gloomily


بطورتیره، باافسردگی، باسیمای تیره، باقیافه افسرده

جمله های نمونه

1. He stared gloomily at the phone.
[ترجمه گوگل]با ناراحتی به گوشی خیره شد
[ترجمه ترگمان]او با ترشرویی به تلفن خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Iris lay gloomily on her bed contemplating the future.
[ترجمه گوگل]آیریس با غم و اندوه روی تختش دراز کشیده بود و به آینده فکر می کرد
[ترجمه ترگمان]آیریس روی تختش دراز کشیده بود و به آینده فکر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Brazilians look gloomily forward to a New Year that even the president admits will be grey and cheerless.
[ترجمه گوگل]برزیلی‌ها با غم‌انگیزی منتظر سال نوی هستند که حتی رئیس‌جمهور اذعان دارد که خاکستری و بی‌نشاط خواهد بود
[ترجمه ترگمان]برزیلی با اندوه به سوی سال نو نگاه می کند که حتی رئیس جمهور اعتراف می کند که خاکستری و افسرده خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. " We are in trouble, " he said gloomily.
[ترجمه گوگل]او با ناراحتی گفت: ما در مشکل هستیم
[ترجمه ترگمان]وی با افسردگی گفت: \" ما در دردسر افتاده ایم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He tells me gloomily that he has been called up for army service.
[ترجمه گوگل]او با ناراحتی به من می گوید که به خدمت سربازی فراخوانده شده است
[ترجمه ترگمان]او به من گفت که برای خدمت سربازی احضار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He sat down gloomily behind his desk to await custom.
[ترجمه گوگل]او با ناراحتی پشت میزش نشست تا منتظر سفارش باشد
[ترجمه ترگمان]پشت میزش نشست و منتظر ماند تا منتظر بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As he rather gloomily put together a breakfast of poached egg and grilled bacon he felt neither particularly healthy nor particularly clear-minded.
[ترجمه گوگل]در حالی که او با غم و اندوه صبحانه ای حاوی تخم مرغ آب پز و بیکن کبابی را کنار هم می گذاشت، احساس می کرد نه سلامت خاصی دارد و نه ذهن روشنی دارد
[ترجمه ترگمان]همان طور که او ترجیح می داد با ناراحتی یک صبحانه آب پز و گوشت کبابی را کنار هم بگذارد، نه چندان سالم و نه کاملا روشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Next to him, a hard-looking white youth stared gloomily into an almost-empty pint pot.
[ترجمه گوگل]در کنار او، یک جوان سفیدپوست خشن با عبوس به یک قابلمه تقریباً خالی خیره شد
[ترجمه ترگمان]در کنار او جوانی با چهره ای رنگ پریده با ترشرویی به ظرف نیم لیتر آبجو خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A few seconds later, William stands gloomily behind the desk.
[ترجمه گوگل]چند ثانیه بعد ویلیام با ناراحتی پشت میز می ایستد
[ترجمه ترگمان]چند ثانیه بعد، ویلیام عبوسانه پشت میز می ایستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We stared gloomily at the screen.
[ترجمه گوگل]با ناراحتی به صفحه نمایش خیره شدیم
[ترجمه ترگمان]ما با ترشرویی به صفحه خیره شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They could light no fire, and Ratagan prophesied gloomily that their camp that night would be cheerless.
[ترجمه گوگل]آنها نمی توانستند آتش روشن کنند و راتاگان با غم و اندوه پیشگویی کرد که اردوگاه آنها در آن شب بی روح خواهد بود
[ترجمه ترگمان]آن ها نمی توانستند آتش روشن کنند، و Ratagan با اندوه پیش بینی کرد که camp آن شب cheerless
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rory reflected gloomily as Candy sat down again, her momentary anger placated.
[ترجمه گوگل]هنگامی که کندی دوباره نشست، روری با غم و اندوه منعکس شد و عصبانیت لحظه‌ای او آرام شد
[ترجمه ترگمان]رو ری دوباره به فکر فرو رفت و دوباره به فکر فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A few latecomers are nosing gloomily around in case the professionals have left anything worth having.
[ترجمه گوگل]چند نفر از افرادی که دیرتر وارد می شوند، در صورتی که حرفه ای ها چیز ارزشمندی از خود به جا گذاشته باشند، با غم و اندوه به اطراف می گویند
[ترجمه ترگمان]چند نفر از کسانی که تازه متولد شده بودند با ناراحتی به این طرف و آن طرف سرازیر می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The year 1976 went out gloomily.
[ترجمه گوگل]سال 1976 غم انگیز گذشت
[ترجمه ترگمان]سال ۱۹۷۶ با اندوه بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• despondently, sadly, dispiritedly, downheartedly; dimly, darkly

پیشنهاد کاربران

با حالت عُنُق
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : gloom / gloominess
✅️ صفت ( adjective ) : gloomy
✅️ قید ( adverb ) : gloomily
با اندوه ، به تلخی

بپرس