shaping

/ˈʃeɪpɪŋ//ˈʃeɪpɪŋ/

معنی: شکل دهی
معانی دیگر: شکل دهی

جمله های نمونه

1. shaping bricks from clay
گل را به شکل خشت درآوردن،از گل خشت ساختن

2. our plans are shaping up well
نقشه های ما دارند خوب شکل می گیرند.

3. You'll be shaping up a big man.
[ترجمه گوگل]شما در حال شکل دادن به یک مرد بزرگ خواهید بود
[ترجمه ترگمان]مثل یه مرد گنده رفتار می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How are your plans shaping up?
[ترجمه گوگل]برنامه های شما چگونه شکل می گیرد؟
[ترجمه ترگمان]نقشه تو چه طوره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Plans for our picnic are shaping up very well.
[ترجمه گوگل]برنامه های پیک نیک ما بسیار خوب شکل می گیرد
[ترجمه ترگمان]نقشه ها برای پیکنیک ما داره خیلی خوب تشکیل می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They are shaping the yard with spades.
[ترجمه گوگل]دارند حیاط را با بیل شکل می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها با بیل های هر دو در حال شکل دادن به حیاط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The family is shaping excellent personality life textbook, is to stimulate the spirit of power source, is the emotional rain nourishes the soul.
[ترجمه گوگل]خانواده در حال شکل دادن به شخصیت عالی کتاب درسی زندگی است، برای تحریک روح منبع قدرت است، باران عاطفی روح را تغذیه می کند
[ترجمه ترگمان]این خانواده در حال شکل گیری یک کتاب درسی شخصیت عالی هستند، که روح منبع قدرت را تحریک می کند، این است که باران احساسی روح را تغذیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is an automatic press that performs shaping operations, such as bumping, heading and pocketing.
[ترجمه گوگل]این یک پرس خودکار است که عملیات شکل دهی مانند ضربه زدن، سر و جیب کردن را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]این یک فشار اتوماتیک است که عملیات شکل دادن را انجام می دهد، مانند تنه زدن، حرکت و جیب بری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's shaping up to be a pretty big party.
[ترجمه ستایش] داره یه مهمونی بزرگ شکل میگیره
|
[ترجمه گوگل]در حال شکل گیری یک مهمانی بسیار بزرگ است
[ترجمه ترگمان] مثل اینه که داره یه مهمونی بزرگ می گیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The new students seem to be shaping up quite nicely.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که دانشجویان جدید به خوبی شکل می گیرند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که دانش آموزان جدید به خوبی شکل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This tool is used for shaping wood.
[ترجمه گوگل]از این ابزار برای شکل دادن به چوب استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این ابزار برای شکل دادن چوب استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The accident is already shaping up as a significant environmental disaster.
[ترجمه گوگل]این حادثه در حال حاضر به عنوان یک فاجعه زیست محیطی قابل توجه در حال شکل گیری است
[ترجمه ترگمان]این حادثه در حال حاضر به عنوان یک فاجعه زیست محیطی چشمگیر شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Your baby is shaping well.
[ترجمه گوگل]کودک شما به خوبی شکل می گیرد
[ترجمه ترگمان]کودک شما به خوبی شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ken's plans for the business are shaping up nicely.
[ترجمه گوگل]برنامه های کن برای کسب و کار به خوبی شکل می گیرد
[ترجمه ترگمان]طرح های کن برای کسب وکار به خوبی شکل می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She was shaping to hit her second shot.
[ترجمه گوگل]او در حال شکل گیری بود تا شلیک دوم خود را بزند
[ترجمه ترگمان] داشت مثل تیر دوم بهش ضربه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شکل دهی (اسم)
tooling, shaping

تخصصی

[ریاضیات] صفحه تراشی

انگلیسی به انگلیسی

• forming; act of creating a shape; defining the shape of something

پیشنهاد کاربران

1. شکلش
( Sheklesh )
�شکل� ( shape ) و �‍ِش� ( ing )
2. شاپِش
( Shāpesh )
�شاپ� ( shape ) و �‍ِش� ( ing )
( واژه ی �شکل� معنای هندسیک تر و فیزیکی تری دارد )
شکل گیری
shaping ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: رفتارسازی
تعریف: تقویت تدریجی و گام‏به‏گام یک رفتار به سمت پاسخ مطلوب
شکل دهی

بپرس