waster

/ˈweɪstər//ˈweɪstə/

معنی: مصرف
معانی دیگر: ولخرج، مسرف، متلف، هدر دهنده

جمله های نمونه

1. This project is nothing but a money waster.
[ترجمه نیوشا زرگری] این پروژه چیزی به جز هدر دادن پول نیست
|
[ترجمه گوگل]این پروژه چیزی جز هدر دادن پول نیست
[ترجمه ترگمان]این پروژه چیزی نیست جز پول نقد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He's a time waster.
[ترجمه گوگل]او وقت تلف می کند
[ترجمه ترگمان]الان وقت تلف کردنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Waster and the beggars scorned poor food and demanded better, fine bread instead of that with beans in it and well-cooked meat.
[ترجمه گوگل]اسراف‌کنندگان و گداها غذای ضعیف را تحقیر می‌کردند و به‌جای آن که با لوبیا و گوشت خوب پخته شده بود، نان بهتر و مرغوب‌تری خواستند
[ترجمه ترگمان]waster و گداها غذای تهیدستان را تحقیر می کردند و به جای آن با لوبیا در آن و گوشت خوب نان می خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Unfortunately, he turned out to be a waster and dissipated his fortune before dying young.
[ترجمه گوگل]متأسفانه معلوم شد که او هدر دهنده است و ثروت خود را قبل از مرگ در جوانی هدر داد
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، او قبل از این که جوان بمیرد، ثروتش را از بین برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. According to to deal with the waster and scrap.
[ترجمه گوگل]با توجه به برخورد با ضایعات و ضایعات
[ترجمه ترگمان]با توجه به این که با the و scrap سر و کار داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The wet-blue waster water has definite anoxygenic resolvability, which is fit for method of aerobic.
[ترجمه گوگل]آب فاضلاب مرطوب آبی دارای قابلیت تفکیک بدون اکسیژن مشخصی است که برای روش هوازی مناسب است
[ترجمه ترگمان]آب waster آبی - آبی anoxygenic resolvability دارد که مناسب روش of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A huge time waster is people who continue to fight losing battles.
[ترجمه گوگل]افرادی که زمان زیادی را تلف می کنند افرادی هستند که به نبردهای بازنده ادامه می دهند
[ترجمه ترگمان]یک زمان بسیار بزرگ، مردمی هستند که به مبارزه با از دست دادن نبردها ادامه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. City sculptures are certainly not a money waster.
[ترجمه گوگل]مجسمه های شهری مطمئناً هدر دادن پول نیستند
[ترجمه ترگمان]مجسمه های شهر قطعا پول نقد نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The waster products are dumped into the boxes.
[ترجمه گوگل]مواد زائد داخل جعبه ها ریخته می شوند
[ترجمه ترگمان]محصولات waster به داخل جعبه ها ریخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Shrinkage and dispersed shrinkage are the special waster of ductile iron.
[ترجمه گوگل]انقباض و انقباض پراکنده ضایعات ویژه چدن داکتیل هستند
[ترجمه ترگمان]انقباض و انقباض پراکنده، the ویژه ای از آهن داکتیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Let s not waster our time arguing about it.
[ترجمه گوگل]بیایید وقت خود را با بحث در مورد آن تلف نکنیم
[ترجمه ترگمان]بیا وقت بحث کردن درباره آن را تلف نکنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The treatment of sulfanilamide waster water by means of SBR ( Sequencing Batch Reactor ) has been studied.
[ترجمه گوگل]تصفیه آب فاضلاب سولفانیل آمید با استفاده از SBR (راکتور ناپیوسته توالی) مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]روش تصفیه آب sulfanilamide با استفاده از SBR، مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Legislate to control the pour of waster water.
[ترجمه گوگل]قانونی برای کنترل ریزش آب فاضلاب
[ترجمه ترگمان]legislate برای کنترل ریزش آب waster
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Surfing the Internet is fun, but it's also a time waster.
[ترجمه گوگل]گشت و گذار در اینترنت سرگرم کننده است، اما باعث اتلاف وقت نیز می شود
[ترجمه ترگمان]در حال موج سواری، اینترنت سرگرم کننده است، اما همچنین زمان waster است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مصرف (اسم)
expenditure, use, utilization, expense, consumption, waster, expenditures, expenses

انگلیسی به انگلیسی

• someone or something that wastes; squanderer, spendthrift
if you refer to someone as a waster, you mean that they are lazy and spend their time and money on foolish things; an informal word.

پیشنهاد کاربران

بی عرضه، حیف نون، مفت خور، بی مصرف، اسرافکار
ضایعگر
( Zāyeagar )
آدم عاطل و باطل
اسرافکار
اتلاف
ضایعات

بپرس