معنی: پشتیبان، عوضی، پشتیبانی کردنمعانی دیگر: پشتیبان، پشتیبانی کردن، 1- کمک کردن، پشتی کردن، تایید کردن، 2- عقب عقب رفتن، به قهقرا رفتن (back away و back out هم می گویند) 3- انباشته شدن (در اثر انسداد)
بررسی کلمه
اسم ( noun )
• (1)تعریف: an alternate, substitute, or copy kept in reserve.
- With that damage to her hard drive, it's lucky she created a backup for the document she was working on.
[ترجمه مستر من] با آن آسیب که به هارد دیسک او وارد شد، خوش شانس بود که یک پشتیبان از سندی که در حال کار بر روی آن بود، ایجاد کرد.
|
[ترجمه مهدی ندافیان] نساختن فایل پشتیبان می تواندسبب ازمیان رفتن داده هایتان شود
|
[ترجمه گوگل] با این آسیب به هارد دیسک او، خوشبختانه او یک نسخه پشتیبان برای سندی که روی آن کار می کرد ایجاد کرد [ترجمه ترگمان] با توجه به این خسارت به هارد دیسک شانس آورد که برای مدارکی که روش کار می کرد نیروی کمکی ایجاد کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: an accumulation or overflow caused by a blockage.
- a backup in traffic
[ترجمه گوگل] یک پشتیبان در ترافیک [ترجمه ترگمان] یه پشتیبانی تو ترافیک [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a sewage backup
[ترجمه گوگل] پشتیبان فاضلاب [ترجمه ترگمان] یه نیروی ذخیره فاضلاب [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• (1)تعریف: acting as a reserve; extra. • مشابه: reserve
- a backup baby-sitter
[ترجمه گوگل] یک پرستار بچه پشتیبان [ترجمه ترگمان] یه پرستار بچه پشتیبان [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: accompanying, as musicians.
- the singer and her backup band
[ترجمه گوگل] خواننده و گروه پشتیبانش [ترجمه ترگمان] خواننده و گروه پشتیبان [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to create and store a copy of (a computer file), often in a separate location, in case the original is damaged or lost.
- You could lose your data if you don't back up your files.
[ترجمه مستر من] با آن آسیب که به هارد دیسک او وارد شد، خوش شانس بود که یک پشتیبان از سندی که در حال کار بر روی آن بود، ایجاد کرد.
|
[ترجمه مهدی ندافیان] نساختن فایل پشتیبان می تواندسبب ازمیان رفتن داده هایتان شود
|
[ترجمه گوگل] اگر از فایل های خود نسخه پشتیبان تهیه نکنید، ممکن است اطلاعات خود را از دست بدهید [ترجمه ترگمان] اگه پرونده هات رو باز نکنی می تونی data رو از دست بدی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. backup plans
نقشه های ثانوی (کمکی)
2. a backup pilot
خلبان احتیاطی
3. we need backup forces
نیاز به نیروهای پشتیبان داریم.
4. the space capsule has a backup computer
کپسول فضایی دارای یک کامپیوتر زاپاس است.
5. The hospital has a backup generator in case there is a power failure.
[ترجمه رامین] سیگنال های رادیویی دریافتی از مرکز کهکشان، تئوری سیاهچاله را تایید میکنند.
|
[ترجمه گوگل]بیمارستان دارای یک ژنراتور پشتیبان در صورت قطع برق است [ترجمه ترگمان]بیمارستان ژنراتور پشتیبان دارد که در آن یک شکست قدرت وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We're going to need some professional backup for this project.
[ترجمه گوگل]برای این پروژه به یک پشتیبان حرفه ای نیاز داریم [ترجمه ترگمان]ما به یک پشتیبان حرفه ای برای این پروژه نیاز داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A backup copy of a computer program does not infringe copyright.
[ترجمه گوگل]یک نسخه پشتیبان از یک برنامه کامپیوتری حق چاپ را نقض نمی کند [ترجمه ترگمان]نسخه پشتیبان یک برنامه کامپیوتری، کپی رایت را نقض نمی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Always have a backup plan.
[ترجمه گوگل]همیشه یک برنامه پشتیبان داشته باشید [ترجمه ترگمان]همیشه یه نقشه جایگزین داشته باش [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Every part of the system has a backup.
[ترجمه گوگل]هر قسمت از سیستم یک نسخه پشتیبان دارد [ترجمه ترگمان]هر قسمت از سیستم، یه نیروی کمکی داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We had no computer backup and had to rely on old paper files to reconstruct the records.
[ترجمه گوگل]ما هیچ نسخه پشتیبان کامپیوتری نداشتیم و مجبور بودیم برای بازسازی سوابق به فایل های کاغذی قدیمی تکیه کنیم [ترجمه ترگمان]ما هیچ نیروی کمکی نداشتیم و مجبور بودیم به پرونده های قدیمی کاغذهای قدیمی اعتماد کنیم و اسناد را بازسازی کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I always keep a backup copy on disk.
[ترجمه گوگل]من همیشه یک نسخه پشتیبان روی دیسک نگه می دارم [ترجمه ترگمان]من همیشه یه نسخه پشتیبان رو روی دیسک نگه می دارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Remember, your colleagues are your backup system when things go wrong.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، همکاران شما سیستم پشتیبان شما هستند، زمانی که مشکل پیش میآید [ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که همکاران شما در زمانی که اوضاع خراب می شود، پشتیبان شما هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She once sang backup for Madonna.
[ترجمه گوگل]او یک بار برای مدونا بک آپ خواند [ترجمه ترگمان] یه بار برای \"مدونا\" یه نیروی کمکی رو اجرا کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He's a backup for the Dallas Cowboys.
[ترجمه گوگل]او یک پشتیبان برای دالاس کابوی است [ترجمه ترگمان]او پشتیبان دالاس Cowboys است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Six marksmen were chosen, one as a backup.
[ترجمه گوگل]شش تیرانداز انتخاب شدند، یکی به عنوان پشتیبان [ترجمه ترگمان]شش نفر از آن ها را به عنوان یک نیروی پشتیبانی انتخاب کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The traffic is starting to back up on the M2
[ترجمه گوگل]ترافیک در M2 شروع به پشتیبان گیری می کند [ترجمه ترگمان]رفت و آمد در ایالت شروع می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Radio signals received from the galaxy's centre back up the black hole theory.
[ترجمه گوگل]سیگنال های رادیویی دریافت شده از مرکز کهکشان از نظریه سیاه چاله پشتیبانی می کنند [ترجمه ترگمان]سیگنال های رادیویی دریافتی از مرکز کهکشان، تئوری سیاه چاله را باز می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. Make sure you back up your files.
[ترجمه گوگل]حتما از فایل های خود نسخه پشتیبان تهیه کنید [ترجمه ترگمان]حواست رو جمع کن که پرونده هات رو باز کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. The bus had to back up and turn round.
[ترجمه گوگل]اتوبوس مجبور شد عقب نشینی کند و بچرخد [ترجمه ترگمان]اتوبوس دوباره بالا رفت و برگشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. We trudged back up the hill.
[ترجمه گوگل]با سرعت از تپه برگشتیم [ترجمه ترگمان]با زحمت از تپه بالا رفتیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. The bus had to back up and turn around.
[ترجمه گوگل]اتوبوس مجبور شد عقب بنشیند و بچرخد [ترجمه ترگمان]اتوبوس مجبور شد برگردد و برگردد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. She looked back up the grassy slope.
[ترجمه گوگل]او به پشت سرش به بالای سراشیبی علف نگاه کرد [ترجمه ترگمان]از سراشیبی چمن به عقب نگاه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. Back up a bit so that everyone can see.
[ترجمه گوگل]کمی پشتیبان بگیرید تا همه ببینند [ترجمه ترگمان]عقب عقب، به طوری که همه ببینند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. It's a good idea to back up your files onto floppy disk.
[ترجمه گوگل]این ایده خوبی است که از فایل های خود روی فلاپی دیسک نسخه پشتیبان تهیه کنید [ترجمه ترگمان]ایده خوبی است که فایل های خود را بر روی دیسک نرم باز کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. The boat is pulling away,back up there!
[ترجمه گوگل]قایق در حال دور شدن است، به آنجا برگرد! [ترجمه ترگمان]قایق داره از اینجا می ره، اون بالا! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید! [ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. He booted the ball 40 yards back up field.
[ترجمه گوگل]او توپ را در فاصله 40 یاردی عقب به زمین فرستاد [ترجمه ترگمان] اون توپ رو ۴۰ متر به زمین زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. The writer doesn't back up his opinions with examples.
[ترجمه گوگل]نویسنده نظرات خود را با مثال پشتیبانی نمی کند [ترجمه ترگمان]نویسنده نظرات خود را با مثال مطرح نمی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. You'll have to back up and turn around.
[ترجمه گوگل]باید پشتیبان بگیرید و بچرخید [ترجمه ترگمان]باید برگردی و برگردی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. Make sure you back up every day.
[ترجمه گوگل]مطمئن شوید که هر روز پشتیبان بگیرید [ترجمه ترگمان] مطمئن شو که هر روز برگردی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
countenance, support, backup, aid, champion, prop, rally, second
تخصصی
[حسابداری] پشتیبان [کامپیوتر] پشتیبانی کردن، پشتیبان - فرمان BACKUP [برق و الکترونیک] پشتیبان - پشتیبان دیسک رایانه ای یا نوار مغناطیسی ای که محتوای آن مرتبا به هنگام می شود به گونه ای که در صورت قطع تغذیه و پاک شدن اطلاعات از حافظه ی ناپایدار، بتوان داده ها را بازیابی کرد . [کامپیوتر] پشتیبانی کردن، کپی پشتیبان تهیه کردن . [ریاضیات] حمایت، زاپاس، پشتیبانی کردن، اضافی، یدکی، پشتیبان، پشت بند [نفت] گرفتن
انگلیسی به انگلیسی
• copying of data in order for retrieval in the event of a malfunction (computers); substitute; reserve, spare accumulate; cause to accumulate; provide support; substantiate; move backwards; move a vehicle in the reverse direction; support or confirm someone's testimony; make a copy of an original to have in case the original gets damaged or lost (esp. about computer files) backing, support, aid back-up is extra help from people or machines which you need in order to be able to achieve something. if you have something such as a second set of plans as back-up, you have arranged for them to be available for use in case the first one does not work.
پیشنهاد کاربران
پُشتاپ
☑️ پشتاپ با پشتیبانی تفاوت دارد
پُشتاپ ( Poshtāp ) �پُشت� ( back ) و �آپ� ( همریشه با up )
backup: پشتیبانی
اضافه، اضافی
Backed - up work = کار عقب افتاده، کار عقب مونده
نیروی کمکی
زاپاس، یدکی
پشت گرمی داشتن - دلگرمی - بعضی موار به معنی امید داشتن به چیزی در دور دست
اصطلاحاً "یدک" هم میتوان گفت.
backup ( جوشکاری و آزمایش های غیرمخرب ) واژه مصوب: پشتیبان 1 تعریف: افزاره ای برای انتقال همه یا بخشی از نیروهای وارده در حین جوشکاری به قطعۀ کار یا برای جلوگیـری از سُر خوردن قطعات در حین فشار در جـوشکاری جـرقه ای و جوشکاری چـاق شونده ( upset welding )
برق اضطراری
پشتیبانی کردن، کپی کردن
کسی را حمایت کردن
a synonymous with reflux پس زدن برگشتن به عقب برگشتن به بالا ریفلاکس
به عقب برگشتن و دوباره چیزی را درست کردن.
پشتیبان پشتیبانی کردن
کپی گرفتن از اطلاعات کامپیوتر حمایت کردن از کسی
Back up : برو عقب بینیم باوو ( اسلنگ )
Blocked so you can't move forwardمسدود شدن راه بدلیل ترافیک سنگین به گونه ای که خودرو ها تقریبا هیچ حرکتی ندارند
عقب رفتن، عقبکی رفتن ( به صورت فیزیکی )
برگشت ( دوباره بلند شدن ) ، ادامه دادن
move backwards from a certain position
حمایت و پشتیبانی کردن
عقب کشیدن پشتیبانی حمایت کمک
back up withچیزی را پشت چیزی چسباندن پشت چیزی را با چیزی محکم کردن
گاهی معنی به عقب برگشتن و بررسی کردن معنی میده؛ اینکه به عقب برگردی و چک کنی کار یا هرچیز دیگری درست انجام شده یا خیر to show that an explanation or belief is probably true
در بعضی جاها به معنی باطل کردن و خنثی کردن Example: I couldn't see how to finish the project, so I backed up
در بعضی جاها به معنی باطل کردن و خنثی کردن Example: I couldn't see how to finish the project, so I backed up and tried it another way.
برای ترافیک:پس زدن حجم ماشین ها
Back up: Make a copy of computer data تهیه ی کپی از داده های کامپیوتر
۱ - ذخیره ۲ - دنده عقب ( گرفتن ) در خودرو
پشتوانه
در جایی به معنی عقب بردن ?Could you your seat back up
to prove something to be true
شکل گرفتن ( در مورد ترافیک ) ، انباشته شدن در اثر انسداد، پشتیبانی کردن