پیشنهادهای 🖤MANI🖤 (٨٥٨)
۱. غیرچشمگیر / غیرخاص / معمولی ۲. غیرپیچیده / نا آراسته / ساده / عریان / بسیط ۳. ناشکیل / غیرجذاب / زشت / بی ریخت ۴. بی ادعا / نامتظاهر / فروتن / صاف ...
اینطور که بوش میاد اینطور که به نظر میاد ظاهرا تا اونجایی که یه نفر میدونه گویا / انگار که / مثل اینکه
لَعل به معنای جواهر سرخ رنگ است . در اشعار فارسی معمولاٌ استعاره از لب سرخ معشوق است .
۱. با میل شخصی خود ۲. طبیعی ۳. فی البداهه ۴. بدون تمرین ۵. ناخودآگاه ۶. خود به خود ۷. ذاتی
atomic mass unit = یکای جرم اتمی بعضی مواقع آن را با u نیز نشان می دهند .
مرهم به معنای دوا و دارو و . . . است! نه مرحم!
1. weak = ضعیف 2. Useless = بی مصرف / بی خاصیت 3. Unsuccessful = ناموفق 4. ridiculous = مضحک و مسخره
خیلی بعید به احتمال خیلی کم
۱. یک چیز ٬ معمولا یک تصویر ٬ که پرستیده می شود / معبود / تمثال / بُت ۲. یک شخص یا چیز که بسیار دوستداشتنی است / محبوب / شخص مورد علاقه یا عشق ۳. قهر ...
اختصارات معمولی چت : ROFL: Rolling on floor laughing STFU: Shut the *F* up ICYMI: In case you missed it TL; DR: Too long, didn’t read LMK: Let me kno ...
تلفظ : Khate Mash - y
حتی به معنی فرسنگ ( یکای ایرانی قدیمی ) نیز می باشد . به عنوان مثال به عنوان کتاب ژول ورن دقت کنید : Twenty Thousand Leagues Under the Sea ( بیست ...
۱. حبس کردن ۲. زندانی کردن ۳. بستری کردن ۴. محدود کردن
۱. بازخریدن / پس خریدن ۲. بازپرداخت کردن ۳. انجام دادن ۴. آزاد کردن / از گرو درآوردن / فک رهن ۵. جبران کردن / اصلاح کردن ۶. وفا کردن ( به قول )
few = تعداد بسیار کمی ( از ) / معدودی ( از ) a few = چند / تعدادی ( از ) fewer = تعداد کمتری so few / very few / too few = تعداد ناچیزی ( از ) / تع ...
حروف تعریف
تفاوت واضح
INSTAnt Gram = Instagram Instant = لحظه ای Gram = رقابت Instagram = رقابت لحظه ای / مسابقه فوری
[زیست شناسی] پیش ماده ترکیباتی که آنزیم روی آنها عمل می کند، پیش ماده ( substrate ) و ترکیباتی که حاصل فعالیت آنزیم هستند، فراورده ( product ) خواند ...
عبارت the same صفت اشاره به معنای "همین" یا "همان" است. A: Lack of time is my major problem - کمبود وقت مشکل اصلی منه. B: I have the same problem ...
۱. اشاره ۲. سرنخ ٬ نشانه ۳. نکته EXAMPLE : When I didn't know how to answer the question, he gave me a hint وقتی که نمی دانستم چطور به سوال پاسخ بدهم ...
1. Present = کادو ٬ هدیه 2. Talent = استعداد ٬ هدیه خدادادی 3. Endowment = نعمت ٬ موهبت
۱. هیچ کاری انجام ندادن ۲. مشغول نبودن ۳. تنبل / بی حرکت ۴. بی هیچ دلیل یا علت ۵. ( زمان ) تلف کردن ۶. بی اثر / بدردنخور / بی بخار ۷. احمقانه و بچگان ...
۱. مستمری ۲. کمک هزینه ۳. حقوق بازنشستگی ۴. پرداخت منظمی که دستمزد نیست ۵. پرداختن مستمری [فعل]
۱. از نظر فضا، مکان یکسانی را اشغال کردن ( هم مکان بودن ) ۲. زمان یکسانی را اشغال کردن ( هم زمان بودن ) ۳. دقیقا برابر بودن ۴. موافقت کردن / توافق ...
فولیک اسید = ویتامین B9
حالی به حالی
۱. مسائل مالی / امور مالی ۲. سرمایه گذاری ۳. پرداختن ۴. فراهم کردن پول برای ۵. دارایی / اموال
۱. به دقت تأمل کردن ۲. به دقت بررسی کردن ۳. به دقت فکر کردن
character مجموعه ای از صفات رفتاری است که مشخص می کند شما چه نوع انسانی هستید. character و personality با هم مرتبط هستند ، اما یک چیز نیستند. persona ...
مدت زمان بین شروع و پایان یک رویداد
et cetera= used in writing after a list to show that there are many other similar things or people that you could have added
کسی که شغلش اینه که بررسی کنه که افراد ماشین هاشون رو به طور غیرقانونی پارک نکرده باشن.
۱. رویداد / رخداد / حادثه ۲. نتیجه / پیامد ۳. مراسم / جشن / مسابقه
بیشتر به معنای منفی کنجکاو هست - - > فضول
Air Quality Index = شاخص کیفیت هوا
در زیست شناسی - - > سلول - - > به فضای داخلی میتوکندری ماتریکس گفته می شود .
چیزی که فکر میکنی مهم ترین چیز هست که قبل از هر چیزی نیاز به توجه داره اولویت تقدم
۱. دوباره شروع کردن ۲. ادامه دادن ۳. از سرگرفتن ۴. دوباره نشستن ( در صندلی/جایگاه/مکان ) ۵. r�sum� = رزومه / چکیدهٔ تجارب
[در فتوشاپ و بعضی نرم افزار ها] : Vibrance و Saturation هر دو ته مایه رنگی تصویر را غلیظ می کنند ولی تفاوت این دو در این است که Saturation تمام رنگ ه ...
like = وش، فش ، وار، وند، آسا، سا، سار، گون، مانند، نما life= زندگی، جان، حیات، زیست، زی lifelike= زندگی وار، زندگی سا، زندگی گون، جان آسا، جان سار، ...
۱. پر از انرژی و ایده های نوین و مصمم به موفقیت ۲. پیوسته در حال تغییر یا جنبش ۳. مربوط به نیرو یا فشاری که باعث حرکت میشه ( دینامیک یکی از شاخه های ...
واژه ی "دست آزاد" ترجمه غلط و اشتباهی برای واژه ی handsfree هست. free در زبان انگلیسی هم می تونه پیشوند باشه و هم می تونه پسوند باشه. اگر free پی ...
۱. کنار گذاشتن / کنار انداختن ۲. دور ریختن ۳. از چیزی خلاص شدن
۱. بزرگ/ عظیم / با عظمت ۲. شریف ۳. با عزت / با شکوه ۴. ملوکانه / شاهانه ۵. سلطنتی
۱. توده نرم و کوچک ۲. مچاله کردن ۳. بسته ٬ کپه ( از چیزی ) ۴. فشردن ٬ فشار دادن
۱. پس ۲. بعد
* اگر "صفت" باشد: ۱. دیگر ۲. جایگزین ۳. متناوب * اگر "اسم" باشد: ۱. راه حل ۲. گزینه ۳. چاره
۱. دور شدن ۲. ترک کردن ۳. روی گرداندن از ۴. تغییر دادن ۵. از بین رفتن ۶. فوت کردن ۷. عازم شدن
1. some book = کتابی sometime = زمانی . 2. some books = چند کتاب sometimes = بعضی اوقات . 3. some water = مقداری آب some time = مقداری وقت . 4. so ...