of all people


در میان همه ی افراد (یا چیزها)

انگلیسی به انگلیسی

• how strange that it would be this particular person

پیشنهاد کاربران

1. Surprise ( تعجب )
English: "You of all people should know how important this meeting is!"
Persian: "تو که از همه بیشتر باید بدانی این جلسه چقدر مهمه!"
2. Disappointment ( نومیدی )
...
[مشاهده متن کامل]

English: "She of all people forgot my birthday? I can’t believe it. "
Persian: "اون که از همه کمتر انتظار میرفت، تولدم رو فراموش کنه؟ باورم نمیشه. "
3. Irony ( طنز )
English: "The chef of all people burned the dinner!"
Persian: "آشپز که از همه کمتر انتظار میره، شام رو سوزوند!"
4. Trust ( اعتماد )
English: "If he of all people says it’s true, I’ll believe him. "
Persian: "اگه او که از همه قابل اعتمادتره بگه درسته، باور می کنم. "
5. Criticism ( انتقاد )
English: "You of all people shouldn’t be late—you’re always punctual!"
Persian: "تو که همیشه وقت شناس هستی، از همه کمتر باید دیر کنی!"
6. Sympathy ( همدردی )
English: "Her of all people didn’t deserve this hardship. "
Persian: "او که از همه کمتر لیاقت این سختی رو داشت. "
7. Hypocrisy ( ریاکاری )
English: "The politician of all people was caught lying!"
Persian: "سیاستمدار که از همه بیشتر باید راستگو باشه، دروغگوش گیر افتاد!"
8. Unexpected Help ( کمک غیرمنتظره )
English: "My little brother of all people helped me solve the problem. "
Persian: "برادر کوچیکم که از همه کمتر انتظار میرفت، مشکل رو حل کرد!"
9. Betrayal ( خیانت )
English: "My best friend of all people spread rumors about me. "
Persian: "بهترین دوستم که از همه قابل اعتمادتر بود، شایعه پخش کرد. "
10. Unexpected Skill ( توانایی غیرمنتظره )
English: "The quiet guy of all people won the debate competition!"
Persian: "آروم ترین فرد گروه که از همه کمتر انتظار میرفت، مسابقه مناظره رو برد!"
- - -
Key Notes:
- Persian Translations:
- "از همه بیشتر" → For positive expectations ( should know/do ) .
- "از همه کمتر" → For negative expectations ( wouldn’t do ) .
- Tone: Can express shock, praise, criticism, or irony.
deepseek

وقتی که انتظار ما از یک فرد مشخص برای انجام دادن کاری یا دانستن چیزی بیشتر/کمتر از بقیه افراد است.
مثال:
You, of all people, should know the answer to this
۱. بیش از همه
۲. مخصوصاً
۳. از میان همه
وقتی از کسی انتظار چیزی که دیدی رو نداری
مثلا میگوییم: هیشکی نه و تو؟ یا هیشکی نه و . . .
You, of all people, should know better
تو یه نفر دیگه باید بدونی…
از بین همه
زمانی بکار می رود که می خواهیم تاکید کنیم، انتظار داریم کسی بیشتر از هر کس دیگری چیزی را بداند یا کاری را بکند.
You, �of all people, should know the answer to this.