investable

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of invest.

جمله های نمونه

1. And in equities, the investable universe has expanded up and down the value chain.
[ترجمه گوگل]و در سهام، جهان سرمایه پذیر زنجیره ارزش را بالا و پایین گسترش داده است
[ترجمه ترگمان]و در برابری، جهان investable به بالا و پایین زنجیره ارزش گسترش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The population of the superrich, or those with $30 million or more in investable assets, increased 8% last year globally, while their fortunes grew by a disproportionate 5%.
[ترجمه گوگل]جمعیت ابرثروتمندان یا کسانی که دارایی‌های قابل سرمایه‌گذاری 30 میلیون دلار یا بیشتر دارند، در سال گذشته 8 درصد در سطح جهان افزایش یافت، در حالی که دارایی آنها به میزان نامتناسب 5 درصد افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]جمعیت of، یا آن هایی که ۳۰ میلیون دلار یا بیشتر در دارایی های investable دارند، در سال گذشته ۸ درصد افزایش یافته است در حالی که سرمایه آن ها به میزان ۵ % افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It legitimises South Africa as a future global power and as an investable country," Zonis said.
[ترجمه گوگل]زونیس گفت که آفریقای جنوبی را به عنوان یک قدرت جهانی آینده و به عنوان یک کشور سرمایه‌پذیر مشروعیت می‌بخشد
[ترجمه ترگمان]Zonis گفت: \" این کشور آفریقای جنوبی را به عنوان یک قدرت جهانی آینده و یک کشور investable در نظر می گیرد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The survey was conducted online from February 17 to March 1 among respondents who had university or post-graduate educations, were ages 25 to 6and had at least $100, 000 of investable assets.
[ترجمه گوگل]این نظرسنجی از 17 فوریه تا 1 مارس در میان پاسخ دهندگانی که دارای تحصیلات دانشگاهی یا فوق لیسانس بودند، 25 تا 6 سال سن داشتند و حداقل 100000 دلار دارایی قابل سرمایه گذاری داشتند، به صورت آنلاین انجام شد
[ترجمه ترگمان]این نظرسنجی از ۱۷ فوریه تا ۱ مارس در میان پاسخ دهندگانی انجام شد که تحصیلات دانشگاهی یا تحصیلات دانشگاهی داشتند، ۲۵ تا ۶ سال سن داشتند و حداقل ۱۰۰ دلار از دارایی های investable را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But the course of economic globalization and the change of transregional investable development make this tendency seriously, and make tax jurisdiction of resource land weakened.
[ترجمه گوگل]اما سیر جهانی شدن اقتصادی و تغییر توسعه سرمایه‌پذیر فرامنطقه‌ای این گرایش را جدی می‌گیرد و صلاحیت مالیاتی زمین منابع را تضعیف می‌کند
[ترجمه ترگمان]اما دوره جهانی شدن اقتصاد و تغییر توسعه پایدار investable این گرایش را جدی می گیرد و حوزه اختیارات مالیاتی زمین منابع را تضعیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Here's how you become an accredited investor: you have $1 million dollars in investable -that's not including your house, it's in investable assets.
[ترجمه گوگل]در اینجا نحوه تبدیل شدن به یک سرمایه گذار معتبر آمده است: شما یک میلیون دلار سرمایه گذاری دارید - که شامل خانه شما نمی شود، بلکه در دارایی های قابل سرمایه گذاری است
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب شما یک سرمایه گذار معتبر هستید: ۱ میلیون دلار در investable وجود دارد که شامل خانه شما نیست، بلکه در املاک investable نیز هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Increasingly, emerging economies produce not only huge savings but also investable financial assets.
[ترجمه گوگل]به طور فزاینده ای، اقتصادهای نوظهور نه تنها پس انداز بزرگ بلکه دارایی های مالی قابل سرمایه گذاری را نیز تولید می کنند
[ترجمه ترگمان]اقتصادهای نوظهور به طور فزاینده ای، نه تنها پس انداز زیادی را تولید می کنند بلکه دارایی های مالی investable نیز تولید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The third part of the program is technical assistance to be provided by the Bank to help countries develop more investable local bond markets.
[ترجمه گوگل]بخش سوم این برنامه کمک های فنی است که توسط بانک برای کمک به کشورها برای توسعه بازارهای اوراق قرضه محلی قابل سرمایه گذاری بیشتر ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]بخش سوم این برنامه کمک تکنیکی است که بانک برای کمک به کشورها برای توسعه بیشتر بازارهای اوراق قرضه داخلی ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• may be invested

پیشنهاد کاربران

قابل سرمایه گذاری
سرمایه پذیر
مناسب برای سرمایه گذاری

بپرس