orthographic

/ˌɔːrθəˈɡræfɪk//ˌɔːθəˈɡræfɪk/

معنی: املایی
معانی دیگر: وابسته به املای صحیح، ارتانگاشتی، املایی
orthographic(al)
املائی، درست املا شده، وابسته به خط هاو گوشه های راست

جمله های نمونه

1. Orthographic projections Orthographic projections are right angled views ideally suited to the study of everyday objects.
[ترجمه گوگل]پیش بینی های املایی پیش بینی های املایی نماهایی با زاویه راست هستند که به طور ایده آل برای مطالعه اشیاء روزمره مناسب هستند
[ترجمه ترگمان]افکنش های Orthographic افکنش پرسپکتیو دارای دیدگاه های زاویه دار هستند و به طور ایده آل برای مطالعه اشیا روزمره مناسب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Using the internal lexicon An orthographic analysis is not the only way of recognising and pronouncing a string of letters.
[ترجمه گوگل]استفاده از واژگان درونی تحلیل املایی تنها راه تشخیص و تلفظ یک رشته حروف نیست
[ترجمه ترگمان]استفاده از واژه نامه درونی یک آنالیز ارتوگرافیک تنها راه تشخیص و تلفظ یک رشته از حروف نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Camera's half-size when in orthographic mode.
[ترجمه گوگل]نیم اندازه دوربین در حالت املایی
[ترجمه ترگمان]اندازه نیمه دوربین وقتی که در حالت ارتوگرافیک خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Orthographic projection often seems a bit odd at first, because objects stay the same size independent of their distance: It is like viewing the scene from an infinitely distant point.
[ترجمه گوگل]نمایش املایی اغلب در ابتدا کمی عجیب به نظر می رسد، زیرا اجسام مستقل از فاصله خود به همان اندازه باقی می مانند: مانند مشاهده صحنه از نقطه ای بی نهایت دور است
[ترجمه ترگمان]تصویر Orthographic اغلب در ابتدا کمی عجیب به نظر می رسد، چون اشیا همان اندازه فاصله از فاصله شان را دارند: مثل این است که صحنه را از نقطه ای بی نهایت دور تماشا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Linguistic information in television can be orthographic, but more often it is oral and, as with audiotape and radio, transient.
[ترجمه گوگل]اطلاعات زبانی در تلویزیون می تواند املایی باشد، اما اغلب شفاهی است و مانند نوار صوتی و رادیو، گذرا است
[ترجمه ترگمان]اطلاعات زبانی در تلویزیون می تواند قایم باشد، اما بیشتر اوقات شفاهی است و مانند نوار صوتی و رادیو، گذرا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There are many other buffers as well, including orthographic, phonological, and emotional.
[ترجمه گوگل]بسیاری از بافرهای دیگر نیز وجود دارد، از جمله املایی، واجی و احساسی
[ترجمه ترگمان]حافظه های میانی بسیار دیگری نیز وجود دارند، از جمله قایم، آوایی، و عاطفی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Orthographic projection is an simple as that.
[ترجمه گوگل]طرح ریزی املایی به همین سادگی است
[ترجمه ترگمان]تصویر Orthographic ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Figure 1 is an orthographic projection map of Earth (adapted from Espenak 198 showing the path of penumbral (partial eclipse) and umbral (total eclipse) shadows.
[ترجمه گوگل]شکل 1 یک نقشه پیش‌بینی املایی از زمین است (اقتباس شده از Espenak 198 که مسیر سایه‌های نیمه شبه (کسوف جزئی) و چتری (کسوف کامل) را نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]شکل ۱ یک نقشه تصویر ارتوگرافیک (برگرفته از Espenak ۱۹۸ است که مسیر of (کسوف جزیی)و umbral (کل کسوف)را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is easy to see how orthographic projection works if you imagine that the object is inside a glass box.
[ترجمه گوگل]اگر تصور کنید که شی در داخل یک جعبه شیشه ای قرار دارد، به راحتی می توانید ببینید که چگونه طرح املایی کار می کند
[ترجمه ترگمان]دیدن این که تصویر ارتوگرافیک در صورتی کار می کند که تصور می کنید شی داخل یک جعبه شیشه ای است، آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In engineering drawing, it is always inconvenient for orthographic projection to solve some measurement and orientation problems.
[ترجمه گوگل]در نقشه‌کشی مهندسی، حل برخی از مسائل اندازه‌گیری و جهت‌یابی برای طرح‌بندی املایی همیشه ناخوشایند است
[ترجمه ترگمان]در طراحی مهندسی، همیشه برای تصویر ارتوگرافیک برای حل برخی مشکلات اندازه گیری و جهت گیری مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Orthographic projection is related to perspective projection, but the point of perspective is set to an infinite distance.
[ترجمه گوگل]طرح ریزی املایی به طرح پرسپکتیو مربوط می شود، اما نقطه پرسپکتیو روی یک فاصله بی نهایت تنظیم می شود
[ترجمه ترگمان]افکنش قایم به افکنش پرسپکتیو مربوط است، اما نقطه دیدگاه به فاصله نامحدود تنظیم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The views are consistent with an orthographic projection of a human body.
[ترجمه گوگل]نماها با پیش بینی املایی بدن انسان مطابقت دارند
[ترجمه ترگمان]این نما با تصویر ارتوگرافیک یک بدن انسان سازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The images were re-projected into an orthographic map projection.
[ترجمه گوگل]تصاویر مجدداً به صورت طرح‌بندی نقشه‌ی املایی طراحی شدند
[ترجمه ترگمان]تصاویر به تصویر ارتوگرافیک (قایم نقشه کشیده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Builds a left-handed orthographic projection matrix.
[ترجمه گوگل]یک ماتریس طرح ریزی املایی به سمت چپ می سازد
[ترجمه ترگمان]ماتریس افکنش قایم به دست چپ را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

املایی (صفت)
orthographic

تخصصی

[کامپیوتر] نوعی طرح و تصویر یا نقشه که در آن خطوط مصور بر سطح تصویر یا نقشه عمود است .
[ریاضیات] دارای خطوط عمودی، دارای زوایای قائمه، قائم

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to orthography, of or related to the study of correct spelling

پیشنهاد کاربران

[نقشه کشی] چندنما؛ قائم الزاویه ای؛ تصویر کردن دو یا چند نمای دوبعدی از جسم سه بعدی روی سه صفحه ی متعامد واقع بر مختصات سه بعدی.
orthographic
☑️ اُرتانگاریک
orthographic در تصویر بر خلاف تصویر perspective هست که در پرسپکتیو اجسام هرچه از ناظر دورتر میشوند کوچکتر دیده میشوند
ولی در تصویر ارتانگاریک ( orthographic ) یک دو جسم هم اندازه در هر فاصله ای از ناظر به یک اندازه دیده میشوند.
اُرتانگاریک
( Ortānegāric )
🇮🇷 همتای پارسی: اُرتانگاریک 🇮🇷
( اُرتا ( پیشوند همریشه ortho ) نگاریک ( graphic ) )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : orthography
✅️ صفت ( adjective ) : orthographic
✅️ قید ( adverb ) : orthographically
orthographic ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: املایی
تعریف: مربوط به خط و نظام نوشتاری|||متـ . نوشتاری

بپرس