integrity

/ˌɪnˈteɡrəti//ɪnˈteɡrɪti/

معنی: کمال، درستی، تمامیت، امانت، راستی، بی عیبی
معانی دیگر: صورت کامل، یکپارچگی، فراگشتگی، فرگشتگی، بی نقصی، بی کاستی، استحکام، همبستگی، بزرگواری، صداقت، درستکاری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a strong sense of honesty and morality; firmness of moral and ethical character.
مترادف: honesty, honor, morality, probity, rectitude, uprightness
متضاد: dishonesty
مشابه: character, chivalry, goodness, mettle, principle, virtue

- He showed great integrity when he refused to lie for his employer.
[ترجمه مهدی] با دروغ نگفتن صداقت و درستکاری خود را به کارفرمایش ثابت کرد.
|
[ترجمه علی اکبر منصوری] او با دروغ نگفتن بخاطر کارفرمایش، نشان داد انسان فوق العاده صادق و درستکاری است!/ او وقتی که نپذیرفت بخاطر کارفرمایش دروغ بگوید، صداقت زیادی از خود نشان داد.
|
[ترجمه ایلیا خان زاده] با اجتناب از دروغ به نفع کارفرمایش، عمق صداقت خود ابراز داشت.
|
[ترجمه مهسا] تمامیت ارضی
|
[ترجمه گوگل] زمانی که از دروغ گفتن برای کارفرمای خود امتناع کرد، صداقت زیادی از خود نشان داد
[ترجمه ترگمان] هنگامی که از دروغ گفتن به کارفرمای خود امتناع ورزید، به درستی نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the condition of being whole and undamaged; soundness.
مترادف: intactness, soundness
متضاد: flimsiness
مشابه: coherence, cohesion, strength, unity

- The inspector's job is to check the integrity of the building.
[ترجمه الهام] وظیفه ناظر بررسی بی عیب و نقص بودن ساختمان است.
|
[ترجمه گوگل] وظیفه بازرس بررسی یکپارچگی ساختمان است
[ترجمه ترگمان] کار بازرس این است که انسجام ساختمان را بررسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Measures will be taken to preserve the integrity of the system.
[ترجمه مجید وحید] اقداماتی در جهت حفظ یکپارچکی ساختمان صورت خواهد گرفت.
|
[ترجمه گوگل] اقداماتی برای حفظ یکپارچگی سیستم انجام خواهد شد
[ترجمه ترگمان] اقدامات برای حفظ یکپارچگی سیستم انجام خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his integrity would not allow him to steal
امانت (او) به او اجازه نمی داد که دزدی کند.

2. the structural integrity of an aircraft
استحکام ساختمانی هواپیما

3. a country's territorial integrity
تمامیت ارضی یک کشور

4. a man of integrity
مردی بزرگوار

5. a man of unquestionble integrity
مردی که درستکاری او تردید ناپذیر است.

6. the emphasis should always be on the integrity and beauty of the poem
تاکید باید همیشه روی انسجام و زیبایی شعر باشد.

7. He is a man of the highest integrity.
[ترجمه گوگل]او مردی با بالاترین صداقت است
[ترجمه ترگمان] اون یه مرد با نهایت درستی - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Calamity and prisperity are the touchstones of integrity.
[ترجمه گوگل]مصیبت و رفاه سنگ محک صداقت است
[ترجمه ترگمان]calamity و prisperity نماد درستی و یکپارچگی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is yet another slur on the integrity of the Metropolitan Police.
[ترجمه گوگل]این یکی دیگر از توهین به درستی پلیس متروپولیتن است
[ترجمه ترگمان]این هنوز هم یکی دیگر از integrity پلیس متروپولیتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She questioned his integrity as a councillor.
[ترجمه ونوس] او صداقت او را به عنوان یک مشاور زیر سوال برد
|
[ترجمه گوگل]او صداقت او را به عنوان یک مشاور زیر سوال برد
[ترجمه ترگمان]او صداقت خود را به عنوان مشاور مورد سوال قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Separatist movements are a threat to the integrity of the nation.
[ترجمه گوگل]جنبش های تجزیه طلب تهدیدی برای تمامیت ملت است
[ترجمه ترگمان]حرکات Separatist تهدیدی برای انسجام ملت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It's up to the user to ensure the integrity of the data they enter.
[ترجمه گوگل]اطمینان از یکپارچگی داده هایی که وارد می کند به عهده کاربر است
[ترجمه ترگمان]برای اطمینان از صحت داده های وارد شده به کاربر، به کاربر بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His comments cast a slur on the integrity of his employees.
[ترجمه گوگل]اظهارات او صداقت کارمندانش را لکه دار می کند
[ترجمه ترگمان]نظرات او باعث بدنامی کارمندان او شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He has earned a reputation for candor and integrity.
[ترجمه گوگل]او به دلیل صراحت و صداقت شهرت کسب کرده است
[ترجمه ترگمان]او به خاطر صراحت و درستی شهرتی به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. China's sovereignty and territorial integrity must not be infringed.
[ترجمه گوگل]حاکمیت و تمامیت ارضی چین نباید نقض شود
[ترجمه ترگمان]حق حاکمیت و تمامیت ارضی چین باید نقض شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Mayhew is a man of rock-solid integrity.
[ترجمه گوگل]میهیو مردی با صداقت است
[ترجمه ترگمان]می هیو مردی با کمال استحکام و کمال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کمال (اسم)
prime, amplitude, accomplishment, perfection, integrity, maturity, completeness, sophistication, exactitude, period, complementarity, plenitude, plentitude

درستی (اسم)
integrity, accuracy, precision, exactitude, correctness, validity, truth, validation, justice, correctitude, honesty, trueness, rectitude, legitimacy

تمامیت (اسم)
integrity, completeness, totality, entirety

امانت (اسم)
integrity, safekeeping, trust, trusteeship, fideism, honesty

راستی (اسم)
integrity, veracity, truth, verity, fidelity, verticality, sooth, troth, probity, rectitude

بی عیبی (اسم)
integrity, impeccability

تخصصی

[کامپیوتر] بی نقصی، تمامیت

انگلیسی به انگلیسی

• honesty, uprightness, morality; wholeness, unity; unimpaired condition
integrity is the quality of being honest and firm in your moral principles.
the integrity of something such as a group of people is its quality of being one united thing.

پیشنهاد کاربران

1. درستی. صداقت 2. استحکام شخصیت. تشخص. اصالت 3. تمامیت. صورت کامل 4. انسجام. یکپارچگی
مثال:
his estimate of Paul's integrity
ارزیابی او از درستی و صداقت پاوِل
یکسانیِ ظاهر و باطن
یک رویی؛ یک رنگی؛ عدم دورویی؛ عدم نفاق
1 ✓ امانتداری / صداقت و راست کرداری
2 ✓ استحکام و پایداری
3 ✓ انسجام و یکپارچگی
Honesty and good moral
درستی - کمال - راستی - شرافت
یک پارچگی بهترین معادل هستش.
You need integrity in your group
● راست کرداری
POS مخفف positive organizational scholarship = پژوهش سازمانی مثبت گرا
در بحث فضیلت های اخلاقی و رفتاری اگر مطرح شده باشه، معنی صداقت و راستی میده.
integrity 2 ( n ) =the state of being whole and not divided, e. g. to respect the territorial integrity of the nation.
integrity
integrity 1 ( n ) ( ɪnˈtɛɡrət̮i ) =the quality of being honest and having strong moral principles, e. g. a man of great integrity.
integrity
عدالت
Integrity of the seller : خوش حسابی فروشنده
یکدستی یکپارچگی شخصیتی ( فلسفه )
امانت داری
همخوانی
همسازگاری
انسجام
یکپارچگی
بی عیبی
درستی
خلوص
توضیح و چند مثال برای واژگان �همخوانی� و �همسازگاری�:
- به عنوان مثال از نظر شخصیتی، فردی که افکار و احساسات درونی او با رفتارها و نمودهای بیرونی او همخوانی یا همسازگاری دارد. ( فردی که خلوص دارد )
...
[مشاهده متن کامل]

- به عنوان مثالی دیگر در علوم کامپیوتر، زمانی که داده ای پس از انتقال دچار عیب و نقص نشده و کماکان با نسخه مبدا همخوانی یا همسازگاری دارد. ( داده سالم و درست ) ( مثلا یک خلاصه یا checksum از داده در مبدا تهیه می شود و سپس در مقصد مجددا این خلاصه تهیه می شود و این دو با هم مقایسه می شوند، چنانچه داده و خلاصه آن هنوز با هم همخوانی یا همسازگاری داشته باشند می دانیم داده در مسیر انتقال دچار عیب و نقص نشده است. )

سلامت اداری
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : integrate
✅️ اسم ( noun ) : integration / integrity
✅️ صفت ( adjective ) : integrated / integral
✅️ قید ( adverb ) : integrally
یکپارچگی و درستی
Personal integrity
ثبات شخصیت
سلامت نفس
1 - یکپارچگی 2 - همبستگی 3 - تمامیت 4 - صداقت
integrity ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: یکپارچگی
تعریف: موجودیت کامل یک مجموعه اطلاعات که عناصر آن با یکدیگر سازگارند
شرافتمندی
دوستان گرامی وقتی مفهوم کلمه یا عبارتی را ازطریق کمک کاربران متوجه میشویم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم، لایک کردن آن معنی به منظور دلگرم نمودن آن مترجم برای ادامه کار و کمک بیشتر آتی به خودمان است. زبان فارسی مانند هر دارایی دیگری برای بقا نیازمند کمک همه فارسی دانان برای بقا است.
As Anna is a woman of integrity, you can trust her with your money and your life.
خلوص نیت
با صداقت
صحت و یکپارچکی ( در بیوشیمی )
حرمت
a teacher with integrity and personality
یک آموزگار با حرمت و شخصیت
جامعیت
1. درستی، صداقت 2. تمامیت
یکپارچگی و تمامیت وجود
وحدت درون
شاکله، ماهیت، جوهره
انسجام
Integrity versus despair انسجام دربرابر ناامیدی ( روانشناسی )
A quality of being honest and haveing strong moral principle
✔️ درستی و صداقت - راستی و امانت داری
✔️ صداقت و درستکاری
SYN: honesty
💠 He is the kind of person who operates from a place of complete integrity
💠 We expect members of our industry to conduct themselves with the highest levels of integrity
...
[مشاهده متن کامل]

ما از اعضای سندیکامون انتظار داریم تا که با بالاترین سطوح از صداقت و درستکاری عمل/رفتار کنند
💠. . .
Unlike many others, we have no billionaire owner, meaning we can fearlessly chase the truth and report it with integrity. 2023 will be no different; we will work with trademark determination and passion to bring you journalism that’s always free from commercial or political interference. No one edits our editor or diverts our attention from what’s most important
@TheGuardian. com
💠 Scientists on panel defending ultra - processed foods linked to food firms
. . .
Wilde said his integrity was “completely intact” and his “views or opinions are not swayed” by his links to food companies. “We were simply trying to get a balanced debate around this issue, and such headlines don’t always help, but if it gets a healthy public debate going around the subject and people get a better understanding of the arguments then I guess it will be worth it. ”
@TheGuardian. com
⭐⭐⭐
⁦✔️ ⁩ بی عیبی - بی نقصی - درستی کارکرد ( وسایل و دستگاه ها )
💠 One - year Functional test of reducing valve
WARNING! Make sure that all manouvres can be done without risk
- Perform an external cleaning of the valve
- Check that the valve is in perfect conditions and there are no signs of external damages
- Check the fixing screws for fastening and integrity
- Check that the exhaust is free from "dirty" and "clogging
💠 It shall be the CONTRACTOR's responsibility to ensure that the work site is maintained in a
clear condition, especially when equipment is being worked on, that all machine nozzles are
protected from the ingress of foreign matter, and exposed machinery surfaces are treated with
preservative. If for any reason the COMPANY Engineer has reason to doubt the internal integrity of a rotating machine due to on site work practices, it will be opened for inspection.
⭐⭐⭐
SYN: wholeness
✔️ تمامیت - صورت کامل

درستی
درستکاری، استواری و ثابت قدمی در اخلاق نیک
رازداری - امانت داری - صداقت - مخزن اسرار بودن - پایبندی اخلاقی
اصول اخلاقی
صداقت و پایبندی به اصول اخلاقی
[شیمی]: استحکام، پایداری
مانند: structural integrity: استحکام/پایداری ساختاری
سلامت
اصول اخلاقی
شرافت کاری
وجدان
عزت نفس
شرافت، احترام
باثبات، همه چی تموم
انسجام ، تمامیت، اتحاد
Stability of Heart of the sea Integrity
پایداری یکپارچگی قلب به دل دریا
integrity and beauty of the cardiac
پایبندی اخلاقی
صداقت
a man of great moral integrity
http://www. ldoceonline. com/dictionary/integrity
آبرو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٢)

بپرس