فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )حالات: sips, sipping, sipped
• : تعریف: to drink slowly and a little at a time. • مترادف: sup • مشابه: nip, taste
اسم ( noun )
• (1)تعریف: the act or an instance of sipping. • مترادف: swallow, taste
• (2)تعریف: a quantity of liquid sipped. • مترادف: dram, sup, taste • مشابه: nip
جمله های نمونه
1. I took a little sip of my drink.
[ترجمه Maniana] من کمی از نوشیدنی ام را نوشیدم.
|
[ترجمه گوگل]جرعه ای از نوشیدنی ام را خوردم [ترجمه ترگمان]جرعه ای نوشیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This tea is very hot, so sip it carefully.
[ترجمه گوگل]این چای بسیار گرم است، پس با احتیاط آن را میل کنید [ترجمه ترگمان]این چای خیلی داغ است، پس با دقت آن را قورت بدهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The first sip is the best.
[ترجمه گوگل]اولین جرعه بهترین است [ترجمه ترگمان]اولین جرعه از همه بهتر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She took a sip of wine, savouring the fine vintage.
[ترجمه گوگل]او جرعهای از شراب نوشید، و طعم عالی آن را چشید [ترجمه ترگمان]او مزه شراب را مزه مزه مزه مزه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She bit into a croissant and took a sip of coffee.
[ترجمه گوگل]یک کروسان را گاز گرفت و جرعه ای قهوه نوشید [ترجمه ترگمان]او کمی به شکل یک قرص نان خورد و جرعه ای قهوه نوشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He took a sip of his coffee.
[ترجمه گوگل]جرعه ای از قهوه اش را خورد [ترجمه ترگمان]جرعه ای قهوه نوشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She paused to sip her tea.
[ترجمه گوگل]مکث کرد تا چایش را بنوشد [ترجمه ترگمان]مکث کرد تا چایش را نوشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She poured more wine and took a sip .
[ترجمه گوگل]شراب بیشتری ریخت و جرعه ای نوشید [ترجمه ترگمان]نوشیدنی بیشتری ریخت و جرعه ای نوشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He took a sip of the medicine and screwed up his face.
[ترجمه گوگل]جرعه ای از دارو را نوشید و صورتش را خراب کرد [ترجمه ترگمان]او جرعه ای از دارو را نوشید و صورتش را درهم کشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A sip of brandy helped to pull him round.
[ترجمه گوگل]جرعه ای از براندی به او کمک کرد تا او را دور بزند [ترجمه ترگمان]یک جرعه برندی به او کمک کرد تا او را به اطراف بکشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Sarah took another sip at her wine.
[ترجمه گوگل]سارا جرعه ای دیگر از شرابش نوشید [ترجمه ترگمان]سارا جرعه ای دیگر نوشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I tried to sip the tea but it was scalding.
[ترجمه گوگل]سعی کردم چای را بنوشم اما داشت می جوشید [ترجمه ترگمان]سعی کردم چای را بخورم، اما هوا گرم بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She took a sip of water to moisten her dry throat.
[ترجمه گوگل]جرعه ای آب نوشید تا گلوی خشکش را مرطوب کند [ترجمه ترگمان]جرعه ای آب نوشید تا گلویش را مرطوب کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Harry took a sip of bourbon.
[ترجمه گوگل]هری جرعه ای بوربن نوشید [ترجمه ترگمان]هری جرعه ای از ویسکی نوشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[برق و الکترونیک] single -in-line package-بست تک ردیفه بسته قطعه الکترونیکی با پوشش مستطیلی نازک و ردیفی از پایه ها که برای نصب و اتصال از یک لبه آن بیرون آمده اند. بسته تک ردیفه به دلیل نصب عمودی آن در سطری از سوراخها در فضای برد مدار صرفه جویی می کند. شبکه های مقاومتی و آرایه های حافظه به صورت SIP بسته بندی می شوند .
انگلیسی به انگلیسی
• small amount of liquid taken into the mouth, small drink take a small drink, drink a small amount of liquid if you sip a drink, you drink a small amount at a time. verb here but can also be used as a count noun. e.g. she took another sip from her glass. ...sips of water.
پیشنهاد کاربران
To sip means to drink slowly and in small quantities. It suggests a more relaxed and controlled manner of drinking. آهسته و کم نوشیدن، جرعه جرعه نوشیدن. مثال؛ She sipped her tea while reading a book. ... [مشاهده متن کامل]
A person might say, “I like to sip on a hot cup of coffee in the morning. ” In a formal setting, someone might ask, “Would you like to sip some wine with your meal?”
نوشیدنِ با نِی
با جرعه کوچک نوشیدن I sip some water جرعه ای آب نوشیدم
دوستان دانستن این ها خالی از لطف نیست: sip: ( also take a sip ) to drink something very slowly جرعه جرعه نوشیدن slurp: ( informal ) to drink something in a noisy way هورت کشیدن ... [مشاهده متن کامل]
gulp something down: ( also down something ) to drink all of something very quickly یک نفس نوشیدن چیزی knock something back : ( informal ) to drink all of an alcoholic drink very quickly یک نفس نوشیدنی الکلی خوردن swig ( also take/have a swig ) : ( informal ) to drink something quickly with large mouthfuls specially from a bottle. جرعه های طولانی مثل یه بطری کامل آب خوردن
Securities Information Processor پردازنده اطلاعات اوراق بهادار