exploded

جمله های نمونه

1. it exploded in a second
در یک آن منفجر شد.

2. the audience exploded with laughter
حاضران از خنده ترکیدند.

3. the bomb exploded on impact
بمب به مجرد اصابت منفجر شد.

4. the grenade bounced twice and exploded
نارنجک دو بار جهش کرد و منفجر شد.

5. they mined under enemy fortifications and exploded it
آنها زیر استحکامات دشمن نقب زدند و آن را منفجر کردند.

6. The firework exploded in his hand.
[ترجمه گوگل]آتش بازی در دستش منفجر شد
[ترجمه ترگمان]وسیله آتش بازی در دستش منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fortunately the house was empty when the bomb exploded .
[ترجمه گوگل]خوشبختانه خانه خالی بود که بمب منفجر شد
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه خانه وقتی منفجر شد که بمب منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bomb disposal experts exploded the device under controlled conditions.
[ترجمه گوگل]کارشناسان خنثی سازی بمب دستگاه را تحت شرایط کنترل شده منفجر کردند
[ترجمه ترگمان]کارشناسان خنثی سازی بمب این وسیله را تحت شرایط کنترل شده منفجر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A 100-pound bomb exploded/went off today, injuring three people.
[ترجمه گوگل]بمب 100 پوندی امروز منفجر شد/منفجر شد و سه نفر مجروح شدند
[ترجمه ترگمان]یک بمب ۱۰۰ پوندی منفجر شد و امروز منفجر شد و سه نفر را زخمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A bomb exploded at one of London's busiest railway stations this morning.
[ترجمه گوگل]صبح امروز یک بمب در یکی از شلوغ ترین ایستگاه های راه آهن لندن منفجر شد
[ترجمه ترگمان]امروز صبح بمبی در یکی از شلوغ ترین ایستگاه های قطار لندن منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When the boiler exploded many people were injured.
[ترجمه گوگل]هنگامی که دیگ بخار منفجر شد بسیاری از مردم مجروح شدند
[ترجمه ترگمان]وقتی دیگ بخار منفجر شد، بسیاری از مردم مجروح شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A bomb planted in a garbage can exploded early today.
[ترجمه گوگل]بمبی که در سطل زباله کار گذاشته شده بود امروز صبح منفجر شد
[ترجمه ترگمان]بمبی که در یک سطل زباله کار گذاشته شده بود، امروز می تواند منفجر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The bomb and other explosive exploded.
[ترجمه گوگل]بمب و مواد منفجره دیگر منفجر شد
[ترجمه ترگمان]بمب و مواد منفجره دیگر منفجر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• shattered, burst, detonated, destroyed, blown to pieces; parts illustrated separately but in proper relation to one another (in a technical drawing)

پیشنهاد کاربران

☑️ اُسکَفته
اسکفته
( Oskafte )
🇮🇷 همتای پارسی: اُسکَفته 🇮🇷
فوران کردن ( آتشفشان )
گسترش یافت
گسترده شد
منفجرشد

بپرس