transgender

جمله های نمونه

1. Karen said she is a transgender— a man who wants to be a woman and is attracted to women.
[ترجمه گوگل]کارن گفت که او یک تراجنسیتی است - مردی که می خواهد زن باشد و جذب زنان می شود
[ترجمه ترگمان]کارن گفت که او یک تغییر جنسیت داده شده است - مردی که می خواهد یک زن باشد و به زنان جذب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I originally thought that he is transgender desires, then found himself still infatuated with his male body, I don't want to be like a woman woman.
[ترجمه گوگل]من در ابتدا فکر می کردم که او تمایلات ترنسجندر است، سپس متوجه شدم که هنوز شیفته بدن مردانه اش است، من نمی خواهم مانند یک زن زن باشم
[ترجمه ترگمان]در واقع فکر می کردم که او یک transgender است، بعد خودش را با بدن مردانه او عشق بازی کرده، من نمی خواهم مثل یک زن باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They also make life easier for transgender people by eliminating the need to make a public choice.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین با حذف نیاز به انتخاب عمومی، زندگی را برای تراجنسیتی ها آسان تر می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین با از بین بردن نیاز به انتخاب عمومی، زندگی افراد تغییر جنسیت داده را آسان تر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Orgasm is also likely to be similar in transgender and intersex individuals.
[ترجمه گوگل]ارگاسم نیز احتمالاً در افراد تراجنسیتی و اینترسکس مشابه است
[ترجمه ترگمان]orgasm همچنین احتمالا مشابه افراد تغییر جنسیت داده و intersex است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. True, 66% of gay and transgender kids said they had heard homophobic remarks.
[ترجمه گوگل]درست است، 66 درصد از بچه‌های همجنس‌گرا و ترنس‌جندر گفته‌اند که سخنان همجنس‌گرا هراسی را شنیده‌اند
[ترجمه ترگمان]درست است، ۶۶ درصد از کودکان همجنس گرا و تغییر جنسیت داده گفته اند که اظهارات \"همجنس بازی\" را شنیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thomas Beatie, a transgender man of Oregon, gets pregnant by artificial insemination.
[ترجمه گوگل]توماس بیتی، یک مرد تراجنسیتی از اورگان، با لقاح مصنوعی باردار می شود
[ترجمه ترگمان]توماس Beatie، مرد transgender اهل اورگون، با لقاح مصنوعی باردار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. LGBT stands for lesbian, gay, bisexual(sentence dictionary), and transgender.
[ترجمه گوگل]LGBT مخفف لزبین، همجنس گرا، دوجنسه (فرهنگ جمله ها) و تراجنسیتی است
[ترجمه ترگمان]LGBT برای زنان همجنس گرا، همجنس باز، دو جنس (فرهنگ لغت)، و تغییر جنسیت داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. New York transgender torch singer Baby Dee experienced something of a sleeper hit with her 200album Safe Inside The Day, co-produced by Will Oldham.
[ترجمه گوگل]بیبی دی، خواننده مشعل تراجنسیتی نیویورک، با آلبوم 200 خود Safe Inside The Day، به تهیه کنندگی مشترک ویل اولدهام، چیزی شبیه به یک ضربه خواب را تجربه کرد
[ترجمه ترگمان]خواننده پاپ تغییر جنسیت داده نیویورک، کوچولو دی، چیزی را تجربه کرد که با ۲۰۰ آلبوم ایمن در داخل این روز که توسط ویل Oldham تولید شد، مورد اصابت قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Recently, a transgender beauty queen even got a photo op with the prime minister.
[ترجمه گوگل]اخیراً یک ملکه زیبایی تراجنسیتی حتی با نخست‌وزیر عکس گرفته است
[ترجمه ترگمان]اخیرا، یک ملکه زیبایی تغییر جنسیت داده حتی یک op با نخست وزیر دریافت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Transgender person and - change operation should be realized correctly to push health education actively and prevent transsexualism.
[ترجمه گوگل]عملیات تغییر جنسیت و تراجنسیتی باید به درستی انجام شود تا آموزش بهداشت به طور فعال پیش برود و از ترنس گرایی جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]عملیات تغییر کاربری و تغییر باید به درستی تشخیص داده شود تا به طور فعال آموزش بهداشت را تحت فشار قرار دهد و از transsexualism جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Transgender person and sex - change operation should be realized correctly to push health education actively and prevent transsexualism .
[ترجمه گوگل]عمل تراجنسیتی و تغییر جنسیت باید به درستی انجام شود تا آموزش بهداشت به طور فعال پیش برود و از ترنس گرایی جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]عملیات تغییر جنسیت و تغییر جنسیت باید به درستی تشخیص داده شود تا به طور فعال آموزش بهداشت را تحت فشار قرار دهد و از transsexualism جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. 'It's the biggest single piece of law reform related to transgender and intersex issues at a commonwealth level ever in this country - mind-blowing. '
[ترجمه گوگل]این بزرگ‌ترین اصلاح قانون مربوط به تراجنسیتی‌ها و مسائل بین‌جنسیتی در سطح مشترک المنافع است که تا به حال در این کشور وجود داشته است - شگفت‌انگیز '
[ترجمه ترگمان]این بزرگ ترین بخش اصلاح قانون مربوط به تغییر جنسیت داده و intersex در سطح کشورهای مشترک المنافع است که در این کشور در حال دمیدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They interview top AIDS experts, gay activists, condom distributors, a sex toy saleswoman, a cross-dresser playing Queen Elizabeth II and an Indian transgender hijra in a sari.
[ترجمه گوگل]آنها با کارشناسان ارشد ایدز، فعالان همجنسگرا، توزیع کنندگان کاندوم، یک فروشنده اسباب بازی های جنسی، یک زن متقاطع در نقش ملکه الیزابت دوم و یک تراجنسیتی هندی در ساری مصاحبه می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها با متخصصان ایدز، فعالان همجنس گرا، توزیع کنندگان کاندوم، یک فروشنده سکس سکس، یک - بازی با ملکه الیزابت دوم و یک هندی تغییر جنسیت داده هندی در ساری صحبت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Many seek and use the support of larger national and international Gender and Transgender Associations.
[ترجمه گوگل]بسیاری به دنبال حمایت از انجمن های بزرگتر ملی و بین المللی جنسیت و تراجنسیتی هستند و از آنها استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها به دنبال حمایت از انجمن های ملی و بین المللی جنسیتی و بین المللی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is a psychiatric classification and describes the problems related to transgender identity, and transvestism.
[ترجمه گوگل]این یک طبقه بندی روانپزشکی است و مشکلات مربوط به هویت ترنسجندر و ترنس وستیسم را توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]این یک طبقه بندی روانی است و مشکلات مربوط به هویت تغییر جنسیت داده، و transvestism را توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• displaying behaviors or appearance of the opposite sex; having undergone surgery to become a member the opposite sex; of or pertaining to a transgendered person

پیشنهاد کاربران

transgender ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: تراجنسیتی
تعریف: فردی که هویت جنسیتی اش با جنس زیست شناختی و نقش های جنسیتی او، که فرهنگ آن را تعیین می کند، متفاوت است و نارضایتی جنسیتی و دگرپوشی و سرانجام تغییر جنسیت او را سبب می شود
trans = گذار، انتقال، دگر، فرا - ، ترا -
gender = جنسیت، جنس، ژاد
transgender = انتقال از جنسیتی به جنسیت دیگر / گذار از ژادی به ژاد دیگر
transgender = تراجنس، دگرجنس، منتقل الجنس، تراجنسیت، دگرژاد، تراژاد
1 - ( adjective ) تراجنس
used to describe someone who feels that they are not the same gender ( = sex ) as the gender ( = sex ) they were said to have when they were born
2 - ( noun ) تغییر جنسیت طلب a person who is transgender
تراجنسیتی، فراجنسیتی
شخصی که می خواهد جنسیتی مخالف حال حاضر خود را داشته باشد
تغییر جنسیت طلب
تغییر جنسیت داده
مرد زن شده یا زن مرد شده

بپرس