پیشنهادهای 🖤MANI🖤 (٨٥٨)
نوعی منجنیق بزرگ قلعه کوب
حلبی = آهن ( Fe ) روکشی از قلع ( Sn ) *** حلبی آلیاژ آهن و قلع نیست!!!! حلبی آهنی است که روکشی از قلع دارد!
عهد ( دور ) = epoch دوره = period دوران = era اَبَردوران = eon ابردوران > دوران > دوره > عهد eon > era > period > epoch
عهد ( دور ) = epoch دوره = period دوران = era اَبَردوران = eon ابردوران > دوران > دوره > عهد eon > era > period > epoch
عهد ( دور ) = epoch دوره = period دوران = era اَبَردوران = eon ابردوران > دوران > دوره > عهد eon > era > period > epoch
عهد ( دور ) = epoch دوره = period دوران = era اَبَردوران = eon ابردوران > دوران > دوره > عهد eon > era > period > epoch
شَفا = مرگ شِفا = بهبودی
زنهار
استفهام انکاری / پرسش تاکیدی
♦️ واژگان هم آوا را اشتباه نگیریم: ثَنا : ستایش و سپاس سَنا: نور و روشنایی
velocity = سرعت ( برداری و دارای جهت ) speed = تندی ( نرده ای و فاقد جهت )
code = رمز = توالی سه نوکلئوتیدی در دی ان ای codon = رمزه = توالی سه نوکلئوتیدی در آر ان ای
خور ( خلیج کوچک )
The two DNA chains are antiparallel that is, they run parallel but in opposite directions. دو زنجیره DNA ناهمسو هستند، یعنی موازی اند اما در جهت ها ...
[زیست شناسی] پیش ماده ترکیباتی که آنزیم روی آنها عمل می کند، پیش ماده ( substrate ) و ترکیباتی که حاصل فعالیت آنزیم هستند، فراورده ( product ) خواند ...
If someone is on a slippery slope, they are involved in a course of action that is difficult to stop and that will eventually lead to failure or trou ...
Forward Operating Base = پایگاه عملیاتی خط مقدم
one more sip = یه قلپ دیگه
تنها ترجمه قابل قبول این کلمه �محاسبه شده� می باشد.
مخفف شده ی �Transmitter & Receiver� یعنی �فرستنده و گیرنده�
peg someone for something = make a judgment about that person
standard operating procedures = رویه های عملی استاندارد
transient ischemic attack = حمله کم خونی گذرا TIA سبب سکته مغزی خفیف می شود.
Toilet paper = دستمال توالت
لو رفتم
furnished apartment = آپارتمان مبله
I take offense = بهم برخورد
لانه مرغ
کفن، مرده پوش
دخمه مردگان
💎سبک زندگی یا همان Lifestyle چیست؟ the way a person or group of people live, including the place they live in, the things they own, the kind of job ...
املای درستش obsessive هست.
bored
boredom
ستایش گری، ثناگویی
اعدام گر، اعدام چی، جلاد
Homoerotic; homosexual, gay
a flat floating structure, usually made of pieces of wood tied together, used as a boat ساختاری شناور و مسطح، معمولاً ساخته شده از قطعات بهم پیوسته چ ...
بیمارستان روانی ها تیمارستان
Immigration and Naturalization Service سرویس مهاجرت و قبول تابعیت
a series of experiences that teach you something about yourself or about life مجموعه ای از تجربیات که چیزی را در مورد خودتان یا در مورد زندگی به شما ...
نیمکت گرم کن
لوزی = rhombus ( با تلفظ رامبِس )
extracurricular activities are not part of the course that a student is doing at a school or college فعالیت های فوق برنامه بخشی از خط سیری که دانش آم ...
مرغ شهدخوار
شمشیر نوری - شمشیر لیزری
هم خوانی
پشت گوش انداختن
اظهار بدیهیات
شرکت خوشه ای
Don't Be an Asshole
تِل ( دخترانه )
دندان به دندان خاییدن = فشار دادن دندان ها به هم از روی خشم و عصبانیت
less mentally developed than other people of the same age کمتر توسعه یافته از لحاظ ذهنی در مقایسه با سایر افراد هم سن
دانشنامه ی بریتانیکا هنر را به عنوان �استفاده از توانایی و تخیل در خلق آثار زیبا، محیطی یا تجاربی که می توان با دیگران تقسیم کرد� تعریف می کند. �هن ...
OP = overpowered over = فوق، مافوق، زیادی، بیش ازحد، زیاده، ابر، فرا power = قدرت، نیرو، توان، زبر دستی، زور، سلطه، نیرومندی، بنیه، اقتدار، قوت، تو ...
برانداختن
املای صحیح آن شبیخون است با معنای حمله و تهاجم ( به خصوص شبانه )
Universal
زرادخانه
organic
سوءِ عملکرد
آدینه آخرین روز هفته
تا لنگ ظهر خوابیدن
چیزی شبیه قلاده
فرهنگ ( culture ) به مجموعه ی افکار و عقاید، آداب و رسوم، خط، زبان و سبک زندگی مردم گفته می شود.
دخالت الهی ، وساطت ایزدی
ترجمه تحت اللفظیش میشه: "little mama" ولی ترجمه عامه پسند و رایجش اینه: "sexy lady"
an insulting word for someone who is fat چاقالو، خیکی، بشکه، خپل، گامبو
پاپا شکری!
همون هتل ( ولی از نوعی که جای پارک برای ماشین داره )
corny joke = جوک لوس و بی مزه
یکی از معانی مصطلح آن Old fashioned ( کهنه فکر یا اُمُّل ) هستش.
a hole made through part of your body so that you can put jewellery there سوراخی ست که توی بخشی از بدن ایجاد می شه تا بشه توش زیورالات قرار داد واژه ...
it's the same ballpark = یه چیزی تو همون مایه هاس
نان غاذی = نان غذادِه = لقمه نان
واضح و روشن
تلفظ: نِماد / nemad
مرهم به معنای دوا و دارو و . . . است! نه مرحم!
سی و اندی سالگی
بیست و اندی سالگی
telecommunication = ارتباط از راه دور telecommunications = مخابرات
light amplified by stimulated emission of radiation تقویت نور به روش گسیل القایی تابش
UFO = Unidentified Flying Object Object = شی، جسم، اسباب، چیز، آلت، تجهیزات، دستگاه، لوازم، وسایل، وسیله Flying = پرنده، پران، در حال پرواز Uniden ...
[سرواژه] هما: هواپیمایی ملی ایران
خوش پخت ترجمه اشتباهی برای این عبارت است. ترجمه ی درست آن "به خوبی پخته شده" می باشد؛ زیرا well - cooked یک صفت مرکب مفعولی است، نه صفت فاعلی.
the ability to behave in a sensible way and make practical decisions توانایی رفتار به روشی معقول و گرفتن تصمیماتِ عقلانی natural ability to make go ...
A stereotype is a fixed general image or set of characteristics that a lot of people believe represent a particular type of person or thing a belief ...
Internet - Based Information Systems سامانه اطلاعاتی مبتنی بر اینترنت
هیکل متعادل
Chloro Fluoro Carbon کلرو - فلوئورو - کربن
Before the Common Era پیش از دوران رایج
اعلی حضرت
olivine
زِبَرجَد
جمع و جور کردن
فسخ نامه
a very large amount of water that covers an area that is usually dry مقدار بسیار زیادی آب که ناحیه ای که معمولاً خشک است را می پوشاند. an overflow ...
A sheepish girl = A sheep ish girl = دختری ساده لوح A sheepish girl = A shy ish girl = دختری نسبتاً خجالتی
"سر ورجه وورجه ای" یا "سرحبابی"، که به آن "اشاره گر" یا "تکان دهنده" یا "تلوتلودهنده" نیز گفته می شود، نوعی عروسک کلکسیونی است. سر آن در مقایسه با ...
نیازمند، مجاب، ملزوم، محتاج، بایسته، در احتیاج، دارای کمبود، درمانده، بی چیز، تنگدست، فقیر
خَز
خوش تیپ
بیش یادگیری
زودی میام!
گوهر یا جواهر ( Gem ) ، شامل سنگ ها و کانی های قیمتی و نیمه قیمتی است که به دلیل زیبایی، درخشش، سختی زیاد، رنگ و کمیاب بودن، از سایر کانی ها و سنگ ها ...
عصاره ی گوشت، آبگوشت
کابین نجات
مصلحت عموم
وصله
drift velocity = سرعت سوق
سویه
something that you do not understand and cannot explain چیزی که متوجه نمی شوی و نمی توانی آن را توضیح دهی. a puzzle or joke in which you ask a ques ...
دستخوش شدن، دستخوش کردن دستخوش: آنچـه یا آنکـه در معرض چیـزی قرار گرفتـه یـا تحت غلبه و سـیطرۀ آن اسـت؛ بازیچه
جز عشق مباد سرنوشتم = خدایا چیزی به جز عشق در سرنوشت من قرار نده مباد = فعل دعاییِ منفی
خط واصله
a sweet food made from sugar or chocolate خوراکی ای شیرین که از شکر یا شکلات ساخته شده است. candy = آب نبات، شکلات و. . .
a carton of milk = یک پاکت شیر
اینجا society به معنای جامعه نیست، بلکه به معنای "گروهی از افراد ثروتمند و قدرتمند" است. high society = ثروتمندترین افراد / شیک پوش ترین افراد / نخ ...
در زیست شناسی population با community تفاوت دارد. population = جمعیت = گروهی از افرادِ یک گونه که در یک ناحیه با هم زندگی و زادوولد می کنند. comm ...
کسی را انگشت به دهان / هاج و واج گذاشتن
fire at will
پروتکلِ انهدام خودکار
موشک
گروهبان
غُرِش کردن
bewitch
scarecrow
لکه زرد در چشم یا همون Focal Point
re = از نو، دوباره، پس، باز هم، باز، دیگر، مجددا، نیز، یکبار دیگر، مکرر، دگربار direct = معطوف داشتن، امر کردن، هدایت کردن، متوجه ساختن، سوق دادن، را ...
neuro = نورون، سلول عصبی genesis= تولید neurogenesis = نورون زایی
برآمدگی ای که در اثر خارج شدن قسمتی از احشا از محل اصلی خود در ناف، کشالۀ ران، و بیضه پیدا می شود.
فَقِنا عَذابَ النّارِ = ما را از شکنجه ی آتش نگاه دار عذاب = شکنجه
malicious = کینه توز
hostile = متخاصم
re = از نو، دوباره، پس، باز هم، باز، دیگر، مجددا، نیز، یکبار دیگر، مکرر، دگربار spawn = ایجاد کردن، به وجود آوردن، پدیدآوردن، تولید کردن، ساختن، عمل ...
رجوع شود به: مالیخولیا
تلفظ: mofad ، مُفاد
واحد شمارش دار و درخت
Air Quality Index = شاخص کیفیت هوا
a school for training in a particular skill or profession
any place of learning, such as a college or university
a state - maintained secondary school providing an education with an academic bias for children who are selected by the eleven - plus examination, te ...
short for kindergarten
a private school taking day students only
from eternity = از ازل to infinity = تا ابد
مزه ای که لذیذ است
واژه ی "دست آزاد" ترجمه غلط و اشتباهی برای واژه ی handsfree هست. free در زبان انگلیسی هم می تونه پیشوند باشه و هم می تونه پسوند باشه. اگر free پی ...
اگر "صفت" باشد: - نسبی اگر "اسم" باشد: - خویشاوند
* اگر "صفت" باشد: ۱. ملموس ۲. عینی ۳. مفعولی * اگر "اسم" باشد: ۱. هدف
My alternative choices are not good enough = انتخاب های دیگر من به اندازه ی کافی خوب نیستند. His alternative professor is gone = استادِ جایگزین او، ...
* اگر "صفت" باشد: ۱. دیگر ۲. جایگزین ۳. متناوب * اگر "اسم" باشد: ۱. راه حل ۲. گزینه ۳. چاره
فرهنگ لغت
like = وش، فش ، وار، وند، آسا، سا، سار، گون، مانند، نما life= زندگی، جان، حیات، زیست، زی lifelike= زندگی وار، زندگی سا، زندگی گون، جان آسا، جان سار، ...
خوش سیما، خوش چهره، خوش رو، خوشگل، زیبا، زیبنده و. . .
واپسین ، آخرین
دستگاه رفع لرزش نامنظم قلب
فروریزش
۱. دو تا [در علم] ۲. یکی دوتا / چند تا [عامیانه] مثال: Wait here. I'll come back in a couple of minutes همینجا واستا. من یکی دو دقیقه دیگه برمی ...
کلافه کننده
ویروس نقص ایمنی انسان
اشرافی، اعیانی
پرستش
پروردگار
جابه جایی
اگر "کمیت نما" بود به شرح زیر ترجمه می کنیم: little = مقدار بسیار کمی ( از ) a little = مقداری ( از ) less = مقدار کمتری so little / very little / ...
واژه only به معنای "فقط" است. I only talked to her = من فقط باهاش صحبت کردم. I only saw her in the park = من فقط داخل پارک دیدمش. عبارت the only ...
عبارت the same صفت اشاره به معنای "همین" یا "همان" است. A: Lack of time is my major problem - کمبود وقت مشکل اصلی منه. B: I have the same problem ...
۱. قبل از، پیش از ( اگر قبل از یک زمان بیاید ) ۲. قبلاً ۳. در مقابلِ، در محضرِ She was standing before the court: او در مقابل دادگاه ایستاده بود.
اگر the very در جمله مرجع نداشت، آن را "خاص"، "ویژه" یا "معیّن" ترجمه می کنیم. مثال: The very problem that we shall address in this book. . . مشک ...
واژه ی Lie سه معنی دارد که به شرح زیر است: 1. دراز کشیدن The dog was lying in front of the fire: آن سگ جلوی آتش دراز کشیده بود. 2. قرار گرفتن My ...
The very books = همان کتاب ها The very = صفت اشاره است به معنی "همان" یا "همین"
Federal Bureau of Investigation اِداره ی تحقیقات فِدِرال Federalism = فدرالیسم به معنای اتحاد یا قرارداد یا توافق و پیمان، یک مفهوم سیاسی است که د ...
happy ending
response = پاسخ ability = توانایی، قابلیت responsibility = قابلیت پاسخگویی، توانایی پاسخگویی
آمرزش خوانی
مرثیه ای بر یک رؤیا = Requiem for a Dream مرثیه = Requiem
شیوایی
trans = گذار، انتقال، دگر، فرا - ، ترا - gender = جنسیت، جنس، ژاد transgender = انتقال از جنسیتی به جنسیت دیگر / گذار از ژادی به ژاد دیگر transgen ...
ورزش مخاطره آمیز دقت کنید sport مفرده، نگیم ورزش ها. . .
مُلک = سرزمین مِلک = خانه، زمین مَلِک= پادشاه مَلَک= فرشته
سرپرستی و رهبری
humble abode = کلبه ی محقر
humble abode = کلبه ی محقر
western agenda = آرمان های غربی
نکبتی
من فکر می کنم Gravity ریشه در کلمه ی گِرَویدن داره [یا برعکس]. Gravity = گرانش، گِرَویدَن
دوست زدایی
humanity scholars
رشته ( دانشگاهی )
melancholia = a feeling of great sadness and lack of energy سودازدگی/مالیخولیا = یک احساسِ غم بزرگ و کمبود انرژی نوعی افسردگی است که مهم ترین ویژگی ...
شاهین
trans = گذر ، انتقال form = شکل، فرم ation = پسوند اسم ساز transformation = انتقال از یک شکل به شکلی دیگر transformation = گشتار
شاید بشه واژه ی "پرش" رو معادل مناسبی برای jump start در نظر گرفت.
Search Engine Results Page صفحه نتایج موتور جستجو
مادام: در خطاب به بانوان شوهردار غیر مسلمان
ضرورت و التزام، سرمنشأ اختراعات است.
تفریط متضاد افراط است. تفریط: کوتاهی کردن در کاری افراط: از حد گذشتن ، زیاده روی
epi: رو physis: زائده epiphysis: غده رومغزی - - > که با نام های اپی فیز، پینه آل و صنوبری نیز شناخته می شود.
بهتر است به جای عبارت عقب ماندگی ذهنی ( که بار معنایی به شدت منفی ای دارد ) ، از عبارات جایگزینی مثل" کم توان ذهنی" ( نه ناتوان ذهنی! ) برای مخاطب قر ...
hypo = زیر physis = زائده hypophysis = غده زیرمغزی یا هیپوفیز پ. ن. : با غده اپی فیز/صنوبری/پینه آل اشتباه گرفته نشود.
a master criminal who is too clever to leave any evidence of his guilt یک جنایتکار ماهر که آنقدر باهوش است که مدرکی دال بر جرمش به جا نمی گذارد.
رشک برانگیز
اسید کاغذ / پیپر
دوآتشه
a bag of shopping = یک سبد خرید
کژآختگی
آب ایستایی [زیست شناسی یازدهم - صفحه ۵۲]
capacitor
دستورالعمل
سانسور رسانه ای
جمهوری خواهان ایرلند
کاریکاتور و مسخره بازی
پرچگال
غده صنوبری مربوط به epiphysis gland هست نه hypophysis gland.
کار اجباری
فولاد
شهادت a formal statement saying that something is true, especially one a witness makes in a court of law a fact or situation that shows or proves ver ...
تنفس
information which is false or which emphasizes just one part of a situation, used by a government or political group to make people agree with them ...
خانه به خانه
Easy peasy lemon squeezy is a playful way to describe a task or activity as extremely easy or simple to perform.
[فیزیک]: کشش
brief but comprehensive یجورایی میشه "مختصر و مفید"
exempli gratia
مرام اشتراکی
آزادی خواهی
جامعه خواهی/ جامعه گرایی
محافظه کاری
advocate
رجوع شود به unearth
محرمانه
یکی از معانیش میشه "سرکارگر"
to go and get something or someone and bring them back رفتن و گرفتن چیزی یا کسی و پس آوردنش
declaim: to speak loudly, sometimes with actions, so that people notice you دکلمه کردن: به صورت بلند و رسا صحبت کردن، که گاهاً همراه با کنش هایی است، ...
معاون ارشد
اردوگاه کار زندان
انقطاع= قطع شدن منقطع = قطع شده
دگراندیش ( روشن فکر )
سرشناس
سفارت
دوشیزه
به تعویق انداختن
اقتدار
سفت و سخت
شش دونگ حواست رو خوب جمع کن
فرشته ی نگهبان
فوراً
or we can say : State Department
وزارت امور خارجه
از پیش / از قبل
کتاب مقدس
سازمان جهاد مسیحی
عصا
لگن
افتاده دل
شرکت حقوقی
دانشجوی دوره ی پیش پزشکی
[نوشیدنی] یخ دار
an alcoholic drink made from a mixture of different drinks کوکتل: یک نوشیدنی الکی، متشکل از ملغمه ای از نوشیدنی های مختلف
a small dish that you eat at the beginning of a meal پیش غذا
unrequited love or other strong feeling is love etc that you feel for someone but that they do not feel for you عشق یک طرفه
رازیانه
حال به هم زدن
not interesting, exciting, or attractive غیر جالب، غیر هیجان انگیز، غیر جذاب
مسحور شده
the act of ending a marriage or relationship اتمام یک ازدواج یا رابطه جدایی
استادانه done in a way which shows skill and hard work, but may not be exciting
alcoholic drink
اتیلن = اتن
Oil platform
oil rig
"چرت نیروبخش" خوابی ۲۰ دقیقه ای و کوتاه بین ساعت ۱۲ تا ۱۵ که باعث تقویت حافظه و یادگیری، جلوگیری از استرس، بهبود خلق و خو و خلاقیت، شروع ناگهانی اثر ...
psych somebody ↔ out = انجام دادن کارها یا گفتن چیزهایی که حریفت رو در یک بازی یا رقابت عصبی یا گیج می کنه، با این قصد که پیروزی برات آسون تر بشه. ...
سر کسی شیره مالیدن
دودِل
بعضی مواقع باید "خب" ترجمه بشه. مثلاً: Why, hello, Beth = خب، سلام، بث Why, hello, Benny = خب، سلام، بِنی
بی عُرضه
زرنگ
غرور
get married
۱. بیخیال ۲. یالّا! سریع باش!
متواضع
بداهه خوانی / بداهه کاری / بداهه سازی
ماهر و دانا
از خود راضی
رو مُخ
Multi Channel Network شکبه ی چند کاناله
قطعه ی خانوادگی ( در آرامستان )
همچنین untimely passing = فوت نابهنگام / درگذشت ناگهانی
مسکّن
ترس از صحنه ( استیج )
آب تنی کردن
drive in cinema = سینمایی که هر کس از داخل ماشینش به تماشای فیلم می پردازد.
از جیب
پست فطرت
رسیدن به خود
Height ارتفاع
نامه نگاری
Someone you exchange letters with کسی که باهاش نامه رد و بدل می کنی
نظریه ی حاکمیت و مرجع گزینی
to do something with a lot of skill and style کاری را با فرط مهارت و ظرافت انجام دادن.
ملوان
کودک اعجوبه
مهمونیِ مخصوص سوگندِ سال اولی های دانشگاه
Developmental Language Disorder اختلال تکاملی زبان یا DLD
فقرزدایی
used to wish someone happiness on their birthday آرزوی خوشحالی کردن برای کسی در روز تولدش
دست به مهره [در شطرنج]
leftover food = غذای مونده
طاس کباب
Toots is a playful slang term for a woman. . . . ( slang, sometimes derogatory ) Babe, sweetie: a term used when addressing a young woman, especially ...
بپیچ به بازی
Blue Screen Of Death صفحه آبی خاموش سازی
وقتی در دیدن یک ویدئو سرعت را از حالت نرمال ( 1. 0 ) به حالات سریع تر ( 1. 5x / 2x / 3x ) تغییر می دهیم، در واقع داریم fast forward یا "پیشروی سریع" ...
Ventral Tegmental Area ناحیه تگمنتوم شکمی
زورگویی / قلدری / ضعیف کشی
million years ago میلیون ها سال قبل
دوسوئیان ( به انگلیسی: Bilateria ) به همه موجوداتی که به صورت متقارن از دو طرف ساختار بدن خود به شکل صعودی و نزولی برای حرکت استفاده می کنند گفته می ...
تکانه الکتریکی ( در مباحث علوم اعصاب )
از منظر تنکردشناسی
هر یک از دو
1. هیچ 2. هر مثال ۱: I didn't see any birds on the tree = من ( هیچ ) پرنده ای روی درخت ندیدم. . مثال ۲: Any bird can sing = هر پرنده ای می تواند ...
1. some book = کتابی sometime = زمانی . 2. some books = چند کتاب sometimes = بعضی اوقات . 3. some water = مقداری آب some time = مقداری وقت . 4. so ...
Click - through rate نرخ کلیک
continue
a minimum of
a routine means doing certain things often and in the same way روال ( روتین ) یعنی کارهای مشخصی را مکرر و به شیوه ای یکسان انجام دهیم.
sometime = زمانی sometimes = بعضی اوقات
کمیت
Cable News Network = شبکه خبررسانی
مأمور
سرواژه سرنام
صفات مِلکی
قاعده
معیّن
حروف تعریف
هسته ی اسمی
postmodifier = post modifier post = پس / بعد modifier = توصیف کننده / حالت دهنده postmodifier = توصیف کننده پسین
postmodern = post modern post = پس / بعد modern = نوین postmodern = پسانوین
pm = post meridiem = post meridiem post = پس / بعد meridiem = ظهر post meridiem = بعد از ظهر
postwar = post war post = پس / بعد war = جنگ postwar = بعد از جنگ
postgraduate= post graduate post = پس / بعد graduate= فارق التحصیل شدن ( گرفتن لیسانس ) postgraduate = تحصیلات تکمیلی ( فوق لیسانس و دکترا )
۱. پس ۲. بعد
premodifier = pre modifier pre = پیش/ قبل modifier = توصیف کننده / حالت دهنده premodifier = توصیف کننده پیشین
predetermine = pre determine pre = پیش / قبل determine = تعیین کردن predetermine = از پیش تعیین کردن
prefabricate = pre fabricate pre = پیش / قبل fabricate = ساختن prefabricate = از پیش ساختن
predict = pre dict pre = قبل / پیش dict = نگاشتن predict = از پیش نگاشتن / پیش بینی کردن
۱. پیش ۲. قبل
نگاشتن
توصیف کننده
حالت دهنده
modify = mode ify modify = حالت دادن
۱. گذر ۲. انتقال
Machine Translation ترجمه ماشینی
Teaching Proficiency through Reading and Storytelling مهارت آموزش دادن از طریق خواندن و داستان سرایی
عهدی مشترک بین انسان ها و رسمی برای زندگی میثاق = Agreement
a creature that is partly human and partly machine انسان ماشینی
از بین همه
roommates = هم اتاقی ها
دست در بینی کردن
کار خوب
black belt
استاندارد پوشش
خیلی خیلی زیاد
اقتصاددان رفتاری
snake eating its own tail
نوروپلاستیسیته / انعطاف پذیری عصبی به دلیل مکانیسم موسوم به نوروپلاستیسیته ، ساختار فیزیکی مغز را می توان با تکرار رفتارها تغییر داد.
حال بهم زن
تخیل
موسیقی متن اصلی
زیرآستانه sub = زیر liminal = آستانه / آستانه ای
اثر دارونما
جنگ خلیج
در اصلاح متن ها به معنای �ترازبندی� هست.
person who writes articles مقاله نویس
Binary Numbers = Digital Numbers = Base 2 Numbers
A phrase of approval when you agree with something
حمله به یک شخص در یک مکان عمومی و سرقت پولش.
ساختمان های مجلس ( پارلمان )
دودمان همایونی
خاندان سلطنتی
پودر/آرد گندم یا سایر غلات
گوشت گاو تنوری
سیب زمینی تنوری
یک زندان زیرزمینی تاریک، مخصوصا زیر یک قلعه، که در گذشته استفاده می شد.
ترجمه تحت اللفظی: سنگ حکیم
philosophers' stone = کیمیا کیمیا ماده ای افسانه ای با قدرت های اعجاب انگیز است. می تواند هر فلزی را به طلا تبدیل کند و نیز اکسیر حیات ( معجون جوانی ...
غرق رویاها شدن
غرقِ چیزی شدن
تعلیق در هوا
اخراج کردن
نوشیدنی خاص / جادویی / سمّی
میزی پرغذا که بر آن، افراد زیادی یک رخداد خاص را جشن می گیرند.
non - magic folk
یک کلمه برای شخص سیاه پوست، که معمولاً بی ادبانه تلقی می شود.
maze
One Cancels the Other Order = OCO
صداقت بهترین سیاست است
قفل گشایی
خیالی پوشی، جامه نمایی
ژورنال نقطه ای ( بولت ژورنال )
پول رایج کشور ها مثلا فیات ایالات متحده، دلار آمریکاست یا فیات ایران، ریاله و . . .
Binance Coin
hurricane = باد خیلی شدید ( طوفان ) storm = باد و باران شدید هم زمان thunderstorm= رعد و برق و باران و گاهی همراه با باد
hurricane = باد خیلی شدید ( طوفان ) storm = باد و باران شدید هم زمان thunderstorm= رعد و برق و باران و گاهی همراه با باد
hurricane = باد خیلی شدید ( طوفان ) storm = باد و باران شدید هم زمان thunderstorm= رعد و برق و باران و گاهی همراه با باد
thunder = رعد lightning = برق به مجموع این دو رعد و برق می گوییم.
تَثَلُث ( کلمه من درآوردی )
موسیقی سنتی ( قدیمی )
عبارت بازیابی
همسر یا دوست دختر یک مرد که با او زندگی می کند
بی حریف
Decentralized Finance
مخفف Microsoft Icon
Animated Portable Network Graphics
جفت ارز
توکن غیر قابل معاوضه = Non - Fungible Token
شبه علم / علم نما
ترویج علم
انتقال علم
کسی که شغلش اینه که بررسی کنه که افراد ماشین هاشون رو به طور غیرقانونی پارک نکرده باشن.
مسابقات اسب دوانی
محیط توسعه یکپارچه
فرد رام کننده / رام گر
۱ - مجله ۲ - خشاب
شبکه بندی
مجمع
خاطره اساسی
کارت کوچکی برای نوشتنه، که مخصوصاً در فهرست استفاده می شه
Risk = Lack of Knowledge ریسک = فقدان/کبود دانش
Automated Teller Machine ماشین تصدیِ خودکار / دستگاه خودکار - متصدی / دستگاه خودپرداز
فهرست بررسی
ساخته ی ذهن
تبعیض گر سن محور
Closed Captions
اصول پایه
پاک سازی
نوآور و مبتکر
information entrepreneur = entrepreneur یعنی "ایده آفرین" - - > که کارش تبدیل ایده به پوله
بنظرم "طراحِ مدادی" ترجمه مناسبیه. یک هنرمند که در ساخت کتاب های کمیک، رمان های گرافیکی و اشکال هنری تصویری مشابه، با تمرکز بر تصاویر اولیه مدادی ک ...
پارتی کُن / ترتیب دهنده مهمانی
روان عصب شناس ( متخصص روان و اعصاب )
Sweet = شیرین، خوش، عزیز، نوشین Heart = قلب، دل، جان Sweetheart = شیرینْ دل، خوش قلب، عزیزدل، عزیزجان، نوشینْ دل، خوشْ دل
QR code = کد پاسخ سریع
bit = خُرده، ریزه، ذره coin = سکه، پول فلزی bitcoin = خُرده سکه، ریزه پولِ فلزی ( دیجیتالی ) بیتکوین یک رمزارز ( کریپتوکارنسی ) هست که از ۲۱ میلیو ...
جانشین ، جایگزین
Augmented reality = واقعیت افزوده Virtual reality = واقعیت مجازی
گُنگی و سردرگمی
بُریده بُریده
فَک = جدا کردن مُنفَک = جداشده
یجورایی میشه "سلاااااام"
زن جوان جذاب اما خنگول
Twinkie اصطلاحی عامیانه برای کسی است که از نظر ظاهری جالب یا جذاب به نظر می رسد، اما در داخل ارزش کمی دارد.
تجهیزات پیمایش از راه دور پویا = Dynamic Remotely Operated Navigation Equipment = DRONE
Fixed Wireless Access = دسترسی مانای بی سیم
INSTAnt Gram = Instagram Instant = لحظه ای Gram = رقابت Instagram = رقابت لحظه ای / مسابقه فوری
رمزخطی، کدخطی، بارکد
مشمئزکننده
هم ردیف، هم سطح
رویداد واقعاً وحشتناک
بازتنظیم
حالی به حالی
در زیست شناسی : ساقه
۱. شیرین ۲. عسلی
وضعیت ثابت و ایستا
حرمت / عزت
جیگر
نامَست
تلفظ : Khate Mash - y
leave him alone
دردسرساز
ارزش والاتر
متهم به قتل
سازمان بین المللی پلیس جنایی
operating room = اتاق عمل
فساد سازمان یافته
یکپارچگی و تمامیت وجود
campaign
برداشت
فرزند
تا آخر عمر باخوشی زندگی کردن
character: صفات اخلاقی / برای شناسایی کاراکتر فرد باید مدتی او را مشاهده کنیم / به طور خاص به رفتار اخلاقی فرد اشاره دارد/ در الگوهای رفتاری کلی شخص ...
character مجموعه ای از صفات رفتاری است که مشخص می کند شما چه نوع انسانی هستید. character و personality با هم مرتبط هستند ، اما یک چیز نیستند. persona ...
Murphy's law doesn't mean that something bad will happen. It means whatever can happen, will happen قانون مورفی به این معنی نیست که چیز بدی رخ میده. ...
نوعی یادگیری که بیش از حد توان است و باعث آسان شدن درک مطالب سخت می شود. یعنی شما یه چیزی که خیلی سخته رو وقتی یاد بگیرید، یادگیری چیزی که اونقدر سخ ...
چیزی کشیده یا نوشته شده
فاصله
particles
حروف اضافه مهم زبان فارسی: از ، به، با، برای، مانند، مثل، چون، تا ( زمان/مکان ) ، جز، درباره، به وسیله، به خاطر، برحسب، درمورد، دربرابر، به عنوان، با ...
wire money : واریز پول
گولاخ
you = تو / شما tube = صفحه نمایش YouTube = صفحه نمایشِ تو کلمات پیشنهادیِ من: تونَما / تونشان / تونمود
یک ضرب المثل چینی برای توپی که باهاش چیزای نفیس رو نگهداری می کنند.
[کره ای]: سه ستاره
۱. کسی که با برگه رأی، رأی می دهد. ۲. رأی دهنده
رأی دوم که پس از رأی اول برای تصمیم گیری بین دو یا چند نامزد گرفته می شود. انتخابات دور دوم
روشی برای تشخیص بارداری، که در آن رحم با انگشت تحت فشار قرار می گیرد تا احساس کند جنین دور می شود یا دوباره برمی گردد
اصلاح گر
مجموعهٔ اسکله ها
۱. استعفا دادن ۲. تن دادن ( به انجام کاری ) ۳. دست برداشتن از ۴. تسلیم شدن ۵. تسلیم کردن
۱. به دقت تأمل کردن ۲. به دقت بررسی کردن ۳. به دقت فکر کردن
واژه یونانی برای بافت یا شبکه
سلول های جذب کننده روده
تصاعد
چیزی که می چرخد مثلا در revolver = هفت تیر ، گردونه ی اسلحه می چرخد.
تیرگی هشیاری ( ذهن مه آلود )
1. وسواس در اعمال قدرت، به ویژه در تسلط بر دیگران 2. توهم درباره قدرت یا اهمیت خود
تو بگو
پیشرفت شخصی / ارتقاء شخصی
self - esteem = احترام بنفس
وقتی که سوالات و مشکلات برنامه نویسی خود را سرچ میکنید، در اکثر مواقع اولین سایتی که برای شما ظاهر میشود، سایت Stackoverflow است. اینگونه شما میتوانی ...
lucrative
تقویت کننده
movie idol = ستاره سینما
۱. قول شرف ۲. آزادی مشروط ۳. ( یک زندانی را ) تحت شرایط خاصی آزاد کردن
۱. شخصی که ساختمان ها را بازسازی می کند ۲. کسی که در توانبخشی است
پی نوشت P. S. = PostScript
گفتن چیزی که نوشته شده است
�سوداگر� در گذشته به معنای �دادو ستدکننده� و �تاجر� کاربرد داشته است و امروزه در معنای �فرد سودجو�یی به کار می رود که برای سود و منفعت هر چیزی را داد ...
progressive muscle relaxation = آرامش عضلانی پیش رونده
۱. اساسی / ضروری ۲. زیستی / حیاتی / مربوط به حیات / ضروری برای حیات ۳. کشنده / عامل مرگ و میر، شکست یا ویرانی ۴. پرشور / بانشاط / پویا / سرزنده / پر ...
۱. مستمری ۲. کمک هزینه ۳. حقوق بازنشستگی ۴. پرداخت منظمی که دستمزد نیست ۵. پرداختن مستمری [فعل]
بدون منفذ یا منافذ
دستکاری شده doctored photograph : تصویر دستکاری شده / تصویر ادیت شده
انجام فن ماساژ وجابجا کردن ستون فقرات
[ریاضی]: تجزیه
Cent = 100
کاربرد مشتقات = Application of Derivatives
BMI = Body Mass Index = شاخص توده بدنی تقسیم جرم ( kg ) به مربع قد ( m )
شیوع یک بیماری که سریع پخش می شود؛ بنابراین تعداد زیادی از مردم آن را به طور همزمان دارند. همه گیری، فراگیر، شیوع، بیماری همه گیر
a strong human feeling such as love, fear, anger etc
manufactures and retailers = تولیدکنندگان و خرده فروشان
Maximum Transmission Unit = حداکثر واحد انتقال
گروهی از هواپیماهای نظامی، معمولاً تحت یک فرمانده
پاپوش دوختن
نامتصل
قابل اتصال
شروع یهویی و ناگهانی
۱. قابل خواندن ( خوانا ) ۲. راحت برای خواندن ۳. ساده و آشکار
بدون بدهی
the way you behave when you are with other people or in a particular situation, which gives people a particular idea about your character نحوه رفتار ...
۱. خط زدن ۲. علامت گذاری کردن برای اینکه نتوان از آن استفاده کرد ۳. از بین بردن ۴. لغو کردن
۱. مطابقت ۲. هماهنگی ۳. هم مکانی ۴. هم زمانی ۵. برابری ۶. توافق ۷. انطباق
۱. هماهنگ ۲. مطابق ۳. هم مکان ۴. هم زمان ۵. موافق ۶. منطبق ۷. برابر
۱. از نظر فضا، مکان یکسانی را اشغال کردن ( هم مکان بودن ) ۲. زمان یکسانی را اشغال کردن ( هم زمان بودن ) ۳. دقیقا برابر بودن ۴. موافقت کردن / توافق ...
۱. دور شدن ۲. ترک کردن ۳. روی گرداندن از ۴. تغییر دادن ۵. از بین رفتن ۶. فوت کردن ۷. عازم شدن
عازم
۱. حفر کردن ۲. کشف کردن ۳. پی بردن ۴. از زیر خاک بیرون کشیدن
بسیار دلاور و قدرتمند / شیرافکن
داشتن نیروی واهی برای صدور حکم
۱. نظر هیئت منصفه ۲. قضاوت ۳. رأی ۴. حکم دادگاه ۵. حکم
تورم بخش هایی از بدن
۱. حاکم ظالم یا غیرمنصف ۲. ارباب ظالم ۳. حاکم مطلق ۴. حاکم مستبد/ستمگر ۵. شخص ظالم
زیردست
چانه فرورفته
While receding or moving away هنگام عقب نشینی یا دور شدن
V. ]: To inset into something] [فعل]: در چیزی قرار دادن
فرمانبرداری
مطیعانه
ضایع و تابلو توجه برانگیز
گناه خوار = در برخی فرهنگ ها، کسیه که در بخش مرزی دهکده زندگی می کنه و وقتی کسی می میره، جنازه رو که با میوه ها و سبزیجات می پوشونن و اونارو می خوره. ...
فولیک اسید = ویتامین B9
۱. با روحیه پایین ۲. غمگین / اندوهگین ۳. مأیوس / ناامید / افسرده
زانوشکن
شکستن زانو ها ( ی یک شخص ) ، که معمولا توسط ضربه یا شلیک گلوله به زانو ها، به عنوان مجازات توسط مجرمان یا تروریست ها انجام می شود.
Anti - Crime Unit
A hacker activist = فعال هکر ( کسی که در زمینه هک فعالیت زیادی دارد )
کوهنورد
عضوی از اجلاس سران
متحدانه به طور یکپارچه
قابل تحمل قابل پذیرش قابل اقامت
ویرانگر، مخرب
ناف کلیه
basal metabolic rate = میزان متابولیک ( سوخت و ساز ) پایه
گلاویز شدن هم معنی میده فکر کنم
۱. بزرگی / عظمت ۲. عزت ۳. شکوه ۴. سلطنت ۵. شاهی / پادشاهی
۱. شریفانه ۲. عزتمندانه ۳. شاهانه ۴. شکوهمندانه ۵. به طور سلطنتی
۱. بزرگ/ عظیم / با عظمت ۲. شریف ۳. با عزت / با شکوه ۴. ملوکانه / شاهانه ۵. سلطنتی
The rightful heir = جانشین راستین / وارث محقق heir to throne = وارث تاج و تخت . . . heir to = وارثِ. . .
بی حس کردن
پرهیزگار
پرهیز
۱. هماهنگی ۲. صدای شیرین و موزون ۳. آهنگ
هماهنگ گونه متوازن
ناموزون
از سرگیرنده
دنباله دار
۱. دوباره شروع کردن ۲. ادامه دادن ۳. از سرگرفتن ۴. دوباره نشستن ( در صندلی/جایگاه/مکان ) ۵. r�sum� = رزومه / چکیدهٔ تجارب
[الهیات]: باوری که همه انسان ها از مرگ رهایی یافته اند و قیام عیسی مسیح از مردگان و رستگاری همه در رستاخیز عیسی مختوم و معقود شده، و اینکه بعدازآن دی ...
نجات بخشانانه
برگشت پذیر
۱. بازخریدن / پس خریدن ۲. بازپرداخت کردن ۳. انجام دادن ۴. آزاد کردن / از گرو درآوردن / فک رهن ۵. جبران کردن / اصلاح کردن ۶. وفا کردن ( به قول )
آرایهٔ تضاد
۱. داشتن یا نشان دادن احساسات مهربانانه به کسی ۲. موافق ۳. مهربان ۴. همدرد ۵. [زیست شناسی]: حالت هیجانی بخش خودمختار دستگاه عصبی
۱. ساکت کردن ۲. آرام کردن ۳. آرامش دادن ۴. تسکین دادن ۵. تسکین یافتن
۱. توفان خشن همراه با باد فراوان ۲. اغتشاش و آشفتگی خشونت آمیز ۳. توفان کردن
۱. سوزاندن ملایم ۲. خشکاندن ۳. شدیداً انتقاد کردن scorching = انتقادآمیز ، سوزان
اثربخش
۱. سریع ۲. شتابزده ۳. چیزی که خوب روی آن فکر نشده است ( عجولانه ) . hasty visit = ملاقات سرزده hasty glance = نگاه شتابزده hasty decision = تصمیم عج ...
کند ، غیرسریع
۱. سریع ۲. به موقع ۳. فوراً انجام می شود ۴. وادار کردن ( کسی ) به انجام کاری ۵. واژگان یا کارها را ( به کسی ) یادآوری کردن
اجتماع میکروارگانیسم ها
۱. کنار گذاشتن / کنار انداختن ۲. دور ریختن ۳. از چیزی خلاص شدن
۱. رویداد / رخداد / حادثه ۲. نتیجه / پیامد ۳. مراسم / جشن / مسابقه
۱. تصویر متحرک ۲. سالن فیلم ۳. صنعت ساخت فیلم ها
به دست آورنده شخصی که به دست می آورد
۱. مسائل مالی / امور مالی ۲. سرمایه گذاری ۳. پرداختن ۴. فراهم کردن پول برای ۵. دارایی / اموال
اشتیاق برای لاتاری ( نوعی قمار ) بازی کردن
گریزانه
وبال گردن، مایه درد سر
to have a heart of gold = قلبی مهربان داشتن [بسیار مهربان ٬ بخشنده]
آواها ٬ کلمات و عبارات کوتاهی که برای نشان دادن اینکه ما واقعا به کسی گوش می دهیم استفاده می کنیم . مثلا : uh - huh yeah ok I see - - - cool aweso ...
۱. get و become اغلب می توانند با کلمات مشابهی هم نشین شوند ٬ ولی become رسمی تر است و در نتیجه برای مقالات مناسب ترند : become/get pregnant - - - be ...
۱. get و become اغلب می توانند با کلمات مشابهی هم نشین شوند ٬ ولی become رسمی تر است و در نتیجه برای مقالات مناسب ترند : become/get pregnant - - - be ...
turn اغلب با رنگ ها ترکیب می شود : The sky turned gold as the sun set . When the tomatoes turn red, farmers pick them and sell them.
۱. go برای تغییرات در شخصیت ٬ ظاهر و توانایی فیزیکی افراد بکار می رود: people go mad/bald/grey/blind/deaf ۲. go اغلب برای تغییرات ناگهانی و معمولا م ...
۱. خمیر مانده و ترشیده که برای ور آمدن خمیر به کار می رود ۲. مجازا منشا و اساس ٬ مسبب
۱. توشه و اندوخته ۲. توانایی تحمل سنگینی یا فشار
صلیب سرخ ( Red Cross ) : موسسه ای جهانی است که کار آن امداد رسانی به آسیب دیدگان است .
۱. مضطرب ۲. پریشان ۳. هراسان
۱. بخشی از تفنگ که لوله روی آن سوار می شود ۲. قسمت انتهایی تفنگ
۱. خاموش ۲. سردشده ۳. منجمد و یخ زده
زیرپوستی
برنامهِ . . . را چیدن پلنِ . . . را ریختن
assignment
بنظرم "لنز دورنگار" واژه مناسبیه .
۱. ظرف یا وسیله ای که برای اهداف کاربردی استفاده می شود . ۲. چیزی/ابزاری که در حال آشپزی استفاده میشود . ۳. یک ظرف یا وسیله یا سایر اسباب ٬ به ویژه ...
آمر ( امر کننده به دیگران )
بیشتر به معنای منفی کنجکاو هست - - > فضول
گستاخ
extroverted
اطفال
پسوند ish برای توصیف اشخاص کاربردی است : She's tallish = او نسبتا بلند است . He has brownish hair = او موی مایل به قهوه ای ( خرمایی ) دارد . He m ...
your first reaction to someone = واکنش اولیه ت به کسی
very attractive = بسیار جذاب
نحیف
red - brown = موی قرمز - قهوه ای
very high wind
very cloudy
۱. با میل شخصی خود ۲. طبیعی ۳. فی البداهه ۴. بدون تمرین ۵. ناخودآگاه ۶. خود به خود ۷. ذاتی
۱. تا به ریشه پیش رفتن ۲. بنیادی ۳. افراطی / تندرو ۴. فردی که دارای عقاید افراطی است
۱. توده نرم و کوچک ۲. مچاله کردن ۳. بسته ٬ کپه ( از چیزی ) ۴. فشردن ٬ فشار دادن
اگر با لحن خشن گفته شود این معنی را می دهد : بکش کنار
لهت کردم نابودت کردم شکستت دادم
مفعول پذیر
خیلی بعید به احتمال خیلی کم
stop = cease ( cease is very formal ) = end
سیگاری شده
[در فتوشاپ و برخی نرم افزار های گرافیکی]: نمودار نور و رنگ تصویر
flu < - - an abbreviation for influenza
گریزانه
[به اصطلاح :] قول مردونه ( معنای لغوی - > قول انگشتی )
شِبه خلیج
to make pregnant
tolerance در برنامه های گرافیکی اصولا به میزان آزادی در انتخاب نواحی گفته می شود و یه جورایی میشه حساسیت ترجمش کرد .
vulnerable spot = نقطه ضعف
an extremely large number بی شمار
[در فتوشاپ و بعضی نرم افزار ها] : Vibrance و Saturation هر دو ته مایه رنگی تصویر را غلیظ می کنند ولی تفاوت این دو در این است که Saturation تمام رنگ ه ...
FireBender
EarthBender
WaterBender
سریع السیر
AirBender
۱. غزال ۲. عیب و خطا
لَعل به معنای جواهر سرخ رنگ است . در اشعار فارسی معمولاٌ استعاره از لب سرخ معشوق است .
آموختن از طریق تجربه
تفاوت واضح
review, study
گل آرایی
by the way
1. mood = روحیه ٬ خلق و خو 2. a blood vessel that carries blood to the heart = سیاهرگ 3. a crack or seam in a rock filled with a different mineral = ...
1. شخص دیوانه 2. نامعقول 3. به شدت احمقانه
et cetera= used in writing after a list to show that there are many other similar things or people that you could have added
pitch dark = کاملا تاریک
جفت یا گروهی از کلمات هستند که اغلب با یکدیگر به کار می روند . مثال : stick to the rules / make an effort / watch TV / powerful engine / ancient monu ...
ملّی گرا ملّی گرایانه
۱. شوخی / خنده / جوک ۲. چیزی که باید بهش خندید ۳. دست انداختن / مسخره کردن در ساختار in jest به کار می رود . EXAMPLE : Though he spoke in jest , M ...
شهوت خشم میل وحشی گری a strong desire to be violent
تمرین رزمی
ذرع و فرسنگ از جمله یکا های قدیمی ایرانی برای طول است . هر ذرع = 1. 04 متر هر فرسنگ = 6240 متر
حتی به معنی فرسنگ ( یکای ایرانی قدیمی ) نیز می باشد . به عنوان مثال به عنوان کتاب ژول ورن دقت کنید : Twenty Thousand Leagues Under the Sea ( بیست ...
در زیست شناسی - - > سلول - - > به فضای داخلی میتوکندری ماتریکس گفته می شود .
ریبوز باز آلی آدنین
مولکول های پروتئینی هستند که سرعت واکنش های شیمیایی را افزایش می دهند . * ۹۸٪ آنزیم ها پروتئینی هستند و برخی از آنها نوکلئازی هستند . .
sub - shell شیمی : الکترون های یک اتم در هر لایه تجمع های کوچکتری به نام زیرلایه تشکیل می دهند .
جرم یک مول ذره بر حسب گرم ٬ جرم مولی آن ذره نامیده می شود .
شیمی دان ها به عدد آووگادرو از هر ذره ٬ یک مول ( mol ) از آن ذره می گویند .
به عدد 23^10 * 6. 02 ٬ عدد آووگادرو می گویند و آن را با NA نشان می دهند .
atomic mass unit = یکای جرم اتمی بعضی مواقع آن را با u نیز نشان می دهند .
به آن هم مکان هم میگویند ایزوتوپ : اتم های یک عنصر با عدد اتمی یکسان و عدد جرمی متفاوت .
افزایش فراوانی یک ایزوتوپ در مخلوط طبیعی عنصر
شیمی دان ها ماده ای را عنصر می نامند که از یک نوع اتم تشکیل شده باشد .
be a candidate in an election
صدمه زدن به کسی تا جایی که نتونه درست راه بره معیوب کردن / ناقص العضو کردن
سنگین رنگین
دخول غیر مستقیم، رخنه یابی، خود جاکنی
فروپایش / جداسازی / مخالف سرهم کردن
انرژی وابسته به حرکت یک جسم را انرژی حرکتی یا انرژی جنبشی می نامیم و آنرا با K نشان می دهیم . ( Kinetic Energy )
اصطکاک داخلی / ویسکوزیته
چگالی ثابت
pound - force per square inch = پوند - نیرو بر اینچ مربع - - > 1psi = 6900 pa
فشارسنج شاره ها : یکی از وسیله های ساده برای اندازه گیری فشار یک شاره محصور٬ فشارسنج U شکل است .
فشارسنج هوا / جوسنج : وسیله ای ساده که برای اندازه گیری فشار جو به کار می رود . ( توسط توریچّلی اختراع شد )
فشار در سطح دریای آزاد ٬ حدود 101300 پاسکال است و به آن 1atm ( یک اتمسفر ) می گویند .
در فیزیک : فشار ( P ) نسبت اندازه نیروی عمودی ( FN ) بر سطح ( A ) است .
مُو مانند لوله مویین : لوله هایی که قطر داخلی آنها حدود 0. 1 میلی متر است
در فیزیک به معنای جاذبه بین مولکول های همسان است .
در فیزیک به معنای جاذبه بین مولکول های ناهمسان است .
نام دیگر آلومینیوم اکسید ( Al2O3 ) است که یکی از سنگ های باارزش در جواهرسازی است .
در فیزیک به هرچیزی که فضا را اشغال کند ( حجم داشته باشد ) ٬ ماده می گوییم .
شاره واژه ای است که برای مایع ها و گاز ها به کار میبریم و معادل سیّال می باشد .
ذرع و فرسنگ از جمله یکا های قدیمی ایرانی برای طول است . هر ذرع = 1. 04 متر هر فرسنگ = 6240 متر
یک مایل دریایی = 1852 متر یک مایل در خشکی = 1609 متر
گِره در فیزیک : تندی شناور ها در دریا بر حسب یکایی به نام گِره ( knot ) بیان می شود . هر گره دریایی برابر 0. 5144 متر بر ثانیه است .
آهنگ در فیزیک ٬ تغییر هر کمیت نسبت به زمان است .
Light Year = LY مسافتی که نور در مدت زمان یک سال در خلا می پیماید = 9. 45 * 10^15 متر
زمان بین ظاهر شدن های متوالی خورشید در بالاترین نقطه آسمان در هر روز
مدت زمان بین شروع و پایان یک رویداد
زیست شناسی : شکل رایج انرژی در سلول ATP است . ATP = Adenosine Tri - Phosphate
چهار گروه اصلی مولکول های تشکیل دهنده سلول که در جانداران ساخته می شوند که عبارتند از : ۱. کربوهیدات ها ۲. لیپید ها ۳. پروتئین ها ۴. نوکلئیک اسید ها ...
۱. یک چیز ٬ معمولا یک تصویر ٬ که پرستیده می شود / معبود / تمثال / بُت ۲. یک شخص یا چیز که بسیار دوستداشتنی است / محبوب / شخص مورد علاقه یا عشق ۳. قهر ...
۱. هیچ کاری انجام ندادن ۲. مشغول نبودن ۳. تنبل / بی حرکت ۴. بی هیچ دلیل یا علت ۵. ( زمان ) تلف کردن ۶. بی اثر / بدردنخور / بی بخار ۷. احمقانه و بچگان ...
۱. حبس کردن ۲. زندانی کردن ۳. بستری کردن ۴. محدود کردن
a commuter train/plane = a train or plane that people use to travel to work in a city a commuter town/village = that a lot of people leave each day t ...
مدرک دانشگاهی
شاگرد شوفر
۱. مسافر درون شهری ۲. مسافر وافرالسفر ( کسی که به وفور سفر می کند )
شاخه ای از ریاضیات است که به بررسی روابط بین زوایا و اضلاع یک مثلث می پردازد . یکی از اهداف آن ٬ اندازه گیری فواصل به صورت غیر مستقیم است .
1. relating to the stars → interstellar 2. extremely good
دنباله های ثابت هم حسابی و هم هندسی اند . مثلا دنباله ۷ ٬ ۷ ٬ ۷ ٬ ۷ ٬ ۷ ٬ ۷ , . . .
دنباله ای که در آن هر جمله از ضرب جمله قبل از خودش در عددی ثابت و غیر صفر به دست آید .
دنباله ای که در آن هر جمله با اضافه شدن عددی ثابت به جمله قبل از خودش به دست آید .
در ریاضیات : تصاعد یک سری یا ردیف از اعداد را که پشت سر هم قرار می گیرند ٬ دنباله می نامیم . ۱ - دنباله حسابی ۲ - دنباله هندسی
در ریاضی : بیانگر جمله n ام الگو است که آن را جمله عمومی الگو می نامیم .
الگو یک ساختار منظم از اشکال٬ تصاویر٬ صداها٬ نمادها ٬ وقایع یا اعداد است که ممکن است تکرارشونده یا رشدکننده یا هردو باشد .
Universal set در هر مبحث ٬ مجموعه ای را که همه مجموعه های مورد بحث ٬ زیر مجموعه آن باشند ٬ مجموعه مرجع می نامیم و با U یا M نشان می دهیم .
در عکاسی : تصویر با نور متعادل
در عکاسی : تصویر بسیار تاریک
در عکاسی : تصویر بسیار روشن
exposure is the amount of light which reaches your camera sensor or film در عکاسی : میزان نوری که به حسگر دوربین یا سطح حساس عکاسی می رسد .
بمب خوشه ای : بمبی که تعدادی موشک روی محل اصابت تخلیه می کند تا پرسنل را زخمی یا وسایل نقلیه را تخریب کند .
a small unimportant lie → white lie
صفت : کلمه ای است که اطلاعات بیشتری در مورد یک اسم می دهد یا در واقع آن را توصیف می کند .
سیاره زهره / ناهید / ونوس EXAMPLE : The surface temperature of Venus is very high دمای سطحی ناهید خیلی بالاست .
سیاره اورانوس EXAMPLE : Uranus is the planet seventh in order of distance from the Sun, after Saturn and before Neptune اورانوس سیاره هفتم از نظر مسا ...
۱. رو به بالا / صعودی ۲. به طرف بالا EXAMPLE : Mike found it difficult to swim in the strong upward river مایک دریافت که شنا کردن در رودخانه رو به ب ...
سیاره زحل / کیوان EXAMPLE : Saturn is the planet sixth in order of distance from the Sun, after Jupiter and before Uranus زحل سیاره ششم از نظر مسافت ...
( سیاره ) پلوتون EXAMPLE : Astronomers decided that Pluto is too small and too far away from our sun to be called a planet ستاره شناسان تصمیم گرفتند ...
۱. فلفل ۲. پودر فلفل EXAMPLE : Sarah asked me to pass her the salt and pepper سارا از من خواست که نمک و فلفل را به او بدهم .
سیاره نپتون EXAMPLE : Neptune is the planet eighth in order of distance and farthest from the Sun, after Uranus نپتون از نظر فاصله هشتمین و دورترین س ...
سیاره عطارد / تیر EXAMPLE : Mercury is the planet closest in distance to the Sun عطارد نزدیک ترین سیاره از نظر فاصله به خورشید است .
۱. حد متوسط / متوسط ۲. ابزار / وسیله EXAMPLE : I take a medium size in clothes من در لباس ها ٬ سایز متوسط می خرم .
سیاره مریخ / بهرام EXAMPLE : Mars is sometimes called the Red Planet because of its distinctive color گاهی مریخ به دلیل رنگ متمایز خودش سیارهٰ سرخ نا ...
سیاره مشتری EXAMPLE : Jupiter is the planet fifth in order of distance from the Sun, after Mars and before Saturn مشتری پنجمین سیاره از نظر فاصله از ...
۱. رو به پایین / نزولی ۲. به طرف پایین EXAMPLE : As the river flows downward, it widens در حالی که رودخانه به طرف پایین جریان می یابد ٬ پهن می شود .
۱. علامتِ فلش / پیکان ۲. تیرِ کمان ۳. شخصیت اصلی یک سریال DC / نام یک سریال DC EXAMPLE : I followed the arrows to the car park فلش ها را به سمت پارکی ...
۱. نوبت ۲. چرخش / پیچ ۳. چرخیدن / پیچیدن EXAMPLE : In this game if you give the wrong answer, you have to miss a turn در این بازی اگر جواب غلط بدهید٬ ...
۱. علامت / نشانه ۲. تابلو ۳. امضا کردن EXAMPLE : He couldn't understand what the sign meant او نمی توانست بفهمد آن تابلو به چه معنی است .
۱. بالارفتن / افزایش پیدا کردن ۲. طلوع کردن ۳. افزایش EXAMPLE : The sun rises in the east and sets in the west خورشید در شرق طلوع می کند و در غرب غرو ...
در زیست شناسی : پلاسما / خوناب EXAMPLE : Plasma is the liquid part of blood that carries the blood cells پلاسما بخش مایع خون است که سلول های خونی را ...
به تنهایی / تنها EXAMPLE : He learned to tie his shoes on his own when he was three او وقتی سه ساله بود٬ یاد گرفت کفشاش رو خودش به تنهایی ببنده.
۱. ماده ۲. مطلب / اطلاعات EXAMPLE : Those two shirts are made from the same material آن دو پیراهن از یک ماده درست شده اند .
۱. از نظرِ ۲. در چارچوبِ EXAMPLE : We must think about these plans in terms of what they would cost ما باید در مورد این طرح ها از نظر اینکه چقدر هزین ...
۱. اشاره ۲. سرنخ ٬ نشانه ۳. نکته EXAMPLE : When I didn't know how to answer the question, he gave me a hint وقتی که نمی دانستم چطور به سوال پاسخ بدهم ...
۱. تشکیل دادن ۲. شکل دادن ( به ) ۳. شکل ٬ صورت EXAMPLE : It is very easy to form a plan, but it is difficult to carry it out تشکیل دادن یک طرح بسیار ...
cell = سلول EXAMPLE : The human body is composed of billions of small cells بدن انسان از میلیارد ها سلول کوچک تشکیل شده است .
1. شگفتی ٬ معجزه 2. حیرت ٬ تعجب 3. از خود پرسیدن
سیاره / ستاره / ستاره بخت هر جرم آسمانی که به دور یک ستاره می چرخد ( مثلا سیارات منظومه شمسی به دور خورشید ( که یک ستاره است ) می چرخند )
place = site = ناحیه ٬ مکان ٬ محل website = place of web = محل شبکه ٬ وبگاه
ملیت . EXAMPLE : New York City is home to people of many nationalities
1. یه نفرو مجبور کنی دقیقا همونطور که تو میخوای فکر یا رفتار کنه ٬ توسط فریب و تاثیر ماهرانه ای که روش میذاری . 2. کار کردن ماهرانه با اطلاعات ٬ ساز ...
1. Present = کادو ٬ هدیه 2. Talent = استعداد ٬ هدیه خدادادی 3. Endowment = نعمت ٬ موهبت
1. reality = واقعیت 2. information = اطلاعات
1. good for health = مفید برای سلامتی 2. well and strong = تندرست و قوی / سالم و خوش بنیه
famous = well - known = مشهور / محبوب infamous = well - known for s. th bad = منفور
famous = well - known = مشهور / محبوب infamous = well - known for s. th bad = منفور
drop = قطره
هلال sickle - shaped semi - satellite bow - shaped hemisphere half - moon
according to in reference to طبقِ بر پایه یِ
Blood Vessels : رگ های خونی / عروق خونی 1. Arteries = سرخرگ ها / شریان ها 2. Veins = سیاهرگ ها / ورید ها 3. Capillaries = مویرگ ها / شریانچه ها
1. sky = آسمان 2. The Paradise = بهشت 3. celestial bodies = اجرام آسمانی
جمع کلمه ی bacterium هستش پس باید "باکتری ها" ترجمه شود . bacteria = A large group of microorganisms, many of which cause disease
A GROUP OF ZEBRAS IS CALLED A ‘DAZZLE’ گروهی از گورخر ها / گله گورخر ها
۱. غیرچشمگیر / غیرخاص / معمولی ۲. غیرپیچیده / نا آراسته / ساده / عریان / بسیط ۳. ناشکیل / غیرجذاب / زشت / بی ریخت ۴. بی ادعا / نامتظاهر / فروتن / صاف ...
۱. به حساب آوردن / در نظر گرفتن ۲. فرض کردن / قلمداد کردن ۳. مورد توجه قرار دادن
۱. معدل / میانگین ۲. متوسط / معمولی / عادی
CAT = reasonable Cost, easy Access, decent Terms CAT = قیمت منطقی ٬ دسترسی آسان ٬ شرایط مناسب
cat = گربه / از cattus, catta اقتباس شده است .
past participle
جمع کلمه Datum
یکی از شخصیت های بازی Rainbow Six Siege
کلمه یا عبارتی است برای نامیدن اشیا ٬ افراد و مفاهیم ذهنی .
اختصارات معمولی چت : ROFL: Rolling on floor laughing STFU: Shut the *F* up ICYMI: In case you missed it TL; DR: Too long, didn’t read LMK: Let me kno ...
come/get to grips with something = to understand or deal with something difficult
to say no
not to have something
few = تعداد بسیار کمی ( از ) / معدودی ( از ) a few = چند / تعدادی ( از ) fewer = تعداد کمتری so few / very few / too few = تعداد ناچیزی ( از ) / تع ...
few = not many = مقدار ناکافی از چیزی را نشان می دهد . a few = some = مقدار کافی از چیزی را نشان می دهد . I have few friends :دوستان زیادی ندارم . ...
Forest و Jungle اغلب جنگل معنی می شوند و به جای هم به کار می روند در صورتی که تفاوت هایی با هم دارند و Forest در برگیرنده تر است . تفاوت Forest و J ...
Forest و Jungle اغلب جنگل معنی می شوند و به جای هم به کار می روند در صورتی که تفاوت هایی با هم دارند و Forest در برگیرنده تر است . تفاوت Forest و J ...
گیاهان بالارونده
ویره / بالارونده
زیاد شدن یا بالارفتن - - > مقدار / تعداد / درجه / مرتبه / مدرک دانشگاهی
group of wolves
kindness
زیست شناسی : در ماهیچه قلب ( میوکارد ) به معنای صفحات بینابینی / درهم رفته می باشد .
زیست شناسی : پاسخی ناگهانی و غیرارادی به عنوان مثال - وقتی شما دستتون رو به سمت فلزی داغ می برید به طور ناخودآگاه دستتون رو عقب میکشید ٬ به این میگ ...
زیست شناسی : به چیزی که از خودش ماده ای ترشح کند غده گفته می شود . غدد انسان یا درون ریز ( ماده ترشحی به خون ریخته می شود ) هستند - - - - هورمون ...
زبان یونانی : به معنای درخت مانند می باشد. زیست شناسی : بخشی از سلول عصبی ( نورون ) که به دریافت پیام عصبی می پردازد .
ارتجاعی / کشسان
مبارزه یا درگیر شدن با کسی ٬ محکم دفاع کردن
لاف زدن / گزافه گویی / قپی آمدن / خویشتن ستایی / خودنمایی
۱. سریع و با ولع غذا خوردن / بلعیدن ۲. صدای بوقلمون در اوردن / با صدا خوردن یا اشامیدن / ملچ ملوچ کردن / هرت کشیدن
۱. مرطوب کردن پوست با استفاده از یک کرم ( فعل ) ۲. نرم کننده پوست / مُلَیّن کننده / تسکین دهنده ( صفت )
۱. متوقف کردن یک شخص از گفتن ادامه چیزی که داره میگه / پریدن وسط حرف او / ایجاد اختلال و … ۲. برقراری زنگ تفریح ( interruption ) دانش آموزان بین دو ز ...
۱. خوردن مقدار کمی از غذا بین وعده های اصلی یا به جای آنها ۲. خوردن میان وعده
قلنج شکوندن = Cracking Your Knuckles
به معنای کسی است که به راحتی تاثیر می پذیرد یا توسط چیزی یا کسی جذب می شود
این کلمه در میان گیمر ها رایج بوده و از دو واژه {Noob} و {Pro} برای قیاس مهارت های یک فرد در گیم استفاده می شود. در اکثر مواقع در بازی های آنلاین با ...
۱. پر از انرژی و ایده های نوین و مصمم به موفقیت ۲. پیوسته در حال تغییر یا جنبش ۳. مربوط به نیرو یا فشاری که باعث حرکت میشه ( دینامیک یکی از شاخه های ...
۱. پر از انرژی و ایده های نوین و مصمم به موفقیت ۲. پیوسته در حال تغییر یا جنبش ۳. مربوط به نیرو یا فشاری که باعث حرکت میشه ( دینامیک یکی از شاخه های ...
۱. وقتی ( خصوصا به عنوان یک توریست ) مکان های تماشایی یا بلند آوازه و معروف را مشاهده میکنید و در آنجا به گشت و گذار می پردازید . ۲. تور
۱. درست ۲. عینا ۳. دقیقا ۴. مقابل چپ ۵. سخن درست و صحیح ۶. سالم و کامل
۱. نزد ۲. پهلو ۳. کنار ۴. آغوش ۵. سینه ۶. بار و میوه ۷. نفع و سود اگر بر تشدید داشت : ۱. بیابان ۲. صحرا ۳. خشکی
۱. روییدن ۲. سر برآوردن گیاه از زمین ۳. فوت کردن ۴. طلوع کردن ۵. فریب دادن کسی
۱. پیچ و خم زلف ( مو ) ۲. شکست ۳. چین و چروک ۴. تای جامه ( لباس ) و پارچه
اینطور که بوش میاد اینطور که به نظر میاد ظاهرا تا اونجایی که یه نفر میدونه گویا / انگار که / مثل اینکه
تعامل
کشتار دسته جمعی
جهان غشایی
قدیسه
بر فنا رفته / به ** رفته
Rocket - propelled grenade راکت پیشران نارنجک
Cardiovascular System
High Density Lipoprotein = لیپوپروتئین پر چگال - > مربوط به مبحث گوارش زیست شناسی
Low Density Lipoprotein = لیپوپروتئین کم چگال - > مربوط به مبحث گوارش زیست شناسی
واژۀ استاندارد به معنی نظم، قاعده، قانون ، معیار و شاخص است. یکاها و برسنج های اندازه گیری
دورترین اجرام شناخته شده از منظومه شمسی هستند و به عبارتی در دورترین محل قابل مشاهده ی کیهان قرار دارند .
جلوه های بصری = Visual Effects
حرف صامتی که روی برخی حروف ( از جمله الف / ی . . . ) میگذارند.
درآمیخته
طبع = ذات و سرشت تبع = پیروی، پیروان
خواروبار از قبیل نخود و لوبیا و عدس
زیست شناسی = شاخه ای از علوم تجربی است که به بررسی علمی جانداران و فرایند های زیستی میپردازد . زیست شناسی = علم بررسی حیات است . Biology = زیست ش ...
زیست شناسی : سلول واحد ساختار و عملکرد در جانداران است . از سه بخش اصلی ۱ - هسته ۲ - سیتوپلاسم ۳ - غشا تشکیل شده است .
ventricle = بطن ( یکی از ۴ حفره قلب انسان )
زیست شناسی : Sinus node = گره سینوسی ( مربوط به قلب )
1. weak = ضعیف 2. Useless = بی مصرف / بی خاصیت 3. Unsuccessful = ناموفق 4. ridiculous = مضحک و مسخره
امنیت مالی / ثبات مالی
تنظیم خانواده / تشکیل خانواده
نیلوفری , به رنگ نیلوفر
کنسل شدن
تک سنگ // تکه ای از سنگی بزرگ تر مجسمه یا لوحه یا ستون یا بنا و غیره در بزرگداشت شخص یا رویداد a big piece of stone or rock what is usually built a ...
not able to live for ever
دراز گودال ماریانا ; عمیق ترین نقطه از زمین که چیزی حدود 10, 971 متر عمق داره !
شتاب دهنده ذرات شتاب دهنده، دستگاهی است که در آن ذرّات باردار ( مانند: ذرات بنیادی، هسته اتم ها یا اتم های یونیزه شده، مولکول ها یا قسمت های مولکول ...
چیزی که فکر میکنی مهم ترین چیز هست که قبل از هر چیزی نیاز به توجه داره اولویت تقدم