embarkation

/ˌembarˈkeɪʃn̩//ˌembɑːˈkeɪʃn̩/

سوارکشتی شدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or an instance of embarking.

جمله های نمونه

1. Embarkation was scheduled for just after 4 pm.
[ترجمه گوگل]قرار بود ساعت بعدازظهر سوار شدن به کشتی انجام شود
[ترجمه ترگمان]این برنامه قرار بود درست بعد از ۴ بعد از ظهر به پایان برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You'll be asked for those documents on embarkation.
[ترجمه گوگل]در هنگام سوار شدن از شما آن مدارک خواسته می شود
[ترجمه ترگمان]تو از اون اسناد در embarkation درخواست خواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Embarkation will be at 14:20 hours.
[ترجمه گوگل]ساعت 14:20 حرکت خواهد بود
[ترجمه ترگمان]Embarkation ساعت ۱۴: ۲۰ ساعت برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Goldilocks' embarkation on her voyage of self-discovery begins with her trying to peek into the bears' house.
[ترجمه گوگل]سفر گلدیلاکز در سفر خود یابی با تلاش او برای نگاه کردن به خانه خرس ها آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]Goldilocks که در سفر خود با کشتی عازم شد با تلاش او شروع به نگاه کردن به داخل خانه خرس ها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There are around 30 ports of embarkation in America alone.
[ترجمه گوگل]تنها در آمریکا حدود 30 بندر برای کشتی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تنها در آمریکا حدود ۳۰ بندر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lisbon became the great embarkation point.
[ترجمه گوگل]لیسبون به نقطه بزرگ کشتی تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]لیسبون به بندر بزرگ embarkation تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Plese give me an embarkation card and custom declarario form.
[ترجمه گوگل]لطفاً یک کارت سواری و فرم اظهارنامه سفارشی به من بدهید
[ترجمه ترگمان]Plese به من یک کارت embarkation و فرم declarario سفارش بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. May I have another embarkation card?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم کارت سواری دیگری داشته باشم؟
[ترجمه ترگمان]میشه یه کارت بارگیری دیگه هم داشته باشم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Please write your address on your embarkation card.
[ترجمه گوگل]لطفا آدرس خود را روی کارت سواری خود بنویسید
[ترجمه ترگمان]لطفا نشانی خود را روی کارت your بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fast embarkation, have river heart thief here, cannot long stop.
[ترجمه گوگل]سوار شدن سریع، دزد قلب رودخانه را در اینجا داشته باشید، نمی توانید مدت زیادی متوقف شوید
[ترجمه ترگمان]سریع حرکت کنید، اینجا دزد قلبی داشته باشید، اینجا توقف طولانی نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Passport and embarkation card, please.
[ترجمه گوگل]گذرنامه و کارت ورود لطفا
[ترجمه ترگمان] پاسپورت و کارت embarkation، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Passport and Embarkation Card, please.
[ترجمه گوگل]گذرنامه و کارت سواری لطفا
[ترجمه ترگمان]لطفا کارت گذرنامه و Embarkation را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The engine allows shutdown just 30 seconds after landing and the rotor brake means safe passenger embarkation shortly afterwards.
[ترجمه گوگل]موتور فقط 30 ثانیه پس از فرود خاموش می شود و ترمز روتور به معنای سوار شدن ایمن مسافر در مدت کوتاهی پس از آن است
[ترجمه ترگمان]موتور این کار را فقط ۳۰ ثانیه بعد از رسیدن به اسکله مجاز می کند و بلافاصله پس از آن ترمز روتور به معنای تخلیه ایمن مسافر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On today's cruise ships, you have to have a lifeboat drill within twenty - four hours of embarkation.
[ترجمه گوگل]در کشتی‌های کروز امروزی، شما باید در عرض بیست و چهار ساعت پس از سوار شدن، یک تمرین قایق نجات داشته باشید
[ترجمه ترگمان]در کشتی های تفریحی امروز، شما باید یک دریل قایق نجات در عرض بیست و چهار ساعت سوار بر بارگیری داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] عزیمت با کشتی ؛ حمل با کشتی

انگلیسی به انگلیسی

• act of boarding a boat, going aboard, putting on board a ship

پیشنهاد کاربران

embarkation ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: سوار شدن
تعریف: فرایندی که در طی آن خدمه و مسافران وارد کشتی می شوند |||متـ . سوارش1
عزیمت، رهسپاری
سوار کشتی شدن

بپرس