abuser

/əˈbjuːzər//əˈbjuːzə/

ضایع کننده، بدزبان، فحاش، دشنام دهنده

جمله های نمونه

1. They emphasize the need for the abuser to know his feelings, identify his inner frustrations and redirect his responses.
[ترجمه گوگل]آنها بر نیاز آزارگر به دانستن احساسات خود، شناسایی ناامیدی های درونی و تغییر جهت دادن پاسخ های خود تأکید می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها بر نیاز به فردی که به صورت فردی به دیگران آزار می رساند تاکید می کنند، سرخوردگی داخلی خود را تشخیص داده و پاسخ های او را هدایت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An abused child may become an abuser, and may in old age be abused by a grown child.
[ترجمه گوگل]کودک آزار دیده ممکن است تبدیل به آزارگر شود و ممکن است در سنین بالا توسط یک کودک بالغ مورد آزار قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]کودکی که مورد سو استفاده قرار می گیرد ممکن است فردی آزار دهنده شود و ممکن است در سنین پیری توسط یک کودک بزرگ مورد سو استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He is not just a rapist and abuser of women.
[ترجمه گوگل]او فقط یک متجاوز و آزار دهنده به زنان نیست
[ترجمه ترگمان]او تنها یک متجاوز و آزار دهنده زنان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Months later, still a drug abuser, he instinctively saves the life of a small-time hood at a nightclub.
[ترجمه گوگل]ماه‌ها بعد، که هنوز یک معتاد به مواد مخدر است، به طور غریزی جان یک هود کوچک را در یک کلوپ شبانه نجات می‌دهد
[ترجمه ترگمان]ماه ها بعد، با این وجود، هنوز هم یک abuser مواد مخدر، او به طور غریزی زندگی یک کلاه کوچک را در یک کلوپ شبانه نجات می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No longer does the abuser need to be dominated by his inheritance of fear and lust for power.
[ترجمه گوگل]دیگر نیازی نیست که سوء استفاده کننده تحت سلطه میراث ترس و شهوت قدرت باشد
[ترجمه ترگمان]دیگر فردی که به صورت فردی آزار می رساند، نیاز به غلبه بر وراثت او از ترس و شهوت قدرت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The evidence unequivocally shows that criminalizing the drug abuser does not solve the problem.
[ترجمه گوگل]شواهد به صراحت نشان می دهد که جرم انگاری مصرف کننده مواد مخدر مشکل را حل نمی کند
[ترجمه ترگمان]شواهد کاملا روشن نشان می دهند که آزار دادن فردی که به صورت فردی آزار می رساند، مشکل را حل نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But maybe an abused substance abuser can"t be cured through therapy and methadone but instead through confrontation and forgiveness. "
[ترجمه گوگل]اما ممکن است یک سوءمصرف کننده مواد را نتوان با درمان و متادون درمان کرد، بلکه از طریق مقابله و بخشش قابل درمان است
[ترجمه ترگمان]اما ممکن است فردی که به صورت فردی مورد سو استفاده قرار گیرد، نمی تواند از طریق درمان و متادون درمان شود، بلکه در عوض از طریق مقابله و بخشش درمان شود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Months later, Toronto police learned that her abuser had already been jailed, and that she had been placed with a foster family.
[ترجمه گوگل]ماه‌ها بعد، پلیس تورنتو متوجه شد که آزارگر او قبلاً زندانی شده بود و او را نزد یک خانواده‌ی رضاعی قرار داده بودند
[ترجمه ترگمان]چند ماه بعد، پلیس تورنتو مطلع شد که فردی که به صورت فردی آزار می رساند، به زندان انداخته شده است و او با خانواده ای بزرگ قرار داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mr. Chen is a notorious credit abuser, so nobody trusts him.
[ترجمه گوگل]آقای چن یک سوءاستفاده کننده اعتباری بدنام است، بنابراین هیچ کس به او اعتماد ندارد
[ترجمه ترگمان]آقای \"چن\" از اون سو استفاده کردن کسی بهش اعتماد نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An abuser may take both heroin and psychotropic substances during a given period.
[ترجمه گوگل]یک فرد سوء مصرف کننده ممکن است در طول یک دوره معین هروئین و مواد روانگردان مصرف کند
[ترجمه ترگمان]یک فرد آزار دهنده ممکن است در طی یک دوره زمانی هر دو مواد مخدر و روان گردان را مصرف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One woman changed her abuser into a cartoon figure who ran away.
[ترجمه گوگل]یک زن متجاوز خود را به چهره ای کارتونی تبدیل کرد که فرار کرد
[ترجمه ترگمان]یک زن او را به صورت فردی که به صورت کلامی تبدیل به فردی کارتونی شده بود، تغییر داد که فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their abuser, though inculpated by the church, was never reported to the police.
[ترجمه گوگل]آزارگر آنها، اگرچه توسط کلیسا تلقین شده بود، اما هرگز به پلیس گزارش نشد
[ترجمه ترگمان]فردی که آزار کلامی از جانب کلیسا انجام می داد، هرگز به پلیس گزارش نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When we are honest, we come to the humbling realization that in each abuser is a piece of us.
[ترجمه گوگل]وقتی صادق باشیم، به این درک متواضعانه می رسیم که در هر سوء استفاده کننده، تکه ای از ما وجود دارد
[ترجمه ترگمان]وقتی صادق باشیم، به درک فروتنی که در هر فردی که به صورت فردی آزار می رساند، یک تکه از ما می شود، می رسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Officers have been visiting stores advising businessmen how to spot the signs of an abuser.
[ترجمه گوگل]مأموران از فروشگاه‌ها بازدید کرده‌اند و به بازرگانان توصیه می‌کنند که چگونه علائم سوءاستفاده‌کننده را تشخیص دهند
[ترجمه ترگمان]افسران در حال بازدید از فروشگاه ها هستند و به تجار توصیه می کنند که چطور علائم فردی که به صورت فردی آزار می رساند را تشخیص دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Agency definitions of abuse and what behaviours constitute abuse must maintain the balance of responsibility between the abuser and abused.
[ترجمه گوگل]تعاریف آژانس از سوء استفاده و اینکه چه رفتارهایی باعث سوء استفاده می شود، باید تعادل مسئولیت را بین سوء استفاده کننده و آزاردهنده حفظ کند
[ترجمه ترگمان]تعاریف سازمان از آزار و رفتارهایی که آزار و اذیت را تشکیل می دهند باید تعادل مسیولیت را بین فردی که به صورت فردی آزار می رساند حفظ کند و مورد آزار قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who abuses, one who mistreats; one who misuses
a drug abuser is someone who takes drugs that they should not take, for example in order to experience a pleasant effect on their senses.
you also use abuser to refer to someone who treats a person cruelly and violently.

پیشنهاد کاربران

1. آدم بدرفتار، آدم بدزبان، آدم فحّاش؛ سوءِ استفاده کننده
2. آدم متجاوز، آدم تجاوزکار، آدم تجاوزگر
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : abuse
✅️ اسم ( noun ) : abuse / abuser
✅️ صفت ( adjective ) : abusive
✅️ قید ( adverb ) : abusively
آزار رساننده
در بعضی مواقع به معنی سواستفاده کننده روانی و عاطفی و همراه
manipulative استفاده میشود
مثال: seo yeaji is such an abuser
human rights abuser ناقض حقوق بشر
آزارگر
کسی ک از آزار دادن دیگران لذت میبره
ناقض، لگدمال کننده، متجاوز، بی حرمت کننده
مثلا می گویند
notorious abusers of human rights
معنی: ناقضین بدنام حقوق بشر
یا: متجاوزین رسوای به حقوق بشر
یا: لگد مال کنندگان بدنام حقوق بشر
آزار رسان، آسیب رسان، سوءاستفاده کننده
سوءاستفاده کننده، آزاردهنده، متجاوز
متجاوز، تجاوز کننده.

بپرس