flu

/ˈfluː//fluː/

معنی: انفلوانزا، آنفولانزا
معانی دیگر: مخفف: influenza، influenza : طب انفلوانزا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: influenza.
مشابه: cold

جمله های نمونه

1. a bout of the flu
مدتی دچار سرماخوردگی

2. he is laid up with the flu
سرماخوردگی او را انداخته است.

3. mina has a touch of the flu
مینا کمی سرماخوردگی دارد.

4. The epidemic was caused by a particularly virulent flu germ.
[ترجمه امیرعلی دادآفرید] بیماری همه گیر ناشی از بیماری شدید
|
[ترجمه گوگل]این اپیدمی توسط یک میکروب آنفولانزای خطرناک ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]بیماری همه گیر ناشی از بیماری شدیدی بود که به بیماری مبتلا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was suffering from flu and had lost his voice .
[ترجمه A.i] او از آنفولانزا رنج می برد و صدایش را از دست داده بود
|
[ترجمه Tiam] آن اقا از آنفولانزا رنج میکشید و صدای خود را از دست داده بود
|
[ترجمه گوگل]او از آنفولانزا رنج می برد و صدایش را از دست داده بود
[ترجمه ترگمان]او از سرماخوردگی رنج می کشید و صدایش را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A flu epidemic is sweeping through Moscow.
[ترجمه Tiam] یک نوع آنفولانزا در مسکو شیوع پیدا کرده است.
|
[ترجمه گوگل]اپیدمی آنفولانزا در مسکو در حال گسترش است
[ترجمه ترگمان]بیماری شیوع بیماری در مسکو شیوع پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The soldiers were diagnosed as having flu.
[ترجمه Tiam] سربازانی که به آنفولانزا مبتلا بودند تشخیص داده شدند
|
[ترجمه گوگل]تشخیص داده شد که سربازان مبتلا به آنفولانزا هستند
[ترجمه ترگمان]سربازان به عنوان سرماخوردگی تشخیص داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She had a bout of flu over Christmas.
[ترجمه گوگل]او در کریسمس دچار آنفولانزا شد
[ترجمه ترگمان]او در کریسمس به سرماخوردگی مبتلا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I was still woozy from the flu/anaesthetic/medication/wine.
[ترجمه گوگل]من هنوز از آنفولانزا / داروی بیهوشی / دارو / شراب خسته بودم
[ترجمه ترگمان]هنوز گیج و منگ از the \/ داروی بی هوشی \/ الکل گیج و منگ بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Old people are particularly vulnerable to the flu.
[ترجمه Tiam] افراد مسن در برابر بیماری آنفولانزا به شدت آسیب پذیرند.
|
[ترجمه گوگل]افراد مسن به ویژه در برابر آنفولانزا آسیب پذیر هستند
[ترجمه ترگمان]افراد مسن به ویژه نسبت به این بیماری آسیب پذیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Half of Martha's class has gone down with flu.
[ترجمه گوگل]نیمی از کلاس مارتا دچار آنفولانزا شده است
[ترجمه ترگمان]نصف کلاس مارتا هم با سرماخوردگی رفته پایین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A particularly virulent strain of flu has recently claimed a number of lives in the US.
[ترجمه گوگل]یک سویه خاص آنفولانزا اخیراً جان تعدادی را در ایالات متحده گرفته است
[ترجمه ترگمان]اخیرا تعداد زیادی از این بیماری در ایالات متحده جان خود را از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The vaccine provides longer immunity against flu.
[ترجمه گوگل]این واکسن ایمنی طولانی تری در برابر آنفولانزا ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این واکسن ایمنی بیشتری را در برابر آنفولانزا فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That bout of flu dragged her down.
[ترجمه گوگل]آن آنفولانزا او را به پایین کشاند
[ترجمه ترگمان] این در مورد آنفولانزا اون رو به زمین کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انفلوانزا (اسم)
influenza, flue, grip, grippe, flu

آنفولانزا (اسم)
flu

انگلیسی به انگلیسی

• influenza, contagious viral disease characterized by fever and inflammation of the respiratory tract (medicine)
flu is an illness which is like a bad cold. when you have flu, you feel weak and your muscles ache.

پیشنهاد کاربران

آنفلوآنزا
flu: آنفولانزا
انفولانزا
مخففinfluenza
a common disease that is like a bad cold but is more serious
انفولانزا 😥😥
سرما خوردگی شدید
آنفولانزا است
عزیزانی که معنی fluرو تب نوشتن اشتباه است تب به انگلیسی میشه fever , temperature
اگه بلد نیستین اطلاعات غلط ندیدن
با تشکر 🙏🏻🙏🏻🙏🏻
flu < - - an abbreviation for influenza
یک نو انفولانزا خطرناک است

آنفولانزا
به معنی آنفلانزا است
به معنی آنفولانزا که یک بیماری بسیار شدید است که یک نوع از آن قابل درمان است ونوعی دیگر غیر قابل درمان که ممکن است کشنده باشد
سرماخوردگی. آنفولانزا
an illness like a bad cold
انفولانزا
سرماخوردگی ، تب
an illness like a bad cold
سرماخوردگی
سرماخوردگی شدید

انفلانزا
بیماری

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس