consumed

جمله های نمونه

1. consumed with envy
کاملا دستخوش حسادت

2. he soon consumed his father's inheritance
به زودی ارث پدرش را به باد داد.

3. the guest consumed all of the food
مهمان همه ی خوراک ها را خورد.

4. the building was completely consumed by fire
ساختمان در اثر آتش (سوزی) کاملا از بین رفت.

5. According to the rules, no alcohol can be consumed on the premises.
[ترجمه گوگل]طبق قوانین، هیچ الکلی را نمی توان در محل مصرف کرد
[ترجمه ترگمان]طبق قوانین، هیچ الکل نمی تواند در محوطه مصرف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Arguing about details consumed many hours of the committee's valuable time.
[ترجمه گوگل]بحث در مورد جزئیات ساعت های زیادی از وقت ارزشمند کمیته را صرف کرد
[ترجمه ترگمان]بحث در مورد جزئیات بیشتر ساعات با ارزش این کمیته را به پایان می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He consumed much of his time in studying.
[ترجمه محمد] او بیشتر وقت خود را به تحصیل صرف کرد
|
[ترجمه گوگل]او بیشتر وقت خود را صرف مطالعه می کرد
[ترجمه ترگمان]بیشتر وقتش را صرف مطالعه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He had consumed the best years of his life in prison.
[ترجمه گوگل]او بهترین سالهای عمرش را در زندان گذرانده بود
[ترجمه ترگمان]او بهترین سال های عمرش را در زندان سپری کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His old car consumed much gasoline.
[ترجمه گوگل]ماشین قدیمی او بنزین زیادی مصرف می کرد
[ترجمه ترگمان]ماشین قدیمی اش بنزین خیلی زیادی مصرف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Paperwork consumed much of the committee's time.
[ترجمه گوگل]کاغذبازی بیشتر وقت کمیته را می گرفت
[ترجمه ترگمان]Paperwork بیشتر وقت کمیته را مصرف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many people consumed the poisoned oil without ill effects .
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم روغن مسموم را بدون عوارض مصرف کردند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم این روغن سمی را بدون اثرات بد مصرف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Alcohol should be consumed in moderation, and this is particularly true for pregnant women.
[ترجمه گوگل]الکل باید در حد اعتدال مصرف شود و این امر به ویژه در مورد زنان باردار صادق است
[ترجمه ترگمان]الکل باید به طور متوسط مصرف شود و این به ویژه برای زنان باردار صدق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We consumed vast quantities of food and drink that night.
[ترجمه گوگل]ما در آن شب مقدار زیادی غذا و نوشیدنی مصرف کردیم
[ترجمه ترگمان]اون شب مقدار زیادی غذا و نوشیدنی مصرف کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A big fire consumed the whole house.
[ترجمه گوگل]آتش سوزی بزرگ تمام خانه را در نوردید
[ترجمه ترگمان] یه آتش سوزی بزرگ کل خونه رو نابود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The fire quickly consumed the wooden hut.
[ترجمه گوگل]آتش به سرعت کلبه چوبی را سوخت
[ترجمه ترگمان]آتش به سرعت کلبه چوبی را از پا در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• engrossed, absorbed, obsessed, preoccupied; spent; used up; eaten; destroyed

پیشنهاد کاربران

مصرفته
( Masrafte )
گفته می شود مصدر �مصرفتن� نومصدری ست که برای همتایی با معنا هایی به جز خوردن و به بدن رساندن در واژه ی �consume ) ساخته شده است؛ بنابراین مصدر �گُساردن� معناهای به بدن رساندن را در این واژه می تواند پوشش دهد.
مصرف کننده
be completely destroyed
از بین رفتن
نابود شدن
ویران شدن
مصرف کردن، مصرف شده. . .
تحت تاثیر
to be completely absorbed and controlled by one's passion or lust for something or someone.

مصرف شدن
تا اخر مصرف کردن. ازبین رفتن
خورده شده
اجرت المثل
فرسوده
مصرف شده
از بین رفته
باقی مانده
اشغال کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس