gram

/ˈɡræm//ɡræm/

معنی: نخود، یکجور باقلا، یک هزارم کیلو گرم
معانی دیگر: (واحد وزن) گرم (که معادل یک بیست و هشتم اونس یا معادل وزن یک سانتیمتر مکعب آب مقطر به حرارت چهار درجه ی سانتیگراد است)، یک هزارم کیلوگرم (مخفف آن: g یا gm)، (گیاه شناسی) هر یک از گیاهان تیره ی نخود که به عنوان علوفه به کار می رود (به ویژه خلر)، نخود آبگوشتی، نخود سفید، (عامیانه) مخفف: مادر بزرگ، گرم
gram(me)
علوم هوایى : گرم
gram_
پسوند: (اسم ساز) نوشتن، نگاره، - نگاشت [telegram]

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the basic unit of weight in the metric system, equal to one thousandth of a kilogram or 15.43 grains. (abbr.: g)
اسم ( noun )
• : تعریف: any of several plants, such as the chickpea, used as fodder.
پسوند ( suffix )
• : تعریف: something drawn or written; record.

- monogram
[ترجمه گوگل] تک نگاری
[ترجمه ترگمان] مونوگرام!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- epigram
[ترجمه گوگل] اپیگرام
[ترجمه ترگمان] سخن شعر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The gram is a metric unit.
[ترجمه گوگل]گرم یک واحد متریک است
[ترجمه ترگمان]گرم یک واحد متریک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A few twentieths of a gram can be critical.
[ترجمه گوگل]چند بیستم گرم می تواند حیاتی باشد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One ten thousandth of a gram of their poison is enough to kill a man.
[ترجمه گوگل]یک ده هزارم گرم زهر آنها برای کشتن انسان کافی است
[ترجمه ترگمان]برای کشتن یک نفر یک ده هزارم آن زهر به اندازه کافی برای کشتن یک مرد کافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If, from every gram, you are selling a dozen bags, that's a lot of trading.
[ترجمه گوگل]اگر از هر گرم یک دوجین کیسه بفروشید، این مقدار زیادی معامله است
[ترجمه ترگمان]اگر از هر gram، شما یک دوجین کیسه می فروشید، این یک عالمه تجارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The new limit is one billionth of a gram per cubic metre.
[ترجمه گوگل]حد جدید یک میلیاردم گرم در هر متر مکعب است
[ترجمه ترگمان]حد جدید یک billionth گرم در هر متر مکعب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Selling twelve bags to every gram means a lot of footwork.
[ترجمه گوگل]فروختن دوازده کیسه به هر گرم به معنای کار زیاد است
[ترجمه ترگمان]فروش دوازده کیسه به هر گرم به معنای بسیاری از footwork است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their impact energy per gram increases with the square of their relative velocity.
[ترجمه گوگل]انرژی ضربه آنها در هر گرم با مجذور سرعت نسبی آنها افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]انرژی تاثیر آن ها در هر گرم با مربع سرعت نسبی آن ها افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A Department of Environment spokesman said that 1 gram of radioactive dust had been released.
[ترجمه گوگل]سخنگوی وزارت محیط زیست گفت که 1 گرم غبار رادیواکتیو منتشر شده است
[ترجمه ترگمان]سخنگوی وزارت محیط زیست گفت که ۱ گرم از خاک رادیو اکتیو آزاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Heroin About £80 per gram Sedation. Highly addictive.
[ترجمه گوگل]هروئین حدود 80 پوند در هر گرم آرامبخش بسیار اعتیاد آور
[ترجمه ترگمان]توقیف هروئین در حدود ۸۰ گرم در هر گرم بسیار اعتیادآور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To extract each gram of water requires heating 500 grams of regolith up to red heat.
[ترجمه گوگل]برای استخراج هر گرم آب نیاز به حرارت دادن 500 گرم سنگ سنگی تا حرارت قرمز است
[ترجمه ترگمان]برای استخراج هر گرم آب نیازمند گرم کردن ۵۰۰ گرم of تا گرمای قرمز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They said it was a gram in court . . . .
[ترجمه گوگل]در دادگاه گفتند یک گرم است
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتند که این یک گرم در دادگاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In terms of stopping power per gram, the ideal material for stopping cosmic-ray protons is hydrogen.
[ترجمه گوگل]از نظر قدرت توقف در هر گرم، ماده ایده آل برای متوقف کردن پروتون های پرتو کیهانی، هیدروژن است
[ترجمه ترگمان]از نظر توقف توان در هر گرم، ماده ایده آل برای توقف پروتون ها پرتوه ای کیهانی، هیدروژن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Each protein and carbohydrate gram you eat contains 4 calories.
[ترجمه گوگل]هر گرم پروتئین و کربوهیدراتی که می خورید حاوی 4 کالری است
[ترجمه ترگمان]هر گرم کربوهیدرات و هر گرم کربوهیدرات ۴ کالری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In 1928 it cost £25 per gram, but by 1974 it was as low as £40 per kilogram.
[ترجمه گوگل]در سال 1928 هر گرم 25 پوند قیمت داشت، اما در سال 1974 به 40 پوند در هر کیلوگرم رسید
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۲۸ قیمت هر گرم ۲۵ پوند بود، اما تا سال ۱۹۷۴ به اندازه ۴۰ پوند به ازای هر کیلو گرم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. So you'd better borrow another gram and start again.
[ترجمه گوگل]پس بهتر است یک گرم دیگر قرض بگیرید و دوباره شروع کنید
[ترجمه ترگمان]پس بهتره یه مادربزرگ دیگه قرض بگیری و دوباره شروع کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نخود (اسم)
gram, pea, pease

یکجور باقلا (اسم)
gram

یک هزارم کیلو گرم (اسم)
gram, gramme

تخصصی

[برق و الکترونیک] گرم یک هزارم یک کیلوگرم .
[مهندسی گاز] گرم
[ریاضیات] واحد وزن برابر یک هزارم کیلوگرم

انگلیسی به انگلیسی

• unit of weight equal to 1/1000 of a kilogram
a gram is a unit of weight equal to one thousandth of a kilogram.

پیشنهاد کاربران

بپرس