elasticity

/ˌiˌlæˈstɪsəti//ˌelæˈstɪsɪti/

معنی: قابلیت ارتجاعی
معانی دیگر: کشداری، کشسانی، کشایندی، جهمندی، کشمندی، (اقتصاد - میزان نوسان عرضه و تقاضای یک کالا یا خدمت در برابر تغییر قیمت) کشش، حساسیت در برابر تغییر قیمت، سبکروحی، انعطاف پذیری، نشاط و حرارت، خم پذیری، نرمش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the condition or quality of being elastic, as in texture.
مشابه: resilience, spring, stretch

(2) تعریف: flexibility; adaptability.

(3) تعریف: in economics, the degree to which changes in price cause changes in supply or demand for goods or services.
مشابه: resilience

جمله های نمونه

1. elasticity of supply
کشش عرضه

2. the elasticity of car tires
کشسانی تایر اتومبیل

3. modulus of elasticity
ضریب کشسانی

4. the body's skin loses its elasticity because of aging
پوست بدن در اثر سالمندی،کشسانی خود را از دست می دهد.

5. There is some elasticity in our plans - nothing has been firmly decided yet.
[ترجمه گوگل]در برنامه های ما انعطاف پذیری وجود دارد - هنوز هیچ چیز به طور قطعی تصمیم گیری نشده است
[ترجمه ترگمان]در نقشه ما some وجود دارد - هیچ چیز قطعی نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As the skin grows older it loses its elasticity.
[ترجمه گوگل]با افزایش سن پوست خاصیت ارتجاعی خود را از دست می دهد
[ترجمه ترگمان]وقتی پوست بزرگ تر می شود، الاستیسیته خود را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The skin eventually loses its elasticity.
[ترجمه گوگل]پوست در نهایت خاصیت ارتجاعی خود را از دست می دهد
[ترجمه ترگمان]پوست در نهایت الاستیسیته خود را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The toughness, lightness, strength, and elasticity of whalebone gave it a wide variety of uses.
[ترجمه گوگل]چقرمگی، سبکی، استحکام و خاصیت ارتجاعی استخوان نهنگ کاربردهای متنوعی به آن داده است
[ترجمه ترگمان]چقرمگی، سبک، قدرت و الاستیسیته استخوان وال به طور وسیعی از آن استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The elasticity values faced by individual developing countries vary greatly as a function, firstly, of their size.
[ترجمه گوگل]مقادیر کشش با کشورهای در حال توسعه به شدت متفاوت است، اولاً، اندازه آنها
[ترجمه ترگمان]مقادیر ارتجاعی که توسط کشورهای در حال توسعه فردی با آن روبرو هستند، به اندازه یک تابع، ابتدا با اندازه آن ها متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Elasticity applies not just to consumer demand but to product supply as well.
[ترجمه گوگل]کشش نه تنها برای تقاضای مصرف کننده بلکه برای عرضه محصول نیز صدق می کند
[ترجمه ترگمان]Elasticity نه تنها برای تقاضای مصرف کننده بلکه برای عرضه محصول نیز صادق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Classical elasticity assumes this to be the case and it has been very successful with continuous media.
[ترجمه گوگل]الاستیسیته کلاسیک این را فرض می کند و با رسانه های پیوسته بسیار موفق بوده است
[ترجمه ترگمان]ارتجاعی کلاسیک این امر را در نظر می گیرد و با رسانه های پیوسته بسیار موفقیت آمیز بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But having so little elasticity, that crust has also begun to crack.
[ترجمه گوگل]اما با داشتن خاصیت ارتجاعی بسیار کم، پوسته نیز شروع به ترک خوردن کرده است
[ترجمه ترگمان]اما با وجود کشش کم، پوسته نیز شروع به ترک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To whiten and add elasticity to icing for piping purposes, a squeeze of lemon juice is used.
[ترجمه گوگل]برای سفید کردن و افزایش خاصیت کشسانی به آیسینگ برای لوله کشی، از آب لیمو استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]برای سفید کردن و اضافه کردن الاستیسیته به یخ زدایی برای اهداف لوله کشی، استفاده از عصاره لیمو استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It needs time to regain its normal elasticity and reduce in size so a period of loose stools is often desirable.
[ترجمه گوگل]به زمان نیاز دارد تا حالت ارتجاعی طبیعی خود را بازیابد و اندازه آن کاهش یابد، بنابراین یک دوره مدفوع شل اغلب مطلوب است
[ترجمه ترگمان]نیاز به زمان دارد که کشش طبیعی خود را بازیابد و اندازه آن را کاهش دهد، بنابراین یک دوره از stools آزاد اغلب مطلوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Elasticity is important: I do not always prefer a line which stretches the least.
[ترجمه گوگل]خاصیت ارتجاعی مهم است: من همیشه خطی را ترجیح نمی دهم که کمترین کشش را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]Elasticity مهم است: من همیشه یک خط را ترجیح نمی دهم که حداقل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابلیت ارتجاعی (اسم)
elasticity

تخصصی

[حسابداری] کشش ؛ حساسیت
[شیمی] کشسانی
[عمران و معماری] الاستیسیته - ارتجاعی - کشسانی - برجهندگی - قابلیت ارتجاع - انعطاف پذیری - جهمندی - کشواری - نوانی
[مهندسی گاز] خاصیت ارتجائی
[زمین شناسی] الاستیسیته خاصیت تغییرشکل سنگ دربرابر تاثیرنیروهای خارجی وبرگشت پذیری آن به حالت اولیه راگویند.
[نساجی] کشسانی- ارتجاعیت - الاستیسیته
[ریاضیات] حالت ارتجاعی، ارتجاع پذیری، قابلیت ارتجاع، کشسانی، جهمندی، کشش، ویژگی ارتجاعی
[پلیمر] کشسانی، ظرفیت مواد برای جبران اندازه و شکل پس از تغییر شکل
[آمار] کشسانی

انگلیسی به انگلیسی

• stretchiness, elastic quality
elasticity is the ability to change and adapt in order to suit new circumstances or conditions as they arise.
elasticity is also the ability of a material or substance to return to its original shape and size after it has been stretched.

پیشنهاد کاربران

کشسانی
( Keshsāny )
elasticity ( ژئوفیزیک )
واژه مصوب: کِشسانی
تعریف: قابلیت بازگشت ماده به شکل و اندازۀ اول، پس از حذف نیروهای وارد بر آن
کشش پذیری در علم اقتصاد ؛ مثل کشش پذیری عرضه یا کشش پذیری تقاضا نسبت به تغییر قیمتها
کشسانی

بپرس