immigrate

/ˈɪməˌɡret//ˈɪmɪɡreɪt/

معنی: اوردن، کوچ کردن، نشاندن، توطن اختیار کردن
معانی دیگر: مهاجرت کردن (به کشوری دیگر)، درون کوچ کردن، درون کوچیدن (در برابر: مهاجرت کردن از کشور دیگر یا برون کوچیدن emigrate)، مهاجرت کردن بکشور دیگر، میهن گزیدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: immigrates, immigrating, immigrated
• : تعریف: to take up permanent residence in a place or country to which one is not native.
مشابه: emigrate, migrate

- My grandparents immigrated to the United States from Mexico.
[ترجمه Yasna] پدر بزرگم و مادربزرگم از مکزیک به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کردند ( کوچ کردند )
|
[ترجمه گوگل] پدربزرگ و مادربزرگ من از مکزیک به ایالات متحده مهاجرت کردند
[ترجمه ترگمان] پدر بزرگ و مادر بزرگم از مکزیک به آمریکا مهاجرت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: immigrator (n.)
• : تعریف: to introduce or bring into a new place as settlers.

جمله های نمونه

1. they emigrate from many countries but most of them wish to immigrate to north america
آنان از کشورهای متعدد برون کوچ می کنند ولی اکثرشان می خواهند به امریکای شمالی درون کوچ کنند.

2. 000 people are expected to immigrate in the next two years.
[ترجمه گوگل]پیش بینی می شود تا دو سال آینده 000 نفر مهاجرت کنند
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود ۲۰۰۰ نفر در دو سال آینده مهاجرت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They had no choice but to immigrate.
[ترجمه sara] آنها چاره ای جز مهاجرت نداشتند.
|
[ترجمه گوگل]چاره ای جز مهاجرت نداشتند
[ترجمه ترگمان]چاره ای جز to نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ethiopian Jews were entitled to immigrate to Israel under the Law of Return.
[ترجمه گوگل]یهودیان اتیوپیایی طبق قانون بازگشت حق مهاجرت به اسرائیل را داشتند
[ترجمه ترگمان]یهودیان اتیوپی حق داشتند که تحت قانون بازگشت به اسرائیل مهاجرت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Why do you choose to immigrate to PEI in Canada?
[ترجمه گوگل]چرا مهاجرت به PEI در کانادا را انتخاب می کنید؟
[ترجمه ترگمان]چرا شما انتخاب می کنید که به جزیره پرنس ادوارد در کانادا مهاجرت کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They plan to immigrate to Finland next.
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند در آینده به فنلاند مهاجرت کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد دارند بعد از آن به فنلاند مهاجرت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He decided to immigrate to Australia to find work.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت برای یافتن کار به استرالیا مهاجرت کند
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت برای یافتن کار به استرالیا مهاجرت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's hard to say if her daughter shall immigrate into italy.
[ترجمه گوگل]به سختی می توان گفت که آیا دخترش به ایتالیا مهاجرت خواهد کرد یا خیر
[ترجمه ترگمان]گفتنش سخته که دخترش به ایتالیا بره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. HAVE YOU OR ANYONE ACTING FOR SIRE TO IMMIGRATE TO THE U. S.
[ترجمه گوگل]آیا شما یا هرکسی برای مهاجرت به ایالات متحده اقدام می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما یا هر کسی که بازیگری را نامزد کرده است تا به آمریکا سفر کند؟ اس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They plan to immigrate to Finland n.
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند به فنلاند مهاجرت کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد دارند تا به فنلاند مهاجرت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Only few plants can immigrate to the island.
[ترجمه گوگل]تنها تعداد کمی از گیاهان می توانند به جزیره مهاجرت کنند
[ترجمه ترگمان]تنها چند گیاه می توانند به جزیره مهاجرت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When did the Greeks immigrate to australia?
[ترجمه گوگل]یونانی ها چه زمانی به استرالیا مهاجرت کردند؟
[ترجمه ترگمان]یونانی ها چه زمانی به استرالیا مهاجرت کردند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They plan to immigrate to Finland next year.
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند سال آینده به فنلاند مهاجرت کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد دارند سال آینده به فنلاند مهاجرت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Tom immigrate into the unite state.
[ترجمه گوگل]تام به ایالت متحد مهاجرت می کند
[ترجمه ترگمان]تام immigrate به ایالت متحد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It was during this visit that I realized what people must have gone through simply to immigrate to the United States.
[ترجمه گوگل]در این بازدید بود که متوجه شدم مردم برای مهاجرت به ایالات متحده چه چیزی را باید پشت سر گذاشته باشند
[ترجمه ترگمان]در طول این دیدار بود که متوجه شدم مردم برای مهاجرت به آمریکا از کجا رفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اوردن (فعل)
bring, fetch, bring in, immigrate

کوچ کردن (فعل)
flight, immigrate, decamp, migrate, vamoose

نشاندن (فعل)
seat, embed, infix, set, imprint, imbed, immigrate, push, enchase, inlay, set down, stud

توطن اختیار کردن (فعل)
immigrate

انگلیسی به انگلیسی

• come to a country in order to take up permanent residence, settle in a new country
if a person immigrates, they come to live in a country from another country.

پیشنهاد کاربران

واژه ی immigrate آمیغی از دو واژه in و migrate می باشد که in پیشوند است. از آنجایی که واژه ی migrate با m آغاز می شود، in به im تبدیل می شود. می دانیم که برابر migrate کوچیدن است و in ( یا im ) یعنی درون، داخل، به همین خاطر می توانیم واژه دَرکوچیدن را در برابر immigrate بسازیم.
انتقال داده از یک کامپیوتر یا سیستم به کامپیوتر یا سیستم دیگر
مهاجرت کردن - کوچ کردن از کشوری به کشوره دیگر. . .
*immigrate یک فعل است و به معنای �آمده به یک کشور یا منطقه جدید به منظور زندگی کردن� اس، فعلِ immigrate معمولاً با حرف اضافه to همراه می شود:
Sarah immigrated to Canada in 1991
*emigrate نیز یک فعل است و به معنای �ترک کردن یک کشور یا منطقه برای زندگی کردن در جایی دیگر� است، emigrate معمولاً با حرف اضافه from همراه می شود:
...
[مشاهده متن کامل]

Sarah emigrated from Brazil in 1991
*migrate یک فعل است و به معنای �تغییر مکان دادن� یا �کوچ کردن� است اما همیشه به معنای تغییر مکان دائمی نمی باشد.
The Iranian people migrated to many parts of Europe

ورود به یک کشور برای زندگی
مهاجرت
آمدن و اقامت کردن انسان ها از کشور های مختلف در کشور ما ( OPP:Emigrate )
درموژیدن
darmužidan

بپرس