promotional

جمله های نمونه

1. In a bold promotional stunt for the movie, he smashed his car into a passing truck.
[ترجمه امیر] در یک تبلیغات خفن برای یک فیلم, او ماشین خودش را به یک کامیون در حال گذر کوباند.
|
[ترجمه گوگل]او در یک شیرین کاری تبلیغاتی جسورانه برای این فیلم، ماشین خود را به یک کامیون در حال عبور کوبید
[ترجمه ترگمان]، توی یه شیرین کاری بزرگ برای فیلم ماشینش رو به یه ماشین رد و بدل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. More details are given in our promotional leaflet.
[ترجمه گوگل]جزئیات بیشتر در بروشور تبلیغاتی ما آورده شده است
[ترجمه ترگمان]جزئیات بیشتری در بروشور تبلیغاتی ما داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The writer recently went on a promotional tour of his homeland.
[ترجمه گوگل]این نویسنده اخیراً به یک تور تبلیغاتی در میهن خود رفته است
[ترجمه ترگمان]نویسنده به تازگی به سفر تبلیغاتی خود در سرزمین خود ادامه داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The firm produceda short promotional video.
[ترجمه گوگل]این شرکت یک ویدیوی تبلیغاتی کوتاه تولید کرد
[ترجمه ترگمان]این شرکت یک ویدئوی تبلیغاتی کوتاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The latest promotional material is all part of a recruitment drive.
[ترجمه گوگل]آخرین مطالب تبلیغاتی همه بخشی از یک انگیزه استخدام است
[ترجمه ترگمان]آخرین مطالب تبلیغاتی بخشی از یک محرک کارمند یابی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. New regulations on amateurism allow payment for promotional work.
[ترجمه گوگل]مقررات جدید در مورد آماتوریسم امکان پرداخت برای کارهای تبلیغاتی را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]مقررات جدید در مورد amateurism مجاز به پرداخت برای کار تبلیغاتی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His promotional chances were spiked.
[ترجمه گوگل]شانس تبلیغاتی او افزایش یافت
[ترجمه ترگمان] شانس اولیه اون مسموم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The school made a short promotional video.
[ترجمه گوگل]مدرسه یک ویدیوی تبلیغاتی کوتاه ساخت
[ترجمه ترگمان]این مدرسه یک ویدئوی تبلیغاتی کوتاه تهیه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You can use the logo in all your promotional material.
[ترجمه گوگل]شما می توانید از لوگو در تمام مطالب تبلیغاتی خود استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید از لوگو در تمام مطالب تبلیغاتی خود استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And so I did promotional work for these books.
[ترجمه گوگل]و بنابراین کار تبلیغاتی برای این کتاب ها انجام دادم
[ترجمه ترگمان]و به همین خاطر من کاره ای اولیه رو برای این کتاب ها انجام دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In a promotional brochure, one company shows bidets in photographs of model rooms without directing specific attention to them.
[ترجمه گوگل]در یک بروشور تبلیغاتی، یک شرکت بیدها را در عکس‌های اتاق‌های مدل نشان می‌دهد بدون اینکه توجه خاصی به آن‌ها معطوف شود
[ترجمه ترگمان]در بروشور تبلیغاتی، یک شرکت bidets را در عکس هایی از اتاق های مدل بدون توجه خاص به آن ها نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A promotional campaign targeting new customers as well existing shoppers is expected at the launch.
[ترجمه گوگل]یک کمپین تبلیغاتی با هدف قرار دادن مشتریان جدید و همچنین خریداران فعلی در زمان راه اندازی انتظار می رود
[ترجمه ترگمان]یک کمپین تبلیغاتی که مشتریان جدیدی را هدف قرار می دهد، از خریداران فعلی انتظار می رود که در حال راه اندازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The promotional activities of dealers and certain critics became more brazen as the decade proceeded.
[ترجمه گوگل]فعالیت های تبلیغاتی دلالان و منتقدان خاص با گذشت دهه گستاخانه تر شد
[ترجمه ترگمان]فعالیت های تبلیغاتی فروشندگان و منتقدان مسلم تا این دهه جسورانه تر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thus, a positive, promotional role is given to state welfare, where services are provided as of right to all citizens.
[ترجمه گوگل]بنابراین، نقش مثبت و ترویجی به رفاه دولت داده می شود، جایی که خدمات به عنوان حق به همه شهروندان ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، یک نقش مثبت و تبلیغاتی به رفاه کشور داده می شود که در آن خدمات به عنوان حق همه شهروندان ارائه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of publicizing, of advancement; of encouragement, of fostering; of an enterprise, of an initiative
promotional events or ideas are designed to increase the sales of a product or service.

پیشنهاد کاربران

تبلیغاتی، بازاریابی
Promotional videos
ویدئوهای تبلیغاتی
promotional activities
فعالیت های تبلیغتی
Hello Mr. MirKarimi.
This is Nasrin. Astudent of MA in English Teaching.
Hope you fine.
I wish you wrote the meaning of them
too.
Thanks
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : promote
اسم ( noun ) : promotion / promoter
صفت ( adjective ) : promotional
قید ( adverb ) : _
مخصوص تبلیغ، تبلیغی
ترویجی
پیشبردی
تبلیغاتی
نمایشی
ترقی_بالابرنده
ترفیع
تبلیغاتی

بپرس