abused
معنی: خوار

مترادف ها
خوار (صفت)
abject, contemptible, debased, degraded, despicable, abused, wretched, hangdog
پیشنهاد کاربران
استثمار
سوءاستفاده
گفتمان
بزهکار
آزار.
اذیت
اذیت
تجاوزکردن بکسی
فحاشی، توهین
سوءاستفاده شده
بد رفتاری کردن
آزار دیده
آسیب دیده
صدمه دیده
مجروح
کسی/چیزی که باهاش بدرفتاری شده
کسی/چیزی که ازش سوءاستفاده شده
( این کلمه، مگر این که در جایگاه فعل گذشته استفاده بشه، نباید به صورت فعل معنی بشه. پس معادلهایی مثل بدرفتاری کردن، تجاوز کردن، استثمار و. . . صحیح نیستن و معادل کلمه ی abuse هستن که یک فعل است، نه abused. )
آسیب دیده
صدمه دیده
مجروح
کسی/چیزی که باهاش بدرفتاری شده
کسی/چیزی که ازش سوءاستفاده شده
( این کلمه، مگر این که در جایگاه فعل گذشته استفاده بشه، نباید به صورت فعل معنی بشه. پس معادلهایی مثل بدرفتاری کردن، تجاوز کردن، استثمار و. . . صحیح نیستن و معادل کلمه ی abuse هستن که یک فعل است، نه abused. )