monoplane

/ˈmɑːnəˌplen//ˈmɒnəpleɪn/

معنی: هواپیمای یک باله
معانی دیگر: (هواپیما و غیره) یک بال، یک باله، تکبال (در برابر: دوباله biplane)

جمله های نمونه

1. He was killed when his monoplane stalled and dived into the ground.
[ترجمه گوگل]زمانی که هواپیمای تک هواپیمایش متوقف شد و در زمین فرو رفت، کشته شد
[ترجمه ترگمان]وقتی که his از حرکت ایستاد و به زمین فرو رفت، کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The huge monoplane had to achieve a speed of fifty miles an hour to become airborne.
[ترجمه گوگل]تک هواپیمای عظیم باید به سرعت پنجاه مایل در ساعت می رسید تا بتواند در هوا معلق شود
[ترجمه ترگمان]The بزرگ مجبور بودند به سرعت ۵۰ مایل در ساعت برسند تا هوابرد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He designed a small single-seat monoplane which could be used for little but fun flying and possibly racing.
[ترجمه گوگل]او یک هواپیمای تک سرنشین کوچک طراحی کرد که می توانست برای پروازهای کوچک اما سرگرم کننده و احتمالاً مسابقه استفاده شود
[ترجمه ترگمان]او یک صندلی کوچک تک منظوره را طراحی کرد که می توانست برای پرواز کوچک اما سرگرم کننده و احتمالا مسابقه استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Leon Levavasseur's Antoinette monoplane of 19
[ترجمه گوگل]تک هواپیمای 19 آنتوانت لئون لوواسور
[ترجمه ترگمان]آنتوانت آنتوانت monoplane ۱۹ ساله بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We all are monoplane wing angel, only then hugs, can soar.
[ترجمه گوگل]همه ما فرشته بال تک هواپیما هستیم، فقط در این صورت است که بغل کردن، می تواند اوج بگیرد
[ترجمه ترگمان]همه ما فرشته بال هستیم، فقط در آغوش می گیریم و می تونیم پرواز کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Monoplane flying angels need to embrace.
[ترجمه گوگل]فرشتگان پرواز تک هواپیما باید در آغوش بگیرند
[ترجمه ترگمان]فرشته پرواز فرشتگان به آغوش گرفتن نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This new plane was a beautiful monoplane characterized by a streamline frontal area.
[ترجمه گوگل]این هواپیمای جدید یک تک هواپیمای زیبا بود که مشخصه آن یک منطقه جلویی ساده بود
[ترجمه ترگمان]این صفحه جدید یک monoplane زیبا بود که با یک ناحیه پیشانی صاف و ساده شناخته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Louis Bleriot flew his monoplane across the English Channel, in 3 5 minutes.
[ترجمه گوگل]لویی بلریوت هواپیمای تک هواپیمای خود را در عرض 3 و 5 دقیقه از کانال مانش عبور داد
[ترجمه ترگمان]لویی Bleriot در عرض ۳ دقیقه از کانال مانش عبور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is used to. flying in a monoplane.
[ترجمه گوگل]او عادت کرده است پرواز در یک هواپیمای تک هواپیما
[ترجمه ترگمان]عادت کرده که این کار را بکند به پرواز در a
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was delighted to coax the monoplane to 330 m. p. h.
[ترجمه گوگل]او خوشحال بود که هواپیمای تک هواپیما را به 330 متر رساند پ ساعت
[ترجمه ترگمان]او خوشحال بود که او را متقاعد کرده بود تا مرا متقاعد کند که او را متقاعد کنم پی اچ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. During 1909-19 Charles Fletcher, Works manager, designed and built a monoplane and a biplane.
[ترجمه گوگل]در طول 1909-1919 چارلز فلچر، مدیر کار، یک هواپیمای تک هواپیما و یک هواپیمای دوباله را طراحی و ساخت
[ترجمه ترگمان]در طول ۱۹۰۹ - ۱۹ چارلز فلچر، مدیر کار، یک monoplane و یک biplane را طراحی و ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Of all-metal construction, the Firefly F. I was a cantilever low-wing monoplane with an alclad-covered monocoque fuselage.
[ترجمه گوگل]Firefly F I با ساختار تمام فلزی یک هواپیمای تک بال پایین کنسولی با بدنه مونوکوک پوشیده شده از آلکلاد بود
[ترجمه ترگمان]از همه ساخت فلزی، the F من یک monoplane low cantilever با یک بدنه monocoque alclad - بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Had heard a fable: Each people all are the monoplane wing angel.
[ترجمه گوگل]افسانه ای شنیده بود: همه مردم فرشته بال تک هواپیما هستند
[ترجمه ترگمان]داستانی شنیده بود: هر کس فرشته بال monoplane است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هواپیمای یک باله (اسم)
parasol, monoplane

تخصصی

[عمران و معماری] هواپیمای یکباله

انگلیسی به انگلیسی

• airplane with a single wing extending to both sides of the plane

پیشنهاد کاربران

تکهَوما
( Takhavmā )
�تَک� ( mono ) و �هَوْما� ( plane )
monoplane ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: هواپیمای تک‏باله
تعریف: هواپیمایی که دارای یک بال است|||متـ . تک‏باله

بپرس