created

/kriˈeɪt//kriːˈeɪt/

معنی: ساخته
معانی دیگر: فریده ,مخلوق

جمله های نمونه

1. god created a myriad of alchemies. . .
صد هزاران کیمیا حق آفرید. . .

2. god created hundreds of thousands of blessings . . .
صدهزاران کیمیا حق آفرید . . .

3. god created the world
خداوند جهان را آفرید.

4. factitious needs created by advertising
نیازهای کاذب که از راه آگهی های تجارتی ایجاد می شوند.

5. god has created man free and there is no such thing as fate
خداوند انسان را آزاد خلق کرده است و اجبار و تقدیری در کار نیست.

6. he was created lord at the age of sixteen
در شانزده سالگی به او عنوان لرد داده شد.

7. his presence created many problems
حضور او مسائل زیادی را به وجود آورد.

8. the children created havoc in my house
بچه ها در خانه ی من زمین و آسمان را به هم دوختند.

9. their divorce created a furor
طلاق آن دو غوغا به پا کرد.

10. . . . for they are created of the same essence
. . . که در آفرینش ز یک گوهرند

11. all men are created equal
همه ی انسان ها برابر خلق شده اند.

12. his sudden death created a huge power vacuum
مرگ ناگهانی او خلا بزرگی در قدرت به وجود آورد.

13. the automatic apparatus created by the two scientists
دستگاه خودکاری که آن دو دانشمند ابداع کرده اند

14. the children had created a tremendous row
بچه ها سروصدای عجیبی به پا کرده بودند.

15. the flood had created an emergency
سیل وضع فوق العاده ای را به وجود آورده بود.

16. their hurried wedding created all kinds of gossip
ازدواج عجولانه آنان موجب همه جور شایعه شد.

17. all men are created equal
همه ی انسان ها برابر خلق شده اند

18. his new play has created a sensation in new- york
نمایش جدید او در نیویورک غلغله به پا کرده است.

19. according to the bible, god created man in his own image
طبق انجیل،خداوند بشر را شبیه خودش خلق نمود.

20. the confluence of those creeks created a huge navigable river
پیوستن آن نهرها رودی بزرگ و قابل کشتیرانی به وجود آورد.

21. the long and narrow lines created an impression of height
خط های دراز و باریک تصور بلندی را ایجاد می کردند.

22. the statues which he has created are unequalled
تندیس هایی که او ساخته بی نظیرند.

23. we believe in the proposition that all men are created equal
ما به این اصل اعتقاد داریم که همه ی انسان ها برابر خلق شده اند.

24. i spent weeks musing upon the reasons why god has created me
هفته ها درباره علل این که خدا مرا خلق کرده است ژرف اندیشی می کردم.

25. In 1970, a federal agency was created to coordinate governmental action to protect environment.
[ترجمه گوگل]در سال 1970، یک آژانس فدرال برای هماهنگ کردن اقدامات دولتی برای حفاظت از محیط زیست ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۷۰، یک اداره فدرال برای هماهنگ کردن اقدام دولتی جهت حفاظت از محیط زیست تشکیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. On a global scale, 77% of energy is created from fossil fuels.
[ترجمه گوگل]در مقیاس جهانی، 77 درصد انرژی از سوخت های فسیلی ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]در مقیاس جهانی ۷۷ % انرژی از سوخت های فسیلی ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. These issues have created a stark fault line within the Peace Process.
[ترجمه گوگل]این مسائل یک خط گسل شدید در روند صلح ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]این مسائل یک خط نقص کامل در فرآیند صلح ایجاد کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Some people believe the universe was created by a big explosion.
[ترجمه گوگل]برخی از مردم بر این باورند که جهان بر اثر یک انفجار بزرگ ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم بر این باورند که جهان با یک انفجار بزرگ ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. According to the Bible, God created man in his image.
[ترجمه گوگل]بر اساس کتاب مقدس، خداوند انسان را به صورت خود آفرید
[ترجمه ترگمان]به گفته کتاب مقدس، خداوند انسان را در تصویر خود آفرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. He created a new system of teaching foreign languages.
[ترجمه گوگل]او سیستم جدیدی برای آموزش زبان های خارجی ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]او یک سیستم جدید آموزش زبان های خارجی ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساخته (صفت)
made, artificial, forged, built, constructed, created, manufactured, produced, hypocritical, faked, ready-made, wrought

پیشنهاد کاربران

آفریده
( Āfaride )
ساختی ( فلسفه )
خلق کردن
خلاق
خلق شده
ایجاد کردن
مخلوق
بیشتر برای به معنای خلق شده می باشد
Made
وbakedکه متراف های هستند make برای درست کردن یک سازه وگاهی اوقات غذا یا شی است bake برای درست کردن غدا یا شرینی
خلق کردن، ساختن، made
has been created
مولود، محصول، ماحصل، منتج، ثمره، زاده، فراورده، دستاورد، شکل گرفته، به وجود آمده، ایجادشده، پدیدآمده
created by = حاصل از، ناشی از، برآمده از
موجود
به وجود اورنده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس