دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٠
رتبه
رتبه در دیکشنری
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

پیشنهادی موجود نیست.

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
١ روز پیش
متن
Perhaps you'll be able to snatch a couple of hours' sleep before dinner.
دیدگاه
٠

شاید همه شما قبل از شام بتوانید چند ساعتی بخوابید.

تاریخ
١ روز پیش
متن
The eagle swooped down to snatch a young rabbit.
دیدگاه
٠

عقاب برای ربودن خرگوش جوان به سمت پایین شیرجه زد.

تاریخ
١ روز پیش
متن
She managed to snatch the gun from his hand.
دیدگاه
٠

او موفق شد که اسلحه را از دست او برباید.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
I had to really grovel to the bank manager to get a loan.
دیدگاه
٠

مجبور شدم برای گرفتن وام چاپلوسی مدیر بانک را بکنم.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
It was clear that, wittingly or unwittingly, he had offended her.
دیدگاه
٠

مشحص بود که او دانسته یا ندانسته به او توهین کرده است.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.