atmospheric

/ˌætməsˈferɪk//ˌætməsˈferɪk/

معنی: هوایی، جوی
معانی دیگر: وابسته به کره ی هوا، اتمسفری، ایجاد شده توسط جو، نیواری، ایجاد کننده یا دارای حالت خاص، هوایی
atmospheric(al)
هوایی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: atmospherically (adv.)
(1) تعریف: of, pertaining to, or consisting of the mass of gases surrounding the earth.

(2) تعریف: having or creating a pervasive mood.

- an atmospheric painting
[ترجمه بی تی اس ارمی] نقاشی جوی
|
[ترجمه گوگل] یک نقاشی اتمسفری
[ترجمه ترگمان] یک نقاشی جوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- atmospheric surroundings
[ترجمه گوگل] محیط جوی
[ترجمه ترگمان] محیط جوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. atmospheric lightning
آذرخش (صاعقه ی) جوی

2. atmospheric music
موسیقی رویایی

3. atmospheric pressure
فشار جو

4. This software is used for modelling atmospheric dynamics.
[ترجمه گوگل]این نرم افزار برای مدل سازی دینامیک اتمسفر استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این نرم افزار برای مدل سازی دینامیکی اتمسفری به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Act imposes more stringent regulations on atmospheric pollution.
[ترجمه گوگل]این قانون مقررات سختگیرانه تری را در مورد آلودگی جوی وضع می کند
[ترجمه ترگمان]این قانون مقررات سختگیرانه تری در زمینه آلودگی هوا اعمال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These atmospheric waves are a reliable indicator of weather changes.
[ترجمه گوگل]این امواج جوی شاخص قابل اعتمادی از تغییرات آب و هوا هستند
[ترجمه ترگمان]این امواج جوی یک شاخص قابل اعتماد از تغییرات آب و هوا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The director employs sensuous, atmospheric camerawork and deft dramatic touches.
[ترجمه گوگل]کارگردان از فیلمبرداری حسی، جوی و لمس های دراماتیک ماهرانه استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]کارگردان از حرکات سکسی، camerawork و touches dramatic استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The new restaurant is highly atmospheric.
[ترجمه گوگل]رستوران جدید بسیار جوی است
[ترجمه ترگمان]رستوران جدید به شدت اتمسفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If atmospheric conditions are right, it may be possible to see this group of stars tonight.
[ترجمه گوگل]اگر شرایط جوی مناسب باشد، شاید بتوان امشب این گروه از ستاره ها را دید
[ترجمه ترگمان]اگر شرایط جوی درست باشد، ممکن است این گروه از ستارگان را امشب ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Atmospheric nuclear tests are now banned by an international treaty.
[ترجمه گوگل]آزمایش های هسته ای جو در حال حاضر توسط یک معاهده بین المللی ممنوع شده است
[ترجمه ترگمان]اکنون آزمایش های هسته ای جو توسط یک پیمان بین المللی ممنوع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sea surface temperatures and atmospheric circulation are strongly coupled.
[ترجمه گوگل]دمای سطح دریا و گردش اتمسفر به شدت با هم مرتبط هستند
[ترجمه ترگمان]دمای سطح دریا و گردش جوی به شدت جفت شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Several different atmospheric constituents can form clouds in the Jovian atmosphere.
[ترجمه گوگل]چندین ترکیب مختلف جوی می توانند ابرها را در جو جوین تشکیل دهند
[ترجمه ترگمان]ترکیبات مختلف جوی مختلف می توانند ابرها را در جو Jovian تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When atmospheric conditions are right, radio waves bounce off the ionosphere and can be received many thousands of miles away.
[ترجمه گوگل]هنگامی که شرایط جوی مناسب باشد، امواج رادیویی از یونوسفر خارج می شوند و می توانند هزاران مایل دورتر دریافت شوند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شرایط جوی درست باشد، امواج رادیویی از the bounce می شوند و می توانند هزاران مایل دورتر را دریافت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Normal atmospheric pressure is about 100 kPa, so the cabin pressure was just over one third of this.
[ترجمه گوگل]فشار اتمسفر معمولی حدود 100 کیلو پاسکال است، بنابراین فشار کابین کمی بیش از یک سوم این مقدار بود
[ترجمه ترگمان]فشار اتمسفر معمولی حدود ۱۰۰ کیلو پاسکال است، بنابراین فشار کابین تنها یک سوم از این است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هوایی (صفت)
aerial, overhead, atmospheric, pneumatic, airy, aerobic

جوی (صفت)
atmospheric

تخصصی

[مهندسی گاز] جو، اتمسفر

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to atmosphere (layer of gases surrounding a planet; unit of air pressure)
atmospheric is used to describe something which relates to the earth's atmosphere.

پیشنهاد کاربران

🔷 ( علوم هواسپهر )


🔷 واژه مصوب: هواسپهریک

🔷 تعریف: مربوط به هواسپهر
هواسپهریک
( Havāsepehric )
atmospheric perspective: پرسپکتیو جوی
● مکان یا یا چیزی که حال و هوای خوبی داره یا حس خوبی منتقل میکنه
● جوی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : atmosphere / atmospherics
✅️ صفت ( adjective ) : atmospheric
✅️ قید ( adverb ) : atmospherically
در توصیف یک مکان، به معنی جایی که به آدم حس خوبی میده.
فضایی
وابسته به فضا
1. جوی ( از نظر هواشناسی )
2. چیزی که مربوط به آن لحظه و حس و حال باشد

بپرس