fatso

جمله های نمونه

1. Little Girl: Hah! You're just a gutless fatso!
[ترجمه گوگل]دختر کوچولو: هه! تو فقط یک چاق بی اعصاب هستی!
[ترجمه ترگمان]ها! ها! تو فقط یه متجاوز gutless
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was Fatso who first spoke of the unspeakable thing.
[ترجمه گوگل]این فاتسو بود که اولین بار از چیز ناگفتنی صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]این چاقالو بود که نخست از آن چیز ناگفتنی سخن می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The following day, fatso comes to center weight.
[ترجمه گوگل]روز بعد، fatso به مرکز وزن می رسد
[ترجمه ترگمان]روز بعد، fatso به وزن مرکزی می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Is fatso little brother wrapping king?
[ترجمه گوگل]آیا برادر کوچک فتسو پادشاه است؟
[ترجمه ترگمان]یه برادر کوچولوی چاق گنده داره شاه رو می گیره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fatso leaned over to whisper in her ear.
[ترجمه گوگل]فاتسو خم شد تا در گوشش زمزمه کند
[ترجمه ترگمان]چاقالو به جلو خم شد تا در گوشش زمزمه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Little girl: hah! you're just a gutless fatso!
[ترجمه گوگل]دختر کوچولو: هه! تو فقط یک چاق بی رحم هستی!
[ترجمه ترگمان]هاه! تو فقط یک متجاوز gutless
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I've got to go on a diet. I don't want to be a fatso.
[ترجمه مهتاب] من باید رژیم بگیرم. نمیخوام یک چاقالو باشم
|
[ترجمه گوگل]من باید رژیم بگیرم من نمیخوام چاق باشم
[ترجمه ترگمان]باید رژیم بگیرم من نمی خواهم چاق باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The gross that everyone has everyday is about the same, but what fatso eats generally speaking is more than a thin person.
[ترجمه گوگل]درآمد ناخالصی که همه روزانه دارند تقریباً یکسان است، اما آنچه fatso به طور کلی می خورد بیشتر از یک فرد لاغر است
[ترجمه ترگمان]The که هر فرد هر روز دارد به همان اندازه است، اما چیزی که fatso معمولا حرف می زنند، چیزی بیش از یک فرد لاغر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) obese person (derogatory)

پیشنهاد کاربران

بپرس