واژه پارسی ماده از پارسی میانی و پهلوی m�dag آمده که خود از m�d گرفته شده ( به معنای مادر، زن ) و همریشه است با هندی mādā ( به معنای انسان ماده یا حیوان ماده ) از انگلیسی mother آلمانی mutter فرانسه ای m�re و پورواهندواروپایی *mater - همگی به معنای کلی مادر.
... [مشاهده متن کامل]
منابع ها.
فرهنگ کوچک زبان پهلوی
فرهنگ زبان ایرانی باستان بارتولومه
en. wiktionary. orgRetrieved 2021 - 03 - 12.
ماچه. [ چ َ / چ ِ ] ( ص ) ماده ، مقابل نر. ( ناظم الاطباء ) ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . گویا فقط در خر الاغ مستعمل است. گاهی هم در سگ گفته می شود: ماچه خر. ماچه سگ. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .
ای کاش تعریف ماده در علم حقوق هم ارائه میشد.
کاربر کاکول، متنی که فرستاده بودم ابهام داشت و باعث کج فهمی میشد که با تذکر شما اصلاحش کردم. متن قبلی این بود:
واژه مادّه با واژه matter که همان ماتریال است قابل مقایسه است.
در خصوص واژه matter باید گفت که ریشه آن واژه mother درنظر گرفته شده ( اصل واژه لاتین است )
... [مشاهده متن کامل]
واژه ماده به معنای مونث هم احتمالاً با واژه مادر در ارتباط است.
برابر واژه مادّه در زبان فارسی امروز، تقریباً واژه مایه هست.
جالب است که واژه مایه در برخی لهجه ها به معنای مونث هم به کار میرود.
کاربر مزاخو، واژه مادر و ماده لاتین نیست. در زبانهای اوستایی /پارسی باستان/سانسکریت/پهلوی/پارسی میانه این واژه بکار می رفته است. مادها نیز بهمچنین.
برادر
واژه مادّه با واژه matter که همان ماتریال است قابل مقایسه است. اگرچه ریشه کلمه مادّه در عربی چیز دیگری ذکر شده.
در خصوص واژه matter باید گفت که ریشه آن، واژه لاتین materia است که ریشه آنرا هم از واژه mater به معنای مادر درنظر میگیرند
... [مشاهده متن کامل]
واژه ماده به معنای مونث هم احتمالاً با واژه مادر در ارتباط است.
برابر واژه مادّه در زبان فارسی امروز، تقریباً واژه مایه هست.
جالب است که واژه مایه در برخی لهجه ها به معنای مونث هم به کار میرود.
واژه فلسفی ماده به احتمال قوی و قریب به یقین ریشه در زبان قوم باستانی ماد دارد و در اصل و ریشه به شکل 《 ما 10 》 نوشته می شده و ماده تلفظ می شده است. نام اقوام ماد بصورت جمع به شکل " ما ده ا " نوشته و تلفظ
... [مشاهده متن کامل] می شده است و اشاره به این حقیقت ژرف داشته است که خداوند متعال ( هو ) هرکدام از افراد انسانی را در نظام احسن آفرینش مبداء از یک خانواده ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و هنرمندی و دانایی و توانایی آفریده و به آنان حیات یا زندگی جاودانه اهداء نموده است و آنهم با هدف زوجیت هر فرد انسانی با خود و تجربه عشق خویشتن به پنج روش مختلف در قالب پنج زوج بنیادی و ملکوتی. زوجیت با غیر یعنی غیر از فرد خود و عشق ورزیدن به غیر و تولید مثل از طریق آمیزش جنسی والدین یا زن و مرد ، پدیده هایی اند که فقط به سلسله طویل نظم ها و حیات های دنیوی تعلق دارند و نه در نظام احسن آفرینش مبداء وجود داشته و نه در نظام احسن آفرینش معاد ( که برپایی مجدد همان نظام احسن آفرینش مبداء خواهد بود ) به وجود خواهند آمد. ما دها به این معناست که هرکدام از ما افراد انسانی قبل از آغاز سفر مقطعی نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین مبداء و معاد ، ده تایی بوده ایم. در همین رابطه واژه معروف اوستایی " خویدوده " که نه زرتشت و نه شاگردان و نه پیروان آئین بعدی وی با تلفظ ریشه ای و معنای اصلی آن پی نبرده اند ، ریشه در زبان قوم ماد دارد و خطاب به تک تک افراد انسانی به معنای 《 خود تو ده تایی 》 می باشد و نه به معنای ازدواج با محارم. بنابراین هرکدام از ما افراد انسانی در طول سفر تنها نیستیم بلکه هر کدام ده تایی هستیم. از این ده عضو در این عالم واقعی و عینی و شهودی فقط یک عضو به شکل و صورت من تجربی یا فنومنی ( phenomeny ) به ظهور و پیدایش رسیده است و نُه عضو دیگر به شکل طرح و برنامه و امکانات استعلائی یا بالقوه و نومنی ( noumeny ) یا کاتِ گوری های نُه گانه در پشت پرده ظاهری من یا خود و یا نفس مجرد تجربی پنهان اند و در انتظار تولد و به ظهور و پیدایش رسیدن نشسته یا ایستاده اند. بین من تجربی و نُه من استعلائی هیچگونه عمل و عکس العمل و یا رد و بدل نمودن اطلاعات بین عالم شهود و عالم غیب صورت نمی گیرد. اما در عین واحد و بطور همزمان در لحظه حال کلیه نُه من های افراد انسانی و کلیه من های تجربی تولد نیافته در این عالم و کلیه اموات این عالم ، در عالم غیب یعنی در بطن و باطن خمیر مایه ساختاری عالم واقعی و عینی و شهودی هم در خواب ژرف و شیرین مرگ بسر می برند و هم از زندگی رویائی در سطح کمال ایده آل بهشتی در سطح زندگی واقعی و عینی بهشتی در نظام احسن آفرینش مبداء برخوردارند. فقط ما انسان های تولد یافته به اندازه طول عمر دنیوی خود در آن نظام غایب محسوب می شویم و از آن زندگی رویائی محروم هستیم. اما پس از فرا رسیدن اجل مرگ هرکدام از ما در آن نظام حضور می یابیم و از حیات رویائی بهشتی برخوردار می گردیم و بطور همزمان از خواب ژرف و شیرین مرگ هم لذت خواهیم برد تا تولد دوباره یا مجدد در همین عالم با یک مرتبه و درجه تکاملی برتر نسبت به حالت فعلی.
ماده، مخالف نر و به عربی أنثی
اصل کلمه به ریخت ماء ده است و به معنی بخشنده آب می باشد و منظور پرورش جنین در زهدان ( رحم ) است که از طریق بند ناف از بدن مادر تغذیه میشود.
در فیزیک به هرچیزی که فضا را اشغال کند ( حجم داشته باشد ) ٬ ماده می گوییم .
واژه ی پارسی آریایی ماده که در پارسی پهلوی به دیسه ی ماتَغ= m�taq ماده، عنصر و ماتَک= m�tak ـ1ـ ماده، عنصر 2ـ اصلی، اساسی 3ـ ماده، مؤنث و در لغتنامه ی سنسکریت به شکل mAtrA मात्रा در مانای matter ماده,
... [مشاهده متن کامل] موضوع, چیز، جنس، ذات و materials آمده است. واژه ی مواد جَمِ مکسر ماده بر وزن فعال است که بهتر است ما در پارسی برای جَمِ ماده از ماتکان، مادگان یا ماده ها اسفایده ( استفاده ) کنیم!
در پهلوی " ماتک " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
ماتکان = مواد
لازم است به داشتن و یا نداشتن علامت تشدید روی حرف �د� دقت شود؛ چرا که �ماده� و �مادّه�، دو کلمه با معانی متفاوت هستند.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)