reformatory

/rəˈfɔːrməˌtɔːri//rɪˈfɔːmətr̩i/

معنی: بهساز گاه
معانی دیگر: دارالتادیب، کانون اصلاح و تربیت، نیکسازگاه، (زنانه) ندامتگاه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: intended to improve or reform.

- Reformatory measures will have to be put in place to curb corruption.
[ترجمه گوگل] اقدامات اصلاحی باید برای مهار فساد انجام شود
[ترجمه ترگمان] اقدام های لازم برای جلوگیری از فساد به اجرا در خواهند آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
حالات: reformatories
• : تعریف: a corrective institution for disciplining and re-educating young offenders; reform school.

- He acquired some skill at carpentry during his time at the reformatory.
[ترجمه گوگل] او در مدتی که در مدرسه اصلاحات بود مهارت هایی در نجاری به دست آورد
[ترجمه ترگمان] در time، در the، مهارتی در نجاری به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. A few children's homes have been opened but they also double as reformatories for young offenders.
[ترجمه گوگل]چند خانه کودک افتتاح شده است، اما آنها همچنین به عنوان خانه اصلاحی برای مجرمان جوان تبدیل شده اند
[ترجمه ترگمان]چند خانه کودک باز شده اند، اما آن ها به عنوان reformatories برای مجرمان جوان دو برابر شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was sent to a state reformatory at age 11 for knifing a white homosexual attacker.
[ترجمه گوگل]او در سن 11 سالگی به دلیل چاقو زدن به یک مهاجم همجنس گرا سفیدپوست به یک مرکز اصلاحات دولتی فرستاده شد
[ترجمه ترگمان]او در ۱۱ سالگی برای خنجر زدن یک مهاجم همجنس گرا به ایالت reformatory فرستاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. ABSTRACT The scientific reformatory methods which correspond to reality is of great significance for the success of reform .
[ترجمه گوگل]چکیده روشهای اصلاحی علمی که با واقعیت مطابقت دارند برای موفقیت اصلاح اهمیت زیادی دارند
[ترجمه ترگمان]چکیده روش های علمی reformatory که متناظر با واقعیت است از اهمیت زیادی برای موفقیت اصلاحات برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The juvenile delinquent was sent to the reformatory.
[ترجمه گوگل]این نوجوان بزهکار به مرکز اصلاحات اعزام شد
[ترجمه ترگمان]مسئولین مدرسه به کانون اصلاح و تربیت فرستاده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The scientific reformatory methods which correspond to reality is of great significance for the success of reform .
[ترجمه گوگل]روش‌های اصلاحی علمی که با واقعیت مطابقت دارند برای موفقیت اصلاح اهمیت زیادی دارند
[ترجمه ترگمان]روش های علمی reformatory که متناظر با واقعیت هستند از اهمیت زیادی برای موفقیت اصلاحات برخوردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In reformatory tide they should become the overmatch in competition to enhance their position.
[ترجمه گوگل]در جزر و مد اصلاحی، آنها باید در رقابت برای ارتقای موقعیت خود به رقابت تبدیل شوند
[ترجمه ترگمان]در جزر و مد، آن ها باید در رقابت شرکت کنند تا موقعیت خود را افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I told that to the people at the reformatory, but they didn't believe me.
[ترجمه گوگل]من این را به مردم در اصلاحات گفتم، اما آنها باور نکردند
[ترجمه ترگمان]من به کسانی که در کانون اصلاح و تربیت بودند، گفتم، اما آن ها حرفم را باور نکردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Reformatory education is not only a concept, but also can be used practically, and must be grasped and applied in prison administration education work by the police.
[ترجمه گوگل]آموزش اصلاحی نه تنها یک مفهوم است، بلکه می تواند به طور عملی نیز مورد استفاده قرار گیرد، و باید در کار آموزش اداره زندان توسط پلیس درک و اعمال شود
[ترجمه ترگمان]آموزش مختلط تنها یک مفهوم نیست، بلکه می تواند عملا مورد استفاده قرار گیرد و باید در بخش آموزش مدیریت زندان که توسط پلیس اداره می شود، به کار گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The author of the paper advances a new reformatory scheme and has already achieved anticipated success through preliminary practice.
[ترجمه گوگل]نویسنده مقاله یک طرح اصلاحی جدید را پیش می برد و قبلاً از طریق تمرین اولیه به موفقیت پیش بینی شده دست یافته است
[ترجمه ترگمان]مولف این مقاله یک طرح جدید reformatory را پیش می برد و از قبل موفقیت پیش بینی شده را از طریق عمل اولیه به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Paper presents some reformatory measures and suggestions on how to make enterprises freethernselves from current predicaments hey words.
[ترجمه گوگل]این مقاله برخی از اقدامات اصلاحی و پیشنهاداتی را در مورد چگونگی رهایی شرکت ها از مشکلات فعلی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله برخی از اقدامات reformatory و پیشنهادها در مورد چگونگی ایجاد شرکت ها از predicaments های جاری را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. During reformatory of mechanism and system, information technique subsidiary company is exploring, and encircling " Innovating and increasing benefit" to establish perfect management system.
[ترجمه گوگل]در جریان اصلاح مکانیزم و سیستم، شرکت زیرمجموعه تکنیک اطلاعات در حال کاوش و احاطه " نوآوری و سود روزافزون " برای استقرار سیستم مدیریت بی نقص است
[ترجمه ترگمان]در طول reformatory مکانیسم و سیستم، تکنیک اطلاعات شرکت تابعه کاوش می کند و \"منفعت و افزایش سود\" برای ایجاد یک سیستم مدیریت کامل را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The reformation of examination method is the substantial of the teaching reformatory.
[ترجمه گوگل]اصلاح روش امتحانی اصلی ترین اصل اصلاحی تدریس است
[ترجمه ترگمان]اصلاح روش بررسی، اساسی و اساسی شیوه تدریس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If administered in the spirit of justice and conciliation, all the rising generation may be brought within the circle of its reformatory and elevating influences.
[ترجمه گوگل]اگر با روح عدالت و مصالحه اجرا شود، همه نسل نوظهور ممکن است در دایره تأثیرات اصلاحی و اعتلای خود قرار گیرند
[ترجمه ترگمان]اگر به روح عدالت و سازش رسیدگی شود، همه نسلی که در حال ترقی است، ممکن است در دایره of و تاثیرات بالابر به وجود آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The thesis makes a summary about the practice and theory of the reformatory experiment, which is about the Integration of IT and Research Study.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه خلاصه ای از عمل و تئوری آزمایش اصلاحی است که در مورد ادغام فناوری اطلاعات و مطالعه پژوهشی است
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه به طور خلاصه در مورد عملکرد و نظریه تجربه reformatory، که در مورد یکپارچگی فن آوری اطلاعات و تحقیقات است، می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The housing finance of China has developed and perfected along the continuous going deep of the reformatory of housing and finance system and growing up of real estate market.
[ترجمه گوگل]امور مالی مسکن چین در امتداد اعماق مستمر اصلاحات مسکن و سیستم مالی و رشد بازار املاک و مستغلات توسعه یافته و به کمال رسیده است
[ترجمه ترگمان]تامین مالی مسکن چین در طول روند ادامه دار deep مسکن و سیستم مالی و رشد بازار املاک تکمیل و تکمیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بهساز گاه (اسم)
reformatory

انگلیسی به انگلیسی

• reform school, institution for reforming young offenders
corrective, serving to improve; designed to improve, designed to make positive changes
a reformatory is a special school where young people who have committed an offence against the law live and receive training.

پیشنهاد کاربران

🟡 واژه ی برنهاده: بازدیسیْه ⚫
به خط لاتین: Bāzdisih
⚫ این واژه از �باز� به معنای ( re ) و �دیس� به معنای ( form ) برپا شده است.
روی هم رفته معنای �درست کردن چیزی که فاسد یا آکمند و معیوب است� می دهد
...
[مشاهده متن کامل]

🟡 توجه: در پارسی پسوندی همریشه با �ی� هست که �ایْه� با خوانش �ih� می باشد و پسوندی ناموازساز ( اسم ساز ) است؛ این پسوند از زبان پهلوی ژیرا ( active ) شده و هم اکنون برای همتایی با برخی پسوندهای انگلیسی مانند atory و ness بکار می رود.
🟡 واژه ی رایج: اصلاح ❌
آک و عیب واژه ی رایج: �اصلاح� اسم مصدر از ریشه ی �ص ل ح� به معنای نیک کردن است که با معنی واژه ی reformatory ارتباط ندارد؛ ناهمپوشی با واژه ی بیگانه، کم توانی در اشتقاق و کاهش کاربرد نیز از آک های این واژه می باشند.
⚫ این واژه با برگیری از پیشنهاد پارسی انجمن، فرهنگستان زبان و ادب پارسی و پروفسور ملایری بدست انجمن بازدیسان پارسی برابرنهاد شده است و ساخته براساس الگوهای واژه سازی همپوش پارسی با زبان انگلیسی می باشد.
🟡 این واژه پیشانه در ترجمه ی پَرسون ( Precise ) نوشتارهای دانشیک انگلیسی به پارسی بکار رفته است. ازین رو پشتوانه ای ارزشمند و استوار دارد.
⚫ انجمن بازدیسان پارسی برای سایِن ها ( nuances ) ارزش قائل است.
🟡 جداشدگان واژه ی بازدیسیدن ( برای برابری با همتای انگلیسی )
To reform: Bāzdisidan
Reformer: Bāzdisgar
Reformed: Bāzdiside
Reformative: Bāzdisā
Reformatory: Bāzdisih
Reforming: Bāzdisi
Reformation: Bāzdisesh
Reformational: Bāzdiseshāl
Reformable: Bāzdisshavā
Reformability: Bāzdisshavāyi
Reformism: Bāzdisgerāyi
Reformist: Bāzdiagerā

reformatory
☑️ بازدیسیْه
مشتقات دیگر
To reform: بازدیسیدن
Reformer: بازدیسگر
Reformed: بازدیسیده
Reformative: بازدیسا
Reformatory: بازدیسیْه
Reforming: بازدیسی
Reformation: بازدیسش
Reformational: بازدیسشال
...
[مشاهده متن کامل]

Reformable: بازدیس شوا
Reformability: بازدیس شوایی
Reformism: بازدیس گرایی
Reformist: بازدیس گرا
ماستمالی نکنیم 🖐🏼

🇮🇷 همتای پارسی: بازدیسیْه 🇮🇷
Bāzdisih
بازدیسیْه
( Bāzdisih )
از �باز� ( re ) و �دیس� ( form ) و �ایْه� ( ory )
• برای واژه های دقیق انگلیسی، نمیشه واژه های مردم پسند و آشنای پرابهام بکار برد؛ واژه ی �اصلاح� اسم مصدر به معنی نیک کردن است و برای همتایی با reformatory بسیار بی ربطه و پَرسون ( precise ) نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

این شلختگی و نابسامانی دستاورد کوشش های عربزده های دوران قاجار است؛ اون احمق های نادون هر واژه ی انگلیسی که می دیدند بجای جستجو در پارسی، یکراست اون رو از فرهنگ های عربی - انگلیسی می گرفتند؛ غافل از اینکه زبان خودمون بسیار سازگار و همپوش بر انگلیسی ست و مثل آب خوردن از پس همتاسازی بر میاد.
• ازین رو برای فهم درست بگرت های ( concepts ) انگلیسی که بی ابهام هستند، باید از برابرنهاد های دقیق پارسی انجمن، بازدیسان پارسی و فرهنگستان زبان و ادب بهره برد؛ تا با بگرت دیگه ای جابجا شناخته نشن.
• این واژه هم وزن و همپوش بر همتای انگلیسی خود است و در دانش و فن کاربرد فراوان داره.
واژه ی �بازدیسی� و جداشدگانِ اون، در نوشتارهای دانشیک و فنی بارها بکار رفتند.
• سایِن ها ( nuances ) رو باهم جابجا نشناسیم.

مرکز بازپروری

بپرس