epicenter

/ˈepəˌsentər//ˈepəˌsentə/

معنی: مرکز زلزله
معانی دیگر: (مرکز زمین لرزه) لرزه کانون، کانون، کیان، میانگاه، وندسار (epicentrum هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: epicentral (adj.)
• : تعریف: the point on the earth's surface directly above the central source of an earthquake.

جمله های نمونه

1. the epicenter of this earthquake was ten kilometers north of ghom
مرکز این زمین لرزه در ده کیلومتری قم قرار داشت.

2. ancient rome, that epicenter of world power
روم باستان،آن میانگاه قدرت جهانی

3. the epicenter of the international crisis.
[ترجمه گوگل]کانون بحران بین المللی
[ترجمه ترگمان]مرکز بحران بین المللی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The quake epicenter was southwest of Seattle with a magnitude on the Richter scale of
[ترجمه گوگل]مرکز این زمین لرزه جنوب غربی سیاتل با بزرگی در مقیاس ریشتر بوده است
[ترجمه ترگمان]بزرگی این زلزله در جنوب غربی سیاتل به بزرگی مقیاس ریشتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The epicenter of Earth Day 2010 activities in the United States is Washington, D . C.
[ترجمه گوگل]مرکز فعالیت های روز زمین 2010 در ایالات متحده واشنگتن، دی سی
[ترجمه ترگمان]مرکز فعالیت های روز زمین در ایالات متحده واشنگتن دی سی است ج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is a mystery how he located the epicenter.
[ترجمه گوگل]این یک راز است که او چگونه مرکز زمین لرزه را پیدا کرده است
[ترجمه ترگمان]این یک راز است که او در مرکز این مرکز قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Japan Meteorological Agency said the quake's epicenter is located in southern Ibaraki Prefecture, focal depth 80 km, the maximum magnitude of
[ترجمه گوگل]آژانس هواشناسی ژاپن اعلام کرد مرکز زمین لرزه در استان ایباراکی جنوبی و در عمق کانونی 80 کیلومتری و حداکثر شدت آن واقع شده است
[ترجمه ترگمان]اداره هواشناسی ژاپن اعلام کرد که مرکز این زمین لرزه در مرکز استان Ibaraki قرار دارد که عمق آن ۸۰ کیلومتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Roads to Wenchuan County, epicenter of the quake, were blocked by fallen rocks and debris.
[ترجمه گوگل]جاده های منتهی به شهرستان ونچوان، مرکز زمین لرزه، توسط سنگ های ریزش شده و آوار مسدود شده بود
[ترجمه ترگمان]جاده ها به بخش Wenchuan، مرکز زلزله، توسط صخره های افتاده و آوار مسدود شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. From the epicenter of the distance to the source told focal depth.
[ترجمه گوگل]از مرکز فاصله تا منبع عمق کانونی گفت
[ترجمه ترگمان]از مرکز فاصله به منبع به عمق کانونی گفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At the end of the second swing Epicenter will start.
[ترجمه گوگل]در پایان نوسان دوم Epicenter آغاز خواهد شد
[ترجمه ترگمان]در پایان دوره دوم، epicenter شروع خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The quake's epicenter was located about 35 km (20 miles) southwest of the Greek port city of Patras in the Peloponnese region.
[ترجمه گوگل]کانون این زمین لرزه در حدود 35 کیلومتری جنوب غربی شهر بندری پاتراس یونان در منطقه پلوپونز بوده است
[ترجمه ترگمان]مرکز این زلزله در ۳۵ کیلومتری جنوب غربی شهر port of در منطقه Peloponnese واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Its epicenter was 1 6 km east of Nanao.
[ترجمه گوگل]کانون آن در 16 کیلومتری شرق نانائو بوده است
[ترجمه ترگمان]مرکز این مرکز در ۱ کیلومتری شرق Nanao قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dishui Lake is a landscape and ecological epicenter of the area.
[ترجمه گوگل]دریاچه دیشوی مرکز چشم انداز و اکولوژیکی منطقه است
[ترجمه ترگمان]دریاچه Dishui یک مرکز و مرکز اکولوژیکی منطقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It turned out that the epicenter of the earthquake had been in Whittier and my neighborhood looked like a war zone.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که مرکز زلزله در ویتیر بوده و محله من شبیه منطقه جنگی است
[ترجمه ترگمان]معلوم شد که مرکز زلزله در Whittier بوده و محله من به منطقه جنگی شباهت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The epicenter of sticker shock is moving from the car dealer's showroom to the tire shop.
[ترجمه گوگل]کانون شوک استیکر از نمایشگاه فروشنده خودرو به سمت لاستیک فروشی حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]مرکز شوک sticker از نمایشگاه خودرو به فروشگاه تایر حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مرکز زلزله (اسم)
epicenter

تخصصی

[عمران و معماری] مرکز زلزله - مرکز زمین لرزه - رومرکز

انگلیسی به انگلیسی

• source of an earthquake; central point

پیشنهاد کاربران

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: اَپیمرکز

⚫ نگارش به خط لاتین: Apimarkaz

⚫ آمیخته از: اَپی ( epi ) و �مرکز� ( centre )

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

کانون،
مرکز
مرکز یا کانون زلزله
epicenter مرکز زلزله
Hypocenter کانون زلزله
این دو واژه از نظر فنی و تخصصی مربوط به زلزله و مهندسی عمران با هم متفاوتند ازین رو خواهش میکنم به اشتباه به جای هم به کار نبرید
مرکز توجه
Noun - countable :
کانون زمین لرزه
مرکز زلزله
نقطه ای در سطح زمین که زلزله درست از نقطه ای در عمقِ زمینِ زیرِ آن، شروع شده است.
مرکز اصلی که یک بحران یا حادثه یا حتی شیوع بیماری اتفاق افتاده
کانون اتفاقات
کانون توجه

بپرس