radiograph

/ˈreɪdɪoʊɡræf//ˈreɪdɪəʊɡræf/

معنی: پرتونگاره، عکس رادیویی، پوتونگار، پیام رادیوتلگرافی فرستادن
معانی دیگر: عکس (برداشته شده توسط اشعه ی ایکس)، رادیوگراف، radiographic پوتونگار، مخابرات رادیویی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an image produced by the action of x-rays or other forms of radiation on a photographic film; autoradiogram; radiogram.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: radiographs, radiographing, radiographed
مشتقات: radiographic (adj.), radiographical (adj.), radiographer (n.), radiography (n.)
• : تعریف: to make an autoradiograph from; expose to x-ray film.

جمله های نمونه

1. A plain supine abdominal radiograph showed gaseous dilatation of the transverse colon and small bowel.
[ترجمه گوگل]رادیوگرافی ساده شکم به پشت خوابیده، اتساع گازی کولون عرضی و روده کوچک را نشان داد
[ترجمه ترگمان]یک عکس خالی و آویزان از روده کوچک و روده کوچک، گازی از روده کوچک و روده کوچک نمایان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A chest radiograph revealed a patchy infiltrate in the left lower lobe.
[ترجمه گوگل]رادیوگرافی قفسه سینه یک ارتشاح لکه ای را در لوب تحتانی چپ نشان داد
[ترجمه ترگمان]A سینه نشان دهنده نفوذ تکه تکه شده در بخش پایین سمت چپ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A chest radiograph showed non-systematic disseminated infiltrates, chiefly in the two lower lobes.
[ترجمه گوگل]رادیوگرافی قفسه سینه انفیلترات های منتشر غیرسیستماتیک، عمدتاً در دو لوب پایینی را نشان داد
[ترجمه ترگمان]A یک infiltrates منتشر شده غیر سیستماتیک، عمدتا در دو بخش پایینی را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Thus, a radiograph six hours after meal intake showing incomplete gastric emptying of markers indicates delayed gastric emptying.
[ترجمه گوگل]بنابراین، رادیوگرافی شش ساعت پس از مصرف غذا که نشانگر تخلیه ناقص معده از نشانگرها را نشان می دهد، نشان دهنده تاخیر در تخلیه معده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، یک radiograph شش ساعت پس از مصرف غذا نشان می دهد که خالی کردن شکم ناقص باعث به تعویق افتادن gastric می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A chest radiograph was normal, but a ventilation-perfusion lung scan showed a matched defect in the right lower lobe.
[ترجمه گوگل]رادیوگرافی قفسه سینه طبیعی بود، اما اسکن ریه تهویه-پرفیوژن نقصی مشابه در لوب تحتانی راست را نشان داد
[ترجمه ترگمان]radiograph قفسه سینه عادی بود، اما یک اسکن ریه - perfusion یک نقص متناسب را در نرمه گوش راست نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The replacement tooth pad or radiograph.
[ترجمه گوگل]پد یا رادیوگرافی جایگزین دندان
[ترجمه ترگمان]محل تعویض دندان و یا radiograph
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The technique of X-ray radiograph video was used to study the physical phenomena in experiments simulating copper matte smelting in reverberatory or electric furnaces.
[ترجمه گوگل]از تکنیک فیلم رادیوگرافی اشعه ایکس برای مطالعه پدیده های فیزیکی در آزمایش های شبیه سازی ذوب مات مس در کوره های طنین دار یا الکتریکی استفاده شد
[ترجمه ترگمان]این تکنیک برای مطالعه پدیده های فیزیکی در آزمایش ها شبیه سازی شده در reverberatory یا کوره های الکتریکی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These uncommon lesions appear on chest radiograph as a "coin lesion" that has a differential diagnosis of granuloma and localized malignant neoplasm.
[ترجمه گوگل]این ضایعات غیر معمول در رادیوگرافی قفسه سینه به عنوان یک "ضایعه سکه ای" ظاهر می شوند که دارای تشخیص افتراقی گرانولوما و نئوپلاسم بدخیم موضعی است
[ترجمه ترگمان]این ضایعات غیر معمول به عنوان \"lesion سکه ای\" ظاهر می شوند که تشخیص تفاضلی granuloma و localized بدخیم را در بر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusion application of combine digital fluoroscopy and digital radiograph in IVU is valuable.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری استفاده از ترکیب فلوروسکوپی دیجیتال و رادیوگرافی دیجیتال در IVU ارزشمند است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری کاربرد ترکیب دیجیتال و radiograph دیجیتال در IVU ارزشمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Granulomatous disease by chest radiograph can appear as reticulonodular densities.
[ترجمه گوگل]بیماری گرانولوماتوز توسط رادیوگرافی قفسه سینه می تواند به صورت تراکم رتیکولونودولار ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]بیماری granulomatous توسط radiograph سینه می تواند به صورت چگالی های reticulonodular ظاهر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is a radiograph of an osteosarcoma involving the metaphyseal region of the distal femur.
[ترجمه گوگل]این رادیوگرافی از یک استئوسارکوم است که ناحیه متافیزال دیستال فمور را درگیر می کند
[ترجمه ترگمان]این a از an است که شامل ناحیه metaphyseal از استخوان ران دور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Small spring and radiograph is applied to paper, in the end.
[ترجمه گوگل]فنر کوچک و در پایان رادیوگرافی روی کاغذ اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]در پایان، فنر و radiograph کوچک روی کاغذ اعمال می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This chest radiograph demonstrates a nodular patternmultiple metastases to the lung from a colonic adenocarcinoma.
[ترجمه گوگل]این رادیوگرافی قفسه سینه یک الگوی ندولار متاستازهای متعدد به ریه از یک آدنوکارسینوم کولون را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این قفسه سینه نشان دهنده کاهش nodular patternmultiple به شش از a colonic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Bone radiograph texture measurement based on power spectrum and fractal analysis have been proposed.
[ترجمه گوگل]اندازه گیری بافت رادیوگرافی استخوان بر اساس طیف توان و تجزیه و تحلیل فراکتال پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]ساختار بافت radiograph استخوانی بر پایه طیف توان و تحلیل مقطعی نیز پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When seen on chest radiograph, this appearance is sometimes called "alveolar sarcoid, " although the nodules are discrete and interstitial.
[ترجمه گوگل]هنگامی که در رادیوگرافی قفسه سینه دیده می شود، گاهی اوقات به این ظاهر "سارکوید آلوئولار" می گویند، اگرچه گره ها مجزا و بینابینی هستند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بر روی قفسه سینه دیده می شود، این ظاهر گاهی اوقات \"alveolar sarcoid\" نامیده می شود، اگرچه گره ها مجزا و میانی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرتونگاره (اسم)
radiogram, radiograph

عکس رادیویی (اسم)
radiogram, radiograph, radiophotograph

پوتونگار (اسم)
radiograph

پیام رادیوتلگرافی فرستادن (فعل)
radiograph

انگلیسی به انگلیسی

• x-ray photograph, photographic image of a solid body produced by beaming x-rays through the body onto a photographic plate
a radiograph is a picture of the inside of your body, which is made by sending x-rays through it, and is used by doctors to check the condition of your bones or organs; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: پرتونگاره

⚫ نگارش به خط لاتین: Partonegāre

⚫ آمیخته از: پرتو ( radio ) و �نگاره� ( graph )

...
[مشاهده متن کامل]

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیب سلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

رادیوگرافی
تصویر پرتوی
عکس یا فیلم پرتوی

بپرس