • ⚫ نگارش به خط لاتین: Āsibshenās • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مکانشناسی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Makānshenāsy • ⚫ آمیخته از: مکان ( to ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مکانشناس • ⚫ نگارش به خط لاتین: Makānshenās • ⚫ آمیخته از: مکان ( topo ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مکاننگار • ⚫ نگارش به خط لاتین: Makānnegār • ⚫ آمیخته از: مکان ( topo ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مکاننگاری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Makānnegāry • ⚫ آمیخته از: مکان ( top ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: آزادیخواهی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Āzādyxwāhy • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرن ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: آزادیخواه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Āzādyxwāh • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: عوامگرا • ⚫ نگارش به خط لاتین: Avāmgerā • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: عوامگرایی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Avāmgerāiy • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نوآزادیخواه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Noāzādyxwah • ⚫ آمیخته از: نو ( neo ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نوآزادیخواهی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Noāzādyxwahy • ⚫ آمیخته از: نو ( n ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: اِغراقگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Eqrāğgar • ⚫ آمیخته از: اِغراختن ( exa ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: اِغراختن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Eqrāxtan • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاد ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فناورانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Fanāvarāne • ⚫ آمیخته از: فناوری ( tec ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فَناوَر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Fanāvar • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فَناوَری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Fanāvary • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاد ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فناوری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Fanāvary • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پُشتباندن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Poshtbāndan • ⚫ مثال: دولت کسبوکارهای ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کوچمُردن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kuchmordan • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: جغراسَیّاس • ⚫ نگارش به خط لاتین: Joqrāsayās • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرن ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: جغراسیاسانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Joqrāsiāsāne • ⚫ آمیخته از: جغراسیا ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: جغراسیاسی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Joqrāsiāsi • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: جُغراسیاسَت • ⚫ نگارش به خط لاتین: Joqrāsiāsat • ⚫ همه ی پیشنهادها براب ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: تَهَوُعناک • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tahavonāk • ⚫ آمیخته از: تهوع ( naus ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پُراِنزِجار • ⚫ نگارش به خط لاتین: Porenzejār • ⚫ آمیخته از: پُر ( ful ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مُنزَجِرانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Monzajerāne • ⚫ آمیخته از: منزجر ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دِگَرسویِش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Degarsuesh • ⚫ آمیخته از: دِگَرسودن ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دِگَرسو • ⚫ نگارش به خط لاتین: Degarsu • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دِگَرسودن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Degarsudan • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرن ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: رِضامندی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Rezāmandy • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاد ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: حقیقی • ⚫ نگارش به خط لاتین: hağiği • ⚫ آمیخته از: حقیقت ( fact ) و � ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: راژمان • ⚫ نگارش به خط لاتین: Rāzhmān • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کژگُزیدن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kazhgozidan • ⚫ آمیخته از: کژ ( mis ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کژروبرداشتن • ⚫ نگارش به خط لاتین: kazhrubardāshtan • ⚫ آمیخته از: کژ ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کژآفریدن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kazhāfaridan • ⚫ آمیخته از: کژ ( mis ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کژباوری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kazhbāvary • ⚫ آمیخته از: کَژ ( mis ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کَژباوَر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kazhbāvar • ⚫ آمیخته از: کژ ( mis ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کَژاَفرایمان • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kazhafrāymān • ⚫ آمیخته از: کَژ ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: سوءماجرا • ⚫ نگارش به خط لاتین: Suemājarā • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاد ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: تَرافِرِستادن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tarāferestādan • ⚫ همه ی پیشنهادها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: تَرادیسِشال • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tarādiseshāl • ⚫ آمیخته از: ترادیسی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: تحریم کردنی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tahrimkardani • ⚫ همه ی پیشنهادها بر ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: تحریما • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tahrimā • ⚫ آمیخته از: تحریم ( sanction ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پردازش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Pardāzesh • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فراجنبشال • ⚫ نگارش به خط لاتین: Farājonbeshāl • ⚫ آمیخته از: فراجنبید ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: هَندیسِش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Handisesh • ⚫ آمیخته از: هَن ( con ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: هَندیسیدن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Handisidan • ⚫ آمیخته از: هَن ( con ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: آساگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Āsāgar • ⚫ آمیخته از: آسودن ( comfort ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: آسودنی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Āsudani • ⚫ آمیخته از: آسودن ( comfort ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دَرگماشتنی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Dargomāshtani • ⚫ آمیخته از: درگماشت ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بازیافتنی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bāzyāftani • ⚫ آمیخته از: بازیافتن ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بازیافتن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bāzyāftan • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاد ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بازچرخاندن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bāzcharxāndan • ⚫ همه ی پیشنهادها برا ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: جاسازگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Jās�zgar • ⚫ آمیخته از: جاساختن ( embed ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: جاساختنی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Jāsāxtani • ⚫ آمیخته از: جاساختن ( Emb ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: جاسازمان • ⚫ نگارش به خط لاتین: Jāsāzmān • ⚫ آمیخته از: جاساختن ( embe ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: جاساختن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Jāsāxtan • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
تعبیه کردن
جیره بندی شده
سهمیه بستن
جیره بستن
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مُذاکِر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Mozāker • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بَرخواستن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barxwāstan • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: تقاضاگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tağāzāgar • ⚫ آمیخته از: تقاضا ( demand ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بازنِشاندن • ⚫ نگارش به خط لاتین: B�zneshāndan • ⚫ همه ی پیشنهادها براب ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بازشروع • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bāzshoru • ⚫ آمیخته از: باز ( re ) و �ش ...
نَبوده ( Nabude )
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دُوینآمیزی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Dovināmizy • ⚫ آمیخته از: دُوین ( am ...
پِنهادَن پنهان کردن
⚫ همتای انگلیسی: Intercede • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند: فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حید ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: هَمرَفتن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Hamraftan • ⚫ همتای بیگانه: مماشات • ⚫ همه ی پیش ...
⚫ همتای انگلیسی: Planned economy • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند: فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، د ...
⚫ همتای انگلیسی: Planned city • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند: فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: برنامهریخته • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barnāmerixte • ⚫ همتای انگلیسی: Planned • ⚫ ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: برنامه ریختن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barnāme rixtan • ⚫ همتای انگلیسی: To plan ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بَرنامه ریختن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barnāme rixtan • ⚫ همه ی پیشنهادها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: هَمرَوی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Hamravy • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بَدَنبان • ⚫ نگارش به خط لاتین: Badanbān • ⚫ آمیخته از: بدن ( body ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بانده • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bānde • ⚫ آمیخته از: باندن ( guard ) و �ا ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: باندن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bandan • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پایداری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Pāydāry • ⚫ آمیخته از: پایدار ( stable ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پایدارساخته • ⚫ نگارش به خط لاتین: Pāydārsāxte • ⚫ آمیخته از: پایدار ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پایدارسازی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Pāydārsāzy • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرن ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پایدارساز • ⚫ نگارش به خط لاتین: Pāydārsāz • ⚫ آمیخته از: پایدار ساخت ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پایدار ساختن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Pāydār sāxtan • ⚫ همه ی پیشنهادها ب ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دِلواپَسی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Delvāpasy • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: سوءکاربَر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Suekārbar • ⚫ آمیخته از: سوءکاربردن ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: سوءکاربُرده • ⚫ نگارش به خط لاتین: Sukārborde • ⚫ آمیخته از: سوءکاربُر ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بَهامَند • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bahāmand • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پُربَها • ⚫ نگارش به خط لاتین: Porbahā • ⚫ آمیخته از: پُر ( ful ) و �ب ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بیبَهایی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bibahāiy • ⚫ آمیخته از: بی ( less ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بیبَها • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bibahā • ⚫ آمیخته از: بی ( less ) و �بَه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: نِپاهِشانِه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Nepāheshāne • ⚫ همتای انگلیسی: Observationall ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: نِپاهیده • ⚫ نگارش به خط لاتین: Nepāhide • ⚫ همتای انگلیسی: Observed • ⚫ همه ی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: نِپاهِشگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Nepāheshgar • ⚫ همتای انگلیسی: Observer • ⚫ هم ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: نِپاهَنده • ⚫ نگارش به خط لاتین: Nepāhande • ⚫ همتای انگلیسی: Observant • ⚫ همه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: نِپاهَندِگی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Nepāhandegy • ⚫ همتای انگلیسی: Observance • ⚫ ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: نِپاهِشال • ⚫ نگارش به خط لاتین: Nepāheshāl • ⚫ همتای انگلیسی: Observational • ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: نِپاهِش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Nepāhesh • ⚫ همتای انگلیسی: Observation • ⚫ همه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: نِپاهیدن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Nepāhidan • ⚫ همتای انگلیسی: Observe • ⚫ همه ی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نِپاهِشال • ⚫ نگارش به خط لاتین: Nepāheshāl • ⚫ آمیخته از: نِپاهیدن ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نِپاهِش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Nepāhesh • ⚫ آمیخته از: نِپاهیدن ( Obse ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نِپاهیدن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Nepāhidan • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاد ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نِپاهنده • ⚫ نگارش به خط لاتین: Nepāhande • ⚫ آمیخته از: نِپاهیدن ( ob ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: سرمایهگذاشتنی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Sarmāyegozāshtani • ⚫ آمیخته از: ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پَرازیستیک • ⚫ نگارش به خط لاتین: Parāzistic • ⚫ آمیخته از: پَرا ( par ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پَراکافت • ⚫ نگارش به خط لاتین: Parākāft • ⚫ آمیخته از: پَرا ( para ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پَراسَنجِه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Parāsanje • ⚫ آمیخته از: پَرا ( par ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پَرانِگاروَر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Parānegārvar • ⚫ آمیخته از: پَرا ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پَرانِگارگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Parānegārgar • ⚫ آمیخته از: پَرا ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پَرانِگار • ⚫ نگارش به خط لاتین: Parānegār • ⚫ آمیخته از: پَرا ( para ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: پَراهَنجار • ⚫ نگارش به خط لاتین: Parāhanjār • ⚫ همتای انگلیسی: Paranormal • ⚫ ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: پَراهَنجار • ⚫ نگارش به خط لاتین: Parāhanjār • ⚫ همتای انگلیسی: پَرا ( para ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دَرجَستن / دَرجَهیدن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Drjastan / Drjahidan • ⚫ آ ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: سِرِشتار • ⚫ نگارش به خط لاتین: Sereshtār • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاد ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نَژَندانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Nazhandāne • ⚫ آمیخته از: نژند ( Gloo ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نَژَند • ⚫ نگارش به خط لاتین: Nazhand • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مُفرَط • ⚫ نگارش به خط لاتین: Mofrat • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مُفرَطانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Mofratāne • ⚫ آمیخته از: مُفرَط ( ext ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ژیانی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Zhiāny • ⚫ آمیخته از: ژیان ( ferocious ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ژیانانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Zhiānāne • ⚫ آمیخته از: ژیان ( Ferocio ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ژیان • ⚫ نگارش به خط لاتین: Zhiān • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: قدر دانستن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ğadrdānestan • ⚫ همه ی پیشنهادها براب ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بَردانستن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Brdānestan • ⚫ آمیخته از: بر ( ack ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دَرفِشارِش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Drfeshāresh • ⚫ آمیخته از: در ( im ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دَرفِشُردن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Drfeshordan • ⚫ آمیخته از: در ( im ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: فرااَفزودن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Farāafzudan • ⚫ معنا: بیشتر کردن، افزایش دادن، ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دَربَدَستن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Drbadastan • ⚫ آمیخته از: در ( em ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دَرنَبَردمان • ⚫ نگارش به خط لاتین: Darnabardmān • ⚫ آمیخته از: دَر ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دَرنَبَردیدن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Darnabardidan • ⚫ آمیخته از: دَر ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دَرسَوارِش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Darsavāresh • ⚫ آمیخته از: دَرسَوار ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دَرسَواردن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Darsavārdan • ⚫ همه ی پیشنهادها برابر ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دَرگُماشتن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Dargomāshtan • ⚫ همه ی پیشنهادها براب ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: آغوشیدن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Āqushidan • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دَربازودن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Darbāzudan • ⚫ آمیخته از: دَر ( em ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کَژآتش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kazhātash • ⚫ آمیخته از: کَژ ( mis ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کَژهازانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kazhhāzāne • ⚫ آمیخته از: کَژ ( mis ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: کَژهازانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kazhhāzāne • ⚫ همتای انگلیسی: Misleadingly • ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: کَژهازگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kazhhāzgar • ⚫ همتای انگلیسی: Misleader • ⚫ همه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کَژهازگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kazhhāzgar • ⚫ آمیخته از: کَژ ( mis ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: کَژهاختن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kazhhāxtan • ⚫ همتای انگلیسی: mislead • ⚫ همه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کَژهاختن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kazhhāxtan • ⚫ آمیخته از: �کَژ� ( mi ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دیوانسالاریزش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Divānsālārizesh • ⚫ آمیخته از: د ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دیوانسالاریک • ⚫ نگارش به خط لاتین: Divānsālāric • ⚫ آمیخته از: دیوانس ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دیوانسالاری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Divānsālāry • ⚫ همه ی پیشنهادها براب ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دینسالاری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Dinsālāry • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مردمسالار • ⚫ نگارش به خط لاتین: Mardomsālār • ⚫ همه ی پیشنهادها براب ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مردمسالاریزش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Mardomsālārizesh • ⚫ آمیخته از: مر ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مردمسالارانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Mardomsālārāne • ⚫ آمیخته از: مردم ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مردمسالاریک • ⚫ نگارش به خط لاتین: Mardomsālāric • ⚫ آمیخته از: �مردمس ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مردمسالاری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Mardomsālāry • ⚫ آمیخته از: مردم ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: دِلگَرمَندِه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Delgarmande • ⚫ همتای انگلیسی: Truster • ⚫ ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه: دلگَرمیدن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Delgarmidan • ⚫ همتای انگلیسی: trust • ⚫ همه ی ...
بازتافتن ( Bāztāftan )
کَژهاختن ( Kazhhāxtan )
کسی یا چیزی که می باوَراند.
کسی یا چیزی که می باوَراند.
باوَرانِش ( Bāvarānesh )
باوَراندِه ( Bāvarānde ) چیزی که آن را می باوَرانند.
Transplant
توکاشتن ( Tukāshtan ) Implant
اندرکاشتن ( Andarkāshtan )
اُسکاشتن ( Oskāshtan )
بازکاشتن ( Bāzkāshtan )
خودتَراکاشتن ( Xodtarākāshtan )
تَراکاشت ( Tarākāsht )
خودپَروَر ( Xodparvar )
خودهَراسی ( Xodharāsy )
خودبار ( Xodbār )
خودکافت ( Xodkāft )
بَرآهیختَنی ( Barāhixtani )
بَرآهَنج ( Barāhanj )
بَرآهَنجا ( Barāhanjā )
بَرآهَنجِش ( Barāhanjesh )
بَرآهیختن ( Barāhixtan )
آزسَرزَمینی ( Āzsarzamini )
آزسَرزَمینانه ( Āzsarzamināne )
داوسِپُردن ( Dāvsepordan )
داوسِپُردِه ( Dāvseporde )
داوسِپارگر ( Dāvsepārgar )
داوسِپارِش ( Dāvsepāresh )
واژه �تصویر� رو در ترجمه �picture� توصیه نمیکنیم چون �تصویر� معادلِ �image� است. قصد این نیست که واژگان رو به پارسی برگردونیم؛ قصد اینه که برای هرکد ...
فَرَهمَندانِه ( Farahmandāne )
فَرَهمَندی ( Farahmandy )
فَرَهمَند ( Farahmand )
دُژگِرِفتَن ( Dozhgereftan )
توکاشت ( Tukāsht )
توکاشتن ( Tukāshtan )
بَدَنبان ( Badanbān )
اِرائِگَر ( Erāegar ) اِرائَندِه ( Erāande )
اِرائیدنی ( Erāeidani )
بازجُستَن ( Bāzjostan )
سِرِشتار ( Sereshtār )
پیشفرض ( Pishfarz )
کوچیدن ( Kuchidan )
دَرکوچیدن ( Darkuchidan )
بَراَفزایا چیزی یا کسی که تواناییِ بَراَفزودن دارد.
بَراَفزایَندِه کسی یا چیزی که بَرمیاَفزاید.
Amplify
بَراَفزودن ( Barafzudan )
واکاوی ( Vākāvy )
هُشدارانه ( Hoshdārāne )
هُشداروَر ( Hoshdārvar )
To describe
تَجرُباندن ( Tajrobāndan ) مصدر بسیط از عربواژه ی �تجربه�، به معنای �باعثِ تجربه شدن�
تَجرُفتن ( Tajroftan ) مصدر بسیط از عربواژه ی �تجربه�، به معنای تجربه کردن
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: واشکستن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Vāshekastan • ⚫ آمیخته از: وا ( un ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ناشکسته • ⚫ نگارش به خط لاتین: Nāshekaste • ⚫ آمیخته از: نا ( un ) و � ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: واتَراختن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Vātarāxtan • ⚫ آمیخته از: وا ( un ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ناقابلی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Nāğābely • ⚫ آمیخته از: نا �in� و �قابل ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: غیرقابل • ⚫ نگارش به خط لاتین: Qeireğābel • ⚫ آمیخته از: غیر ( un ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: واپوشانی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Vāpushāny • ⚫ آمیخته از: وا ( un ) و � ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: واپوشانده • ⚫ نگارش به خط لاتین: Vāpushānde • ⚫ آمیخته از: وا ( un ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: واپوشاندن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Vāpushāndan • ⚫ آمیخته از: وا ( un ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: واتادن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Vātādan • ⚫ آمیخته از: وا ( un ) و �تادن ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: والا - رتبه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Vālā - rotbe • ⚫ آمیخته از: والا ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: به پَستی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bepasty • ⚫ آمیخته از: پَست ( low ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پَست • ⚫ نگارش به خط لاتین: Past • ⚫ واژه ی متضاد: والا ( Vālā ) به ا ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: به والایی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bevālāiy • ⚫ آمیخته از: والا ( High ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: والا • ⚫ نگارش به خط لاتین: Vālā • ⚫ واژه ی متضاد: پَست ( Past ) به ا ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: موسیقانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Musiğāne • ⚫ آمیخته از: موسیقی ( music ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: موسیقال • ⚫ نگارش به خط لاتین: Musiğāl • ⚫ آمیخته از: موسیقی ( music ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: موسیقی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Musiği • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: غُصِگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Qossegar • ⚫ آمیخته از: غصه ( grief ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بیغُصگی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Biqossegy • ⚫ آمیخته از: بی ( less ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بیغُصه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Biqosse • ⚫ آمیخته از: بی ( less ) و �غص ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: غُصه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ğosse • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: اندوهگینی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Anduhginy • ⚫ آمیخته از: اندوهگین ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: اندوهانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Anduhāne • ⚫ آمیخته از: اندوه ( sad ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: اندوهگین • ⚫ نگارش به خط لاتین: Anduhgin • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاد ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: تکسنگانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Taksangāne • ⚫ آمیخته از: تکسنگ ( mono ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: تکسنگ • ⚫ نگارش به خط لاتین: Taksang • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: یکپارچِش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Yekpārchesh • ⚫ آمیخته از: یکپارچه ( i ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: یکپارچِگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Yekpārchegar • ⚫ آمیخته از: یکپارچه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: یکپارچه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Yekpārche • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاد ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پژوهش و گوالمان • ⚫ نگارش به خط لاتین: Pazhuhesh v govālmān • ⚫ همه ی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: چرخه گوالمان • ⚫ نگارش به خط لاتین: Charxee govālmān • ⚫ همه ی پیشنهاد ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بانک گوالمان • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bānke Govālmān • ⚫ همه ی پیشنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: گوالمان • ⚫ نگارش به خط لاتین: Govālmān • ⚫ آمیخته از: گُوالیدن ( dev ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: همحافظَری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Hamhāfezary • ⚫ آمیخته از: هم ( com ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: همحافظا • ⚫ نگارش به خط لاتین: Hamhāfezā • ⚫ آمیخته از: هم ( com ) و � ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: همحافظگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Hamhāfezgar • ⚫ آمیخته از: هم ( com ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: همحافظِش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Hamhāfezesh • ⚫ آمیخته از: هم ( com ) ...
⚫ �شدآمد یا ترافیک به معنای رفت وآمد جانداران، انسان یا وسلیه ها ( وسایل نقلیه ) در مسیرهای پیشدیده و نیز به معنای گذشت داده و اطلاعات است. در ایران ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بیحاکمانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bihākemāne • ⚫ آمیخته از: بی ( an ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بیحاکمانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bihākemāne • ⚫ آمیخته از: بی ( an ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: حاکمگزیزانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Hākemgorizāne • ⚫ همه ی پیشنهادها بر ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: حاکمگریز • ⚫ نگارش به خط لاتین: Hākemgoriz • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرن ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: حاکمگریزی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Hākemgorizy • ⚫ همه ی پیشنهادها براب ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: سرمایِداریزش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Sarmāyedārizesh • ⚫ همه ی پیشنهادها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: سامانه سرمایهداریک • ⚫ نگارش به خط لاتین: Sāmānee sarmāyedāric • ⚫ همه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: رژیم سرمایهداریک • ⚫ نگارش به خط لاتین: Rezhime sarmāyedāric • ⚫ همه ی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: سرمایهدارانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Sarmāyedārāne • ⚫ همه ی پیشنهادها ب ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: سرمایهداریک • ⚫ نگارش به خط لاتین: Sarmāyedāric • ⚫ همه ی پیشنهادها بر ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: سرمایهدار • ⚫ نگارش به خط لاتین: Sarmāyedār • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: سرمایهداری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Sarmāyedāry • ⚫ همه ی پیشنهادها برابر ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فرآیند برنامهریزی ترابَرِش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barnāmerizye tarābar ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: برنامهریز ترابَرِش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barnāmee tarābaresh • ⚫ همه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فرآورایی ترابَرِش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Farāvarāiye tarābaresh • ⚫ ه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نگره ترابَرِش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Negaree tarābaresh • ⚫ همه ی پیش ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مهندس ترابَرِش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Mohandese tarābaresh • ⚫ همه ی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مهندسی ترابَرِش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Mohandesye tarābaresh • ⚫ همه ی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: گوالمان ترابَرِش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Govālmāne tarābaresh • ⚫ همه ی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: رایانگر ترابُردنی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Rāyāngare tarābordani • ⚫ همه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: تلفن ترابُردنی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Telefone tarābordani • ⚫ همه ی پی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: برنامه ترابُرد • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barnāmee tarābord • ⚫ همه ی پیش ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: برنامهریزی ترابُرد • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barnāmerizye tarābord • ⚫ ه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: خدمات ترابُرد • ⚫ نگارش به خط لاتین: Xadamāte tarābord • ⚫ همه ی پیشنه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: سامانه ترابُرد • ⚫ نگارش به خط لاتین: Sāmānee tarābord • ⚫ همه ی پیشن ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: خط ترابُرد • ⚫ نگارش به خط لاتین: Xate tarābord • ⚫ همه ی پیشنهادها ب ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مدل ترابُرد • ⚫ نگارش به خط لاتین: Modele tarābord • ⚫ همه ی پیشنهادها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: هنمرکزش ترابرد • ⚫ نگارش به خط لاتین: Hanmarkazeshe tarābord • ⚫ همه ی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده:داده ترابُرد • ⚫ نگارش به خط لاتین: Dādee tarābord • ⚫ همه ی پیشنهادها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پایه ی ترابُرد • ⚫ نگارش به خط لاتین: Pāyee tarābord • ⚫ همه ی پیشنها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ترابُردنیگی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tarābordanigy • ⚫ آمیخته از: ترابُر ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ترابُردنی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tarābordani • ⚫ آمیخته از: ترابُردن ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ترابُرده • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tarāborde • ⚫ آمیخته از: ترابُردن ( Ta ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ترابَرِش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tarābaresh • ⚫ آمیخته از: ترابُردن ( t ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ترابُرد • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tarābord • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ترابَر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tarābar • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: جغرافیای گردشگری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Joqrāfiāe gardeshgary • ⚫ همه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کاراه گردشگری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kārāhe gardeshgary • ⚫ همه ی پیش ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: گوالمان گردشگری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Govālmāne gardeshgary • ⚫ همه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: سامانه گردشگری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Sāmānee gardeshgary • ⚫ همه ی پ ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: خدمات گردشگری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Xadamāte gardeshgary • ⚫ همه ی پ ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فرآورده گردشگری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Farāvardee gardeshgary • ⚫ همه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مرکز گردشگری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Markaze gardeshgary • ⚫ همه ی پیشن ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: آژانس گردشگری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Āzhānse gardeshgar • ⚫ همه ی پیش ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: صنعت گردشگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Sanate gardeshgar • ⚫ همه ی پیشنهاد ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: خانه گردشگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Xānee gardeshgar • ⚫ همه ی پیشنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: رده گردشگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Radee Gardeshgar • ⚫ همه ی پیشنهادها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: هتل رده گردشگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Hotele radee gardeshgar • ⚫ همه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: گردشگریک • ⚫ نگارش به خط لاتین: Gardeshgaric • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرن ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: گردشگری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Gardeshgary • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: سازمانهای تِروروَر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Sāzmān, hy terorvar • ⚫ همه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فعل تِروروَر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Fe~le trorvar • ⚫ همه ی پیشنهادها ب ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: حمله تِروروَر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Hamlee terorvar • ⚫ همه ی پیشنهاد ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پایه تروروَر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Pāyee terorvar • ⚫ همه ی پیشنهادها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بیترور • ⚫ نگارش به خط لاتین: Biteror • ⚫ آمیخته از: بی ( less ) و �تر ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: گروه تِروروَر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Goruhe terorvar • ⚫ همه ی پیشنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: تروریزگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Terorizgar • ⚫ آمیخته از: ترور ( terro ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: تروریزش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Terorizesh • ⚫ آمیخته از: ترور ( terror ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: تروریختن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Terorixtan • ⚫ آمیخته از: ترور ( terro ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: تِروروَر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Terorvar • ⚫ آمیخته از: ترور ( terro ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کاملگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kāmelgar • ⚫ آمیخته از: کامل ( complete ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کامل • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kāmel • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های ی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کَرازگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Karāzgar • ⚫ آمیخته از: کراختن ( operat ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: رئیسجمیک • ⚫ نگارش به خط لاتین: Raeisjomic • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پَژان • ⚫ نگارش به خط لاتین: Pazhān • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بازیاختن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bāzyāxtan • ⚫ آمیخته از: باز ( re ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کَراختن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Karāxtan • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: شدآمد • ⚫ نگارش به خط لاتین: shodāmad • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: حوزه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Hoze • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های ی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پایا • ⚫ نگارش به خط لاتین: Pāyā • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دورسنجی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Dursanjy • ⚫ آمیخته از: دور ( tele ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فراهمگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Farāhamgar • ⚫ آمیخته از: فراهم ( prov ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بارکردن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bārkardan • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: تِروروَری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Terorvary • ⚫ آمیخته از: تِرور ( terr ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: تَوَندانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tavandāne • ⚫ آمیخته از: تَوَند ( pot ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ساکت • ⚫ نگارش به خط لاتین: Sāket • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: اِقلیم • ⚫ نگارش به خط لاتین: Eğlim • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: عشقانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Eshğāne • ⚫ آمیخته از: عشق ( love ) و � ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بمبگذاری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bombgozāry • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دَراخت • ⚫ نگارش به خط لاتین: Darāxt • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ها ...
گیتی؛ �Univers� ( گیتی ) با �World� ( جهان ) یکی نیست!!!!
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: گیتی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Giti • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مُدل • ⚫ نگارش به خط لاتین: Model • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: جاده • ⚫ نگارش به خط لاتین: Jāde • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک ...
فقط جاده! راه و مسیر واژه های دیگری اند.
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: سریعاً • ⚫ نگارش به خط لاتین: Seriaan • ⚫ آمیخته از: سریع ( Quick ) و ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مردم • ⚫ نگارش به خط لاتین: Mardom • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: رایانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Rāyāne • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: حتماً • ⚫ نگارش به خط لاتین: Hatman • ⚫ آمیخته از: حَتم ( sure ) و � ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کُند • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kond • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: یافتن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Yāftan • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دراز • ⚫ نگارش به خط لاتین: Derāz • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های ی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: اطمینان • ⚫ نگارش به خط لاتین: Etminān • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: رَدِه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Rade • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ناحیه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Nāhie • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های ی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بازدیسی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bāzdisy • ⚫ آمیخته از: باز ( re ) و �د ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فرآورش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Farāvaresh • ⚫ آمیخته از: فرآوردن ( Pro ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پِیکار • ⚫ نگارش به خط لاتین: Peykār • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: اُستَنِش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ostanesh • ⚫ آمیخته از: اُس ( ex ) و ت ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: گِرزه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Gerze • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های ی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فَرتور • ⚫ نگارش به خط لاتین: Fartur • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: برقکاوگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barğkāvgar • ⚫ آمیخته از: برقکافت ( el ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: برقکافت • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barğkāft • ⚫ آمیخته از: برق ( electro ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پیکارگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Peykārgar • ⚫ آمیخته از: پیکار ( fight ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دیسال • ⚫ نگارش به خط لاتین: Disāl • ⚫ آمیخته از: دیس ( form ) و �ـال� ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: زامراهبردی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Zāmrāhbordi • ⚫ آمیخته از: زام ( ge ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ساختسازش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Sāxtsāzesh • ⚫ آمیخته از: ساخت وساز ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نِتکار • ⚫ نگارش به خط لاتین: Netkār • ⚫ آمیخته از: نت ( net ) و �کار ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نصبَر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Nasbar • ⚫ آمیخته از: نصب ( install ) و � ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: والابوم • ⚫ نگارش به خط لاتین: Vālābum • ⚫ آمیخته از: والا ( high ) و � ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بارانفِتاد • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bārānfetād • ⚫ آمیخته از: باران ( ra ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: شانومَرد • ⚫ نگارش به خط لاتین: Shānumard • ⚫ آمیخته از: �شانو� ( show ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: شانواُتاق • ⚫ نگارش به خط لاتین: Shānuotāğ • ⚫ آمیخته از: شانو ( show ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: اتاقگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Otāğgar • ⚫ آمیخته از: اتاق ( room ) و � ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: اُپامرکز • ⚫ نگارش به خط لاتین: Opāmarkaz • ⚫ آمیخته از: اُپا ( hypo ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: اَپیمرکز • ⚫ نگارش به خط لاتین: Apimarkaz • ⚫ آمیخته از: اَپی ( epi ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دیکتِگری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Diktegary • ⚫ آمیخته از: دیکتِگر ( dic ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فرشایمانگرایی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Farshāymāngerāiy • ⚫ آمیخته از: ف ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فرشایمان • ⚫ نگارش به خط لاتین: Farshāymān • ⚫ آمیخته از: فَرشودن ( go ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فرآورا • ⚫ نگارش به خط لاتین: Farāvarā • ⚫ آمیخته از: فَرآوردن ( pr ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: آسَرسنج • ⚫ نگارش به خط لاتین: Āsarsanj • ⚫ آمیخته از: آسَر ( acro ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: آسَرنگاری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Āsarnegāry • ⚫ آمیخته از: آسَر ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: آسَرشناسی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Āsarshenāsy • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرن ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پروازراه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Parvāzrāh • ⚫ آمیخته از: پرواز ( fl ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پَرواختن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Parvāxtan • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرن ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پروازگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Parvāzgar • ⚫ آمیخته از: پرواز ( fly ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کاراه فراجنبش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kārāhe farājonbesh • ⚫ همه ی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فراجنبا • ⚫ نگارش به خط لاتین: Farājonbā • ⚫ آمیخته از: فرا ( pro ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فراجُنبیده • ⚫ نگارش به خط لاتین: Farājonbide • ⚫ آمیخته از: فرا ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فراجُنبنده • ⚫ نگارش به خط لاتین: Farājonbande • ⚫ آمیخته از: فرا ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بُرنی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Borni • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دَرنی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Darni • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: موتورچرخه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Motorcharxe • ⚫ آمیخته از: موتور ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پیشروایی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Pishravāiy • ⚫ آمیخته از: پیشرفتن ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پیشروا • ⚫ نگارش به خط لاتین: Pishravā • ⚫ آمیخته از: پیشرفتن ( pro ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پیشرَوش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Pishravesh • ⚫ آمیخته از: پیشرفتن ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فرافریدن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Farāfaridan • ⚫ آمیخته از: فرا ( pr ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فراکنش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Farākonesh • ⚫ آمیخته از: فرا ( pro ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فراجنبش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Farājonbesh • ⚫ آمیخته از: فرا ( pro ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نوینانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Novināne • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: زندگی نوین • ⚫ نگارش به خط لاتین: Zendegye novin • ⚫ همه ی پیشنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: تاریخ نوین • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tārixe novin • ⚫ همه ی پیشنهادها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: هنر نوین • ⚫ نگارش به خط لاتین: Honare novin • ⚫ همه ی پیشنهادها بر ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: هنرمندان نوین • ⚫ نگارش به خط لاتین: Honarmandāne novin • ⚫ همه ی پ ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: روشهای نوین • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ravesh, hy novin • ⚫ همه ی پیشنه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: زبانهای نوین • ⚫ نگارش به خط لاتین: Zabān, hy novin • ⚫ همه ی پیشنه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ساختمان نوین • ⚫ نگارش به خط لاتین: Sāxtemāne novin • ⚫ همه ی پیشنه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: انگلیسی نوین • ⚫ نگارش به خط لاتین: Engelisie novin • ⚫ همه ی پیشنها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نوینیته • ⚫ نگارش به خط لاتین: Novinite • ⚫ آمیخته از: نوین ( moder ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نوینیزش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Novinizesh • ⚫ آمیخته از: نوین ( mod ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نوینیخته • ⚫ نگارش به خط لاتین: Novinixte • ⚫ آمیخته از: نوین ( mod ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نوینیزگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Novinizgar • ⚫ آمیخته از: نوین ( mo ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نوینیز • ⚫ نگارش به خط لاتین: Noviniz • ⚫ آمیخته از: نوین ( modern ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نوینگرایی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Novingerāiy • ⚫ آمیخته از: نوین ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نوینگرا • ⚫ نگارش به خط لاتین: Novingerā • ⚫ آمیخته از: نوین ( mode ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نوین • ⚫ نگارش به خط لاتین: Novin • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کانالگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kānālgar • ⚫ آمیخته از: کانال ( chan ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کانالیزش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kānālizesh • ⚫ آمیخته از: کانال ( c ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کانالیز • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kānāliz • ⚫ آمیخته از: کانال ( chann ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کانالش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kānālesh • ⚫ آمیخته از: کانال ( chann ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کانال • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kānāl • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ژانِگامش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Zhānegāmesh • ⚫ آمیخته از: ژا ( dia ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ژانِگامگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Zhānegāmgar • ⚫ آمیخته از: ژا ( di ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ژانِگافتی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Zhānegāfti • ⚫ آمیخته از: ژا ( dia ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ژانِگامیک • ⚫ نگارش به خط لاتین: Zhānegāmic • ⚫ آمیخته از: ژا ( dia ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: باند بسامد اولتروالا • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bānde basāmade ultarvālā ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بسامد اولتروالا • ⚫ نگارش به خط لاتین: Basāmade ultarvālā • ⚫ همه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: اولتروالا • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ultarvālā • ⚫ همه ی پیشنهادها برابر ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: متاداده • ⚫ نگارش به خط لاتین: Metādāde • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ابرویدش پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Abarvideshe porozhe • ⚫ همه ی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: گزارش پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Gozāreshe porozhe • ⚫ همه ی پیش ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: برنامه ریزی پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barnāmerizye porozhe • ⚫ ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پیشرفت پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Pishrafte porozhe • ⚫ همه ی پی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کاراه پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kārāhe porozhe • ⚫ همه ی پیشنها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فاز پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Fāze porozhe • ⚫ همه ی پیشنهادها ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: توان پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tavāne porozhe • ⚫ همه ی پیشنهاد ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کرازش پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Karāzeshe porozhe • ⚫ همه ی پیش ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: رده بندی پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Radebandye porozhe • ⚫ همه ی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: هزینه ی پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Hazinee porozhe • ⚫ همه ی پیش ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پذیرانس پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Pazirānse porozhe • ⚫ همه ی پ ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: گنارمان کیفیت پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Gonārmāne keifiate porozh ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کنترل پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kontorole porozhe • ⚫ همه ی پیش ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: گنارمان هزینه ی پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Gonārmāne hazinee poroz ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: گنارمان همدارگنش پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Gonārmāne hamdārganesh ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: گنارمان زمان پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Gonārmāne zamāne porozhe ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بدنه ی دانش گنارمان پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Badanee gonārmāne p ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: برنامه ی پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barnāmee porozhe • ⚫ همه ی پی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: گنارمان ریسک پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Gonārmāne riske porozhe • ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نرم افزار گنارمان پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Narmafzāre gonārmāne ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: گنارگر پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: gonārgare porozhe • ⚫ همه ی پی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: سامانه ی مدیریت پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Sāmānee gonārmāne poroz ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فرانِگام گنارمان پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Farānegāme gonārmāne p ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: گنارمان پروژه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Gonārmāne porozhe • ⚫ همه ی پی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فرایازگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Farāyāzgar • ⚫ آمیخته از: فرا ( pro ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بالاسر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bālāsar • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاد ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بیشتَوان • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bishtavān • ⚫ آمیخته از: بیش ( over ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بیشزمان • ⚫ نگارش به خط لاتین: Bishzamān • ⚫ آمیخته از: بیش ( over ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: خودکاریزش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Xodkārizesh • ⚫ آمیخته از: خودکار ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: خودکاریز • ⚫ نگارش به خط لاتین: Xodkāriz • ⚫ آمیخته از: خودکار ( au ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: خودکارده • ⚫ نگارش به خط لاتین: Xodkārde • ⚫ آمیخته از: خودکاردن ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: خودکارش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Xodkāresh • ⚫ آمیخته از: خودکار ( au ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: خودکار • ⚫ نگارش به خط لاتین: Xodkār • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: خودپرتونگام • ⚫ نگارش به خط لاتین: Xodpartonegām • ⚫ آمیخته از: خود ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: خودپرتونگاره • ⚫ نگارش به خط لاتین: Xodpartonegāre • ⚫ آمیخته از: خ ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: خودپرتونگاری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Xodpartonegāry • ⚫ آمیخته از: خ ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پرتونگارگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Partonegārgar • ⚫ آمیخته از: پرتو ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پرتونگاره • ⚫ نگارش به خط لاتین: Partonegāre • ⚫ آمیخته از: پرتو ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پَرتونِگاری • ⚫ نگارش به خط لاتین: Partonegāry • ⚫ آمیخته از: پرتو ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: پَرتونِگام • ⚫ نگارش به خط لاتین: Partonegām • ⚫ آمیخته از: پرتو ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: انگاره ی ترادیسش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Engāree tarādisesh • ⚫ همه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: حوزه ی ترادیسش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Hozee tarādisesh • ⚫ همه ی پیش ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: قانون ترادیسش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ğānune tarādisesh ) • ⚫ همه ی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: گروه ترادیسش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Goruhe tarādisesh • ⚫ همه ی پیشن ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ترادیسیدنی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tarādisidani • ⚫ آمیخته از: ترا ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ترادیسش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tarādisesh • ⚫ آمیخته از: ترا ( tran ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ترادیسا • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tarādisā • ⚫ آمیخته از: ترا ( trans ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ترادیسیده • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tarādiside • ⚫ آمیخته از: ترا ( tr ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ترادیسگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: tarādisgar • ⚫ آمیخته از: ترا ( tra ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ترادیس • ⚫ نگارش به خط لاتین: Tarādis • ⚫ آمیخته از: ترا ( trans ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ایداورانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Idāvarāne • ⚫ آمیخته از: ایده ( id ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ایداوردی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Idāvardi • ⚫ آمیخته از: ایده ( ide ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ایداوریک • ⚫ نگارش به خط لاتین: idāvaric • ⚫ آمیخته از: ایده ( ide ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ایداوری • ⚫ نگارش به خط لاتین: idāvary • ⚫ آمیخته از: ایده ( ide ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: شُمارگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: shomārgar • ⚫ آمیخته از: • ⚫ همه ی ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بَسایند • ⚫ نگارش به خط لاتین: Basāyand • ⚫ آمیخته از: بسامد ( freq ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: هَنوَردگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Hanvardgar • ⚫ آمیخته از: هَنوَرد ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فلسفیزگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Falsafizgar • ⚫ آمیخته از: فلسفه ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فلسفیختن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Falsafixtan • ⚫ آمیخته از: فلسفه ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فلسفگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Falsafgar • ⚫ آمیخته از: فلسفه ( phil ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فلسفتی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Falsafti • ⚫ آمیخته از: فلسفه ( phil ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فلسفیک • ⚫ نگارش به خط لاتین: Falsafic • ⚫ آمیخته از: فلسفه ( philo ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: فسلفه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Falsafe • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
⚫ مقاله ای در ویکیپدیا درباره ی بازفرآورش • بازفرآورش یک فرایند زیست شناختی است که در آن اندامگان های تازه و منفردی پدید می آیند. بازفرآورش از خصوص ...
⚫ تعریف: • ویدیوهمایش به مفهوم برقراری ارتباط زنده صوتی و تصویری بین نقاط مختلف جغرافیایی دور و نزدیک می باشد. به عبارت دیگر ویدئوهمایش فناوری ای ا ...
⚫ تعریف: • دورهمایش، همایی یا میزگردی است که افراد بدون حضور در یک مکان، به کمک تجهیزات ویدئویی، صدا و تصویر یکدیگر را دریافت کنند.
⚫ مقاله ای در ویکیپدیا درباره ی بالگرد • بالگرد یک هواگرد است که برخاستن و پیشرانش آن بهوسیلهٔ دو یا چند پروانه افقی بزرگ صورت میگیرد. بالگردها در ...
⚫ مقاله ای در ویکیپدیا درباره ی برونسپهر • برونسپهر بیرونی ترین لایه هواسپهر یا آخرین لایه پیش از فضای بیرون می باشد. برونسپهر پنجمین لایهٔ تشکیل د ...
⚫ مقاله ای در ویکیپدیا درباره ی برونسپهر • برونسپهر بیرونی ترین لایه هواسپهر یا آخرین لایه پیش از فضای بیرون می باشد. برونسپهر پنجمین لایهٔ تشکیل د ...
⚫ مقاله ای در ویکیپدیا درباره ی گرمسپهر • گرمسپهر چهارمین لایهٔ تشکیل دهندهٔ هواسپهر زمین است که از بلندای حدود ۸۵ کیلومتر آغاز شده و تا بلندای حدود ...
⚫ مقاله ای در ویکیپدیا درباره ی گرمسپهر • گرمسپهر چهارمین لایهٔ تشکیل دهندهٔ هواسپهر زمین است که از بلندای حدود ۸۵ کیلومتر آغاز شده و تا بلندای حدود ...
⚫ مقاله ای کوتاه در ویکیپدیا درباره ی میانسپهر • میانسپهر سومین لایهٔ تشکیل دهندهٔ هواسپهر زمین است که از بلندای حدود ۵۰ کیلومتر آغاز شده است. سردت ...
⚫ مقاله ای در ویکیپدیا درباره ی پوشَنسپهر • پوشَنسپهر لایه ای از هواسپهر است که تا پنجاه کیلومتری زمین ادامه دارد و دومین لایهٔ بزرگ هواسپهر است. ای ...
⚫ مقاله ای در ویکیپدیا درباره ی پوشَن سپهر • پوشَن سپهر لایه ای از هواسپهر است که تا پنجاه کیلومتری زمین ادامه دارد و دومین لایهٔ بزرگ هواسپهر است. ...
⚫ مقاله ای در ویکیپدیا درباره ی وَردسپهر • وَردسپهر پایین ترین لایه هواسپهر زمین است که در ارتفاع ۲۰کیلومتری زمین می باشد. این لایه ۷۵ درصد کل جرم ه ...
⚫ مقاله ای از ویکیپدیا درباره ی هواسپهر • هواسپهر یک یا چند لایه از گاز است که دور یک جسم آسمانی مانند یک سیاره، ستاره، یا مانگ ( moon ) را احاطه ک ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مَکث • ⚫ نگارش به خط لاتین: Maks • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کِلگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kelgar • ⚫ آمیخته از: کِل ( همریشه با ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: کِلگر فنجان • ⚫ نگارش به خط لاتین: Kelgare fenjān • ⚫ آمیخته از: ک ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: روزچراغ • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ruzcherāq • ⚫ آمیخته از: روز ( day ) ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: جهتگیریش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Jahatgirish • ⚫ آمیخته از: جهتگرفتن ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: نیروهای جهتگیرش • ⚫ نگارش به خط لاتین: niru, hy Jahatgiresh • ⚫ ه ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: جهتگیرش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Jahatgiresh • ⚫ همه ی پیشنهادها براب ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بَرآختیِش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barāxtiesh • ⚫ آمیخته از: برآختی ( ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بَرآختشتنی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barāxteshtani • ⚫ آمیخته از: برآخ ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بَرآختش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barāxtesh • ⚫ آمیخته از: برآخت ( obj ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بَرآختیش • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barāxtish • ⚫ آمیخته از: برآخت ( ob ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: برآختیگی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barāxtigy • ⚫ آمیخته از: برآختی ( o ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: برآختی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barāxti • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بَرآخته • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barāxte • ⚫ آمیخته از: برآخت ( objec ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بَرآختگر • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barāxtgar • ⚫ آمیخته از: برآخت ( ob ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: دَرآخت • ⚫ نگارش به خط لاتین: Darāxt • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: بَرآخت • ⚫ نگارش به خط لاتین: Barāxt • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
بایگانی ( Bāygāni )
مدل کشسانیک ( Modele keshsānic )
قانون های کشسانیک ( Ğānun, hy keshsānic )
فیبرهای کشسانیک ( Fibr, hy keshsānic )
بار کشسانیک ( Bāre keshsānic )
فیبر کشسانیک ( Fibre keshsānic )
وادیسش کشسانیک ( Vādiseshe keshsānic )
طرح کشسانیک ( Tarhe keshsānic )
روش مرکز کشسانیک ( Raveshe markaze keshsānic )
جسم کشسانیک ( Jesme keshsānic )
طرح و واکاوی کشسانیک ( Tarh v vākāvye keshsānic )
خط کشسانیک ( Xate keshsānic )
بار خط کشسانیک ( Bāre xate keshsānic )
مرکز کشسانیک ( Markaze keshsānic )
هابندش کشسانیک ( Hābandeshe keshsānic )
نیروی کشسانیک ( Nirue keshsānic )
واکاوی کشسانیک ( Vākāvye keshsānic )
کِشسانیکیز / کِشسانیکیختن ( Keshsānicixtan ) �کِشسانیک� ( elastic ) و �یز / یختن� ( ize )
کِشسانپاریک ( Keshsānpāric ) �کِشسانپار� ( elastomer ) و �یک� ( ic )
کِشسانپار ( Keshsānpār )
تَکپاریک ( Takpāric ) �تَکپار� ( monomer ) و �یک� ( ic )
تَکپار ( Takpār )
تکهَوما ( Takhavmā ) �تَک� ( mono ) و �هَوْما� ( plane )
برای این واژه در کاربردهای دیگر مانند �monoplane� و �biplane� و. . . ، �هَوْما� برابرنهاده شده است. هَوْما ( Havmā )
اینکه یکی گفته تو کل جهان فقط صد نفر این اسم نازیبا رو دارن برام جالبه چون فقط تو ایران چندهزار نفر این اسم دارن
بازیکن فوتبال ( Bāzikone futbāl )
فوتبالگر ( Futbālgar ) �فوتبال� ( football ) و �گر� ( er )
بالگردگاه ( Bālgardgāh )
بالگرد ( Bālgard )
آیگر ( Āygar ) �آمدن� ( come ) و �گر� ( er )
نوفه ی پَست ( Nufee past )
پَست - نرمال ( Past - normāl )
پَستزیست ( Pastzist ) �پَست� ( low ) و �زیست� ( life )
پروازش پَست ( Parvāzeshe past )
پَست - کارمایه ( Past - kārmāye )
بِگِرت پَست ( Begerte past )
پَست - هزینه ( Past - hazine )
پَست - کُد ( Past - kod )
ژیرایی پَست ( Zhirāiye past )
پَست - گذر ( Past - gozar )
زبان پَست - سَطراز ( Zabāne past - satrāz )
مُدولش پَست - سَطراز ( Moduleshe past - satrāz )
لامپ پَست - ولتاژ ( Lāmpe past - voltāzh )
زیرایستگاه پَست - ولتاژ ( Ziristgāhe past - voltāzh )
ترادیسگر پَست - ولتاژ ( Tarādisgare past - voltāzh )
خط پَست - ولتاژ ( Xate past - voltāzh )
نتکار پَست - ولتاژ ( Netkāre past - voltāzh )
پَست - ولتاژ ( Past - voltāzh ) �پَست� ( low ) و �وُلتاژ� ( voltage )
توان پَست ( Tavāne past )
پَست - فراپال ( Past - farāpāl ) �پَست� ( low ) و �فراپال� ( profile )
پَست - گات ( Past - gāt ) �پَست� ( low ) و �گات� ( grade )
پَستی ( Pasty ) �پَست� ( low ) و �ی� ( ness )
پَست - رَده ( Past - rade ) �پَست� ( low ) و �رَده� ( class )
پَستبوم ( Pastbum ) �پَست� ( low ) و �بوم� ( land )
والابوم ( Vālābum ) �والا� ( high ) و �بوم� ( land )
والاجاده ( Vālājāde ) �والا� ( high ) و �جاده� ( road )
والایی ( Vālāiy ) �والا� ( high ) و �ی� ( ness )
بزرگراهمَرد ( Bozorgrāhmard ) �بزرگراه� ( highway ) و �مَرد� ( man )
والانورِش ( Vālānuresh ) �والا� ( high ) و �نور� ( light ) و �ِش� ( ing )
والانورده ( Vālānurde ) �والا� ( high ) و �نور� ( light ) و �اسم مفعول� ( ed )
والانورگر ( Vālānurgar ) �والا� ( high ) و �نور� ( light ) و �گر� ( er )
والانور ( Vālānur ) �والا� ( high ) و �نور� ( light )
فناوری والا ( Fanāvarye vālā )
والا - گات ( Vālā - gāt ) �والا� ( high ) و �گات� ( grade )
گیتیِ سَطراز ( Gitie satrāz )
تابش سَطراز ( Tābeshe satrāz )
سَطراز خطا ( Satrāze xatā )
سَطراز ریسک ( Satrāze risk )
سَطراز کنترل ( Satrāze kontorol )
عدد سَطراز ( Adade satrāz )
خط سَطراز ( Xate satrāz )
شیشه ی سَطراز ( Shishee satrāz )
خطای سَطراز ( Xatāe satrāz ) نکته: �تراز� همتای �balance� است و نه �level�
کنترل سَطراز ( Kontorole satrāz )
کنترلگر سَطراز ( Kontorolgare satrāz )
سطح سَطراز ( Sathe satrāz ) نکته: �تراز� همتای �balace� است و نه �level�
هَنوَردگر سَطراز ( Hanvardgare satrāz )
سَطراخته ( Satrāxte ) �سَطراز� ( level ) و �اسم مفعول� ( ed ) گفته می شود این واژه حاصل آمیختن دو واژه ی �سطح� و �تَراز� می باشد که بدست انج ...
سَطرازگر ( Satrāzgar ) �سَطراز� ( level ) و �گر� ( er ) گفته می شود این واژه حاصل آمیختن دو واژه ی �سطح� و �تَراز� می باشد که بدست انجمن بازد ...
سَطرازش ( Satrāzesh ) گفته می شود این واژه حاصل آمیختن دو واژه ی �سطح� و �تَراز� می باشد که بدست انجمن بازدیسان پارسی برابر نهاده شده است.
سَطراز ( Satrāz ) گفته می شود این واژه حاصل آمیختن دو واژه ی �سطح� و �تَراز� می باشد که بدست انجمن بازدیسان پارسی برابر نهاده شده است.
والا - سَطراز ( Vālā - satrāz ) �والا� ( high ) و �سَطراز� ( level )
پَست - فَن ( Past - fan ) �پَست� ( low ) و �فَن� ( tech )
والا - فَن ( Vālā - fan ) �والا� ( high ) و �فَن� ( tech )
پُرادینِش ( Porādinesh ) �پُرادستن� ( manufacture ) و �ِش� ( ing ) پُرادینِش با فرآورش یکی نیست.
دِفادن ( Defādan ) معنی: دفاع کردن همتای انگلیسی: defend
پذیرانس ( Pazirāns ) �پذیر� ( accept ) و �انس� ( وامپسوند از فرانسوی همریشه با ace )
آمپراژ ( Āmperāzh )
بازپَکاژ ( Bāzpakāzh ) �باز� ( re ) و �پَکاژ� ( package )
شخصاژ ( Shaxsāzh ) �شخص� ( person ) و �اژ� ( وامپسوند از فرانسوی همریشه با age )
پِرماراژ ( Permārāzh ) �پِرمار� ( parent ) و �اژ� ( وامپسوند از فرانسوی همریشه با age )
کَروَنداژ ( Karvandāzh ) �کَروَند� ( factor ) و �اژ� ( وامپسوند از فرانسوی همریشه با age )
ذخیراژ ( Zaxirāzh ) �ذخیره� ( store ) و �اژ� ( وامپسوند از فرانسوی همریشه با age )
پیشپَکاژ ( Pishpakāzh ) �پیش� ( pre ) و �پَکاژ� ( package )
زُهاواژ ( Zohāvāzh ) �زُهافتن� ( express ) و �اژ� ( وامپسوند از فرانسوی همریشه با age )
شوخگر ( Shuxgar ) �شوخی� ( joke ) و �گر� ( er )
دیکتِگر ( Diktegar ) �دیکته� ( dictate ) و �گر� ( or ) برخی فرنگواژه ها به ویژه فرانسواژه ها تنها نیاز به پارسیزش ( پارسیزه کردن ) دارند و پسو ...
دیکتِش �diktesh ) �دیکته� ( dictate ) و �ِش� برخی فرنگواژه ها به ویژه فرانسواژه ها تنها نیاز به پارسیزش ( پارسیزه کردن ) دارند و پسوندهایشان ...
وامُد ( Vāmod ) �وا� ( de ) و �مُد� ( mode )
دکوریش ( Dekorish ) �دکور� ( d�cor ) و �یش� ( ing ) برخی فرنگواژه ها به ویژه فرانسواژه ها تنها نیاز به پارسیزش ( پارسیزه کردن ) دارند و پسونده ...
دکورگر ( Dekorgar ) �دکور� ( d�cor ) و �گر� ( ator ) برخی فرنگواژه ها به ویژه فرانسواژه ها تنها نیاز به پارسیزش ( پارسیزه کردن ) دارند و پسوند ...
دکورش ( Dekoresh ) �دکور� ( decor ) و �ِش� ( ation ) برخی فرنگواژه ها به ویژه فرانسواژه ها تنها نیاز به پارسیزش ( پارسیزه کردن ) دارند و پسونده ...
تَرجُمش ( Tarjomesh ) �ترجمیدن� ( translate ) �ِش� ( ion )
ترجمیدن ( Tarjomidan )
آژانتی ( Āzhānty ) �آژانت� ( agent ) و �ی� ( ship )
بازَرگ آژانس ( Bāzarge āzhāns )
هزینه آژانس ( Hazinee āzhāns ) آژانس با نمایندگی یکی نیست؛ اگر همون آژانس بگیم بهتره.
قانون آژانس ( Ğānune āzhāns ) آژانس با کارگزاری یکی نیست؛ اگر همون آژانس بگیم خیلی بهتره.
مُد کُنش ( Mode konesh )
مُد ترابُرد ( Mode tarābord )
بردار مُد ( Bordāre mod )
رده ی مُد ( Radee mod )
همان �مُد� ( Mod )
فاتَریبش نرمال ( Fātaribeshe normāl )
تراشُد ( Tarāshod ) �ترا� و �شُد�
تراشَوِش Tarāshavesh ) �تراشدن� ( transit ) و �ِش� ( ion )
واپارتمانش ( Vāpārtmānesh ) �واپارتمان� ( department ) و �ِش� ( ation )
واپارتمانیختن ( Vāpārtmānixtan ) �واپارتمان� ( department ) و �یز / یختن� ( ize )
واپارتمان ( Vāpārtmān ) �وا� ( de ) و �پارتمان� ( partment )
زیرمنطقه ( Zirmantağe ) �زیر� ( sub ) و �منطقه� ( region )
ناحیه ( Nāhie )
منطقه ( Mantağe )
حوزه ( Hoze )
پیکارش ( Peykāresh ) �پیکار� ( fight ) و �ِش� ( ing )
پیکارگر ( Peykārgar ) �پیکار� ( fight ) و �گر� ( er )
پیکار ( Peykār )
نبردفضا ( Nabardfazā ) �نبرد� ( battle ) و �فضا� ( space )
گُنارمان نبرد ( Gonārmāne nabard )
خط نبرد ( Xate nabard )
دیسش نبرد ( Diseshe nabard
ناحیه ی نبرد ( Nāhiee nabard )
حوزه ی نبرد ( Hozee nabard )
گروه نبرد ( Goruhe nabard )
ایستگاه نبرد ( Istgāhe nabard )
نبردش ( Nabardesh ) �نبرد� ( Battle ) و �ِش�
نبردگر ( Nabardgar ) �نبرد� ( Battle ) و �گر� ( er ) ;
نبرد ( Nabard )
کَرازگر ( Karāzgar ) همتای انگلیسی: operator
کَراختن ( Karāxtan ) همتای انگلیسی: To operate
کَرازش ( Karāzesh ) همتای انگلیسی: operation
دُشکَرازش ( Doshkarāzesh ) �دُش� ( mis ) و �کَرازش� ( operation )
فاکَرازش ( Fākarāzesh ) �فا� ( dis ) و �کَرازش� ( operation )
بازکَراختن ( Bāzkarāxtan ) �باز� ( re ) و �کَراختن� ( operate )
بازکَرازش ( Bāzkarāzesh ) �باز� ( re ) و �کَرازش� ( operation )
زمان کَرازش ( Zamāne karāzesh )
آپینگر کرازش ها ( Āpingare karāzesh )
زاوَرْش های کَرازش ( Zāvarsh, hy karāzesh )
کَرازش گروه ( Karāzeshe goruh ) !
باغ فُرگاه کَرازش ( Bāqe forgāhe karāzesh )
واکُدگر کَرازش ( Vākodgare karāzesh )
هزینه ی کَرازش ( Hazinee karāzesh )
کَرازشیزش ( Karāzeshizesh ) �کَرازش� ( operation ) و �یز� ( ize ) و �ِش� ( ation )
فناوری کَرازش ( Fanāvarye karāzesh )
مرکز کَرازش ( Markaze karāzesh )
واکافتن کَرازش ( Vākāftane karāzesh )
کد کَرازش ( Kode karāzesh )
پژوهیدنِ کَرازش ( Pazhuhidane karāzesh )
گُنارگر کَرازش ( Gonārgare karāzesh )
کَرازش ( Karāzesh ) �کَراختن� ( operate ) و �ِش� ( ion )
کَرازا ( Karāzā ) �کَراختن� ( operate ) و �ا� ( ive )
کَرازیش ( Karāzish ) �کَراختن� ( operate ) و �یش� ( ing )
کَراخته ( Karāxte ) �کَراختن� ( operate ) و �اسم مفعول� ( ed )
کَرازگر ( Karāzgar ) �کَراختن� ( operate ) و �گر� ( er ) مثلاً در �کَرازگر نتکار تلفن همراه� که به کرازگرهای تلفن همراه گفته می شود.
کَراختن ( Karāxtan )
رده ی هسته ای ( Radee hastei )
کرازگر هسته ای ( Karāzgare hastei )
واکنش هسته ای ( Vākoneshe hastei )
تَراوَژ هسته ای ( Tarāvazhe hastei )
ترادیسش هسته ای ( Tarādiseshe hastei ) عربواژه ی �تبدیل� نمی تواند تفاوت فاحش میان تراموتش ( transmutation ) و ترادیسش ( transformation ) را ب ...
تراموتیدنی ( Tarāmutidani ) �تراموتیدن� ( transmute ) و �پسوند �ی� به وجه مصدری� ( able ) گفته می شود واژه ی �موت� یک وامستاک از لاتین می باشد ...
تراموتا ( Tarāmutā ) �تراموتیدن� ( transmute ) و �ا� ( able ) گفته می شود واژه ی �موت� یک وامستاک از لاتین می باشد که بدست انجمن بازدیسان پار ...
تراموتش ( Tarāmutesh ) �تراموتیدن� ( transmute ) و �ِش� ( ation ) گفته می شود واژه ی �موت� یک وامستاک از لاتین می باشد که بدست انجمن بازدیسان ...
تراموتیش ( Tarāmutish ) �تراموتیدن� ( transmute ) و �یش� ( ing ) گفته می شود واژه ی �موت� یک وامستاک از لاتین می باشد که بدست انجمن بازدیسان پا ...
تراموتیده ( Tarāmutide ) �تراموتیدن� ( transmute ) و �اسم مفعول� ( ed ) گفته می شود واژه ی �موت� یک وامستاک از لاتین می باشد که بدست انجمن بازد ...
تراموتیدن ( Tarāmutidan ) �ترا� ( trans ) و �موتیدن� ( mute ) گفته می شود واژه ی �موت� یک وامستاک از لاتین می باشد که بدست انجمن بازدیسان پارسی ...
شاخص همپَکِش ( Sh�xese hampakesh )
محک همپَکش ( Mahake hampakesh )
فضای همپَک ( Fazāe hampak )
کَرازگر همپَک ( Karāzgare hampak )
مدل همپک ( Modele hampak )
همپَکش ( Hampakesh ) �همپک� ( compact ) و �ِش� ( ion )
همپکیده ( Hampakide ) �همپک� ( compact ) و �اسم مفعول� ( ed )
همپکَر ( Hampakkar ) �همپک� ( compact ) و �گر� ( er )
جمعوجور ( Jamojur )
گذشتنیگی ( Gozashtanigy ) �گذشتنی� ( passable ) و �یگی� ( ility )
گذشتنی ( Gozashtani ) �گذشتن� ( pass ) و �پسوند �ی� به وجه مصدری� ( able )
گذرکُد ( Gozarkod ) �گذر� ( pass ) و �کُد� ( code )
پویانما ( Puyānemā )
پویانموده ( Puyānemude )
پویانمایی ( Puyānemāiy )
دیوارکاغخته ( Divārkāqaxte )
دیوارکاغذگر ( Divārkāqazgar )
کاغذ دیواری یا دیوارکاغذ ( Divārkāqaz )
بازتَلْش ( Bāztalsh ) �باز� ( re ) و �تَلْش� ( try ) گفته می شود واژه ی �تَلْش� کوتاه شده ی �تلاش� می باشد و انجمن بازدیسان پارسی آنرا برای همت ...
تَلْشنده ( Talshande ) �تَلْش� ( try ) و �نده� ( er ) گفته می شود واژه ی �تَلْش� کوتاه شده ی �تلاش� می باشد و انجمن بازدیسان پارسی آنرا برای ه ...
تَلشِش ( Talshesh ) �تَلْش� ( try ) و �ِش� ( ing ) گفته می شود واژه ی �تَلْش� کوتاه شده ی �تلاش� می باشد و انجمن بازدیسان پارسی آنرا برای همتای ...
تَلْش ( Talsh ) گفته می شود واژه ی �تَلْش� کوتاه شده ی �تلاش� می باشد و انجمن بازدیسان پارسی آنرا برای همتایی با �try� برابر نهاده است.
حوزه ی شدآمد ( Hozee shodāmad )
گزارش شدآمد ( Gozāreshe shodāmad )
شکلدهی شدآمد ( Shekldehye shodāmad )
فرایازش شدآمد ( Farāyāzeshe shodāmad )
آمیختن شدآمد ( Āmixtane shodāmad )
مدل شدآمد ( Modele shodāmad )
گُنارمان شدآمد ( Gonārmāne shodāmad )
�قانون های شدآمد� که در ایران به آن �قانون های راهنمایی و رانندگی� می گویند. ( Ğānun, hy rāhnemāiy v rānandegy )
آپه ی شدآمد ( Āpee shodāmad )
وصفگر شدآمد ( Vasfgare shodāmad )
دوربین شدآمد ( Durbine shodāmad )
بوتارهای شدآمد ( Butār, hy shodāmad )
مهندس شدآمد ( Mohandese shodāmad )
زاوَرش های مهندسی شدآمد ( Zāvarsh, hy mohandesye shodāmad )
داده ی شدآمد ( Dādee shodāmad )
مهندسی شدآمد ( Mohandesye shodāmad )
راژمان کنترل شدآمد ( Rāzhmāne kontorole shodāmad )
کانال شدآمد ( Kānāle shodāmad )
بَندال شدآمد ( Bandāle shodāmad )
کنترل شدآمد ( Kontorole shodāmad )
شدآمدگر ( Shodāmadgar ) �شدآمد� ( traffic ) و �گر� ( er )
شدآمد ( Shodāmad )
سازه ی پُشتاپ ( Sāzee poshtāp ) سازه ی پُشتاپ با سازه ی پشتیبانی یکی نیست.
توان پُشتاپ ( Tavāne poshtāp )
پُشتاپ و بازیابی ( Poshtāp v bāzyāby )
کپی پُشتاپ ( Kopye poshtāp )
راژمان پُشتاپ ( Rāzhmāne poshtāp )
پُشتاپ ( Poshtāp ) �پُشت� ( back ) و �آپ� ( همریشه با up )
آموزگار پشتیبانی ( Āmuzgāre poshtibāny )
پشتیبانیِ فاتَریبش ( Poshtibānye fātaribesh )
سازه ی پشتیبانی ( Sāzee poshtibāny )
واکنش پشتیبانی ( Vākoneshe poshtibāny )
گروه پشتیبانی ( Goruhe poshtibāny )
پشتیبادنیگی ( Poshtibādanigy ) �پشتیبادنی� ( supportable ) و �یگی� ( ility )
راژمان پشتیبانی ( Rāzhmāne poshtibāny )
پشتیبادنی ( Poshtibādani ) �پشتیبادن� ( support ) و �پسوند �ی� به وجه مصدری� ( able )
پشتیبانش ( Poshtibānesh ) �پشتیبادن� ( support ) و �ِش� ( ion )
پشتیبانا ( Poshtibānā ) �پشتیبادن� ( support ) و �ا� ( ive )
پشتیبانیش ( Poshtibānish ) �پشتیبادن� ( support ) و �یش� ( ing )
پشتیباده ( Poshtibāde ) �پشتیبادن� ( support ) و �اسم مفعول� ( ed )
پشتیبانگر ( Poshtibāngar )
تراگسیلَنت ( Tarāgosilant ) �تراگسیل� ( transmitt ) و �َنت� ( وامپسوند همریشه با ance )
تراگسیلیش ( Tarāgosilish ) �تراگسیل� ( transmitt ) و �یش� ( ing )
تراگسیلدنی ( Tarāgosildani ) �تراگسیل� ( transmitt ) و �پسوند �ی� به وجه مصدری ( ible )
تراگُسیلایی ( Tarāgosilāiy ) �تراگسیل� ( transmitt ) و �ایی� ( ivity )
تراگُسیلا ( Tarāgosilā ) �تراگسیل� ( transmitt ) و �ا� ( ive )
نور تراگسیلش ( Nure tarāgosilesh )
سرعت تراگسیلش ( Sorate Tarāgosilesh )
زمان تراگسیلش ( Zamāne Tarāgosilesh )
زیلگی تراگسیلش ( Zilegye Tarāgosilesh )
خطای تراگسیلش ( Xatāe Tarāgosilesh ) خطای تراگسیلش با خطای مخابره / همدارگَنش ( communication error ) یکی نیست
تراگُسیلش صدا ( Tarāgosileshe sedā )
کانال تراگسیلش ( Kānāle Tarāgosilesh )
بازکاپگر تراگسیلگر ( Bāzkāpgar Tarāgosilgar )
ایستگاه تراگسیلگر ( Istgāhe Tarāgosilgar )
نوفه ی تراگسیلگر ( Nufee Tarāgosilgar )
توان تراگسیلگر ( Tavāne Tarāgosilgar )
تراگُسیلگر ( Tarāgosilgar ) تراگُسیلگر یک دستگاه الکترونیکی است که معمولاً با کمک آنتن و تابش الکترومغناطیسی، سیگنالی ( مانند سیگنال رادیویی یا ...
تراگسیلگر ( Tarāgosilgar ) �تراگسیل� ( transmitt ) و �گر� ( er )
توان خط تراگسیلش ( Tavāne xate tarāgosilesh )
خط تراگسیلش ( Xate tarāgosilesh ) خط تراگسیلش در مهندسی مخابرات و مهندسی الکترونیک یک کابل بخصوص یا ساختار دیگر است که برای هدایت موج های الکترومغن ...
خط تراگسیلش ( Xate tarāgosilesh )
نوفه ی سبز ( Nfee sabz )
توان سبز ( Tavāne sabz )
سبزخانه ( Sabzxāne ) �سبز� ( green ) و �خانه� ( house )
سبزی ( Sabzy )
سبزاُتاق ( Sabzotāğ ) �سبز� ( green ) و �اُتاق� ( room )
پُشتاپ �پُشت� ( back ) و �آپ� ( همریشه با up )
موج سطحی ( Moje sathi )
زمینشناسی سطحی ( Zaminshenāsye sathi )
نوفه ی سطحی ( Nufee sathi )
سازه ی سطحی ( Sāzee sathi )
ژیرای سطحی ( Zhirāe sathi )
آب سطحی ( Ābe sathi )
تنش سطح ( Taneshe sath )
کشسانیک ( Keshsānic )
کشسانی ( Keshsāny )
محک زامفیزیکی ( Mahake zāmfizici )
زامفیزیک ( Zāmfizic ) �زام� ( geo ) و �فیزیک� ( physics )
استاندارد هواسپهر ( Est�ndārde havāsepehr )
کنترل هواسپهر ( Kontorole havāsepehr )
نوفه ی هواسپهریک ( Nufee havāsepehric )
یونیزش هواسپهریک ( Yonizeshe havāsepehric )
دینامیک هواسپهریک ( Dināmice havāsepehric )
فیزیک هواسپهریک ( Fizice havāsepehric )
آب هواسپهریک ( Ābe havāsepehric )
بوتارهای هواسپهریک ( Butār, hy havāsepehric )
مدل هواسپهریک ( Modele havāsepehric )
دَرشَمش هواسپهریک ( Darshameshe havāsepehric )
پنجره ی هواسپهریک ( Panjeree havāsepehric )
موج رادیویی هواسپهریک ( Moje rādioie havāsepehric )
پنجره ی پرتو هواسپهریک ( Panjeree partove havāsepehric )
فشار هواسپهر ( Feshāre havāsepehr )
هواسپهریک ( Havāsepehric )
هواسپهر ( Havāsepehr )
اُسگُرمیک ( Osgormic ) �اُس� ( ex ) و �گُرمیک� ( thermic )
اُستَنایی ( Ostanāiy ) �اُستَنیدن� ( extense ) و �ایی� ( iveness )
درشَمش ( Darshamesh ) از �در� ( ab ) و �شَمش� ( sorption ) این واژه کاملا هم وزن و همپوش بر همتای انگلیسی خود است و در دانش و فن کاربرد فراوان دار ...
پُر - اندازه ( Por - andaze )
گُرماسِکَپ ( Gormāsekap ) �گُرما� ( thermo ) و �سِکَپ� ( scope ) گفته می شود واژه ی �سِکَپ� یک وامستاک از هندواروپاییِ �skepe� می باشد که با آو ...
دوردرمانی ( Durdarmāny ) �دور� ( tele ) و �درمانی� ( therapy )
دورتاویس ( Durtāvis ) �دور� ( tele ) و �تاویس� ( type )
دورچاپگر ( Durchāpgar ) �دور� ( tele ) و �چاپگر� ( printer )
دورپردازش ( Durpardāzesh ) �دور� ( tele ) و �پردازش� ( processing )
کانال دورسنجی ( Kānāle dursanjy )
دورسنجیک ( Dursanjic ) �دور� ( tele ) و �سنجیک� ( metric )
دورسنجی ( Dursanjy ) �دور� ( tele ) و �سنجی� ( metry )
دورهمایش ( Durhamāyesh ) �دور� ( tele ) و �همایش� ( conference )
ویدیوهمایش ( Vidiohamāyesh ) �ویدیو� ( video ) و �همایش� ( conference )
مهندس فرآورش ( Mohandese farāvaresh )
مهندسی فرآورش ( Mohandesye farāvaresh )
خط فرآورش ( Xate farāvaresh ) �خط� ( line ) و �فرآورش� ( production )
فرآورش ( Farāvaresh )
سالهای بازفرآورا ( Sāl, hy bāzfarāvarā )
مدل بازفرآورا ( Modele bāzfarāvarā )
دَرونای بازفرآورا ( Darunāe bāzfarāvarā )
گوالمان بازفرآورا ( Govālmāne bāzfarāvarā )
بازفرآورا ( Bāzfarāvarā ) �باز� ( re ) و �فرآورا� ( farāvarā )
بازفرآورایی ( Bāzfarāvarāiy ) �باز� ( re ) و �فرآورایی� ( productivity )
سرعت بازفرآورش ( Sorate bāzfarāvaresh )
بازفرآورش ( Bāzfarāvaresh ) �باز� ( re ) و �فرآورش� ( production )
پَهِ وادیسش ( Pahe vādisesh )
وادیسا ( Vādisā ) �وا� ( de ) و �دیس� ( form ) و �ا� ( ative )
وادیسش ( Vādisesh ) �وا� ( de ) و �دیسش� ( formation )
جستوی فرتور ( Jostue fartur )
نویسش فرتور ( Neviseshe fartur )
وینهِش ( Vinehesh ) �وینه� ( image ) و �ِش� ( ing )
وینه ( Vine )
نوارخط ( Navārxat ) �نوار� ( strip ) و �خط� ( line )
نوارِش ( Navāresh ) �نوار� ( strip ) و �ِش� ( ing )
میاننوار ( Miānnavār ) �میان� ( median ) و �نوار� ( strip )
رئیس آپینال ( Raeise āpināl )
زبان آپینال ( Zabāne āpināl )
بازکاپگر آپینال ( Bāzkāpgare āpināl )
آپینال ( Āpināl ) �آپین� ( office ) و �ال� ( همریشه با al ) فرهنگستان زبان و ادب میگه:� فارسی زبانِ آپینال کشور است�.
آپینکلگر ( Āpinkelgar ) �آپین� ( office ) و �کِلگر� ( holder )
اتاق آپین ( Otāğe āpin )
رایانگر آپین ( Rāyāngare āpin )
گُنارگر آپین ( Gonārgare āpin )
مرکز آپین ( Markaze āpin )
کارمند آپین ( Kārmande āpin )
کار آپین ( Kāre āpin )
ساختمان آپین ( Sāxtmāne āpin ) �ساختمان� ( building ) و �آپین� ( office )
آپینگر ( Āpingar ) �آپین� ( office ) و �گر� ( er )
آپین ( Āpin )
آپین رئیسجُم ( Āpine raeisjom )
رئیسجمی ( Raeisjomy ) �رئیسجُم� ( president ) و �ی� ( ship ) گفته می شود این واژه کوتاه شده ی �رئیس جمهور� می باشد که بدست انجمن بازدیسان پار ...
روز رئیسجُم ( Ruze raeisjom )
رئیسجمانه ( Raeisjomāne ) �رئیسجُم� ( president ) و �انه� ( ial ) گفته می شود این واژه کوتاه شده ی �رئیس جمهور� می باشد که بدست انجمن بازدیسا ...
فرشایمان رئیسجمیک ( Farshāymāne raeisjomic ) �فرشایمان� ( government ) و �رئیسجمیک� ( presidential ) گفته می شود این واژه کوتاه شده ی �رئیس ج ...
رئیسجُمیک ( Raeisjomic ) �رئیسجُم� ( president ) و �یک� ( ial ) گفته می شود این واژه کوتاه شده ی �رئیس جمهور� می باشد که بدست انجمن بازدیسان پا ...
رئیسجُم ( Raeisjom ) گفته می شود این واژه کوتاه شده ی �رئیس جمهور� می باشد که بدست انجمن بازدیسان پارسی برابرنهاد شده است.
جادهکار ( Jādekār ) �جاده� ( road ) و �کار� ( work )
جاده رون ( Jāderun ) �جاده� ( road ) و �رون� ( side )
طراحی جادهراه ( Tarāhye jāderāh )
کاربر جادهراه
جادِهراه ( Jāderāh ) �جاده� ( road ) و �راه� ( way )
جاده گر ( Jādegar )
اُستنش ( Ostanesh ) �اُستنیدن� ( extense ) و �ِش� ( ion )
دُژشاپ ( Dozhshāp )
بازشاپیدن ( Bāzshāpidan ) �باز� ( re ) و �شاپیدن� ( shape )
تراشاپ ( Tarāshāp ) �ترا� ( trans ) و �شاپ� ( shape )
این یک فعل وَتپارال ( phrasal verb ) است. در روش های نوین هم الگوسازیِ پارسی با زبان های فرنگی، همتای پارسی برای فعل های وَتپارال در انگلیسی اینگون ...
1. شکلگرده ( Sheklgarde ) �شکل� ( shape ) و �گرده ( دیسه ی مفعولیِ پسوند �گر� ) � ( ed ) 2. شاپیده ( Shāpide ) �شاپ� ( shape ) و �یده� ( ed ) ...
1. شکل شَوا ( Sheklshavā ) �شکل� ( shape ) و �شَوا� ( able ) 2. شاپیدنی ( Shāpidani ) �شاپ� ( shape ) و �پسوند �ی� به وجه مصدری� ( able ) ...
1. شکلش ( Sheklesh ) �شکل� ( shape ) و �ِش� ( ing ) 2. شاپِش ( Shāpesh ) �شاپ� ( shape ) و �ِش� ( ing ) ( واژه ی �شکل� معنای هندسیک تر ...
1. شکلگر ( Sheklgar ) 2. شاپگر ( Shāpgar ) ( واژه ی �شکل� معنای هندسیک تر و فیزیکی تری دارد )
نتکار ( Netkār )
بوتارده ( Butārde )
بوتارش ( Butāresh ) �بوتار� ( condition ) و �ِش� ( ing )
بوتارگر ( Butārgar ) �بوتار� ( condition ) و �گر� ( er )
بوتار ( Butār )
بوتارش هوا ( Butāreshe havā ) بوتارش هوا یعنی انجام عملیاتی روی هوا تا بتوان شرایط هوای محل مورد نظر را برای زیستن، کار کردن یا کرَازش صنعتیک ( I ...
بوتار هوا ( Butāre havā ) �بوتار� ( condition ) و �هوا� ( air )
بوتارده ی هوا ( Butārdeye havā )
بوتارش هوا ( Butāreshe havā )
بوتارگر هوا ( Butārgare havā )
ضایعگر ( Zāyeagar )
ضایعه ( Zāyeae )
فُرگاه مصرفگر ( Forgāhe masrafgar )
فرآورده ی مصرفگر ( Farāvardeye masrafgar )
داده ی مصرفش ( Dādeye masrafesh )
مصرفتتی ( Masraftani ) گفته می شود مصدر �مصرفتن� نومصدری ست که برای همتایی با معنا هایی به جز خوردن و به بدن رساندن در واژه ی �consume ) ساخته شد ...
مصرفیش ( Masrafish ) �مصرف� ( consume ) و �یش� ( ing )
مصرفته ( Masrafte ) گفته می شود مصدر �مصرفتن� نومصدری ست که برای همتایی با معنا هایی به جز خوردن و به بدن رساندن در واژه ی �consume ) ساخته شده اس ...
مصرفش ( Masrafesh ) به گفته ی انجمن بازدیسان پارسی، واژه ی �مصرف� نمی تواند بیانگر معنای اسم مصدر �consumption� باشد و به یک پسوند �ِش� نیاز دارد.
مصرفگر ( Masrafgar ) �مصرف� ( consume ) و �گر� ( er )
راژمان ( Rāzhmān ) راژمان یا سامانه، مجموعه یا گروهی از عنصرهای اندرفعال ( interactive ) یا وابسته به هم است که یک کل یگانه را برپا می کند. را ...
گُنارمان کیفیت ( Gonārmāne keifiat ) گُنارمان کیفیت تضمینی است برای پایدار بودن فرآورده ها و زاوَرش های ( services ) سازمان ها و یکی از بحث های نو ...
دِرُونسِکَپ ( Deronsekap ) �دِرُون� ( endo ) و �سِکَپ� ( scope ) گفته می شود واژه ی �سِکَپ� یک وامستاک از هندواروپاییِ �skepe� می باشد که با آوای ...
ریزسِکَپ ( Rizsekap ) �ریز� ( micro ) و �سِکَپ� ( scope ) گفته می شود واژه ی �سِکَپ� یک وامستاک از هندواروپاییِ �skepe� می باشد که با آواییک زبا ...
دورسِکَپ ( Dursekap ) �دور� ( tele ) و �سِکَپ� ( scope ) گفته می شود واژه ی �سِکَپ� یک وامستاک از هندواروپاییِ �skepe� می باشد که با آواییک زبان ...
بردار محک ( Bordāre mahak )
رانندگی محک ( Rānandegye mahak )
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مَحَکزده • ⚫ نگارش به خط لاتین: Mahakzade • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاد ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: مَحَکزَن • ⚫ نگارش به خط لاتین: Mahakzan • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
محک ( Mahak )
جهان کیفیت ( Jahāne keifiat )
گزارش کیفیت ( Gozāreshe keifiat )
چاپگر کیفیت ( Chāpgare keifiat )
کاراه کیفیت ( Kārāhe keifiat )
روزنامه ی کیفیت ( Ruznāmeye keifiat )
داده ی کیفیت ( Dādeye keifiat )
راژمان کیفیت ( Rāzhmāne keifiat )
براخت های کیفیت ( Barāxthāye keifiat )
گُنارمان کیفیت ( Gonārmāne keifiat )
مهندسی کیفیت ( Mohandesye keifiat )
بازرسش کیفیت ( Bāzreseshe keifiat )
نشانال ایمنی ( Neshānāle imeny )
نیاز ایمنی ( Niyāze imeny )
شیشه ی ایمنی ( Shisheye imeny )
گپ ایمنی ( Gape imeny )
جعبه ی ایمنی ( Jaabeye imeny )
شاخص ایمنی ( Shāxese imeny )
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: اطلاعات ایمنی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ettelāāte imeny • ⚫ همه ی پیشنهاد ...
آگارش های ایمنی ( Āgāreshhāye imeny )
دورای ایمنی ( Durāye imeny )
آپه ی ایمنی ( Āpeye imeny )
آب ایمن ( Ābe imen )
ایمنجستو ( Imenjostu ) �ایمن� ( safe ) و �جستو� ( search )
جعبه ی ایمن ( Jaabeye imen )
واژه ایمن ( Vāzheye imen )
سرمایذاریِ ایمن ( Samāyzārye imen )
گذرگاه ایمن ( Gozargāhe imen )
ایمنخانه ( Imenxāne )
خانه ی ایمن ( Xāneye imen )
۱. اتمیزش ( اسم مصدر فاعلی ) ( Atomizesh ) �اتمیختن� ( atomize ) و �ِش� ( ation ) ۲. اتمیختش ( اسم مصدر مفعولی ) ( Atomixtesh ) �اتمیختن� ...
اتمیزگر ( Atomizgar ) �اتمیختن� ( atomize ) �گر� ( er )
اتمیختن ( Atomixtan ) �اتم� ( atom ) و �یختن� / �یزیدن� ( ize )
پَرسونی ( Parsuni )
پَرسونش ( Parsunesh ) �پَرسون� ( precise ) و �ِش� ( ion )
شویِش ( Shuyesh )
ادامِگر ( Edāmegar )
خُنَکش ( Xonakesh )
خانواده ی اِشگرف ( Xānevādeye eshgarf ) �خانواده� ( family ) و �اِشگَرف� ( large )
دَوِش ( Davesh )
مخفش ( Maxfesh )
مخفا ( Maxfā )
مَخفایی ( Maxfāyi )
زاوَرش مخفی ( Zāvarshe maxfi ) �زاوَرْش� ( service ) و �مخفی� ( secret )
پایا ( Pāyā ) دیگر واژگانی که معنای نزدیکی دارند Fixed: Barjā ( برجا ) Stable: Pāydār ( پایدار ) Steady: Sābet ( ثابت )
برجا ( Barjā ) دیگر واژگانی که معنای نزدیکی دارند Steady: Sābet ( ثابت ) Stable: Pāydār ( پایدار ) Constant: Pāyā ( پایا )
فاتریبش ثابت ( Fātaribeshe sābet ) �فاتریبش� ( distribution ) و �ثابت� ( steady )
ثابت ( Sābet ) دیگر واژگانی که معنای نزدیکی دارند Fixed: Barjā ( برجا ) Stable: Pāydār ( پایدار ) Constant: Pāyā ( پایا )
فراهمگر ( Farāhamgar )
فراهمگر زاوَرش ( Farāhamgare zāvarsh ) �فراهمگر� ( provider ) و �زاوَرْش� ( service )
مرکز زاوَرش ( Markaze zāvarsh )
خویشزاورش ( Xishzāvarsh ) �خویش� ( self ) و �زاوَرش� ( service )
واجعبش ( Vājaabesh ) �وا� ( un ) و �جعبه� ( box ) و �ِش� ( ing )
ریزحسگر ( Rizhesgar )
تراگسیلش ( Tarāgosilesh )
کَراپشت ( Karāposht ) �کَرا� ( cross ) و �پُشت� ( back )
کَراژیرش ( Karāzhiresh ) �کَرا� ( cross ) و �ژیرش� ( action )
کَراواژه ( Karāvāzhe ) �کَرا� ( cross ) و �واژه� ( word )
کَراحرف �کَرا� ( cross ) و �حرف� ( talk )
فاادامه ( Fāedāme ) �فا� ( dis ) و �ادامه� ( continue )
فاتراختن ( Fātarāxtan ) �فا� ( dis ) و �تراختن� ( balance )
فاپیوستن ( Fāpeyvastan ) �فا� ( dis ) و �پیوستن� ( join )
فاپسند ( Fāpasand ) �فا� ( dis ) و �پسند� ( like )
فاشارژ ( Fāshārzh ) �فا� ( dis ) و �شارژ� ( shārzh )
پَراسه ( Parāse ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ شلختگی و نابسامانی که در زبان ما هست دستاورد ک ...
( پیشوند ) اوپَر - ( - Upar ) • دوستان گرام، هیچکدوم از پیشوندهای دیگری که می پندارید، همتای hyper نیستند؛ فرا: Pro اَبَر: Super
ابرشارژگر ( Abarshārzhgar ) �اَبَر� ( super ) و �شارژ� ( charge ) و �گر� ( er )
ابرشارژ ( Abarshārzh )
اوپَرصوتیک ( Uparsotic )
اَپجهان ( Apjahān )
اَپچاپ ( Apchāp ) �اَپ� ( off ) و �چاپ� ( print )
اَپگات ( Apgāt ) �اَپ� ( off ) و �گات� ( grade )
اَپتراز ( Aptarāz ) �اَپ� ( off ) و �تراز� ( balance )
اپجاده گر ( Apjādegar ) �اَپ� ( off ) و �جاده� ( road ) و �گر� ( er )
اَپجاده ( Apjāde ) �اَپ� ( off ) و �جاده� ( road )
اُستنش ( Ostanesh ) �اُستنیدن� ( extense ) و �ِش� ( ion )
اُستنا ( Ostanā ) �اُستنیدن� ( extense ) و �ا� ( ive )
خوانیشِ درتنا ( Xānishe dartanā ) �خوان� ( read ) و �یش� ( ing ) و �دَرتَنا� ( intensive )
درتنش ( Dartanesh ) �درتنیدن� ( intense ) و � ِش� ( ion )
درتنا ( Dartanā )
اوپرران �Uparrān ) �اوپَر� ( hyper ) و �ران� ( drive )
بیشفعال ( Bishfaāl )
کَرازش اپخط ( Karāzeshe apxat ) �کَرازش� ( operation ) و �اَپخط� ( offline )
کَسبار اپخط ( Kasbāre apxat ) �کَسبار� ( business ) و �اَپخط� ( offline )
اَپخط ( Apxat ) �اَپ� ( off ) و �خط� ( line )
برخط ( Barxat ) �بر� ( on ) و �خط� ( line )
راهگزینیش ( Rāhgozinish ) �راهگزیدن� ( switch ) و �یش� ( ing ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ ...
هابستگانه ( Hābastegāne ) �هابسته� ( connected ) و�انه� ( ly ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ ...
هابستنی ( Hābandish ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ شلختگی و نابسامانی که در زبان ما هست دستاور ...
هابندیش ( Hābandish ) �هابند� ( connect ) و �یش� ( ing ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ شلختگ ...
هابندش ( Hābandesh ) �هابند� ( connect ) و �ِش� ( ion ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ شلختگی ...
هابندا ( Hābandā ) �هابند� ( connect ) و �ا� ( ive ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ شلختگی و ...
هابندگر ( Hābandgar ) �هابند� ( connect ) و �گر� ( or )
هابسته ( Hābaste )
هابند ( Hāband )
اندرهابندایی ( Andarhābandāyi ) �اندر� ( inter ) و �هابند� ( connect ) و ایی� ( ivity ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند ...
اندرهابسته ( Andarhābaste ) �اندر� ( inter ) و �هابسته� ( connected ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکا ...
اندرهابستگی ( Andarhābastegi ) �اندر� ( inter ) و �هابستگی� ( connectedness ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرا ...
اندرهابندیش ( Andarhābandish ) �اندر� ( inter ) و �هابند� ( connect ) و �یش� ( ing ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و ...
اندرهابندش ( Andarhābandesh ) �اندر� ( inter ) و �هابند� ( connect ) و �ِش� ( ion ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آ ...
اندرهابند ( Andarhāband ) �اندر� ( inter ) و �هابند� ( connect ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ ...
آفریناوار ( Āfarināvār )
آفریده ( Āfaride )
آفرینگرکپ ( Āfaringarkap ) �آفرین� ( create ) و �گر� ( or ) و �کَپ� ( وامپسوند از آلمانیک skap )
آفرینیش ( Āfarinish ) �آفرین� ( create ) و �یش� ( ing )
آفرینایی ( Āfarināyi ) �آفرین� ( create ) و �آیی� ( ivity )
آفرینا ( Āfarinā ) �آفرین� ( create ) و �آ� ( ive )
آفرینگر ( Āfaringar )
آفرینشال ( Āfarineshāl ) �آفرینش� ( creation ) و �آل� ( همریشه با al )
آفرینش ( Āfarinesh )
دودش ( Dudesh ) �دودیدن� ( smoke ) و �ِش� ( ing )
دودسرا ( Dudsarā )
دودگر ( Dudgar )
دریازگر ( Daryāzgar ) �در� ( in ) و�یاختن� ( ject ) و �گر� ( or )
دریاختن ( Daryāxtan ) �در� ( in ) و �یاختن� ( ject )
شبه زبان ( Shebhezabān )
کَرازگر پرتو ( Karāzgare parto )
پرتوعکسنگار ( Partoaksnegār )
پرتوزیستشناسی ( Partozistshenāsi )
پَرتودورنگار ( Partodurnegār )
پرتونگاریک ( Partonegāric )
صوتزهدان نگاری ( Sotzehdānnegāri )
صوتنگاری ( Sotnegāri ) �صوت� ( sono ) و �نگاری� ( graphy )
صوتنگارگر ( Sotnegārgar )
واکَر ( Vākar ) �واک� ( voc ) و �َر� ( al ( alius )
واکَریز �واکَر� ( vocal ) و �یز� ( ize ( izer
واکَریزش ( Vākarizesh ) �واکَر� ( vocal ) و �یز� ( ize ) و � ِش� ( ation )
آویسفضا ( Āvisfazā ) �آویس� ( audio ) و �فضا� ( space )
آویسآوا ( Āvisāvā ) �آویس� ( audio و �آوا� ( phone )
آویسشناسی ( Āvisshenāsi ) �آویس� ( audio ) و �شناسی� ( logy )
تَکوفتن ( Takuftan ) ( تک کوفتن )
آویسژنیک ( Āviszhenic ) �آویس� ( audio ) و �ژنیک� ( genic )
آویس ( Āvis ) واژه ی �audio� از سانسکریت �avis� اومده که در پارسیِ دانشیک هم بکار می ره. � ( آویس� ( audio ) با �آوا� ( phone ) یکی نیست
ساختسازشال ( Sāxtsāzeshāl ) �ساختساز� ( construct ) و �ِش� ( ion ) و �آل� ( همریشه با al )
راژمان ( Rāzhmān )
ساختسازش ( Sāxtsāzesh ) �ساختساز� ( construct ) و �ِش� ( ion )
ساختسازیش ( Sāxtsāzish ) �ساختساز� ( construct ) و �یش� ( ing )
ساختسازایی ( Sāxtsāzāyi )
ساختسازیدگی ( Sāxtsāzidegi )
ساختسازیده ( Sāxtsāzide )
ساختسازا ( Sāxtsāzā )
ساختسازنده ( Sāxtsāzande )
ساختسازگر ( Sāxtsāzgar )
ساختسازیدن ( Sāxtsāzidan )
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: اطلاعات • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ettelāāt • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
دُروژ - رده ایک ( Doruzhradeic ) �دُروژ� ( pseudo ) و �رده ایک� ( classic )
پَسانوین ( Pasānovin )
ابربزرگراه ( Abarbozorgrāh )
دورمتن ( Durmatn )
دوربانکش ( Durbānkesh ) �دور� ( tele ) و �بانک� ( bank ) و �ِش� ( ing )
اُرتاگات ( Ortāgāt )
اُرتاکانون ( Ortākānun )
بازیازش گرایی ( Bāzyāzeshgerāyi )
اُسترخورشیدی ( Ostarxorshidi )
پادزیستیک ( Pādzistic )
اندرتن ( Andartan )
اندراتمیک ( Andaratomic )
اندرشهر ( Andarshahr )
راژمانیک ( Rāzhmānic )
آساتشال ( Āsāteshāl ) �آساتش� ( constitution ) و �آل� ( همریشه با al )
دروناپُر ( Darunāpor ) �درونا� ( health ) و �پُر� ( ful )
درونامند ( Darunāmand )
جُستارگر ( Jostārgar )
پَرژَن ( Parzhan ) داوری چیزی پس از بررسی همه جانبه و بسنده و پژوهش درباره ی آن
تَنگر ( Tangar ) تنگر با �برفباران� ( rain and snow mixed ) یکی نیست.
هواب ( Havāb )
اُسکبش ( Oskabesh )
فرشاگر ( Farshāyande ) �فرشودن� ( govern ) و �گر� ( er )
اُرتاگات ( Ortāgāt ) باسپاس از فرهنگستان زبان و ادب پارسی
پَسانوین ( Pasānovin )
اُرتانگاری ( Ortānegāri ) �اُرتا� ( همریشه با ortho ) و �نگاری� ( graphy )
اندربانک ( Andarbānk )
مدل کَسبار
گنارگر کَسبار ( Gonārgare kasbār ) �گُنارگر� ( manager ) و �کَسبار� ( business )
ماشین کَسبار ( Mashine kasbār ) �ماشین� ( machine ) و �کَسبار� ( business )
مینه ی کَسبار ( Mineye kasbār ) �مینه� ( Idea ) و �کَسبار� ( business )
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: اطلاعات کسبوکار • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ettelāāte kasbokār • ⚫ همه ی پیش ...
راژمان ازدایش کَسبار
نگاریک های کَسبار ( Negārichāye kasbār ) �نگاریک ها� ( graphics ) و �کَسبار� ( business )
دوست کَسبار ( Duste kasbār ) �دوست� ( friend ) و �کَسبار� ( business )
پردازش داده کَسبار
روز کَسبار ( Ruze kasbār ) �روز� ( day ) و �کَسبار� ( business )
سرمایه ی کَسبار ( Sarmāyeye kasbār ) �سرمایه� ( capital ) و �کَسبار� ( business )
مرکز کَسبار ( Markaze kasbār ) �مرکز� ( center ) و �کَسبار� ( business )
اَبَرشرکت کَسبار ( Abarsherkate kasbār ) �اَبَرشرکت� ( corporation ) و �کَسبار� ( business )
ساعت های کَسبار ( Sāathāye kasbār ) �ساعت ها� ( hours ) و �کَسبار� ( business )
هواگرد کَسبار ( Havāgarde kasbār ) �هواگرد� ( aircraft ) و �کَسبار� ( business )
همبهر کَسبار Hambahre kasbār �همبَهر� ( partner ) و �کَسبار� ( business )
فرآورایی ( Farāvarāyi ) �فرآوردن� ( product ) و �آیی� ( ivity )
فرآورا ( Farāvarā ) �فرآوردن� ( product ) و �آ� ( ive )
چرخه ی کَسبار ( Charxeye kasbār )
گودبردارش Godbardāresh
شکسته
شکستگان
شکنید
شِکَنا
شکنیدگی
شکنیده
شکنگاه ( دربرابر مَکْسَر )
همشکنی
همشکن ( دربرابر مُکاسِر )
پُرشکن
شکستش
شکنگر در روش های نوین هم الگوسازیِ پارسی با زبان های فرنگی، همتای پارسی برای اسم فاعل در باب تفعیل عربی اینطور ساخته می شه: بن فعل گر = همتای پارس ...
شکنگرده ( Shekangarde ) در روش های نوین هم الگوسازیِ پارسی با زبان های فرنگی، همتای پارسی برای اسم مفعول در باب تفعیل عربی اینطور ساخته می شه: بن ...
شکنش
شناسگر در روش های نوین هم الگوسازیِ پارسی با زبان های فرنگی، همتای پارسی برای اسم فاعل در باب تفعیل عربی اینطور ساخته می شه: بن فعل گر = همتای پ ...
بِگِرت ( Begert ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ شلختگی و نابسامانی که در زبان ما هست دستاورد کو ...
ویستایانه ( Vistāyāne )
ویستاگرایی ( Vistāgerāyi )
ویستاگر ( Vistāgar )
ویستاییک ( Vistāyic )
علم ( Elm )
بازدیسگرا ( Bāzdisgerā ) از �باز� ( re ) و �دیس� ( form ) و �گرا� ( ist ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام ب ...
بازدیس گرایی ) ( Bāzdisgerāyi ) از �باز� ( re ) و �دیس� ( form ) و �گرایی� ( ism ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای ...
بازدیس شَوایی ( Bāzdis - shavāyi ) از �باز� ( re ) و �دیس� ( form ) و �شوایی� ( از شدن به معنی ability ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه ...
بازدیس شَوا ( Bāzdis - shavā ) از �باز� ( re ) و �دیس� ( form ) و �شَوا� ( از شدن به معنی able ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم ...
بازدیسشال ( Bāzdiseshāl ) از �باز� ( re ) و �دیس� ( form ) و �ش� ( ation ) و �آل� ( همریشه با al ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مر ...
بازدیسش ( Bāzdisesh ) از �باز� ( re ) و �دیس� ( form ) و �ش� ( ation ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار ...
بازدیسی ( Bāzdisi ) از �باز� ( re ) و �دیس� ( form ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ واژه ی �اصلا ...
بازدیسیْه ( Bāzdisih ) از �باز� ( re ) و �دیس� ( form ) و �ایْه� ( ory ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بک ...
بازدیسا ( Bāzdisā ) از �باز� ( re ) و �دیسا� ( formative ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ واژه ی ...
بازدیسیده ( Bāzdiside ) از �باز� ( re ) و �دیسیده� ( formed ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ واژ ...
بازدیسگر ( Bāzdiagar ) از �باز� ( re ) و �دیسگر� ( former ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ واژه ...
بازدیسی ( Bāzdisi ) از �باز� ( re ) و �دیس� ( form ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ واژه ی �اصل ...
درود و ارجداشت به پیشگاه جناب رسولی گرامی؛ فرموده ی سرور والا درست است؛ از همین رو واژه نامه ی آبادیس بستری ست برای آگاهی رسانیِ واژه های درست و دقیق ...
بسپاریک ( Baspāric ) دارای ذرات وترکیبات متعدد ومشابه چند نژادی، چند رگه، پولیمری، بسپاری، چند قسمی
درون نت ( Darunnet ) شبکه اینترانت و محلی
وازَردن یا وازَشتن ( Vāzaran ) یا ( Vāzashtan ) • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ هم اکنون به ازای ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: اطلاعاتی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ettelāāti • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاد ...
دیسال ( Disāl ) از �دیس� ( form ) و آل ( همریشه با al ) �دیس� در پهلوی و پارسی همتای �form� است و واژه های �تندیس� و �سردیس� از شناخته ترین کارب ...
پَژان ( Pazhān ) از �پَ� و �ژان�؛ روی هم رفته به معنی نگری که برخلاف دانش هست و تایید نشده. • برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند ...
بازیاختنی ( Bāzyākhtani ) از �باز� ( re ) و �یاختن� ( همریشه با ject ) و �ی� ( able ) برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنا ...
بازیاختن ( Bāzyākhtan ) از �باز� ( re ) و یاختن ( همریشه با ject ) واژه های رد کردن و نپذیرفتن و پس زدن بارها و بارها و بارها بجای ده ها واژه ی د ...
گرز ( Gerz ) • سایِن ها ( nuances ) رو باهم جابجا نشناسیم.
پِرمارال ( Permārāl ) از �پرمار� ( parent ) و �آل� ( همریشه با al ) پرمار به معنای یکی از والدین است؛ نه هردو نفر آنها؛ ازین رو واژه ی رایج �والد ...
برشَمش ( Barshamesh ) از �بر� ( ad ) و �شَمش� ( sorption ) این واژه کاملا هم وزن و همپوش بر همتای انگلیسی خود است و در دانش و فن کاربرد فراوان دار ...
درشَماییه ( Darshamāyih ) از �در� ( ab ) و �شَما� ( sorptive ) و �ایْه� ( ness ) این واژه کاملا هم وزن و همپوش بر همتای انگلیسی خود است و در دانش ...
درشَمایی ( Darshamāyi ) از �در� ( ab ) و �شَمایی� ( sorptivity ) این واژه کاملا هم وزن و همپوش بر همتای انگلیسی خود است و در دانش و فن کاربرد فراو ...
درشَما ( Darshamā ) از �در� ( ab ) و �شَما� ( sorptive ) این واژه کاملا هم وزن و همپوش بر همتای انگلیسی خود است و در دانش و فن کاربرد فراوان داره. ...
درشَمش ( Bāzshamesh ) از �در� ( ab ) و �شَمش� ( sorption ) این واژه کاملا هم وزن و همپوش بر همتای انگلیسی خود است و در دانش و فن کاربرد فراوان دا ...
بازشَمش ( Bāzshamesh ) از �باز� ( re ) و �شَمش� ( sorption ) این واژه کاملا هم وزن و همپوش بر همتای انگلیسی خود است و در دانش و فن کاربرد فراوان ...
بازشَما ( Bāzshamā ) از �باز� ( Re ) و �شَما� ( sorptive ) این واژه کاملا هم وزن و همپوش بر همتای انگلیسی خود است و در دانش و فن کاربرد فراوان دا ...
همتای Geohazard
زامآپه ها ( Zāmāpe - hā ) از �زام� ( geo ) و �آپه ها� ( hazard ) این واژه هم وزن و همپوش بر همتای انگلیسی خود است و در دانش و فن کاربرد فراوان دا ...
زامآپه ( Zāmāpe ) از �زام� ( geo ) و �آپه� ( hazard ) این واژه هم وزن و همپوش بر همتای انگلیسی خود است و در دانش و فن کاربرد فراوان داره. • سایِن ...
زامنگاریکال ( Zāmnegāricāl ) از �زامنگاری� ( geography ) و �ایک� ( همریشه با ic ) و �آل� ( همریشه با al ) این واژه کاملا هم وزن و همپوش بر همتای ا ...
زامدیسال ( Zāmdisāl ) • سایِن ها ( nuances ) رو باهم جابجا نشناسیم.
زامدیس ها ( Zāmdis - hā ) • سایِن ها ( nuances ) رو باهم جابجا نشناسیم.
زامراهبردیک ( Zāmrāhbordic ) واژه ی �زامراهبرد� و جداشدگانِ اون، در نوشتارهای دانشیک و فنی بارها بکار رفتند. • سایِن ها ( nuances ) رو باهم جابجا ...
زامکانونیک ( Zāmkānunic ) واژه ی �زامکانون� و جداشدگانِ اون، در نوشتارهای دانشیک و فنی بارها بکار رفتند. • سایِن ها ( nuances ) رو باهم جابجا نشن ...
آدازشال ( Ādāzeshāl ) واژه ی �آداختن� و جداشدگانِ اون، در نوشتارهای دانشیک و فنی بارها بکار رفتند. • سایِن ها ( nuances ) رو باهم جابجا نشناسیم.
بازتراخته ( Bāztarākhte ) واژه ی �بازتراختن� و جداشدگانِ اون، در نوشتارهای دانشیک و فنی بارها بکار رفتند. • سایِن ها ( nuances ) رو باهم جابجا نش ...
بازترازی ( Bāztarāzi ) واژه ی �بازتراختن� و جداشدگانِ اون، در نوشتارهای دانشیک و فنی بارها بکار رفتند. • سایِن ها ( nuances ) رو باهم جابجا نشناس ...
بازتراختن ( Bāztarākhtan ) از �باز� ( re ) و �تراختن� ( balance ) ؛ روی هم رفته به معنی تراختن یا ترازسازیِ دوباره است. واژه ی �بازتراختن� و جدا ...
فروکُنش هر واژه باید یک معنا داشته باشه؛ نه اینکه مثلاً واژه ی �عدول� رو دربرابر چند واژه ی انگلیسی بکار ببریم؛ این یعنی اینکه ما برای سایِن ها ( nua ...
همتای explode
اسکفته ( Oskafte )
آگَربش از فرهنگ ریشه شناختی اخترشناسی و اخترفیزیک
زامنگاری ( Zāmnegāri )
امروز در پارسی، هم مانگ بکار می ره و هم ماه؛ و معانی اونها از هم جدا شدند. ماه: دوازده یک هر سال 📅 مانگ: کره ی مانگ 🌕 امروزگار خوشبختانه بی ابهام ...
گرز ( Gerz )
آرز ( Āraz )
اُرتانگاریک ( Ortānegāric )
بازیاختن آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم باز: re یاختن: ject واژه های مشترک هندواروپایی رو چرند ترجمه نکنیم
بازیازش چه واژه های تکراری و بی ربطی اینجا هست؛ صد بار هرکدوم رو برای هر واژه ی انگلیسی بکار بردید؛ باز هم واژه های تکراری که معنی اونها رو میدن بکا ...
درون نت ( Darunnet )
درون استات ( Darunestāt )
بَسپاریک ( Baspāric )
بلنگاریکانه ( Bolnegāricāne )
بلنگاریک ( Bolnegāric )
بلنگار Bolnegār چه چرت وپرت های بی ربطی اینجا دارم می بینم؛ خاک بر سر ما که پیشوند همریشه ای با poly در زبان مون داریم و بجای اینکه خیلی درست و شیک ...
پژانپژوهنده ( Pazhānpazhuhande )
پَژانیدهانه ( Pazhānidehane )
پَژانیدگی ( Pazhānidegi )
پَژانیده ( Pazhānide )
پَژانا ( Pazhānā )
پَژان �Opinion� با �عقیده� یکی نیست. پَژان یا opinion نگری ست که پس از بررسی و تایید دانشی می تونه به باشا �fact� تبدیل بشه اما عقیده یا باوره، نگر ...
همتای informational ( ازدایش ( information ) آل ( همریشه با al )
همتای informatic
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: ابربزرگراه اطلاعاتی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Abarbozorgrāhe ettelāāti • ⚫ ...
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: اطلاعاتانه • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ettelāātāne • ⚫ همه ی پیشنهادها براب ...
اَزدایشال ( اَزدایش پسوند آل ) ( Azdāyeshāl )
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: اطلاعات • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ettelāāt • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده ...
ماگمای پِرمارال ( Māgmāye permārāl )
دوران پِرمارال ( Dorāne permārāl )
پِرمارال ( Permārāl )
افسوسا که چنین نهاد مهندی همچون فرهنگستان زبان و ادب پارسی، بی ربط ترین واژه رو برای �برند� برابر نهاده. ویژند از مصدر �ویژیدن� بارها بجای واژگان انگ ...
شگفته که اینهمه کاربر و مترجم نمی فهمند که همتای پارسیِ retaliate وازشتن و وازَرش و و وازَریدن هست. ترجمه های کم ربط و ناپَرسونی که اینهمه نفر گفتند ...
نهاده
به گفته ی فرهنگستان زبان و ادب پارسی، سرور والا با سپاس از این نهاد
جدا کردن، گُساندن
پِرمار
پَسوارایی
توانسته
ستاکنامِ کَردیک نیاختن نیاز شدن
دقیق، precise
سنجیدار
دماگ
شمال
مورد نیاز
پَرویز
ژیرا
برساخته
برتن
ستاکنامِ پرواختن، پرواز کردن، پروازیدن
گسترسینگی
خودبازداشت
ستاکنام
دستاوری
رابیدن، عبر داشتن
دستاور
راستنما
دریافته
سردگر
جایگان
کاروندگردان
همگفتاری
تئوریک
نگرنده
بیشترینی، بیشتریگی
کوچمرگ
کوچمرگی
Literally
واقعا
راستچمارانه، راستچمارواژگانه
تصادفا
به رطوبت
واکشیده
واکِشنده
گردان
مقدس
سپارش کردن
جلب کردن
ناواضح و ناروشن
استنباط
چندی نادان و گُوه خرد هر واژه ی دیرینه و کهنی که در پارسی می بینند، ترکی می پندارند. ننگ بر این سنده گویان!
نیاز شده
گویی نبوده است
هموند
جداسانی
جداسان