dungeon

/ˈdəndʒən//ˈdʌndʒən/

معنی: زندان، محبس، سیاه چال، مزبله دان، به سیاه چال انداختن
معانی دیگر: زندان زیرزمینی، دخمه، سردابه، زیرزمین، گریچ، گریچک، گاوچاه

جمله های نمونه

1. he was incarcerated in a dungeon
در دخمه ای زندانی شد.

2. the stuffy air of that dungeon
هوای خفه آن دخمه

3. they shut him in a dungeon
او را در دخمه ای زندانی کردند.

4. they kept the prisoners in a dungeon underneath the castle
زندانیان را در دخمه ای در زیر قلعه نگه داری می کردند.

5. Throw him into the dungeon and leave him there.
[ترجمه گوگل]او را به سیاه چال بیندازید و آنجا بگذارید
[ترجمه ترگمان]او را به داخل سیاه چال می اندازم و او را در آنجا تنها می گذارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Adelaide refused and was thrown in the dungeon of a castle on Lake Garda.
[ترجمه گوگل]آدلاید نپذیرفت و به سیاه چال قلعه ای در دریاچه گاردا انداخته شد
[ترجمه ترگمان]Adelaide نپذیرفت و در دخمه یکی از قلعه ای در کنار دریاچه Garda قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dine in interesting dungeon restaurant, drink in the library.
[ترجمه گوگل]در رستوران سیاه چال جالب غذا بخورید، در کتابخانه بنوشید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید در رستوران بسیار جالبی غذا بخورید، در کتابخانه غذا بخورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was like coming up out of a dungeon, Sandi decided.
[ترجمه گوگل]ساندی تصمیم گرفت مثل بیرون آمدن از سیاهچال بود
[ترجمه ترگمان]تریسی تصمیم گرفت: مثل این بود که از یک سیاه چال خارج شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The door to the dungeon in which I had been living for a year was open.
[ترجمه گوگل]در سیاهچال که یک سال در آن زندگی می کردم باز بود
[ترجمه ترگمان]دری که برای یک سال زندگی می کردم باز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dungeon had numerous tools in it, including a rack.
[ترجمه گوگل]سیاه چال ابزارهای متعددی از جمله یک قفسه در خود داشت
[ترجمه ترگمان]در این اتاق ابزارهای متعددی از جمله یک قفسه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Characters can enter and exit the dungeon only through the Ritual Chamber (download Cry Havoc! ).
[ترجمه گوگل]شخصیت ها فقط از طریق اتاق تشریفاتی می توانند وارد سیاهچال شوند و از آن خارج شوند (دانلود Cry Havoc! )
[ترجمه ترگمان]شخصیت ها می توانند تنها از طریق اتاق Ritual به دخمه وارد شوند و از سیاه چال خارج شوند (دانلود Cry)!)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A dungeon with Christ a thronea throne without Christ a hell.
[ترجمه گوگل]سیاه چال با مسیح یک تخت تاج و تخت بدون مسیح یک جهنم
[ترجمه ترگمان]سیاه چال با مسیح، تخت پادشاهی thronea بدون مسیح
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They were driven into a dark dungeon.
[ترجمه گوگل]آنها را به سیاهچال تاریکی بردند
[ترجمه ترگمان]آن ها را به یک سیاه چال تاریک هدایت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Roleplaying outgrew the dungeon crawl ages ago.
[ترجمه گوگل]نقش آفرینی در سنین پیش از کرال سیاه چال پیشی گرفت
[ترجمه ترگمان]سال ها پیش در سیاه چال به خاک افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was just set free from a dungeon a few days ago.
[ترجمه گوگل]او چند روز پیش از سیاهچال آزاد شد
[ترجمه ترگمان]چند روز پیش از زندان آزاد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زندان (اسم)
tolbooth, jail, coop, grate, prison, bridewell, dungeon, gaol, quod, house of correction, calaboose, hothouse, presidio, pokey, tollbooth

محبس (اسم)
gehenna, jail, prison, dungeon, gaol, calaboose

سیاه چال (اسم)
pit, dungeon, donjon, oubliette

مزبله دان (اسم)
dungeon, donjon

به سیاه چال انداختن (فعل)
dungeon

انگلیسی به انگلیسی

• keep of a castle; underground prison, vault, cell
a dungeon is a dark underground prison in a castle.

پیشنهاد کاربران

سیاه چال. دخمه
مثال:
I heard all these stories about this grotesque dungeon.
من همه این داستانها را درباره این دخمه {و سیاه چال} گروتسک شنیدم.
an underground prison, especially in a castle
یک زندان زیرزمینی، به ویژه در یک قلعه
سیاه چال
Who are cast into dungeons, and treated and tried as traitors?
dungeon
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/dungeon
گنجان بهترین معادلشه
سیاهچالهاییکه در قلعه های دوره رنسانس وجود داشت
مکانی زیرزمینی که داری قسمت های گوناگونی هست ، معمولا ماجراجوها برای ارتقاع سطح قدرت هاشون و بدست آوردن وسایل و چیزهایی که معمولا بعد از پیروزی بر موجوداتی که در این دخمه هستن به آنجا میروند ، حالا میتونه
...
[مشاهده متن کامل]
پیدا کردن گنج و چیز های با ارزش ویا پیدا کردن کتاب های مرموز و غیره باشه ، البته این بیشتر در کارتون هایی که به سبک ماجراجویی و تناسخ روح از یک دنیا به دنیایی دیگه میروند معنی میدهد . مکانی زیر زمینی بزرگ و خطرناک با تله و مرموز میباشد .

زاغه ( مهمات )
جایی که مهمات جنگی در آن نگه داری می شود.
یک زندان زیرزمینی تاریک، مخصوصا زیر یک قلعه، که در گذشته استفاده می شد.
noun
[count] :
a dark underground prison in a castle
The king threw them in/into the dungeon
مهلک ترین نوع زندان dungeon هست چون در زیرزمینه و هیچ نوری به داخل اتاقک زندانی ها راه نداره فقط یه پنجره برای تنفس. در واقعا jail و prison جلوش هتل هستن. ولی cell که میشه سلول یا سلول انفرادی هم به همون اندازه بده
...
[مشاهده متن کامل]

دانجِن

دخمه - سیاه چال

بپرس