abused


معنی: خوار

مترادف ها

خوار (صفت)
abject, contemptible, debased, degraded, despicable, abused, wretched, hangdog

پیشنهاد کاربران

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: سوءکاربُرده

⚫ نگارش به خط لاتین: Sukārborde

⚫ آمیخته از: سوءکاربُردن ( Abuse ) و �اسم مفعول� ( ed )
...
[مشاهده متن کامل]


⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

آزار دیده
آسیب دیده
صدمه دیده
مجروح
کسی/چیزی که باهاش بدرفتاری شده
کسی/چیزی که ازش سوءاستفاده شده
( این کلمه، مگر این که در جایگاه فعل گذشته استفاده بشه، نباید به صورت فعل معنی بشه. پس معادلهایی مثل بدرفتاری کردن، تجاوز کردن، استثمار و. . . صحیح نیستن و معادل کلمه ی abuse هستن که یک فعل است، نه abused. )
...
[مشاهده متن کامل]

بد رفتاری کردن
سوءاستفاده شده
فحاشی، توهین
تجاوزکردن بکسی
آزار.
اذیت
بزهکار
گفتمان
سوءاستفاده
استثمار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس