پیشنهاد‌های صمد توحیدی (١,٨٤٧)

بازدید
٢,٩٦٤
پیشنهاد
٠

باسواد بزرگ:ملاصدرا.

پیشنهاد
٠

بزرگالدین شیرازی نویسندهء سفرهای چهار گانه ویا نوشته های چهار گانه. الاسفارالاربعه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یافتانه :جایگاه یافت. یافتگر:کار وبار یافت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یافتانه . یافتگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترجمهء شعر باید بر پایهء شناخت سراینده و سرودهایش باشد زیرا؛ ۱_شاعر وسراینده آنجا که خوش بین است ( تفاءُلی ) است بدبین و تشاءُمی ترجمه نگردند ۲_آنجا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوردن آبگوشت وعدسی وکشکینه و مانند اینها دو جور است. ۱_لُکِه کَش:لقمه ای. با نان خوردن. با قاشق یا با دست. ۲_تلیت؛نان در غذا ریزی، . با دست یا باقا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کیمیا دان:chemist که شیمی دان گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناهار:ناخورده ای. ناشتا:نداشته ای. شام: بویی، نداشته ای. زیرا به روند می خورده اند و صبح و ظهر وشام هم که سه سیر ( سور ) که به معنی جشن است بر سر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خبرت هست خبر هیچ زهیچ جایت نیست یا اگر هست بجز معرکه آرایش نیست . . . . . . شهرام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میانگین . میانگینی، میانگین ترین ویا میانگین تری:اقتصاد. اقتصادی. اقتصادی تر . اقتصادی تری. در ورزش و . . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سیما:سیم ا برای نموناشدن و نام شدن است. سیم. " زر؛زری ". طلا. سهیل؛سهیلا. شاید اسم که فارسی است از سم وسما وسیما باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

گِردِهء سیمایی :مجموعهء تلویزیونی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیداگر. برای آوردن پیشنهاد ها در آبادیس و آنچه تواند بودرا پیش مینهم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

" اُستُقُس فوق َکلِ اُستُقُسات ":است و هستی است فرای همهء است و هست ها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آلِشت:تعویض. عوض. آلِشتی:عوضی. تعویضی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

آماذه. آماده. حماذه؛حماسه

پیشنهاد
٠

مترجم :گرداننده. نوشته گردان. سخن گردان. مدرس:درسگو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مدرس:درسگو. مترجم:نوشته گردان. سخن گردان. گرداننده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تندرستی:نابیماری. کوک . تندرستی. ششدانگ. شَقِه آمدن. ( شقه اش می آید. [ناسلامتی سبک و جنبهء فرهنگی وادبیاتی دارد. ] ناتندرستی:بیماری. مریضی. ناکوک .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱_ زمانهء زیبایی و خوشگلی. ۲_زمانهء آراسته و پیراسته بودن. کدام یک است. چه بابایان . و؛ چه بانوان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راستهء همگنی دیرینه:حق صحبت دیرینه.

پیشنهاد
٠

گِرد کارهای افضل الدین مرقی کاشانی؛ شاهنامهء دانش های خردی می باشند . چاپ پخشهای خوارزمی . ویراستهء مجتبی مینوی . و . . . . چنین کنند بزرگان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آل:آل دانش. اهل دانش. آن کس آل دانش است. و اهل دانش است. آن کسان آل دانش و اهل دانش هستند. ( اهل علم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نُوچ. کِش. وَر . دُم. سُک. تُرّ. لا ( لاین ) . یَه ( این ) وِیَه رَتَن:به این رفتند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

" راه ":دلیل. برهان. " سرراه ":سنجش و نقد " راه " برهان ودلیل. کسی این" راه" را آورد؛کسی" سر راه" به او گرفت. راه#سرراه . حرف ر در سر راه ساکن اس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنگ نوشته: بَرد نِیسِسَه به زبانش لری. بَرد نِیسِیا به زبان لکی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گِلارا. گِلاره. نام برای برخی درگاهها و . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تورک:Firefox

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چِز:گونه ای آفتاب پرست است. به جای کگو که گونه ای مارمولک است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پوشش:شرم. آزرم. چشم ورو. چگونه ، چونان شکسته بندی. نه چونان عریان گردی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زبان سخنگوی خرد است. سخنگو :اُورد:سخنران.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بابا نوین رازی:ابوبکر رازی ( ؛محمدبن زکریا ) اثرها: حاوی:گنجایش. طب روحانی:پزشکروان. " السیره الفلسفیه":" روش فرزانش " " پزشکروان " با" روانپزشکی" ...

پیشنهاد
٠

" دردهای بند ها ":اوجاع المفاصل. ( دردهای گشوند ها ) . بند ( ها ) به لری " گشوند ( ها ) ".

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابن ندیم :پور پشیمانه. پژوهشگر . نمایه نگار. نوشته شناس و نویسندهء نوشتهء" نمایه" :" الفهرست ". آورده اند که وی نوشتهء دیگری هم داشته است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانش ریاضی یا شمار دو گونه است. ۱_دانش شمار چرتکه ای. ۲ - دانش شمار رایانه ای. و هر کدام ارج ومرج خود را دارند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برزنها و کوی ها و ناحیه ها ومنطقه ها هرکدام به آدابی و رسوماتی می باشند ؛ ۱ - دختران هر منطقه ای با دختران دیگر منطقه ها یکی نیستند. ۲ - پسران هیچ ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرداخته :شکیل. چه خودرو پرداخته ای است؛چه خودرو شکیلی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

قلم من ناپدید شده است. با آنکه برای ویرایش وپیرایش پیشنهادات در خور و ضروری است .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیم. بی مِ. بی من . تنها بمانیم امید:اومید . آمد. باهم هستیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیم:بی مِ؛بی مَن. ( نبادا ) . ترس هست . نگرانی هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نام آوران کِر نویسی ( خط نویسی ) ؛ ۱ ۲ ۳ . . . . . . . . . . . . . . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همسانشه:موازنه.

پیشنهاد
٠

روان باز نوشت:روان باز نویسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باز نوشت:باز نویسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیگر گفته شود؛ خون کُستَکت را می خواهی. کُستَک :استان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چکامه پرداز. چکامه سرا. چکامه گو. چکامه نویس. چکامه ای. چکامی. چکامه کار. چکامه بند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وُلک، که برخی تازی ها ی خودمان می گویند پارسیدهء ویلک است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دد:داده. پدیده. ( هنوز رام و دستی نشده است ) دام :به دنبال آینده. دستی. رام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پس:گذشت. گذشته است در برابرپیش. پس ببین:گذشت ببین. رفت ببین . دیگرببین. اینک بنگر . آنک بنگر ببین. بازببین. بازهم بنگر . . . . . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیم:برابر . مساوی. نیم کِر. :نیم خط. نیمگَر:نیم کننده. خط استواء. نیمکِر:خط استواء. کِر:خَط.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشعار رباعی که چنین کوتاهند پر مغز و گرانمایه و بی همتاهند هر لنگهء آن را چو جهانی میدان هم نیز به راز نکته ها آگاهند شهرام سروده به سال ۱۳۶۴.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هِشت نامه:وصیت نامه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمجمه:جام جامه لری و فارسی کهن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سروده و پراکنده:"نظم و نثر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیش چشم. جلوی چشم. برابر چشم. درچشم؛کرد در چشمش ( برابرچشمش گفت. ) :نصب العین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برپا. برافراشته. گمارده. گماشته. افراشته:منصوب، نصب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوشته از اواست:نوشته منسوب به اواست اینها بستگان آنها هستند:اینها منسوبان ( منسوب ) آنها هستند ( وابسته گان نیز می گوییم . ) . ( " وابسته. وابستگا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایضاً له: از اوست. اوراست. وراست. نیز. هم. همچنین. نیز هم . هم نیز.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

" زورداری :تحریم.

پیشنهاد
٠

بیشینهء نزدیک به همه:اکثریت قریب به اتفاق. قریب به اتفاق:نزدیک به همه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مُرغ:شاید مَرغ بوده چون در مَرغزارها زندگی می کرده اند و مَرغها ، و به روند به مُرغ گراییده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مائده، مَدَه، آمَدَه:فارسی است، مایده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نامِ نمایی. نامِ مستعار. اسمِ نمایی:اسمِ مستعار. بجای واژهء : مستعار "واژهء: نمایی "بکار برده شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمایی:مستعار. نامِ نمایی:نامِ مستعار. اسمِ نمایی:اسمِ مستعار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جام جامه:جُمجُمِه، لری فارسی کهن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از آنچه خوری و داری و می پوشی یا آنچه به حق در طلبش می کوشی از خون شهیدان وطن می باشد ارزان نخریده ای گران نفروشید شهرام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دکان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از آنجایی که دست مردم ودستگاه چاپ هر دو چاپ نوشته ها را به دست می دهند شپه هایی دارد که به آن شپه ها دستگاهه ( ها ) میگوییم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

غذگاه:کافه رستوران. غذا برای هر گونه خوردنی وآشامیدنی به کاربرده می شود. غذا فارسی است زیرا پاتیلهای بزرگ را غذگان می گویند. نشست گاه . ایست گاه . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنجش نو داروینگرایی ماده باورانه ( ماده گرایانه ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزرگان زبان وادبیات فارسی برآنند که بسیاری از واژگان هم وزنا وهم لفظا فارسی میباشند، پس پیا۱ ( پی آ ) ؛در پی بودن درخور نیست بلکه باید برپایهء روندی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوش داشت:مرغوب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

" درک " یا " لاادری "؛ " لادری؛نمی دانم " رفت " به درک ". جایش را گرفت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

رُخدانه :پیکسل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شمار کمی جا های کلیدی را در دست دارند وبه زبان فارسی آسیب می زنند و شمار آنها به در صد هم نمی رسد آن هم با راسته های کلان و داشتمانهای بی مرز و انداز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باز فرست:بازارسال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرفتاری ما آن است که در رایانه و همراه واژگان نافارسی پیشاهنگ است. و کسی به اندیشهء زبان میهنی ما نمی باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرا پخش:فوق توزیع.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ای برادر تو فرا اندیشه باش. مانده را خود استخوان وریشه باش. تا بود اندیشه ات گل گلشنی. ور فرا اندیشه ، فرّ گلشنی. شهرام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱_خدا:سرجایش هست. ۲_جهان: سر جایش هست: ۳_انسان:سرجایش هست. بااین همه؛ ۱_خداشناسی دگرگون می شود. ۲_جهان شناسی دگرگون می شود. ۳_انسانشناسی دگرگون م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرو گذار نیک وبد . beyond good and evill by Fredrick nitzetch از فردریش نیچه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پول مشگل گشا. پول کار می کند. پول میدیم. بی پول چگونه می توان عاشق شد. نیم بیت شهرام. با پول چگونه می شود عاشق شد. شهرام نیم بیت. یا مصرع.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمان؛ در لرستان می گویند" برایم در کمان نگذار. " حافظ در شیراز می فرماید؛ برما بسی کمان ملامت کشیده آن. شاید در شیراز می گفته اند ؛" برایم کمان نکش".

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زور بازدارندگی ندارد . چندی سال پیش گفته ام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جالیز:جلیز . چلیز ، چلاندن؛آب رسانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوچ. کوچیدند. رفتن. نماندن. # ماندن. استادن. ماندگاری. بنشین. و. . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

" دانشو ر" " بابا آژنگ" بهمن یار" "بابا بنده "جوزجانی" زندهء بیدار" ، در متن گردانیدهء نامهء بابابزرگ پورسینا؛ حی ابن یقظان. ( باباژلّه ) " بسای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بشنو از نی چون حکایت می کند. از جدایی ها شکایت می کند. دوتایی مینویی سرورما . مولانا باسواد روم. ملای روم ( ی ) بلخی. شکوه الدین محمد بلخی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَستُدّالدین پور تازی: محی الدین ابن عربی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ عقل و عاقل ومعقول:خردورزندگی. ۲عرف و عارف و معروف:رازورزندگی. ۳ علم و عالم و معلوم:دانشورزندگی. و یا؛ ۱_۱_خرد۲_خردور۳_خردورش. ۲_۱_راز۲_رازور۳_ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

خَص:غلیظ، تا به وزنهایی مانند خالص . مخلص. تلخیص. خلوص. اخلاص. و. . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱۰۳۹ واژه را دکتر محمد معین ویراستار الهیات دانشنامهء علایی به زبان فارسی ازبابا بزرگ پورسینا می داند . من خود یک واژه را می افزایم و آن واژهء . ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آراستهای ( زیست فنورانه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مُولَق به لکی یکی از نامهای آسمان است؛ اربُوین و لق لق بچین و " مولق " شکار وُژمین و َ فرموده حق . سِرُو لکی؛ سرود لکی. شعر لکی . اگر به لکلک شوی به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پس مژدگانی ده بندگان را آنانکه میشنوند گفته ها را و در پیند بهترینش را. " بهترین پیشنهاد برای زبان فارسی ". "نه هرچه ما بگوییم زیرا از لشکریان نا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزرگترها زودتر برای ما شناسه می کردند که "هنگامی که از گرمسیر به" ایلاخ"به" لری ولکی" برمیگشتیم . ویامیگفتند ؛هنگامی که "گرمسیر کوهستان "میکردیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تپق :شپه؛اشتپاه؛اشتباه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درافتاد :شپه نمود. شپه کرد:درافتاد. لری یا فارسی کهن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محصولات:" دستاوردها ".

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سفارشات:سختی ها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

" سختی ":سفارش. به لری سفارش را ( سختی ) می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سرمایه شناسی دان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرمایه شناسی دان:اقتصاد دان .

پیشنهاد
٠

دانشجوی - کارشناس سرمایه شناسی:دانشجوی - کارشناس اقتصاد.

پیشنهاد
٠

" بخش نخست" سرمایه شناسی " ( اولیه هم درست است ) .

پیشنهاد
٠

کمیتهء راستهء کودک . راسته و راسته ها :حق وحقوق.

پیشنهاد
٠

کمیتهء ملی مردمانی.

پیشنهاد
٠

کمیتهء دستورات ناب :امور مقدس . . . . .

پیشنهاد
٠

کمیتهء فراکشوری فر المپیک. . . . .

پیشنهاد
٠

کمیتهء" دستور نمایی " در نشستهای . . . . . .

پیشنهاد
٠

کمیتهء هموار گزارشات بریتانیا.

پیشنهاد
٠

کمیتهء ساختار ستاناهای شمار رسی . حساب رسی.

پیشنهاد
٠

" کمیتهء گنگره ای ":کمیتهء پارلمانی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انجمن بگیریم:کمیسیون بگیریم. نشست نمودن نشست:نشست نمایی. انجمن: انجمن نمایی. که در هر کاری واژگان بکار گرفت میگردند. و . . . . . . .

پیشنهاد
٠

کمیتهء پیشوازی:کمیتهء استقبال.

پیشنهاد
٠

کمیتهء بست:کمیته اعتصاب ؛بستند ادارات را ویا مغازه ها را. وبست نشستند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمیته:کدامتان میباشد در ؛ ۱_فرهنگ . ۲ سیاست. ۳اجرا. ۴ انجام. ( اقدام ) . ۵ اقتصاد. ۶تکایه. ۷زمایه. ۸زندگی . . . . و. . . که کدامته یا کدام تو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سه تایه:ثلاثی مجرد. چهارتایه:رباعی مجرد. پنج تایه :پنج مجرد. "به جای تایه، " تایی " را نیز می توان بکار برد. "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از روی" خود میلی" ویا" میل خود " پسند ونا پسند ننمایند. " موزِ موز کار علی وا دیار . "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

( " فرووزن: پروتن ". " پروتن: وزن " " فراوزن :الکترون " )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نزدیک نه. از. دیک ؛نه از دور. زودترها دور را که به لری دیر گویند دیک هم میگفتند. پس نزدیک یعنی نه از دیک که همان نزدیک باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گردش؛درکشور ، در جهان ودر دور ویا نزدیک .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱_زر "۲_زمان" ۳_"زبان "، نیازهای گردشها ی کشوری و جهانی میباشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

" وارنماشناسی. ":ارکسترشناسی.

پیشنهاد
٠

" وارنمای سازای بزرگ ":ارکستر سمفونیک بزرگ.

پیشنهاد
٠

وارنمای سازای ملی ، میهنی. کشوری.

پیشنهاد
٠

وارنمای ساز ملی ایران.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

" سرویس ":" سازمان ". سازمان به کار برده شود ونه هرگز سرویس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

" دست ":سرویس؛یک دست استکان. یک دست پوشاک. یک دست چینی. یک دست زر. چینی:چیدنی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مهراً. خوباً. نیکاً . هوداً. پسنداً. پیماناً. زیباً. خواهشاً نامهرً. ناخوباً. نانیکاً. ناهوداً. ناپسندًا. ناپیماناً. نازیباً ناخواهشاً:لطفاً.

پیشنهاد
٠

وارنمای" سازمیهنی " ایران .

پیشنهاد
٠

بررسی پایه های فرزانشی دکارت و اندیشه های فراکالبدی وی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

" پندارِ پنداشت ":مفهوم ادراک.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سرمایه شناسی سرمایه داری . ( داره ) کاپیتالیسم. سرمایه شناسی. نا سرمایه داری ( واره ) سوسیالیسم. سرمایه شناسی اسلامی . و . . . . . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چارانهء ناب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترانهء ناب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

" شپه "برای آن است که مردمان ابزار ها را برای " شپه زدایی " درست کنند. شِپه:اشتباه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دختر ناب:دختر مقدس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گشایشهای مکه ای:فتوحات مکیه" ابن عربی؛پورتازی"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آرمان فرزانش. آماج فرزانش. انگیزهء فرزانش. آیندهء فرزانش. آیای ( آیندهء ) فرزانش. فرجام فرزانش. سرانجام فرزانش. مرز فرزانش. بیمرزی فرزانش. ج ...

پیشنهاد
٠

ریشه های فرزانش راست:اصول فلسفهءحق.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مغز شما را خوردم . مَزگِتهَردِم. معذرت. پوزش. از پایه فارسی است. مَزگِت هَرد مغزت خورده شد.

پیشنهاد
٠

" گواهش های پروردشی. ":" الشواهدالربوبیه ملا صدرا " . "ویرایش سید جلاالدین آشتیانی".

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حلقه توپ:بسکتبال. یک چهارم. دو چهارم. سه چهارم. چهار چهارم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چارک یکم. یک چهارم. چهار یکم. چارک دوم. دوچهارم. چهار دوم. چارک سوم. سه چهارم. چهار سوم. چارک چهارم. چهار چهارم. چهار چهارم. با جابجایی های پسوند ...

پیشنهاد
٠

آمادش ایستاها:تمهید القواعد. ( آمادگی ایستاها ) . آمادش ایستا:تمهید القاعد. آمادگی ایستا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریشه های فرزانش:اصول فلسفه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاخه های فرزانش وروش اُفتامَد ( درست ) : اصول فلسفه وروش ریالیسم. " ریشه های فرزانش درست ". :" اصول فلسفهء ریالیسم ".

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پنداشت های گذری:ادراکات اعتباری. هر چند ادراک که گرد آن دِرک است فارسی است و گرد دِرک دِرکها میباشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اینک دگرش فلزات به زر کاربردی شده است و برپایهء دانش های شیمی و فیزیک و دیگر دانشها هر فلزی را می توان دگرش داد و یا به زر نمود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنگ فرزانگان:حجرالفلاسفه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خواهران ناب:خواهران مقدس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سازا ( سازها ) :سمفونی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

" زودانداز ":" تمپو " تِم وپُو هم درست است یعنی پو: پویش و تِم یا تُم صدا .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

" وارنما ":ارکستر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

" نغمه لرز ": ویبراتو .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اینکه فارابی دو چارانه به فارسی سروده است و در نوشته های خود به در خور به واژه گان فارسی می پردازد و یا پاره ای را به فارسی شیوا ورسا می نویسد ایران ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زاد و زی فارابی بابایار در کران و مرز چه سال وسده ای بوده است. زاد و زی به جای زاد و مرگ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فارابی پیروز و پژوهنده. :الفارابی الموفق و الشارح "نگارنده و وارَسَنده"بابایار فارابی. بابایار فارابی نگاشته ها و نگرش ها و نگاه ها فن ها و مهارتهای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنج:اندازه. [" بلندا سنج ": ( ارتفاع سنج ) . ]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

" اویش پیشه ای آخوندی . ":هویت صنفی روحانی. کاری از :" م. ر. ح " گردانهء صمد توحیدی ( شهرام ) . [ آیین جدایش:مکتب تفکیک. ] " آیین جدایش#آیین همای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاید که در ایران باستان نیاکان خودمان فیثاغورث، افلاطون. وارسطو طالیس و سقراط ترجمه نموده باشند ویا این نام ها را خود بکار گرفته اند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

" گِرد کارهای ارسطو "؛ " وِیراسته و گَردانیدهء دیوید و رس. "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرد کارهای افلاطون گَردانیده و ویراستهء بنجامین ژوت.

پیشنهاد
٠

پاس های فرزانش بر پسه های فرزانش.

پیشنهاد
٠

آویزه های ابن باجه بر اندیش فارابی.

پیشنهاد
٠

پسه های فرزانش و بررسی آن:بابایار فارابی.

پیشنهاد
٠

از گونه های بخش بندی دانش سرمایه شناسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عصر:پسین. عصاره:پسانه. معاصرین:پسانه ها. با هم ( ها )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مانده گاری جا:استقرار مکان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

" مانده گاری بجا " : " استقرار وجوب ".

پیشنهاد
٠

ایستار زمی:ایستار اجتماعی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ماندگاری دادن:استقرار دادن .

پیشنهاد
٠

شهرآورد دانستنیها.

پیشنهاد
٠

دانستنیهای همگانی.

پیشنهاد
٠

شهراورد دانستنیها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانستنیها چهار تا هستند. ۱_دانشها. ۲_فرزانشها. ۳_آیینها. ۴_رازوریها. ویا۱_ دانش۲_ فرزانش۳_ آیین ۴_راز. ( علم. فلسفه. دین . عرفان. ) و هر کدام رش ...

پیشنهاد
٠

زم ابزارها:اجتماع مسببات.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکلیف ( تک و لیف۱ ) رازوری. ۱ یک و چند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زندگیها وجنگها از فارابی:المعایش والحروب از فارابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناهمخوان زم.

پیشنهاد
٠

بوم شناسی زم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زم سیاسی.

پیشنهاد
٠

زم مانده ها:اجتماع الساکنین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زم زداها:اجتماع اضداد.

پیشنهاد
٠

یِکّهء پارشهای گوناگون زم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آرامش زم:ایمنی اجتماع.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زم ستیز:اجتماع ستیز.

پیشنهاد
٠

زم نانماها. اجتماع نقیضین.

پیشنهاد
٠

نگذاشت زم. ناگذاشت زم:امتناع اجتماع.

پیشنهاد
٠

زم درستشی:اجتماع مسالمت آمیز. درستش زم. درستشی زم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوراخ زم . سنبهء زم.

پیشنهاد
٠

زم گمان وباور .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زوم زم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زَدَن ِ زِم:طالع اجتماع.

پیشنهاد
٠

زم دستور ونادستور.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زم شماری. زم شمار. زم شماریک. mathematics article

پیشنهاد
٠

زِم زُداها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زم ملی. زم میهنی. زم مردمی.

پیشنهاد
٠

زم روند سوم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسته ای زم. دسته های زم. راههای زم. پیمان های زم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توده های زم. تویه های زم. طبقه های زم. گروه های زم. پوسته های زم:اقشار اجتماع. چِنهای زم. نسل های زم. نیاهای زم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جای زمزدن. جای زم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زم گرایی:اجتماع گرایی.

پیشنهاد
٠

زِم گِردایه ای:اجتماع مجموعه ای.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

الا حبی بصحنک فاصبحینا ولا تبق خمورالاندرینا. مُشَعشَهً . . . . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پُز را به لُری فِیس گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ارزش باید برپایهء خرد آرمانی و خرد کاربردی باشد. ونه بر پایهء پز دادن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زم مردم:مردم زم کرده بودند. مردم زم. مردمزم. زممردم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زم مردم:مردم زم کرده بودند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زم دستور، زم فرمان، زم امر:اجتماع امر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زِم سازی:اجتماع سازی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زِمزدن. اجتماع کردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فراتر است پیشگاه راستی تا اینکه آیین هر آمده ای باشد مگر یکی پس از دیگری . در همهء رشته های دانستنیها با آن بسیاری هرکسی را توان برتری و ویژان شدن د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پورسینا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمی پساوندش جز پاکان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کشیدن. وزن کردن. به کشمان گذاشتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرفراز.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرانتز:پَر ان تیز. به پر پرندگان می ماند. آکولاد:لبه های آی کلاه. کروشه:کروژنک؛غضروف. رادیکال:راه دیک ( لری دیرکه دور ِفارسی است. ل لقی و الحاقی . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

انگار نه انگار. از چه میپرسی. شتر دیدی ندیدی. ببر به گور. نادیده بگیر . نِلقُش نَزَن. دهان نگشاید. دهان باز نکن و . . . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانشوری از دانشمند برتر است. خواهشمندم پروفایل مرا راه اندازی فرمایید. سپاسانتا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

" ژرف خواسته :عمق مطلب. "عنق هم گویند. لری قیل. گود. گُورِّی. گیژ. بی پی. مَت. مَت :مَترو؛مِترو. مت رو=مترو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانه ای گندم نخود و یا لوبیا و یا سنگی در دست دارید وبه آنها می نگرید همراه با در" سِتَد "بودن اندک اندک به شناخت آنها پی می برید وبدینسان دان به دان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زِمگاه ( زِمگَه ) :مجتمع.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

تکایه و زمایه:فرد و اجتماع.

پیشنهاد
٠

همایه شناسی نِقاشی. . نِقاشی سخت حرف ندارد، پس با نَقّاشی که سخت حرف دارد فرق دارد. نَقّاشی:نِگاشتی فارسی است.

پیشنهاد
٠

همایه شناسی وارسی.

پیشنهاد
٠

همایه شناسی همایه شناسی:جامعه شناسی جامعه شناسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دردانستنی :دانستمند ارج ندارد زیرا دانستنیها ورشته های آنها از دانستمند برترند . دانشور از دانشمند برتر است. رازوری از رازور برتر است. فرزانش از ف ...

پیشنهاد
٠

سرمایه گذاری استوار.

پیشنهاد
٠

سرمایه شناسی مرکزشی:اقتصاد مرکزشی "مرکز که همان مِرکَز جای مِرک زدن است وفارسی کهن است"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وزیر سرمایه شناسی:وزیر اقتصاد.

پیشنهاد
٠

سرمایه شناسی هنر وادبیات.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بنیاد سرمایه شناسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرمایه شناسی خرد وکلان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرمایه شناسی پول.

پیشنهاد
٠

سرمایه شناسی ناپول:اقتصاد بدون پول.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرمایه گذار:اقتصاد گذار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سرمایه شناس:اقتصاد دان

پیشنهاد
٠

سرمایه شناسی کارگردانی:اقتصاد مدیریت.

پیشنهاد
٠

سرمایه شناسی آمریکا:اقتصاد آمریکا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرمایه شناسی آموزش:اقتصاد آموزش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویژان سرمایه شناسی:متخصص اقتصاد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرمایه شناسی کاربردی:اقتصاد واقعی.

پیشنهاد
٠

سرمایه شناسی فرهنگی:اقتصاد فرهنگی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانشمند سرمایه شناسی:عالم اقتصاد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرمایه شناسی خدمتها:اقتصاد خدمات.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرمایه شناسی کار:اقتصاد کار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرمایه شناسی گسترش:اقتصاد توسعه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرمایه شناسی همگانی:اقتصاد عمومی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرآوری. پخش. کارکرد:تولید. توزیع. مصرف.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همایگی و ن هماهنگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هیولا:به لری تلیت کردن خوراک را مانند ماست. آبگوشت. نوژی ( عدس ) را هولا میگوییم نیز در لکی که همان پذیرش دو ویا چند پدیده و درهم شدن آنهاست. هیولا ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بختم. انگ. بستن. از او می دانند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روان شناسی تکایه. روان کاوی همایه. سرمایه شناسی تکایه وهماهنگی. مردم شناسی جایگاهی ( تاریخی وجغرافیایی ) . سرمایه شناسی همگانی. سرمایه شناسی سیا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"گفت و گوی دانستنیها" . ابزارها گونه گون و باورها به روند بجاست و اگر نوشته واندیشه ای را میابیم که" باقیمانده های از گذشته ها"میباشد اگر چه ابزاروار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"مرزهای بیامرزی قلمرو زندگی مردمان است. "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرمایه شناسی ایران:اقتصاد ایران.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گیرایی. گیرا:ماسکه. خود گیرا نیست. خود گیرا هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در لری میگوییم چاو و رو که چاو همان چاپ و رو همان روایت میباشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سیما:تلویزیون با برنامه ها وکانالهایش. نمودِند:دستگاه تلویزیون از توشیبا و وستل تا آل جی و. . . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گُفتِند:رادیو ( دستگاه ) . صدا:رادیو ( صدا ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شانتاژ تبلیغاتی:جُرم پیامشی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لیچِک. چِکِر. جوانه. جِک. درآمدن. سبز شدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"سخت حرف":"تشدید". "آسان حرف" در برابر "سخت حرف "است که "سخت حرف" ندارد. ( <ّ >نشان سخت حرف. ) "آسان حرف" نشان ندارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"وانو":"تجدید"؛وا نو=وانو. جایزهء خود را "تجدید" کرد به فارسی می شودجایزهء خود را" وانو" کرد. به لری وانُو تجدید است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"رایانهء میزنگاری. Desktopcmputer" "میزنگاری:desktop. "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کیلو ( کِلو، کلاه پر کلویی زردالی ، زردآلوومانند آن ) . مَن، مِ، ، یِه مِنَتَه، یک مانده وته؛ته مانده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کشمان :آنچه را بکشند تا سبک سنگینی و وزن آن به دست آید. و این ویژگی جهان فیزیکی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه ها دارندهء دریافت وپنداشت ایهامی و ابهامی و راست و درست میباشند که هر کدام جایگاهی دارد و نباید برپایهء آن جایگاه به واژه پردازی روی آورد بلکه ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَندنما:آمپر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مرج :شرط، مرجها ؛شرایط. ارج :ارزش، ارجها؛ ارزش ها. از آنجا که زندگی بر پایهء ارج ومرجهاست باید مرجهای آن را درست نمود برای نمونه گرمابه در تابستان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابزار نیاز است با این همه آیا ابزار گرا هر ابزاری را می پذیرد. یا بر پایهء روند روا به آن می نگرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نمادهء من در دست نیست ، چرا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باب ( پوپ . بالا. اوج. دِن. دِچ. قله ) گفتار تکایه وپایگی آن ویا همایه وپایگی آن سخنی دیرینه در ادبیات باهمهای ما به شمار می رود و ناگاه تکی در کلاس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصلاح :۱_سوختن. ۲_موبر. ۳_قیچی ۴_خود تراش. ۵_ لیزر. و . . . . . . . . که به تک تک همایه بستگی دارد. که با رفتن به پزشک درست می گردد. وتکایهء هما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همایه شناسی:جامعه شناسی. تکایه شناسی:فردشناسی. همایه:جامعه. تکایه:فرد. تکایه پایه:اصالت فرد همایه پایه:اصالت جامعه همایه تک تک مردم هستند. "تکای ...

پیشنهاد
٠

اندیش یافت های دانشی:منطق اکتشافات علمی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

درست داری:می پذیری. قبول داری. باور داری درست داشتن به پنداشتِ پذیرفتن است و باور داشتن . باور به خدا را درست داشتن یعنی باور به خدا داشتن و باور به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زبان شناسی که دانش نویی به شمار می رود باید در شناخت زبان به لهجه شناسی مردم بنگرد وبگرایدو نه نشناسد برای اینکه روند روا را از کهن تو کنون با خود دا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانستمندان سه گروهند ۱در دست۲ فرادست ۳ فرودست هر پرسشی را گروهی پاسخ می دهند. و هر یک ویژان وپیمان خواند. خواستن نابجا پاسخ نابجا را در پی دارد. "دا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توپِ توپّا:توپ فوتبال. توپ دَستِش:توپ بسکتبال. توپ دَستُوپ :توپ هندبال.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دستی: آموزش دادن جانوران. میگویند فلان جانور را دستی کرده اند یعنی اهلی کرده ویا آموزش داده اند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نعمت:آنچه به تو نهادم. نقمت:با خون دل. ننهاده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمودار نما. نمایه نما. نمونه نما. برای فهرست نمای و اعلام نمایی و دیگر همانندسازی آنها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نشان نما. نَُما نَُما. نَُما نمَُا. نما نشان. برای سیگنالها و کد ها و دیگر نمودارهای نو فناوری ها و فناوری ها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تمدن اگر به به زبان خودی که فارسی است باشد تَمِه دان است که همان تَمِه ای است که به روند به دست نسلها می رسد. ودریافت و پنداشتی راستی ودرستی به روند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

"نسخه" را نخست می نویسند که "چرک نویس" گویند و سپس پردازشی دیگر می نمایند که" پاک نویس" است و هر نوشته ای دیگر همین روند را دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"غزل های من نامشان غزل است . دگریشان نامهاشان غزل نیست" شهرام.

پیشنهاد
٠

هیچ در پوچ:سالبه به انتفاع محمول و موضوع. پوچ در هیچ:سالبه به انتفاع موضوع ومحمول.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تَکایه شناسی:فردشناسی. هَمایه شناسی:جامعه شناسی. تکایهء پایه. ( اصالت فرد. ) همایهء پایه. ( اصالت اجتماع یا جامعه ) . دانشوران دیار دانشمندان دی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"تُو و دَر:ورود و خروج"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستتاری:مداخلات. دخالت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غِّرُ:نام اسب لطفعلی خان زند. غِرّان به مانای ، مینوی، معنای چَرخان. غُرُّ به دریافت وپنداشت غُرّان مانند شیر غران نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رسانه دو گونه است. ۱_خودرسانه: زمانی مردم خودرسانه بودند درشهرو روستا وچادر نشین و دیگر. ۲_ ابزار رسانه: اینک مردم دیگر خود رسانه نمی باشند بلکه اب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"مرغ است که بر یک پای خود استادست. شهرام"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نامه ( نومه:میان، میانه ) :مدیوم. commuonication:رسانه ( ها ) . "از چماق رسانه ها"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آوردن روان. روان آوری. روان نمایی. روان او را آوردند. روان آوری کردند. روان نمایی نمودند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکنجه های سخت ناک.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سنا . سنایش . سپاسش. ستایش. بزرگش. بزرگوارش . بزرگواری بزرگوارگی. بجا آوردن. ارج نهی. مرج. ارزش داری. ارزشمندی. هر چه ازشما بگویی کم گفتی. . . . . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پندار . گفتار . کردار. هر کسی بر پایهء آیین خود به پندار و کردار و گفتار نیک می پردازد. این سه واژه فارسی هستند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گاو؛کاری. خر؛باری. اسب؛سواری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ورز:ورزگروی. پُر :پر نمودن. ورزش. مشق. کاری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درست:اختراع. او" کیهان پرداز " خود را درست کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رنجش . شکنجه. کشت. بچه ها همدیگر را کشتند. مردم یکدیگر را کشتند. چرایکدیگر راکشتید؟ در دوزخ هم شکنجه تا سر مرز نابود هست. پس کشتن از زد وخورد ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کَندِش. کند . کاو. اندیشه ورزی. خردورزی. خردمند . اندیشمند. اندیشورز. داناک. فَرزانه. فرزانگی. فرزانش. کاوِش. حکمت. فلسفه. فرا کالبد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( تماشا:مشاهده ) ( . تماشا ها ی ما :مشاهدات ما، مشاهده های ما ) . ( تماشای ما:مشاهدهء ما ) .

پیشنهاد
٠

اساس الاقتباس:کار خواجه نصیرالدین طوسی در اندیش صوری به زبان فارسی است. وی همچنین شناسه ای ترین کاوندهء الاشارات والاتنبیهات پورسینا می باشد ابن خلدو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آرمانشهر. آرمان کشور. آرمان مردمان . آرمان مردم. آرمان مرد . آرمان زن. آرمان فرزند. آرمان همسر. آرمان نسل. آرمان پسر . آرمان دختر. آرمان فرد. آرمان ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

باز نامه:reform. "این از بهترین سخنان ماست": "هذا من اجید کلامنا". "it is the best speaks of me" ( "یَه اِ بِیتِری وتِیَل مِنَه"لکی. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

"زدن" لری . هنگامی که بخواهند کسی با کسی گفتگو نماید میگویند"دِیواش" "بزن به او" ویا "بزنید به هم". ولکی نیز"داءن"بیتون:بزن بهش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دُشمنِ جُدا:عداوت ( عَدُو سِوی ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پسخور . پیشخور.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پس فروش. پیش فروش. پس خر . پیش خر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چه بهتر. پس بِه. ( پَبِه، خودمانی ) . بِه پس. بهتر از این چه. چه بهتر از این. چه خوب. پَبِها نیز می توان بکار گرفت زیرا پَ پس است و بها ، به آ . وار ...

پیشنهاد
٠

کاوش بیت های سیبویه:شرح ابیات سیبویه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

استنباط :دریافت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

استنتاج:دریافت. پنداشت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آیا زنهار همان زّناربستن وبه خدمت در آمدن است که سپس زنهار به آیین دین در آمده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جهل جماعت:نا آگاهیِ کشور در کار و بار دانش های آرمانی و کار بردی و رشته های آنها "نا آگاهی مردم" می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زناشویی :ازدواج. امر ناب زناشویی:امر مقدس ازدواج.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چَرده کار :چریده را کاشته است پیش از برداشت خورده شده است زیرا درآمدی بس کم داشته است. "پیش خَر"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"بسیار گرایی "بر پایهء" ساده وآسان "به این دریافت که خود "ساده" باشیم وبر دیگران" آسان "بگیریم آن هم بر پایهء ؛ ۱_وجدان. ۲_دین. ۳_قانون. در کشور و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هر کسی منش وسرشت وکیش و شخصیتی دارد که نبا ید کار وشغل به آن آسیب رسانند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضرپ هوش مردم مردمی و ضرپ هوش جانور جانوری است . ضرپ هوش مردم مردمی و خردی است و ضرپ هوش جانور جانوری و گریزی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیر یا میترسد پس می گریزد ویا نمیترسد پس میتازد. مردم یا می ترسند و یا نمی ترسند وگریز و ستیزشان بر پایهء خرد ورزی است و هر گونه نابخردی ، مردم بودن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هیچ گفت وشنفتی نیست که امروزه روز باشد و دیروزه روز نبوده باشد به روند روا هر چیز گفتنی وشنیدنی بوده وهست و می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لطفاً وخواهشا. می توان گفت خواهش که نام و خواهشگر که ویژه است با افزودن الف آن را به نام برای پرچم نهاده اند. وسپس سبک واژهء لطفا را که به زبانش لر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پس جناب آدینات با سلام بر شما آو شِیوِ نَک که در لری به کار می رود همان آشونیک است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آسیب پذر:مستضعفان. آسیب پذیران:مستضعفان. نیک آن است که اینک نوشتهء ویکتور هوگو که به بینوایان گردانیده شده است به؛ "Lismiserebles:آسیب پذیران "ترجم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گزارهء بازنما:قضیه منعکس.

پیشنهاد
٠

پیش شناختی دیباچه ها:تقدم معرفتی مقدمات.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رونمایی هنگامی:ضروریهء وقتیه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چینش ناپوششی. چینش ناکام. کامل لام الحاقی ولقی است وکام پیروزی است. چینش ناپیروز:قیاس غیرکامل.

پیشنهاد
٠

برابرش پیشی وپسی.

پیشنهاد
٠

"پایه گیر :اساس الاقتباس". پایه گیرِ اندیش :اساس الاقتباسِ منطق.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

آیا می دانید که؛اخلاق از اخ ولاق ساخته شده است اخ همان دوری وآخ ولاق همان لایق است وزودتر مردم می گفتند اِخِ و لاقِ باید درست باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرخک:به لری سُ رِیژ گَه:سُرخ خیز گَه ( گاه ) . آبله وسرخک.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در فرهنگ لری دربارهء شناختن کسان میگویند؛ "برای اینکه کسی را بشناسی یا باید همسایه اش بود ویا همسفرش شد . " از پند واندرز ( گُتَه ) لری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دل ببین شیشهء خودش دارد هم دماغ پیشهء خودش دارد آنکه با مهر و با وفا باشد راستی کلیشهء خودش دارد هیچ کس نیست تا که تنهایست ساقه بر ریشهء خودش دارد می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خشکاب :ساحل. ساحل: فارسی کهن سهِ، سیل که چشم انداز باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کشور جهانخوار زده پوششی جهانخوار زده است به؛ ۱_پندار ۲_گفتار ۳_کردار برهر آیین هم که باشند. پس باید پوششی به جهانخوارگی پرداخت. ۱_در فرهنگ 2_در سیا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یادینه. یادینه ها. یادداشت. یادگار. یادگاری. یادینگی. یادگارینه ( ها ) . ماندگار ( ی ) . ماندنی. ماند. بِمانَد. باشد. بایستد. ایستادنی. تاریخ . تاریخ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واسه. کدام. چه. چه چیزی. پاسخ. پرسش. بنویسید. بگویید. چرایی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک آیین که از هیچ آیینی کم ندارد و آن اینکه؛ پرسش؛تاکی کار کنیم؟ پاسخ؛تاخدا کار می کند مردم هم کار کنند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حافظ:نگاهدار. نگاهدارنده. لسان الغیب:زبان غیب. سخنگوی غیب. سخنگوی جهان غیب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دریا لاین. لاین دریا. سمت دریا . دریاسمت. دریا سو. دریازمین. و دراین چند فرست واروی آنها نیز کاراست. خاکاب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لب رود. لب دریا . لب آب. دَم رود. پایمان دریا. پایمان آب. پایمان رود. پایمان دریا. دَم دریا. دم آب. زمیناب. ( زمین آب ) زمین رود . زمین دریا. خشکادر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ریختک ( ها ) :کاریکاتور ( ها ) . caricaturs.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سه گونه چهره؛ ۱_چهرهء دروغین . مکذب ۲_ چهرهءچند چهره. منافق ۳چهرهء ناسپاس. مکفر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انبان:آرشیو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرمایه شناسی. سرمایه شناس وسرمایه شناسان باید در بارهء سرمایه وسرمایه شناسی نگرش نمایند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرمایه شناسی:علم اقتصاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانش" سرمایه شناسی":علم اقتصاد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانش سرمایه. سرمایه شناسی. درامدداری. درامد شناسی. سرمایه داری . علم اقتصاد:دانش" سرمایه شناسی".

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( دانش بهتر است یا سرمایه ) سرمایه اینک دانش است و این دو یکه شده اند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

امروزه روز دیگر از آنجا که ثروت هم به دانش اقتصاد دگرش یافته است. نمیشود گفت ( دانش بهتر است یا سرمایه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یاران کِه دِیتُ دِت وَ ( گا داری:شخم زنی ) گاوَنار طلا گارُم مرواری. یاران کی دیدید دختر با گاو زمین را شخم بزند گاورامش ( چوب دستش برای راندن گاو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به هنگام خوشنویسی لازم نیست خطها همه به یک اندازه باشند تا ناچار خطی ریزتر وخطی درشت تر نوشته شود بلکه هر خطی به اندازهء خود نوشته گردد واین خود سبک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بنگر سه دو چیز جامعه را هرزه کند درهم شکند ورا وخود برزه کند مشروب و مواد وجنسها میباشند آن کیست که نسخهء ورا عرضه کند شهرام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"پسه های رازوری" پورتازی؛ابن عربی

پیشنهاد
٠

"هشدار بر روش رستگاری" اثر ابونصر فارابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پاسخ ها مر پرسش های پرسیده از وی. اثر فارابی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

طایفه فارسی است زیرا آبشار را در لری طاف ( تاف ) می گویند. ویکی از آبشارهای لرستان را که راه تبارها بوده است را تاف ( طاف ) گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلاف:گُنَل به لُری و لَکی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از باده خوری دفتر زیگارت تی بیهوده زیان رساندت هان هی هی دُردی بنهی گویند او بود نه می وِردی بزنی گویند می بود نه وی شهرام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

من برآنم که واژهء" میهن" از واژهء "مغان" گرفته شده است. مءهن فارسی کهن ومغن به سبک کهن که به روند به میهن واژه شده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بنگر تو به سیبویه ( نوشته ) بنوشت بر پایهء راستی و از آن سرشت. بر گفته و بر نوشته ها آیین داد. هر جایگه جهانِ چندینه سرشت. شهرام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیبویه نگارندهء تاریخ ساز واَبَر کار نوشته ( کتاب ) که در ۱۸۸ کمری در گذشت" الکتاب"را نگاشته بود باآنکه از چرک نویس به پاک نویس نیاورده بود خود درگذش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

فاعل و مفعول:انگیزه و انگیخته.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابزار:سَبَب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابزارگر و ابزارمند:مسَبِب و مسَبَب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبع:چاپ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

"یابش. یابشها. feel. feels. "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهروندی:مَدَنِیّت. مَدَنِی. شهروند ایرانشهر. شهر وندی ایرانشهر. شهروندیت:مدنیت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لبنیات:شیرجات.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزرگترین آسیب به مردمان وکشورها آسیب به زبان آنهاست پس اگر واژه های دروغین ساخته شود یا واژه های بیگانه نا فرهیختانه ، سود شود" خود آسیبی"است. و با و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"گاهی در برابر سخن خود ودیگران انگشت اشاره را مینمایی که چیزی روی آن مینماید واین یک هشدار است که چیزی را ریز ننگر. "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اول وآخر این کهنه کتاب بر جا هست ما بباید ز ازل تا به ابد سیر کنیم. شهرام بیتی از غزلم با "اندک گردانه"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"راز جاودانگی" آن است که مردم در روند جاودانگی به پرسش های خود پاسخ گویند و به زندگی و دانشوری پردازند . "بی جاودانگی زندگی کلافی سردر گم است. "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دَمِه:مشاور. من دَمِه را به جای مشاور پیش نهاد مینمایم باشد که پسند یابد. دمه مانند هم دم و دم به دم. دمادم. ارج ومرج هر واژه ای کاربرد آن است. ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگر پس از این همه واژ پردازی واژه داری و واژه سازی باز هم بیگانه گرایی روند گردد ناهمخوان با روند روا و آرمان و کاربردمان خواهد بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"سیمایی" به جای" تلویزیونی" به کار رود. صدا وسیما به جای رادیو وتلویزیون. صدایی به جای رادیویی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درختی:مشجر. فضای درختی: فضای مشجر. فضا همان افزای فارسی است. فزاینده. افزاینده. فزایندگی. "افزونهء درختی "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"ریزه" به جای تصغیر در ؛ کاف ریزه ( کاف تصغیر ) . و همه جا "ریزه"به جای "تصغیر "بکاررود. "ک "ریزه ( تصغیر )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اند:کم. اندی:کمی. اند ک ( ک ریزه ( تصغیر ) ) اندک:کمِ کم. اندکی:کمِ کمی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نباید از واژهء" به من کرده است "بدبهرگی نمود. زیرا "خدا برداری "نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توزین: کشمانی . دردست. دَم دست. یابشی. توزین پذیر:کشمانی پذیر . آنچه در دست است، یابشی. توزین ناپذیر:کشمانی ناپذیر . آنچه در دست نیست، نایابشی. "ز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

چه وقت این کار هاست. وقت گیرآوردی . سرِ ما وقت شناس شدی ومانند آن از ابزارهای آسیب رسانی به امروز وفردای روند است .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نوخیام شناسی:بازشناسی خیام. "خیام اگر ترانه ای اومی ساخت" "هرگز نه به سبک مکتبی می پرداخت" "این نابغهء زمانه بی چام نبود" "زیرا به شکار لحظه ها می پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوه مال آب:کُمالاب. کُومالَو ( لری ) ؛سیل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رِیلاسی. تِیتالی. شوق ( خ ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صابون:ساب وسابش وسابیدن فارسی است .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همیشه#ناهمیشه. همیشه:همی شِه. همی شَوَد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکنجه بسا یک درصد تا صددر صد سخت یا ساده باشد. شکنجه های ستمگرانه تاشکنجه های با پنبه. شکنجه های دروغین تا شکنجه های نادروغین. شکنجه های فرزند پرو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

برخی واژه ها را که دو یاچند خوانش دارند را می توان قراردادی یا وام واژه ای بکار گرفت نمونه را واژهء قرض دارای دو خوانش قرض وقرت است که می توان در دو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

که چی باشه. که چی. که چی مثلاً که چی بشه. از آسیبهایی است که جبران ( جغران ) شدنش گران است و باید هوشیار بود تا گرفتار پیامدهای آن نگردید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناچار. . نابه چار . چارنا . چارهنا و. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"وَالشَرُ ّ اَعدام وَ قَد ضَلَّ مَن یَقولُ بِالیزدان ثُم الاهرِمَن" "و بدی ها نابودنی اند و چه گمراه است آنکه می خواند یزدان وبیدرنگ اهریمن را. " ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"بوق بازگشت:resurrction" "رستاخیز. "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

logic ؛لوجیک. لوگوس. لکی. لغت. به زبان لکی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قیاس مع الفارق:چینش با بی ربط. "ربط رابط ره ویا راه بِهِت ندارد. " مانند" رصد که راه صد کردن است".

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آموزگار دوم. دومین آموز گار. بابایار فارابی. ( المعلم الثانی ابونصر فارابی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"شهر برین. شهر ناآگاه. شهر گناه. شهر باور. شهر گمراه اثر بابابار فارابی آموزگار دوم. این نوشتهء فارابی قلم بردار ش در پایان سال۳۳۰ ( سیصد وسی ) در ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترس#نترس. بی باک. بی زهره#بی باک. بی باک: کسی که باک ندارد وپشت به دشمن نمکند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تِرس:جا خوردن سخت را گویند ( به لری ولکی ) و تَرس را به لری ولکی زهره رُو. بی زهره ؛زَلَه رو. بی زله. زله تِراق؛زَهره تَرَک می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترس:تاب. ازترس:از تاب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توانش:استعداد. استعداد یابی:توانش یابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مَرج بندی ( شَرط بندی ) مَرج:شَرط.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرج ( شرط ) زیستن مردن است.

پیشنهاد
٠

"اثرهای مانده از سده های گذشته":"الآثارالباقیه عن اقرون الخالیه" بابا ریحان بیرونی ( ابوریحان بیرونی ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"المدخل الی الهندسه الوهمیه" فارابی ، مختصر. "درآمدی در هندسهء پنداشتی" فارابی، گزینه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"المبادی الانسانیه" فارابی "بنیادهای مردمیت" فارابی ( بابایار )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"المدخل الی المنطق" فارابی. "درآمد در اندیش" فارابی الی: در. دربارهء. درآمد. پیرامون.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"مختصر جمیع الکتب المنطقیه" فارابی "گزینهء همهء نوشته های اندیشی" فارابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"کیستِ خود" از فارابی. "ماهیه النفس" اثز فارابی. چیست خویش از فارابی. کیست وچیست از خود وخویش از فارابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"لوازم الفلسفه" فارابی. "درخورهای فرزانش" فارابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"واژگان" از فارابی. "اللغات" از فارابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"توان بینهایت و بانهایت" از فارابی. "القوه المتناهیه و غیر المتناهیه" از بابا یار. "قوهء تو را ندارم، توانایی تو را ندارم. "را به یک پنداشت به کار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"پاره هایی گرفته از گزارش ها "ابونصر فارابی ( بابایار ) . "الفصول المنتزعه من الاخبار " فارابی ابونصر؛ بابایار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"پاره هایی گرفته از زم ها" اثر بابایار ( ابونصر ) فارابی. الفصول المنتزعه للاجتماعات از ابو نصر ( بابایار ) فارابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"پاره هایی فرزانشی گرفته از نوشته های فرزانگان "از فارابی. "فصول فلسفیه منتزعه من کتب الفلاسفه" اثر فارابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"فرازی بر نوشتهء اُورد ( خطابه ) " از فارابی. "صدر لِکتاب الخطابه" اثر فارابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"بررسی گفته ها "از ارسطو طالیس. فارابی ، آویز. "شرح المقولات" لارسطوطالیس فارابی . تعلیق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"بررسی نوشتهء غلطواره از ارسطو طالیس" اثر فارابی "شرح کتاب المغالطه لارسطو طالیس" اثر فارابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"مرجهای چینش:شروط القیاس" ابونصر فارابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"پاره هایی گرد آورده از گفتار گذشتگان" بابایار فارابی. "فصول جمعها من کلام الاقدمین" ابونصر فارابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"آماج گفته ها" ارسطو:"غرض المقولات "ارسطو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"فن نوشته" بابایار فارابی:صناعه الکتابه ابونصر فارابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"سرود وپشته ها "بابایار فارابی:"الشعر والقوافی" ابونصر فارابی "فن الشعر:فن سرود. " "قوانین صناعه الشعر ابونصر فارابی :قانون های چینش سرود". بابایار ف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ای وقت بیا وخویش را می گستر وی بخت بیا و زندگی گیر از سر تاریخ بیا و داستانی میگوی وی گستره ها خود بنمایید دیگر شهرام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساعت نمودار هستی است. شهرام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیگر در بررسی ها و کاوش ها و پژوهش ها نمیشود کچل را زلف علی . و سیاه را سپید علی نامید . زیرا ؛ بارها وبردها این همانی ندارند . و یک کالسکهء زرین ...

پیشنهاد
٠

بررسی فراکالبد ارسطو. شرح المتافیزیک ارسطو . شرح المتافیزیک بررسی فرا کالبد. شرح الفیزیک بررسی کالبد. شرح الماوراءالطبیعه بررسی فرا کالبد. شرح ...

پیشنهاد
٠

"بررسی شنود کالبدی" ارسطو. "شرح السماع الطبیعی" ارسطو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کالبد: الطبیعه ارسطو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانش کالبد:علم الطبیعه.

پیشنهاد
٠

فرا کالبد از ارسطو. "مابعدالطبیه از ارسطو".

پیشنهاد
٠

مردم سالاری از افلاطون. "جمهوری از افلاطون. "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قبسات میرداماد معلم سوم. اخگرها از میر داماد سُتودگار آموزگار سوم. قبسات ( اخگرها ) از ستودگار آموزگار سوم.

پیشنهاد
٠

ساختار فرزانش ؛منظومهء حکمت؛فرزانه سبزواری ساختار اندیش:منظومهء منطق فرزانه سبزواری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرزانش خاوران از" بابا آرامش" سهروردی :حکمه الاشراق اثر ابوحفص سهروردی ( " باباآرامش":ابوحفص ) . خاوران شاه:شیخ اشراق.

پیشنهاد
٠

"اندیش خاوران"؛بابابزرگ سینا. "المنطق المشرقیین":ابوعلی سینا. "مشرقیین:خاورانیها، خاوران، خاورانها. "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

العقل :[خرد، بابایار فارابی] ( ابونصر فارابی ) العقل ؛ابونصر فارابی. خرد؛ بابایار فارابی .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"عیون المسایل":"بهره های پرسشها" ابن سینا پورسینا"[بابابزرگ ( ابوعلی ) ]

پیشنهاد
٠

"رهایی از غرپ ( ۱ ) در دریای تاریکیها" "النجاه من الغرق فی بحر الظلالات" بابا بزرگ ( ابوعلی ) ( ۱ ) غرپ:غرق به زبانش لری. ابو علی حسین بن عبدالله ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

الاشارات والتنبیهات: هشدارها و کوبشها؛بابابزرگ، ابوعلی سینا. پورسینا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درمان ( دلها ) شفاء ( الصدور ) بابا بزرگ سینا ( ابوعلی سینا )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"پیشهءچیزهای ساده ای که گزاره ها در همهء فنهای چینشی برآن بخش می گردند . " "اصناف الاشیاء البسیطه التی تنقسم الیها القضایا فی جمیع الصنایع القیاسیه" ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

قورمه لری و فرس کهن است قورمه قِرِمانی به غذا دادن یا چرخی به غذا دادن تازود درست شود متل ( مثل ) حلوا که با حول وشتاب باید در ست شودکه حولمان است. و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"فرزانش وابزار پیدایش آن " "الفلسفه وسبب ظهورها" ابونصر فارابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"بَینَت گزاره ها وچینشهایی که در فنهای چینشی برهمه کاربرد دارند": ( احصاء القضایا والقیاسات التی تُستَعمل علی العموم فی جمیع الصنایع القیاسیه ) ابونص ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

والا. بالا. ارج. ارجمند . گرامی. گرانمایه. گران. گران سنگ. باارزش. بارزش . والا. بالا. والا گهر. بالا گهر . باشکوه. بشکوه. همایون . هما. بالانشین . س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی ( چیزی ) داستانی ویا . . . . می نویسد برای نوشتن بخشهایی از آن در کتاب های درسی از پیشا دبستان تا پسا دکترا، بایسته وشایسته این است که ویژان ادبی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لکن: لَکُنَه ( یگانه ) چیزی که بگویم. پس فارسی است. لکنه، فرس کهن است.

پیشنهاد
٠

بیرونش ودرونش:بیرون درون. بیرونی ودرونی. بیرونه ودرونه. پایه های بیرونی و درونی . ورود :وارد بر وزن کارت. خروج ، خَرج قُرج قُرض واژه و وزن فارسی ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژگان و "شِکَناها"شِکَن که حرف باشد آینهء ذهن را در بیرونهء شِکَناها ( مخارج حروف ) به واژگان وگذارده ها ( جملات ) می نمایاند تا اندیشه به نوشته گرا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برتری بر یک زبان برای زبان آموز ( مانند، ) است و نه ( خود . ) مانند انگلیسی ها می شود زبان آموخت ولی خود آنها نمیشود شد سیبویه با آنکه ادبیات عرب را ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنگی به کلوخی بخورد؛تَقِّی به تُوقِی بخورد:علم شنگه ای. شلم شوربایی. غوغایی. سروصدایی. شلوغی. ریختنی؛ریخته بودند. آشوبی. ناآرامی. شورشی. سربرداشتنی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خِرِّت:سِقَت:لری. فدات . دورت قربانت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

فدات:fade

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"سَفَر های چهار گانه ( چهارسَفَر ) " . "چهار سِفر؛نوشته های چهار گانه": "الاسفارالاربعه از ملا صدراشیرازی".

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بد دل. بد سگال. بد منش. بد سرشت. بددرون.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چهره در پوشش خاک کشید:چهره در نقاب خاک کشید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خردهای دهگانه: عقول عشره. ابونصر فارابی . بابایار فارابی

پیشنهاد
٠

"آموزش رهایی " :تحصیل السعاده. ابونصر فارابی. "آموزش رستگاری". "رستگاری شناسی. " "رهایی شناسی""بابایار فارابی. "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فارسی المنتسب:"پارسی نیاکان" . "فارسی نیاکان. "بابایار فارابی فارسی نیاکان بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حرف:بسا خرب ویا خرپ باشد به دریافت ومعنی خراب کردن ذهن برای به دست آوردن مخارج حروف و حرفها برای یافتن گنج معنی آن.

پیشنهاد
٠

سازبزرگ:بابایار فارابی. ( الموسیقی الکبیر:ابونصر فارابی ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکه:استثناء

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوتاه آمد. کوتاهشی. کوتاهش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستگاهی برای خوانش متن های کهن که ناخونا یا کم خوانا باشند برپایهء رنگ شناسی و کوهه یا موج شناسی برای خوانش آن نوشته ها و نسخه ها درست شود. تا برآن ر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بابایار فارابی:ابونصر فارابی

پیشنهاد
٠

ساز بزرگ:الموسیقی الکبیر:ابونصر فارابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

پذیرشی. ناپذیرشی. ( قابل قبول ) . ( غیرقابل قبول ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پَس پِیش . سَرتَه. دِما نِها. سَر دُم. تَه تُک. دُم سَر:عقب جلو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاکاندن: کلهء گاو یا گوسفند را از مو پاکیزه نمودن و دو فک آن را برای پاک نمودن شکافتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"چیزهایی که نیاز است تا پیش از آموزش فرزانش دانسته شود":"الاشیاء التی یُحتاج ان تُعلَم قبل الفلسفه" ابونصر فارابی .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"سخنی ورا در اینکه جنبش چرخ همیشگی ( سرامدی ) است":"کلام له فی ان حرکه الفلک دائمه ( سرمدیه ) " اثر ابونصر فارابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"گَردِش ( آرمانشهری ) " :"الفَحص ( مَدَنی ) " . ابونصر فارابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"سمتهایی که درست است بر پایهء آن، گفتار در دستورات ستاره خوانی: الجهه التی یصح علیها القول باحکام النجوم. ابو نصر فارابی"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"ایرانشهر ما آرمانشهر ماست وآرمانشهر ما ایرانشهر ماست".

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بخش هایی کَندِشیِ پوششی بر پایه هایی بسیار برای کارگردانی آرمانشهر و آراستن روش شهروندان آن برای ایستگاه هایی به سوی رستگاری. ( گرفته ای از دو خط نخس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کاربرد شهر#آرمانشهر. شهر آرمانی: کی وکجا یا ناکجاآباد. کاربرد شهر:شهرها در روند تاریخ وتمدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"آرمانشهر#کاربرد شهر".

پیشنهاد
٠

نگرش های آل آرمانشهر:[آراءُ اهلِ المدینهِ الفاضلهِ از ابونصر فارابی. ]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پزشک روان#روان پزشک. پزشکی روان#روان پزشکی. الطب الروحانی:پزشک روان. الطب النفسانی:روان پزشک.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"پزشکی روان:الطب الروحانی". "که با روان پزشکی دو تا هستند. "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گُنجایش:الحاوی. نوشتهء ابوبکر محمدبن زکریای رازی .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

جانجانی. ( بی سِتار ؛بی قرار لری ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بسیار خواهان. دلداده. اَشک. کَف کِرانده؛ ( کف از دهانش میریزد. به لری ) .

پیشنهاد
٠

رستگار و گرفتار :سعید و شقی. شقی:گرفتار. سعید:رستگار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پَسِه های فَرزانشها:فصوص الحکم ابونصر فارابی . ( پسهء انگشتر" فص". نگین انگشتر را به لری پسه گویند. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جَنگها و زِندگیها:المعایش والحروب:ابونصر فارابی.

پیشنهاد
٠

آماج فراکالبد:"الاغراض ما بعد الطبیعه ":اثر ابونصر فارابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"واژگان کاربردی در اندیش": الالفاظ المستعمله فی المنطق. اثر: ابونصر فارابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"گِرد میان راههای دو فرزانه، افلاطون الهی و ارسطو طالیس ":"الجمع بین آراءالحکیمین افلاطون الهی و ارسطوطالیس". کار؛ابونصر فارابی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گزارشی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پی پیزاشناس ( ی ) :neurobiology.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرزانه وار:philosophically.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لری همزمان برف وباران ویا تگرگ ببارد را" دُودان "می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"زیروالابه لری" ( زیربالا ) :حمایل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هَم بُو :هَوُو. ( به بوی هم ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کُول. گَز. گَزگ. سِتین. سِتی:ستون. سر گز. سر ستین. سر ستی. سرگز:سرستون.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زبان را باید ۱_ایرایشی. ۲_ویرایشی. آموخت. "آیا؟!. " our we can learn it without stracture ands classroom.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شمارش، پذیرش؛شمارش کجا پذیرش کجا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سر دست پزشک. سر دست قاضی. سر دست شما . گرچه مراجعه راه جو است وفارسی میباشد:مراجعه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تاق نصرت. رَوِیدِه. سر ؛ایشان هم سری گذاشته. تُرقِه. فن. آذیین بندی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

علامه علی اکبر دهخدا مینویسند ؛واژگان فارسی چه لفظی و چه وزنی فارسی میباشند . دادن ( نقل ) به معنی. معنی، مینو، مانا، ماندگار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پذیر ( پزیر پادشاه ) :وزیر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوش آمد . رسیدن به خیر. تازه امان کردی. دیدنت به خوشی ( شادی ) سر افرازشدیم. سربلند شدیم. کامروا باشی. کامت شیرین. سپاسگذارم. دستت درد نکند . سربلند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تازیدن، توز ( گردو خاک آن را به هوا بردن ) تاختن. تاخت وتازه. ، توزیدن، توزش را به هوا بردن:توضیح، فارسی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جد. جهد. جخت. جِت . جاده :فارسی هستند.

پیشنهاد
٠

همانندیِ تکیدِ زیبا:تشبیه مجمل موءکد. مجمل زیبا. مجمل:باری. همانندیِ باری زیبا. تاءکید:تکیدن ، تکیدم آنقدر و اینقدر گفتم.

پیشنهاد
٠

واداشت و وادار:تشویق وترغیب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزرگ، بزرگوار ، گرامی. گرام، ارجمند، ستوده، به نام. گل کرده. به نام و نشان. سران ، سروران، بالانشین ( ان ) ، والا گوهر وگُهر. سربلند، سَر، کلان، نامد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیک گمانی، نیک گمان و نیکو گمان و نیک نهاد، والا نهاد :حسن ظن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واداشت فراوان . واداشت بسیار. واداشت بیشمار.

پیشنهاد
٠

راستی دخانیات شاید از نوع خود دوده ایست. دوده ودودخانه ودیوه خان هم باشد. دِیوِ خُ ، دودخان تَژگا. ه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"کم کم و دم دم بپردازم به کار خود " "درنزد خلق وخدا وخودم افتخار خود" شهرام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به لری :قُورت، آدم به قورتیش نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوشتن:هرجور باشد به پیراستن نیازمند است. چه در روزنامه چه در نوشته و چه در آبادیس مانند نسخه و باز چاپ وباز بینی ها . "ای تلاشگران سنگر زبان توش وتو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"روای بودن ما تلاش فرهاد است" "روند ماندن ما زبان شیرین است" شهرام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

آیین:آ این است ، نهاده .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که آیینها ومکتبها و سبک ها وروشها و رواها ودیگر پدیدارها را درچنته دارد به هنگام خواندن چامه ای از فردوسی واز خیام ودیگران در بارهء واژه ای واژست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اختریاب:اسطرلاب . گویا به مزر سال۱۳۶۱ گفتم ، آنگاه که استاداحمد آرام درسخن از ترجمه وسختیهای آن در همایشی خودمانی فرمودند "من اسطرلاب را چه بگویم"این ...

پیشنهاد
٠

اداره؛به داره وبرجا هست . الف اداره از سبک امرداد است. دار به پنداشت درخت که درآخته و استوار وپا برجاست. فارسی است کل ، همه. دخانیات:دودخانیات، دودخ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باز و بست:قبض و بسط.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرشتِ سرود:طبع شعر. کسی" سرشت سرود" دارد "آزادش سرود" هم دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

اتم:تُم تخم بزر و دانهء جهان . مانند امرداد که به مرداد دگریده. اما اتم چون از زمان باستان تاکنون نوشته شده است" خود واژه "مانده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهشت. خورشت. منشت. کورشت؛بهشت. خورش. منش. کورش. از دیروز تا امروز.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"شهراوندی و شهراوردی". "به دور از شهراشوبی. "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ورزش ها در جهان می رسانند که مردم به شهراوردی دل بستگی دارند و؛ ارزشی به شهراشوبی نمیدهند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

پس یافت:بازیاب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چیزهایی که به آشغال دگرش می یابند را باید"بازیاب" نمود .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تاریخ دانش با از بر بودن دانش یکی نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگر کسی کتابهای جالینوس و بقراط وازرازی تا پورسینا را در بر داشته باشد ارزشی ندارد ومانند بار گناهی بر گردنش میباشند. مانند کسی که شماره های تلفن ( ص ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبیعت گرا :کسی ویا کسانی که سرشت و خمیره ای طبیعت گرایانه دارند و فرای دانش های به روند روا ویا ناروا پیرامون طبیعت آیین خود را به دست می دهند چه آن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"یک شاعر غربی سبلت وریشش نیست " "یا پیپ و کرواتی است در پیشش نیست" "با این همه سبک ادبی بسیار است" "پس دغدغهء چون همری کیشش نیست" شهرام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناز وکرشمه. خواستهء ناخواسته. نارواهای روانما. وسرکشیهای ما که ناپیوستهء به علم ودانش است و برپایهء عرف و منش است ما را از روند راستین آیا باز میدارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود برشما جناب کشاورز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باز یافت:تداعی معانی. ( باز یافتم دوباره پیدا کردم چیزی را که میخواستم. ) ویا "باز گشت پنداشتها"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خود تقریض هم در پایه از قُرضه است. گاهی ابزاری دست کسی را می گیرد و خون در آن می ماستد ( لخته، ویا خون مردگی در آن ایجاد می شود. ) که لری میگوییم قُر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هماوردش، هماوردشی:رقابت. هماوردپذیر ( ی ) :رقابت پذیر ( ی ) . هماورد:رقیب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توانمایی:مقایسه. توان نمایی که توانمایی اش گوییم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازماندهء خدا نیکتان است:بقیه الله خیر لکم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

وظیفه:وَ ( آن ) ظی؛سی ، وَته:آن برای آنت. فارسی است. با این همه بدبهرگی از واژگان را نباید در دستور کار نهاد وگفت ( وظیفته ) زیرا ناهمخوان با آیین ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"ادب از کی آموختی از بی ادبان " از ادبیات ایرانی اسلامی به شمار می رود. امروزه به کار گرفته نمی شود و کس ویا کسانی ضد این فرهنگ واندیشه را بکار می گی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بد بهرگی از واژگانی قرآنی یا پیشاقرآنی فرد خانواده ونسل را به قهقرا و تباهی می کشد، واژگانی مانند" دَرَک" که آسیب رسان وآسیب پذیر آن را بکار می برند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

چند واژهء دیگر . تملق. تملک. مالکیت. تَمَلُق:تَمِهء لُقِه ای ( لقمه ای ) . تَمَلُک:تمهء لُکِه ای؛لُقمِه ای. مالکیت:اَوَ ( آن ) مالِ کِیَه؛ مال کی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

برخی واژگان فارسی اند باآنکه تازی نما می باشند مانند ترتیب؛تیب ویا تیپ دیگر. تربیت؛تِر و ِبیَت بیت دیگر. تکرار؛تک ورور دیگر رور چند بار گویی. تال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانش دو گونه است. ۱_دانشهای کهن. ۲_دانشهای نوین. دانش های کهن دانشهایی هستند که از گذشته بوده اند وهستند ویا بوده و اکنون میباشند وتاریخ نمودار و ...

پیشنهاد
٠

یِکای میان همایش ها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کانش:طبیعت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گرانه:trend. میل گرانه. جهت گرانه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فراپیش:راه وروند است. فروپیش:راه وروند نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاوش:کامنت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرستاده:اعزام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مردم آزار خدا آزار است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تاریخ باوری:historicism.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کانش گرایی. طبیعیگرایی. ناتورالیسم. کانش:طبیعت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودرو:ماشین. ماشین لکی است؛چین ؛چِی یِن. مَ چِین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"دَرَش چِه دَرَش":"فِیه ما فیِه". نوشتِی از مولوی. ویراستهء:" بدیع الزمان فروزانفر".

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زبان فارسی :۱_از چهار زبان برتر جهان. ۲_زبان دوم اسلام. ۳_زبان اول شیعه. ۴_مفسرانی از سلمان تا امام. سورهء حمد وبیشتر. ۵_ازمفید تامطهری. ۶_از غزا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جُنبَک جنبندهء جامعه و تاریخ:دانشجو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

book:پیک. نوشته. کتاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانش: آنچه را می دانیم و می یابیم. فرزانش :آنچه را فراتر از دانش می دانیم و می یابیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرزانش:آنچه را فراتر از دانش می یابیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرزانش:فرا دانش ، فراتر از دانش، دانش آنچه می دانیم. فرزانش:آنچه را فراتر از دانش می یابیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

zani is weman". "and zanie is "woman.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حق وحقوق متقابل:راسته وراسته های برابر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راسته کار:حق العمل حق العمل کاری:راسته کاری. راسته کاری ها:حق العمل کاری ها. راسته کاری:حق العمل کاری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"رفت و آمد" . " پرس و جو". " سرزدن". " دید ن". "دیدار". " دید و باز دید". " آمد و شد".

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلان شهر:گویا شهرهای بزرگی که مرجهای کلانتر و کلانتری را داشته اند را به روند کلان شهر گفته اند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آسانش:تسهیل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آسانش ( ها ) :تسهیلات.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بخشی از اخلاق ناصری" بازنوشت" رباعی خیام است؛ "گر باده خوری تو با خرد مندان خور یابا صنمی لاله رخی شادان خور بسیار مخور ورد مگو فاش مکن گه گه خور و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تهی. پوک. هیچ. پتی. ( نگرفته ) :خلاء. پر. چیز. ( گرفته ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دَپ:کثیف؛دپ آن راگرفته است. کثیف گشته است. تکاثف:دَپ گرفته، دپ گرفتگی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارا ( کارآ ) :منشاء اثر. کارایی داشته باشد : منشاء اثر باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کِسِه:شخص . شاخه است. شاخَست ( شاخه است ) کسیه. کس است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ناشو ( ی ) شدنی است:محال ممکن . نشد. نشدنی . درست بشو نیست. هرگز:محال ممکن است . نشده. نشدنیه. ناشویه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"بودن وفرسودن": "کون و فساد " . "bing and crruption"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدبهرگی درستر از بی بهرگی است. چاپ نوشته ها و بودن آنها بهتر از ناچاپ وفرسودن آنهاست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانشورانه:encyclopaedi. دانشورانهء فرزانش. دانشورانهء اندیش. دانشورانهء شماریک. دانشورانهء آزمایشی. دانشوران آرمانی. دانشورانهء کاربردی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خواهشمندم واژگان ناپسند را برای دوباره به خودم باز گردانید. خواهشمندم آبادیس را برای در دست رس بودن از دیر یافت به زودیافت برسانید. دوباره:تکرار؛تک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گاهی ( زمانی ) و نمی ( بارانی، آبی ) :گندم" لری، گَنِم"آنچه بزرگترها زمانی میگفتند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اینک که توش وتوان ( توفیق رفیق ) هست چه بد اگر آبادیس واژگان فارسی رادر ابزارهای خود بکار نگیرد ، و بهانه ( بها نهادن ) های بیهوده ویا هوده نما را از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تورج. کوچیدن. سفری شدن. هشتن و رفتن. گذاشت ورفت. تورید. توریدن. کیک نیست توریده در بهمان جا روستا یا شهر دیده شده است ، پس او زن میخواهد در کهن روزگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گیاهان آرایش ( ی ) . زینتی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گذشته دور شهر ها را برای امنیّت دریاچه ای از آب می انداخته اند. و اما برای وارد شدن به شهر روبروی دروازهء شهر پل میگذاشته اند وبرای شناخت مسافران ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حمزه ؛ماءر. ناءر. ماءیی. نیاءی. میار نیار. میایی. نیایی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دردید:آفسایدoffside

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"ستاره؛"خوب است درهمه نگرش ها. "ستاره زدگی" بد است در هر انگاره ستاره سازی برای بازی. نه ستاره پرست برای شکست.

پیشنهاد
٠

واجز:تجزیه؛" واجز به لری". واجز به ( لری ) :پراکنده شد پراکنش یافت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بتهای، تنی. خودی. دیگری. آیینی. گروهی. باوری. نسلی ونیایی و . . . . را به قلم دانستنیها فرو ریزیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنکاره ها. تنکاره شناسی. اندام های تن که هر کدام کاری انجام می دهند تنکاره:کاره های تن که اندامها هستند و هراندامی کاری انجام می دهد. سر . پا. گوش . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیگانه زدگی. غریب دوست. بیگانه گرا. غریب پرست. کسانی که نقطهء ضعف دارند گرایشگرای به دیگران میباشند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهنامه نمود پهلوانی من است. امثال و حکم ز نکته دانی من است. خیام رباعی را یکی فرزانه است . حافظ که نشان رازخوانی من است . شهرام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساختارنده:مدوّن. تدوینگر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کالبدی: طبیعی. کالبدیات:طبیعیات .

پیشنهاد
٠

فراکالبد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سکولار:آزمایشی. اسکولار:باورشی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خانوادهء رسانهء ملی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آزادش:لیبرال. آزادشی:لیبرالی آزادشگرا:لیبرالیزم. آزادشیگرایی:لیبرالیزمی. آزادشیگرایانه:لیبرالیستی. آزادشگرانه:لیبرالیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناسپاس:کافر؛ [کسی ویا کسانی که به جا نمی آورند. ]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میخکِش: hammer

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دریل:فارسی است، درهل، در می هَلَد. ( راه میگشاید، سوراخ مینماید، )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اته ایس. آته ایس. ادایس:ناخدا باور، خداناباور. ( اته ) اس، ایست وایسم همان گرا وگرایش ها می باشند. ایست و ایسم را فارسی دانسته اند . - اَتِه و اَدِه# ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مِرو و مَرو در لری:آمرود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گلابی. آمرود:مرو به لری. نمی گوییم گلاب میگوییم گلابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

باغات. راغات. پرندیات. چرندیات. شمیرانات و . . . . . . جاناتان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چِسان:واتساپ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایزد شناسی به پنداشت ناب. خداشناسی به دریافت پاک. یزدانشناسی به گرفت ساپ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستاورد. پیایند:تبعات.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

باهم. باهمها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

امروزه روز ( ی ) . تازه. نو#کهنه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱_دانش شناختی. ۲_ دانش شناسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سنبه:دریل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سوراخ وسنبه:خلل ومرج.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدرقه:مشایعت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشواز:استقبال.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راهی:عازم .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذهن را کور کردن:مخ را زدن. ذهنم را کور نکنید :مخم را نزنید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آورده :expression

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

همنما:پلتفرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوست جانی . دوست روز تنگ. دوست بی غلّ و غش. دوست خدا. دوست گریز پا اِ اینجا بود گریز داد رفت. دوست نانی. دوست از دشمن بتر ( بدتر ) . نادان دوست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایه وپیرو . برگ وبار . ریشه وشاخه . برگ و بار. تنه و سایه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قد برداشتن:کنار گذاشتن . قد بردشتم:کنار گذاشتم . از کار قد برداشته است:کار را کنار گذاشته است . به هر بهانه ای باشد .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سیلاب:accent.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زبانهءخَص:لهجهء غلیظ. زبانهء ناب :لهجهء غلیظ. خص در لری ناب را وغلیظ را گویند مانند چای خص ( غلیظ ) . شیر خص ( شیرغلیظ ) . و دوغ وآبگوشت و . . . . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زبانه:لهجه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ژرف. ژرفا: ناژرفا. گُورّی است، گوری نیست. گیج است، گیج نیست . مَت است ، مت نیست. مت، نامت. عُنق؛عمق.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ژرف. گود. گیج. گوری. قیل. قیل است: ژرف است. قیلی آب: ژرفا ی آب. چاه قیل: چاه ژرف. درهء قیل:درهء ژرف.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نامم نامش ونامش نامم. نامش نامم ونامم نامش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پراکندگی. دارتفرقه را بهم زد ( زدن ) . دُوهَمکی. دودستگی:تفرقه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بُنبَنا ( بُن بَنا ) :مصدر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سرباش. سرتیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آیین نامهء جوانمردی. آیین جوانمردی . جوانمرد نامه. آیین جوانمردان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جوانمردنامه:فتوت نامه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

:جازدن :عدول کردن. آنها جازدند :آنها عدول کردند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

الموت؛المو ( علمو ) جایی اَلَم ( عَلَم ) در آنجا نشانده اند. پس بسا پایه واصل معنی الموت الموه الموته والموت همین باشد .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

الو مات:مات الو جایی که لیزنه وخانهء پرندهء الو است. به لری ماتگه گفته می شود که از آن پرندگان است. پس الموت به چم ( یادآور ) ماتگه الو پرندهء بزرگ و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بررسی آزمایشی:تحقیق تجربی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انگیزهء سربلندی:باعث افتخار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسان ؛۱_خدمتگذار۲_خیانت کار۳_ترس دار. در هر کار وبار در هر داد وستد ودر هر گفتار وپندار وکردار و ساخت و آختی که باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گریزه:غریزه؛کهنسالان در روستا بازیها وکاروبار جانوران را از"گریزه"ء آنها می دانستند. و میگفتند این روش جانوران گریزهء آنهاست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کیست نمایی:احراز هویت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نفرین:لعنت. نفرینی:لعنتی. نفرین شده :لعنت شده. فارسی. نفرین ونیایش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بله:بلی، "بُولِه به سبک کهن سالان قدیم"بالا، بالای چشم. فارسی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لکی:لوگوس، لاجیک؛ ذهن وزبان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوبت:نیت. نیت کردم؛نوبت گرفتم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست نماز ی تازه کنم:تجدید وضویی بکنم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سازهای موسیقی نوبت آن رسیده که دیگر با رایانه وموس کارکنند وبنوازند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دُرجا:آتلیه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هنران:آتلیه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هنرجا:آتلیه.

پیشنهاد
٠

خوددادنش. bioanfermatiqc بیوانفورماتیک.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هَور . گِنده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رواق :کُولا، لری وفارسی کهن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عادت در لری آ. ء. ت ویا آدت و یا هُوکارَه است. [آد ]هم می گویند، آد به دریافت و پنداشت روند میباشد. آدت بیشتر سبک" نا" را دارد ، آدش خوش نباشد. آد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

پایه و بن وبنیاد " اشتباه" "شِپَه"است که به هنگام بازی" اَل وگُل"شِپَه پا چپ و شپَه پا راست برای اشتباه هر یک از پاها گفته می شود ومانند تپق زدن نیز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بالاترین ها . بالایی ها. بالابالاها:لژ نشین .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شایدمان:احتمالات.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

داستان:افسانه. راستان:پدیده. راستان است یا داستان:پدیده است یاافسانه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آنانکه فارسی را پاس می دارند ابرند که بر دشت و دمن می بارند بنگر که به زندگی روان می بخشند پیروز به زندگی و بس بسیارند. شهرام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چراغ:چرّ چربی وپی وروغن وآغ آغشتن میباشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شل وار:شُلوار و شَلوار . شل و ول وار مانند شلنگ که شُل وانگ است انگِ شُل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جدایش همایش. یکی همگی. تنها ناتنها. پراکنده ناپراکنده. باهم بی هم. تک و توک. همه بودند همه نبودند. کسی کسانی. یک چند . یکی بود یکی نبود . همه هیچ. بی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای پژوهش وشناخت واژگان از کسانی پرسش و پاسخ گردد که در کودکی پای سخن بزرگترها بوده اند ونه پای صدا وسیما که چیزی از واژگان کهن را نشنیده اند. پویان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

لینک بر وزن پینک، لان لری لینک ، لان و لینک ولینگ ولینک گفته می گردد که فارسی انگار می گردد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باب راه:وب دایرکتوری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گونه های باب ۱_باب ایستا۲_ باب پویا و . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باب ایستا. باب پویا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

باب. بابیاب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

شبکهء جهان شهر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آهنگهای پیاپی:نغمه های متوالی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نسخه ( ها ) اصلی و نسخه واره ( ها ) در نوشتخانه های جهان بایسته است تارتنا گردند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نسخه واره:نسخه بدل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

گَمال:سگ نر. دَلّ:سگ ماده. هردو به لری و لکی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رَگ زِلَّه:شاهرگ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زرنگترین پدیدهء روز در روند سال در هر روزهء زودخیزی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سخن باید" دانشورانه" باشد ونه "نادانشورانه".

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیرامون. مرزناک.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرزیده:محدود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اتفاق:روش. روند. کار. پیشامد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

یخزمین:Iceland. ایسلند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خیام، خیّام؛خمه، تاشو :چادر ، هردو فارسی میباشند .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمایهء کوتاه:فهرست مختصر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نویسخه، نوسخه، نسخه. لری نسخه را نویسخه و نوسخه میگفتند و می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوشتخانه:کتابخانه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راه سد کردن، کُل تَنیدن؛کوتاه درجایی سنگر گرفتن"؛رصد"رصد خانه :کمین خانه. کُل تَنید دزد را گرفت ویا شناخت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"او پیایند پور سینا بود با آنکه در گفت ونوشت گیر وگرفتی داشت ". بیهقی. ترجمه شهرام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واقعیت :درست. درسته، درسته لقمه را قورت داد"واقعگرایی"، افتامد گرایی. حقیقت:راست، راستین، روستاییان راستین ( حقیقتگرایی ؛بُنامدگرایی ) .

پیشنهاد
٠

فرا افتامد گرایی:فرا واقع گرایی؛فرا درستی گرایی. فرابنامد گرایی و فراراستیگرایی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دگرمندی:ریمیکس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چِنایی و چنایش:حجم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوبیسم:گِمِل گرایی. گِمِل وتُپُل:گمل برای انبوه و توده وتپل برای یابش مانند کودک تپل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از قُل تا بال؛از پا تا دست. از قل تا مل؛از پا تا گردن. از کلیک تا کلیته؛از انگشت تا سر. از ناخن تا ناییژه. از قاو تا کلو؛ از قوزک تا کلا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرایی، گرایش؛مآبی، مآب. دانش مآبانه:دانشگرایانه. دانش مآب:دانشگرا. دانش مآبی:دانشگرایی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رئالیستی و ایده آلیستی:اُفتامدی و بُنامدی؛واقعی وحقیقتی. راستی گرایی و درستی گرایی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقشینهءنوین. نقشینهء کَندِشی ( انتزاعی ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنده، ( گنده ) :در جنگل ، جنگل را گن و پَرک نیز میگویند:آنی که در جنگل ایستاده .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یادینه ( ها ) :خاطره. خاطرات.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقشینه:امپرسیونیسم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آسان رو. آسان گذر. راه آسان. آسان راه:سهل العبور.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیوار:ناو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تزریقاتی:چکانایی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چکانا:تزریق . تزریقات:چکاناها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بد برداشت. برداشت خوب. برداشت بد. نابرداشت. بابرداشت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تارتنا. پرتابا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دَستانه:رفرنس. مرجع.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سالبه به انتفاء محمول:پوچ در پوچ.

پیشنهاد
٠

هیچ در هیچ:سالبه به انتفاع موضوع.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دور وبر :دور وبری، نادور وبری، دوروبرنما.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اطراف. نااطراف. نااطرافی. اطرافی نما. که پوششی و همگانی هر کس وکسانی بسا داشته باشند. ( دوروبری ها ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رایانا:تبلت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رایانه وار:لپ تاپ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرهنگ ویژهء رایانه:کامپیوتر تخصصی کامپیوتر.

پیشنهاد
٠

ژَل درویدن، ژل نی های پُر را نیژَل _ نام نهاده اند که مانند نیزه هستند نیژل، نیزل، نیزه، نازل.

پیشنهاد
٠

کاوش و واکاوی: تجزیه وتحلیل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهرآورد ( حل ) کج کردن آهن به دست پهلوانان که رفته رفته به حلّ و تحلیل روند یافت. پرسش را حل کن ویا مسئله را حل کن روند آن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واگَرِی، واکاوی:تحلیل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرم رویی؛گر مِ رو:ترمودینامیک. گرمِ رو؛گرم رو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیک:book.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به سبکی باید نوشت و گذارده پروری کرد که خواننده بر پایهء دانش نهاد وگزارهء گذارده را دریافت نماید و در یافت خواننده بر پایهء یابش نباشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تَر؛شیرتر؛شیر مادر برای نوزاد و شیر تازهء گاو وگوسفند برای لِوی وکَرکَه به زبانش لری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روان قانونها:روح القوانین .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

روش:متد. روش کشمکشی. روش روان باوری. روش سنجش گری و "سنجش پذیری" روش" روش شناسی". روش شناسی روش ها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دَه مُژده:عشرهء مبشره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رامک: آرامش ، آرامک.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

عاشق است به روی و بخالِه. شد کمر بستهء او بشالِه. مهرورزی مهر ورز این است. شد بجانش فدا و بمالِه . شهرام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طرح عربی ترک فارسی وترخ لری هستند. طرح:انداختن. ترک گذاشتن. ترخ:وانهادن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ادامه:اَدومه دم دنباله دارد؛اداره اَداره در روند است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یکا ( ی ) ویژه:توحید خاص.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکا:توحید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

تضاد وتوحید :زدا و یکا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویژه و همه:خاص و عام . عام وخاص:همه و ویژه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ندار دار:عدم ملکه.

پیشنهاد
٠

برابرش دار و ندار :تقابل عدم وملکه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابرش:متقابل.

پیشنهاد
٠

ندار و دار راستی:عدم وملکهء حقیقی. حقیقی:راستی. واقعی:درستی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ندار ودار:عدم وملکه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دار و ندار:ملکه وعدم.

پیشنهاد
٠

برابرش ندار ودار:تقابل عدم وملکه.

پیشنهاد
٠

دار و ندار:ملکه وعدم ملکه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پرنده:بالِنَه. تا پیش از اینکه آموزش و پرورش سراسری گردد در لرستان کسی واژهء پرنده را بکار نمی گرفت و همه واژهء بالِنَه را برزبان می آوردند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوش جان، نوش جانی:خرج اتینا ، صرف اتینا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خرج اتینا، صرف اتینا:نوش جان، نوش جانی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برگش، برگشی:تورق ، تورقی. برگش کردم:تورق کردم. برگشی خواندم:تورقی خواندم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"اَرج سَمتِه است"؛ احترام متقابل است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نبض:نِه باز، تند زدن، بازنهش پیاپی فارسی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیم پیام:کابلگرام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دورپیام:تلگرام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پر کاربردی، کاربرد فراوان کاربرد بسیار:کثرت استعمال. کاربرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زدن؛ ۱ - مسافر زدم، سرویس زدم۲ - غذاخوردم ( زدم ) ، سلف سرویس. ۳ - سرویس کردم ( زدم ) . ۴ - سرویس تمام . دستم را زدم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تور. جهانگرد. سفر ( سپری ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نامه. نُومه. میان. میانه . میانک. بازه:فاصله. فاصله؛فاصل و فصل ؛پاسال ، پای سال فارسی میباشد. نامه؛میان دونفر وبه نام کسی یا کسانی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زرنگی . زیرکی. تیزی تیزبین. ریزبین:ذکاوت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تافتش:انعطاف، پس اصل انعطاف فارسی است. چمشی:عاطفی. عواطف واحساسات:چمشها . یابشها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درسنامه. درس نامه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بِنِشین. ماندگار. ساکن:مقیم. ساکن فارسی است زیرا آبسکون و برد اسکن را داریم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیامک برای کسی می فرستند اگر کسی بخواهد پیامک را به فرستنده باز گرداند؛ فرست؛بازفرست فرستش؛بازفرستش. پیامک؛ بازپیامک. پیغامک؛ بازپیغامک.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کِشاندن، به کِر نهادن. به کِر گذاشتن. به تُوی کِرنهادن یا گذاشتن. مالاندن. کشیدن. بردن. زدن ( به چیزی ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یابشی شدم:احساساتی شدم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

احساسات:یابشها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گِمِل و تُپُل:پایه واصل کامل اند گمل سبک وجنبهء دانشی وتپل جنبه وسبک یابشی دارند. توپ وتاپ از تپل آمده اند .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چَمِش پذیر، چَمِشی:انعطاف پذیر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نگاهشی، نگاهش:قیاس. چینش:قیاس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مَتَلی ( مَثَلی ) :تمثیلی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گشتاری:استقرا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگر واژه های پسند همچنان" آبادیسه"بمانند چه سودی به دست می دهد. پا به چه راهی میباشد. فرجام آن چیست. ویا به کدام پرسش پاسخ می دهد. سود در دست آن چیست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آنچه واژه پردازی مینماییم در صورت پسند رسانه ای شوند تا ارزش راستهء مادی و معنوی پدیده ها رونمایی گردد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پای برنجن:آراسته که شاید از برنج ( برنز ) ساخته اند برای پا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زبان فارسی زبانی پوششی است ویکی از چهار زبان تراز نخست جهان است از؛ پیشا شاهنامه تا پسا لغت نامه. "شاهنامهء فردوسی " "لغت نامهء دهخدا" . سه نوشته ز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نام، ناموس:نامی وارزش؛نام. ننگ:نام ننگ، نام انگ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناپسا:ناملموس. پسا:ملموس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناپسا:ناملموس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ثبت گینس:رکورد گینس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ثبت:رکورد. ثبت زد:رکورد زد. رکورد کِیَک را زد :ثبت کِیَک را زد. . . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گُنجه:محتوا. گنجهء نوشته ها:محتوای کتاب ها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اشک در میان مردم اشق بسیار گفته می شود و گفته میشد وکسی خواهان کسی بود اشک میریخت میگفتند اشق برایش میریزد واشقش برایش در آمده است. و به روند به عشق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روند پذیری و ناروند پذیری:ابطال پذیری و ابطال ناپذیری. روند ناپذیری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

غذا فارسی است زیرا پاتیل های بزرگ را از کهن غذگان میگوییم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ظرف؛زرف، ژرف، گود و جای خوراک.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حقیقت و واقعیت ؛اُفتامد و بُنامد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حَق و حاق، بُن، از بن می آید پس می شود بن آمده و از بن آمده ؛بُنامد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بینک خوانش: عینک مطالعه. "بینک خوانش"من این است. همه را تا پایان خواندم. بینکت را عوض کن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرا. فرا بزرگهامحیط و مرز ناپذیر و فرو کوچکها و فرو ریز ها محاط ناپذیر وچاتمه نا پذیر می باشند .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یخ، اخ، اَک، یَک، یَکه ، یکه شده به هم چسبیده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گیرش، گیر، گیرا:ماسکه. خود گیر، خود گیرا. گیریها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دِغ:غبطه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ز" بهره" اسیران . شاید زبهرهء اسیران که کار کنند درست باشد زیرا شهری که برای اسیران باشد جهان را پر بهره نمی کند. و دِغ ( غبطهء ) دیگران نمی گردد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"خود شناسی"، ؛"روان باوری"، " روان شناسی" و" روان کاوی" را پوشش می دهد. روان باوری، باور به جاودانگی روان و بودن آن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اقنوم:نامهای ناب و مقدس را گویند. "ac" برای تقدیس است، و"name"نام ونامهاست، وبه اکنیم یا اقنوم تازیده شده است.

پیشنهاد
٠

"راه را بر همه بست":"حجت را بر همه تمام کرد". "اتمام حجت کرد".

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چند سفیره:accredited.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرا وگرایش:ایزم و ایست. اومانیزم و اومانیست :هومن گرا. گرایش هومنی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایضاً شَعرُ اَنفِنا:نیز موی دماغمان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حال:چه، چه ای. چه گونه ای . چگونه ای.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

باغ نایافته، بهشت از دست رفته. فردوس گم شده. پارک شهر.

پیشنهاد
٠

پاجاپا:طبق النعل بالفعل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اک:اخ. اکوان:اِخوان. اکوان دیو :اخوان دیو؛برادران دیو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

شناسش:توصیف.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دریابش:تفهیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکلیف نمایی. تکلیف گذاری. تکلیف شناسی. تکلیف نهی . تکلیف مندی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

شناخت. دانست، ( دانستنی ) . یافت. دریافت. دِرک. پنداشت. آموخت. دانش. پیبرد. گزارشه. دید. آگاه. بینش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

تازیدهء سِ ، سیل، به لری است. سِ کُ نگاه کن. سی ، سیل؛سعی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دَنگ کُن:خواننده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مفّر که پناه بردن است وپریدن به جایی، بسا پایهء آن فِر گرفتن لری باشد که تازیده شده است .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"پَرما"ها ( فارسی ) :والدین؛parent. ( پءر ماءر ) ؛"پَرما" ها.

پیشنهاد
٠

کالبد و فرا کالبد:فیزیک و متافیزیک؛طبیعه و ماوراء الطبیعه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عول و تعصیب:خانه و خانواده. "بازخوردها وبرخوردها. " عول:خانه؛پیوند. تعصیب:خانواده؛پیوست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پاکی پیکی:پایان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"او ( خیام ) پیایند "پورسینا" بود با آنکه در گفت و نوشت گیر و گرفتی داشت. بیهقی. گردانیدهء شهرام. "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بالاست. بالا می رود. شعله ور است:متصاعد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سویچینگ:گیران کار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کرافیک:رنگک،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوشتکی:گرافیکی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بینَت کار:دیجیتال.

پیشنهاد
٠

میانک رایانه:مینی کامپیوتر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

آویزک :پنل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایستش:استپ؛stop

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

متولی:بابا. به جای متولیِ کار بابایِ کار. متولیها:باباها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیرونش کردن. پوزشش را خواستند. بخششش را خواستند. کنارش گذاشتند. رد ش کردند. رد شد . روانه اش نمودند. تاراندندش. دست به سرش کردند. هو شد. دواندندش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمایه ونمونا. فهرست واعلام .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمایه و نمونا:فهرست واعلام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشا . پیشا پایان. ماقبل ماقبل آخر. پیشا دانشوری:ماقبل رنسانس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کشاورز گاهی به کاه نیاز دارد کشت را ( گندم یا جو ) از بیخ از دم گِل میزند ودرو می کند و قل، قل می درود. وگاهی به کاه نیاز ندارد واز بالا ی ساقه کشت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از دم اَدم؛ازدهان، اَدهان از دم واز دهان:عدم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مِت، مَت:زیر ، زیردار، ژرف، گود:مت رو:مترو؛فارسی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشاپایان:ماقبل آخر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مِرک لری:زانو مِرکَه:زانویی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلیدرویه:کیبورد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سامان نما:سیتم عامل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نماگر:operation.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گیران:سویچ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آرمان:ایده آل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ایار ، یار، دستم ایار است دستم یار من است یار من است، وبه روند عیار شده است. یار هم با من است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهنامه نمود پهلوانی من است امثال وحکم ز نکته دانی من است خیام رباعی را یکی فرزانه است حافظ که نشان راز خوانی من است شهرام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژگان با" د" و"ذ "در ایران از کهن تا کنون بسیار است. آذر، گذر . ث نیز که مثل در پایه متل است .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

لر؛لور :راه راست ودرست وخدنگ راگوییم. در نسخه های تاریخی لور به سبک خوانش لری آن راه راست ودر ست وخدنگ است که لرها را ساده گفته اند پس نسخه واره ها ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آگِر در زبان لکی آذر وآتش است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بابای گرامی وبانوی گرامی تلاش ما برای زبان فارسی وپاس از آن است. پس بانوان گرامی وبابایان گرامی تلاش کنیم و مرد وزن ندارد. واصل واژه پردازی است تا و ...

پیشنهاد
٠

ریخت وساخت:جرح وتعدیل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضِرپ و تُوپ به لری ؛زد وخورد. "بزن بزن"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چَرخَن:دایره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در لری پارس سگ را پاس می گویند . شاید پارس فارسی پرسه زدن باشد. پاس هم نگهبانی است. یا پاس پایهء پارس باشد زیرا استادان ادب پارسی لری را مادر فارس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خاور:خواب بَر. باختر:بخت بیدار. شمال :باد شب مال؛شبرو. جنوب:بجنب بگرد بیاب، سرازیراست. ایوار:غرب. مشرق: از مهر ومیثرا میترا میسراک ومیشراک و میش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خَلک وخاک:خَلق و خاک. خَلک؛لری. خُلک؛خُلق. خَلک وخُلک:خَلق وخُلق. خَلکِ خدا :خَلقِ خدا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لاس گاو و چُسِلِه؛خَر سانها. چُغِلی پرندگان ( فَضلِه؛فِزِلَه ) رِیتِق:پوششی همه با ابهام وایهام. پِشکل ( پِشک ) :گوسفند وبز.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرکز:فارسی است، مانند مِرک ( آرنج زدن روی بالش ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برپایهء. با پشتوانهء؛پایه ای، پشتوانه ای:مستند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علوم العربیه:دانش های تازی؛گردانش ویا پایانش ( صرف ویا نحو ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آینه، آینده هر دو رو در رو و نماینده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

خربزه:خواربوسه، بوسه وار خوردن مانند خوردن بستنی بادولب خوردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیزه، نیزل، نیژل، نزال، نازل:فارسی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گُله :سیاهی چشم، گُلهء چشم. درگُلهء چشم:درسیاهی چشم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شرطه باد لری است بادی که هردم از سمتی میوزد، آدم راشرط ( گیج ) میکند. شُرتَه وا به لری، شرته باد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دِهِش؛دِگِشت. "میدهد، میه ( لری ) ":ضربان"قلب"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایا، پاینده:مستوفا؛وفی، بپا، پاینده ، پایا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آسیدن و آسودن. وآزیدن ودستاورد. مانند غنا وغنودن:حاصل فارسی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ابله ( فارسی است، اَ، بِلِه، اَاَبِله بله . . . تند تند گویان است. ) :احمق.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روروه:سندروم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"گذارده های زبان فارسی چند گذارده ای هستند. و هر گذارده را می توان به واژگان و گذارده هایی چند به دست داد. "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدبهرگی:سوء استفاده. نیک بهرگی:حسن استفاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرودش:شعر وشاعری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لبخند. پوزخند. چرت خند. گندخند. زهرخند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دعا:فارسی است، همان ( دا ) ی لری دا تازیده به دعا .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حُرکِس، شُرکِس، تُرکِس، لُرکِس و، جُرکِس. حرکت. شرکت. ترکیدن ورفتن. راه ساده وخدنگ را در پیش گرفتن. جُریدَن جریان. شُریدَن وجریان. تُریدَن وجریان. وا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تخصیص :ویژه. برای ( برآیِ، برایندهِ ) خاص؛خص؛نابِ خَصّ، لری است، ناب، غلیظ:خَصّ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودیت:عینیت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خُودَن:تعین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خُودِش:تعیین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رساله:نامه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنجش اندیش:نقد منطق.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وضع واقع :نهادِ افتامد. وضع:نهاد. واقع:افتامد. وَقَعَ:اُلقِیَ وجاءَ:اُفتامَد ( افتاد وآمد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوردش کوه چه سختی دارد. نوردش به دِن های کوههای بلند . بلندترین دن پس از اورست. کوه دنا ، دن جمع آن دنا ( دنها ) . بلندترین دنهای ایران.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سپاس. تشکر وارج گذاری. ستایش:بزرگی و عظمت. سنایش:بزرگواری و قدر دانی. نیایش:دعا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

داناک، فرزانه:فیلسوف.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ورزش نخست و اوّل ملّی ما در ایران ورزش کشتی می باشد. ورزش نخست واوّل جهانی ما در ایران توپا میباشد. همهء ورزش ها باارج وارزش هستند. همهء ورزش ها ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سازمان کشورهای یکه:سازمان ملل متحد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بالایش:اولویت. پایینش:اخرویت. چپش:یسری. راستش:یسری. زیرش. تحت. رویش. فوق.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بوده وشده: حدوث و قدم. حدوث:شده. قدم:بوده. از آغاز بوده:از قدیم بوده. سپس شده:حادث شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گامش:قدم زنی. قدم زدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قُبَه داری:توان داری. قُبَه نداری:توان نداری. به زبانش لری؛قوه:گوه؛گاوه. دل گاوه، دل گوه ، گوه:دل قوه ، قوت قلب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۱_نهاد قانونگذاری:قوهء مقننه. ۲_نهاد اجرایی. قوهء مجریه. ۳_نهاد دادگری. قوهءقضاییه. هرچند قوه ( گوه ) و مقننه ، قانون، کندن، روی سنگ یا چوب و. . . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بجا آوردن راسته های مادی ومعنوی پدیدارها را عدالت میگویم. راسته:حق. راسته ها:حقوق.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ستبرا، استبرا ، ستبر ؛استوره، اساتیر؛نما، نمایان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

داشتمان:امکانات.

پیشنهاد
٠

پریانی پوشیده در مدها: خیام. خَمِه، تاشو ( مد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهجان:بذل وبخشش و خرج . . . . نازان:ناز دارد نازش است. بنام خدای نازان وشهجان: بسم الله الرحمن الرحیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

والا. بالا. برتر. بهتر.

پیشنهاد
٠

خودران:بسا که سخت افزارها ویا نرم افزارهای خودروخودران به هنگام، پوشش را به زمانی فرازمانی ویا فروزمانی در راه به دست ندهد و دردست راننده نباشد و راه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نرینه:پسر. مادینه:دختر. فرزندان دختر وپسر را گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژگان چه سخت افزاری وچه نرم افزاری باید به هنگام پردازش گردند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

گویند خیام ز آثار چندی دارد درگفت ونوشت سبک پندی دارد چونی بفزا چند سخن می داری اندیشه نما فرصت اندی دارد. شهرام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرزانش ساخت. ( ذهن و عین؛ساخت وآخت. ) فلسفهءذهن. فرزانش آخت:فلسفهء عین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرزانش زفان. فرزانش زپان. فرزانش زبان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خرد افتامد:real reason

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

داشتمند:server.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

داشت. serve.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چی و چرایی. چه وچرا. انگیزه وانگیخته.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هفت کعباویز؛ ( کعب آویز ) معلقات سبع. ده کعباویز:معلقات عشر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"هر که خورد خرما گوید نخور خرما" شهرام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نماگر:مانیتورینگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تاخت. تاز. تازش. تاخت وتاز. یورش. تاختش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناآرامی. شلوغی. بهم ریخته. سخت. نا به سامان. بیسامانی:اغتشاش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

حذف

پیشنهاد
٢

نیکماند و نیکماندها:باقیات صالحات .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زبان زند:زبان زنده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گستر. پخش. افشان:نشر. نشر فارسی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رنسانس" renaissance "بازگردانده وترجمهء "دانشوری"فارسی میباشد که در سپیدگان دانشوری و"reinsaince "بکار گرفته شد. دانشوری؛ دانش ور ی. ور:بر ، جلو :را ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"پُرِش" پیل پایان یافت":شارژ کامل" انجام شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زدن پر نما به برق:متصل کردن شارژ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقشهء زبان شناسی واژگان بر پایهء نگرش نخستین پنج قاره را پوشش می دهد مردم نخست در آفریقا در کنار هم بودند و زبانشان همانند ی بسیاری داشت تا اندک اندک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

راه پیما. راه نورد. راه جو. راهرو. راه ورز. راه ور. راه گر . راهنما. راهی. راهدار. راه بان. . . . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوردش قله:صعود قله. پیمایش قله، قله پیمایی. قله نورد. قله پیما. قله گرد ( ی ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوَرنده:صعود کننده. نوردش:صعود کوه نورد. کوه پیما:پیمایش. پیمایند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

"گرده" با" غده های فرا گرده ای":کلیه با غدد فوق کلیوی. لری غده را غُتّهَ می گفتند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هَمِش:کمون .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناکجا آباد به هنگام؛ تنگدستی وگشاددستی. بهتری وبرتری. آزادی وبیماری. بیشینگی وکمینگی. پیشی و پسی. گرفتاری و ناگرفتاری. گیری و نگیری. عوام وخوا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرزانه سهروردی "ناکجا آباد"گرایی به دست داده است که سپس در غرب به اتوپیا ساختار یافته است. اتو پیا ( اوت آو پیutopia, out of pay ) ( بیرون از ساخت ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آرمانشهر#ناآرمانشهر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چند وری. مانند دانشوری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چند رسانه ای. چند رسانه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کیس فارسی است مانند کاسک زیرا به زبانش لری لاک پشت را کاسکیسل گویند که ترکیبی ( تِر، کیپ، ی ) از کاس و کیس است و حرف ( ل ) الحاقی ( لقی ) است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پایشگر. پایشورز. پایش نما. پایشگری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رخساها:تصاویر. رخسا:تصویر. هرچند اصل تصویر ( صورو ) فارسی واز ایران باستان است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شَل است :لنگ است می تُزگد ( تُزگِس ) تزگیدن:شَلیدن. لری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودپاسی:selfecare

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سپرده:ودیعه سپرنده:مودع. سپرده پذیر:مستودع.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دادش:تعامل. ستدش:تعامل. داد وستد:تعامل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابرش:تعادل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زبان یاب :استنطاقی. زبان یابی:استنطاق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بادگردان:ساززن اگر "بادگردان" داشته باشد می تواند بی نیاز به باز نفس ساعتها در ساز خود بدمد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ورد شخم. وردتخم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آرِش:کشت. خوابش:شخم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایش آزمایی:چکاپ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نابود. ویران. کوبیدن. کوبش.

پیشنهاد
٠

فراصدا:مافوق صوت.

پیشنهاد
٠

صدافرارو:مافوق سرعت صوت .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برابرش:مقایسه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارز:ارزار؛ارزبَر، ارزآر، ارزبار. مانند ابر: آب بر، آب بار، آب آر. یا مانند اسوار ( سوار ) اسب بر ، اسب آر، اسب بار ( بار اسب )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گل کرده. نام آور ، نیماور، نامدار، نشان، انگشت نما. کلیک نما، کلیک:لری انگشت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَک. یَک، بی مانند:حق.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

موضوع فارسی است زیرا پایهء آن وضع است که لری است زیرا گوسفندی را که سر می برند می پرسند وزش ( وضعش ) چطور بود. تکرار واژهء وز لری به وضع گراییده. و گ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نهاد راست یابی ودرست یابی:موضوع تحقیق و ( تحقق )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحقق وتحقیق:راست یابی ودرست یابی، حق یابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

راست یابی ، درست یابی:تحقیق حق یابی:درست یابی، راست یابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درستی. راستی. تحقق. فرزانش تحققی:فرزانش راستی. ودرستی تحقیق:درست یابی. راست یابی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بازنگری. دگربینی. نو نگری :تجدید نظر .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیش کش:موهبت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سردست الهی:موهبت الهی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شناسش:استعلام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

الوِدَه:داگ است، آماج است:البته غُماج؛آماج است. خماج هم می گویند.

پیشنهاد
٠

آشکار و روشن:واضح ومبرهن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

روشن، آشکار، برهنه، لیسیده، مزیده:مبرهن. برهنه:مبرهن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باز است. روشن است. آشکار است:واضح است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرآشکار است. پر روشن است. پرآفتابی است:پرمسلم است. پرناآشکار است. پرناروشن است. پرآفتابی نیست:پرنامسلم است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سه نیک:سنیک. گفتار ، پندار، کردار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جشن های مزدایی :روزهای خدایی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اندیشه نیک. گفته نیک. کرده نیک. اندیشهء نیک. گفتهء نیک. کردهء نیک.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بجا آوردن. آرامش؛رامش. کُرنش. درپای کسی ( کسانی ) افتادن. پیشواز. بدرقه. همراهی نمودن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بُت و گناه:توتم وتابو. نماد و اَنگ:توتم وتابو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حاضر:هژیر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرفتن. بدست آوردن. از آن خود کردن. به جیب زدن. بالاکشیدن. کش رفتن. ربودن. دزدیدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بالوَند:بالون.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مینو. مانا. معنی. مانند؛ یانه ، که میشود یعنی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رِم. رو گذاشت. دنبال.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تاخت. تاز. تاخت و تاز. یورش. ایرشت. تازش. تازشی. تاختی. تاختشی. یورشی. ایرشتی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میان زمین دست به دست:هافبک باکس تو باکس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

رئیس:فارسی است ، رس، و رسش ورسیدن به جایی .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رشتهء نوشت:رشتهء تحریر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

داراهست، دارا نیست، نادارا، نادارا. آگاه هست، آگاه نیست، ناآگاه ، آگاه. دولتمند هست، دولتمند نیست، بی دولت. پرسا، ناپرسا، پرسا هست، پرسا نیست. بی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوست ، نادوست. دشمن، نادشمن. راست ناراست. درست، نادرست. خمشنود ، ناخشنود. بود، نابود. است، نااست. پست، ناپست، چست، ناچست، بست ، نابست. تک، ناتک. جست، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

قهر ومهر. چهر و مهر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

شوت شَت. فیت فت. داد وهوار. "شاید بکار آیند".

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دَنگ ومَنگ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیودِریو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دنگ. صدا. بامب"بمب". زیرّه. قیرّه. ناله. قرته. زار. جین گ جَنگ. تَق. تقِ تق. جیر جیر . جیرّجرّ ( خروش ) . سر وصدا. دنگ. دونگ. دُنگ ودَنگ. شُرِه. بوق. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گزینه. چکیده. دستچین. گلچین. سَره. گزیده. برگزیده. گذران. گذرا. گِردا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به دست آوردن. به کف آوردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گزارک:انشاء.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جریمهء دروازه:پنالتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گزارک:انشاء.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پوچ. نبود . نا چیز. نابود. "ناچیز#چیز" ناهست. نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همین اکنون:so now.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اکنون:الآن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آسیب پذیران:les miserbles

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در فرمان. در دستور:در حکم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چون. چونان. توگویی. بگو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نادیده. ناشنیده . ناکرده:کان لم یکن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه های پسند فرهنگستان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همتا:معادل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گذرانده :مصوب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پوز ونوک هم بکار می رود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لری:پِت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نگاشی:نقاشی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ونگذاریم" دَپ" واژگان بیگانه زبانمان را در ساخت وآخت بگیرد تا خارکن بر خاربن پیروز گردد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میان زمین؛پدافندی، یورشی. هافبک دفاعی، هافبک هجومی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یابشی:حسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هیچ زبانی در دو کشور یک دست نیست، از آلمانی انگلیسی و عربی فارسی تا لاتین و یونانی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شمارادوست:اعداد متحابه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چهارسمت. چهارفصل:فصل :پای سال ( پاسال )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شش سمته. شش جهته. جهت:جت. جاده . فارسی میباشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بررسی های نخستی:تحلیلات اولی. بررسی های دومی:تحصیلات ثانوی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بررسی گزاره ها:تحلیل قضایا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانش خدایی:علم الهی. دانش پیامبری:علم نبوت. دانش پیشوایی:علم امامت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تالیف:درستن. کتابی درست کنم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تالیف :فارسی است زیرا قولوها را در لری" لِفی" لِف هم؛گردهم می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوشتار:نویسنده. ویراستار. ویراینده پیراستار:پیراینده. نوشته. ویراسته. پیراسته.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایستاهای انگلیسی:قواعد انگلیسی. قاعده:ایستا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوک:بخیه کوک بُرِشایی:بخیهء متقاطع.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باب:مقام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شد:دَنگ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

زبان آورد:اعتراف.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگر هر کسی به اندازهء فتونها هم واژه بپردازد زیاد نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

فرمانفرما:امپراطور.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لری اگر بخواهیم کسی به زبان دیگری با سمت خود سخن گوید مگویند"دی واش":بزن باهاش، یا بزن بهش یعنی بازبان خودش با او سخن بگو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

"چو" اَو "رو". "چو" و" رو". "چو":چاپ. "رو ":روایت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایستگاه گزاره:سد مسدالخبر. ایست:سد. گاه:مسد. ایستگاه: سد مسد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پوششی. گسترده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمایهءبلند:فهرست مفصل. نمایهء بلند، دراز، گسترده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

چاکر:درپایه واصل لری است نوجوانی که تازه سرپا وراه افتاده است را چُوکِرَه مانند سنگهایی که کشاورزان در میان زمین کشاورزی خود روی هم گرد می آورند. چوک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایه ریزی:فونداسیون.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کشمکش:دیالکتیک در هر کنش و کار پنداری، گفتاری وکرداری، برپایهء باور هرکسی در هر باوری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کشمکش:دیالکتیک.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"دست پیچه" به لری، نگرش من این است دست پیچه وار و بهانه ( به آ، نه ) در گزینه ای نکنیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سپردنامه:وصیت نامه. داد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پوست:چَلق.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چَلق:پوست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پوست ریش، کرکری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لوله کشی آب آشامیدنی،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانه:هسته، دانه های کهکشان، دانه های آسمانها ، دانه به دانه خدایان. دانه به دانه یکدیگر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی دستور، بی ایرایش:بی قاعده. ناایستا بی ایستا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شنیدنی وپنداشتنی:سماعی وقیاسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ریخت، ساخت، قیافه، ترک:طرخ، طرح.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کَل ولا، لری:شکسته پکسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلکه وبلکم :بالا وبالاکم اینکه، فارسی اند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تاختگر. تازشگر. یورشگر. یورشی. تازشی. تاختشی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکست. ناپیروزمند. ناموفق.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیروزمند زندگی باشید. پیروز باشید:موفق باشید .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رستگار و نارستگار:سعید و غیرسعید رستگار وگرفتار . سعید وشقی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

امروزه روز در جهان تاخت وتازه فرهنگها در دهکدهء جهانی آغاز شده است وهر فرهنگی بر پایهء زبان خود به دست داده می شود و برای همین است که فرهنگ واژگان در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیکشنری تخصصی کامپیوتر:فرهنگ ویژی رایانه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نِگَرِه:مُثُل؛مثل افلاطونی نگرهء افلاطونی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این حساسیت ها چیست :این برخورد ها چیست . این بیماری حساس است:این بیماری کنشی است. حساسیت بیماری :کنش بیماری. بیماری کنش دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برخوردن به . برنخورده به:حساس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ریزگ:مترادف و ردیف. ریزگ لری است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تازش. تاختش، تاخت. تاز. تاخت وتازه. رِم. ایرِشت ( یورش ) ایرشت لری است. افتادن به. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیایند:نسبت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لان:لینک.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برش:قطع.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بُرشمند:متقاطع.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

برشا:تقاطع. برشایی:تقاطعی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پدافند :دفاع.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دادن ودادش. دادَنِمان. دادِشِمان. برای کابردها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

محض :فارسی است مَز ، مَزیده، مانند استخوانی را که مزیده اند و گوشت آن را پاک خورده اند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قضا: فُرس کُهن قِض آمد . و قدر :قَدِ دَر ؛پشتِ دَر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جاودان=ازل وابد. ازل:ازاول ابد:بادتاباد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دهر:در هر روی ، فارسی است. سرمد:سرآمد. فارسی است ازل وابد: از اول تا باداباد، فارسی اند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

روزگاری کسانی در راه سفر یا گلگشت ومانند آن نان بر سر قد خود می بستند و با خود می بردند"قِه نِیایَه" که کم کم به قناعت گرایید .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گزارا:اطلاعیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آگاهش:اعلام. اعلامیه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمایا:اعلان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اینک باید همهء وزنهای استفعال در زبان فارسی بویژه در صدا وسیما را به زبان فارسی خودمان و در رسانه ها نیز بکار ببریم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

شناسه سازی:استیضاح.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کناره گیری:استعفا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهرهء ناب:خریت محض.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گزیر و گریز. توافق وتنافر .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"نسخه "به فروش که رفت این همه خوش نویس" باز نسخه" نمایند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرزانهء دانش:فیلسوف علم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شایتی ( شاید ) هم از دیده به دل واز دل به دماغ راه بیابد. هر آنچه دیده بیند دل کند یاد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بافتگی چند یاختهء مغزی می شود دل بستگی و دل باخته .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نمانگاری:بیوگرافی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مهرهء کار. که به روند به واژهء ماهر گراییده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوسر آهن ربا، ناهمخوان، و ضد ونقیض هستند.

پیشنهاد
٠

بالا، پایین . فراز ، نشیب . درازا ، پهنا. بلندا ، باریکا. فرازا، نشیبا. اینورا، آنورا. کوتاه، بلند. پهنا ، درازا. چپ ، راست. زیر، زبر .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشق ، کسی کسی را میخواست اشک میریخت، میگفتند؛اشق مریزد ، اشقش در آمده است، و براین پایه برای همانندی نامی هم شده "اشک آباد " به عشق آباد دگرش یافته ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از گذشته. از گذشته روزگار. زودترها. بسیار زود. فراوان زود. زودزودها. باپسوند ها وپیشوندهادی درخوربکار میروند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کهن روزگار:قدیم الایام . زودتر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نَرنَری:کوییر ، در کهن روزگار نر بازی هم واژه بوده است .

پیشنهاد
٠

نها ، دما به لری مانند نهاوند ودماوند، نها وند یعنی جلویش وند وآسان رو است ودماوند یعنی پشتش آسان رو و وند می باشد. پیش وپس. پشت وجلو. پشت ورو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیش. جلو. لری نها ولکی. ور ( بَر )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تک. یکه. تنها. ( سفیده#سیاهه. ) سفیده:جریده وناهمراه. سیاهه باهمراه وناتنها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پاشیدن. پاشاندن. از هم پاشاندن. از هم پاشیدن. از هم انداختن. زدن به هم. به هم زدن:انحلال، منحل:درِ آن را به گل آوردند ( گرفتند ) . بستند. شمع ومهر کر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

استخدام:گزینش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شتاب، ناشتاب، شتابان، ناشتابان. تند آهسته، یواش ( یکباش ) :یک نواخت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"نویس زدن"به جای صدا زدن در فرست و پیامک ها. ایشان را نویس زدم ( در پیامک ) یعنی صدا زدم. در آنچه نوشتنی باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زاد وزی مردم یک کشور مانند ایران یا ایرانشهر را شهر وند گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایگاه ذرتشت. لری ذردشت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آذر پایگاه :پایگاه آتش. پادگان را هم می رساند:آذربایجان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فراخوانگاه:وعدهء موعود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

داگ. دیدار. زمان دیدار. داگ دیدار. هنگام دیدار. درنگ دیدار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آزمون وافت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایینش. خوارداشت. خواری:اهانت. پست کرد. پست نمود. سر افکند. ناسر بلند کن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دَمش . بُویش. دماغش. پِتِش:لری پِت دماغ را گویند. اِنَه لُری :دم وباز دم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شایا. بایا. کارا. درخور.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نبوغ؛نو باغ؛نوبرش راآورده است:عبقریه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صورت فارسی است در کتیبه های باستان هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با شهراوردی و شهرا وندی نه شهراشوبی، با رقابت و ( مدانت ) ونه عداوت.

پیشنهاد
٠

چون پیش، مانند گذشته، مثل همیشه، . . . . . چونان پیش. چونان پیشین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کما هو اهله:چنانکه باید ( وشاید )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راست ودرست ( درستش ) :کما هو حقه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همخوان بازنمود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تلاش بازنمود:جهاد تبیین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بازنمود:تبیین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

داروخور:مسموم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناایستا. ناماندنی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نامانا. ایست ناپذیر. نامانا. ناایستا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایست ناپذیر:توقف ناپذیر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشنماز آدینه:امام جمعه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گزارش دومی، گزارش دیگری:اطلاع ثانوی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چند وچونی و ارزش :کمی کمیت کیفی کیفیت. وبها ( به آ ) چندیت و چونیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کمین بندگان:مرصاد العباد.

پیشنهاد
٠

ازفرایت و از فرویت:افراط وتفریط فارسی هستند . و اَفِرات و اَفِروت. زیاده روی وکم روی .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تقسیم:تاقه های سیم و توقه های سیم فارسی است. مانند تقویم که تَوقهء بام است و فارسی میباشند .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گونه های جور واجور. انواع مختلف. هرچند نو لری است. . . . . نو نو نگو نگو که به نوع گراییده است وانواع گرد وجمع وزم آن میباشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بسا نگرش ها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بسا دیدگانی. تئوری احتمالی. دید بسایی. بسا دید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسا آزمایش:احتمال آزمایشی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

شاید:احتمال، احتمالاً. شاید: احتمال دارد. می شود تواند بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیر نمود ( دور نمود ) :بعیدالوقوع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زود نمود:قریب الوقوع. بعیدالوقوع:دیرنمود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زرتشت آذر تاشت ودارندهء آتش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درسله:بسکتبال.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برگشت دستگاه:reset ریست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جای خود :حالت نرمال.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوشتچه:کتابچه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خویش خیش است:العقارب عقارب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خاک. خاک کجا خدا کجا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایستار :مُوقَف . مَوضِع. جایگاه. پردازش خود من است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریزند . ریزنده. ریزندگان:تجزیه . تجزیه کنندگان. تجزیه گران :ریزندگران.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رستمینه ( رستم وتهمینه ) رستم زادی:سزارین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زاد بر زی :زاد و ولد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چند ستمه:ظلم مظعف.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درنگه:لحظه، لحاظ.

پیشنهاد
٠

نظر داد:اظهار نظر کرد نگرش او این بود. نظر او این بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نگر نمایی یا نظر نمایی کردند:تبادل نظر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نزدتان پیشکش میکنم . حضورتان تقدیم می کنم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست بریده. چشم بریده. پابریده. دست درازی کرد دست بریده اش کردند. چشم دارد چشمش را نبرید . رفتار درستی ندارد پس پایش را ببرید تا آمد ورفت نداشته با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست بریده:خلع ید . کیک دست درازی می کرد دستش را بریدند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راست ودرست:حقیقت و واقعیت. راست است او موز رادرسته خورد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ستمکش وستمگر:ظالم و مظلوم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیک و بد :حسن وقبح.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راست و ناراست:حق و باطل. نادرست ودرست. راستین ودروغین. دروغ ونادروغ. ناراستین و نادروغین. هوده وبیهوده. بیهوده ونابیهوده. پذیره و ناپذیره. پسند ونا ...

پیشنهاد
٠

راست ودروغ:صدق وکذب. ملاک راستی ودرستی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرزانش تاریخ :فلسفهء تاریخ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زُدا وپُشتا:تقابل وتخالف.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

زدا وبرابرا:تضاد وتقابل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نانمامند:دارای تناقض.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خود نانما:خود متناقض.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناهمخوان:ضد ونقیض.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیوست نیک:روابط حسنه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیک هم پنداشت:حسن تفاهم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هم پنداشت:تفاهم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نانما:تناقض تضاد وتناقض:زُدا و نانما.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

زُدا:تضاد. . . . . زداینده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لکن:لَکُنَه ( یگانه ) چیزی که بگوییم. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گشایشهای مکه ای:فتوحات مکیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

اینکه فردوسی فقاع را بکار می برد از آنجا که فقاع در فقه شیعه نجس وحرام است پس نگرش فردوسی شاید فیقاب باشد که غذا های شلکی آبکی باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نامداران و نام آوران و نام آوران:مشاهیر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فصوص جمع وگرد فص لری است فص پسه وسر و نگین انگشتر را می گویند فصوص الحکمه: پسه های فرزانش فصوص الحکمه از فارابی، در فلسفه است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فصوص گرد ( جمع ) فص است که در لری سر انگشتر ویا نگین انگشتر را پس وپسهء انگشتر گویند . نگینها ویا "پسه های رازوری". ابن عربی، پورتازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نان وشراب. نان و نکبت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مکتب تفکیک:آیین جدایش. مکتب تفریق :آیین پراکنش . آیین همایش:آیین تلفیق.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هویت:اُواِیَت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هویت، فارسی است ، "هُ وَ"هُوَت. آنت. وِنَت"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

راستانه، ناراستانه:مستقیم غیر مستقیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

تکامل انسان :پیشرفت مردم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

داد خدایی:عدل الهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باز و بست دیدگاهی روند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راه رَفته:راه طی شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پرسش پوشش. مسءله حجاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جوامع الجمهوریه ا لافلاطون گزینهء مردم سالاری افلاطون.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیدگاه ها. آراء اهل المدینه الفاضله. دیدگاه شهروندان آرمانشهر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درمان:شفاء درمان دلها. ویا . درمان دردها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساختارهء فرزانش:منظومهء حکمت . ساختارهء اندیش:منظومهء منطق.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گسترهء آزمون پیامبری:بسط تجربهء نبوی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژگان زبان فارسی بیشتر چند واژه ای ودر زبان عربی و دیگر زبانها تک واژه ای میباشند ، استنتاج عربی و نتیجه گیری فارسی میباشد . نتیجه :نهتاج تاج نهادن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بافت:گونه ای ژاکت و کاموا ویا . . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرایش به همکاری:تمایل به تعامل .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"زیلا"ِای مَردِم، لری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

میانگین:معدل. میانش:معتدل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بینت دانشها:احصاء العلوم. نوشتهء ابونصر فارابی. آموزگار دوم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قاصر؛عاجز:کم آورد. مقصر؛متهم:کم نهاد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کم آورد و یا کم نهاد : قاصر ویا مقصر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱ - روشن اندیش؛روشن اندیشی. ۲ - جهان بین؛جهان بینی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باوریاب:تفتیش عقاید، باوریابی در سده های میانین. تفتیش عقاید .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پی به عربی عصب، پیوند، پیوست در برابر بی پیوند و ناگسست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قورمه:قُرِّمان، خوارمان. خوردنی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عجیده:سپیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آجیده کفش آجیده از نخ و بند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شواء فارسی است زیرا در لرستان به روییدنی های آغاز سال که کنگر ، پیشوک و تره های فراوان است و درست میکنند و می خورند "نُوشِوا"میگویند. نوشوا خورش ها و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پس مانده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مانده. دیگر. پسینه:مابقی. پس مانده. "وامانده#درمانده. " دهنی. دَمدَمُو. خاکروبه. ته مانده. دست خورده. ته دیگ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرم:آرام فارسی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نوشتش:کتابت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اوّل:اَ ول:ازوِل آغاز کن. وِل :صفر ( سپهر ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Di. mo. cracy Di حرف شناسه mo. man:مردم cracy; بیشینه:دموکراسی: مردم سالاری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیراست:زیراکس

پیشنهاد
٠

ساده وآسان:خود ساده باشیم وبر دیگران آسان بگیریم:تسامح وتساهل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( P luralism ) :بسیار گرایی. بسیار گرایی درست است زیرا میگوییم حرف در دنیا بسیار است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

۱ - نهاد، که همه را می گیرد. نهاد. ۲ - مار از پونه بدش می آید در خانه اش می روید. درنهاد از برخورد" نهاد" و"درنهاد" پایهء سوم به دست می آید؛ ۳ - نو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چسب خوری:فیبر ، چسبخوری:فیبر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیخوری:ویتامین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کُلخوری، کالری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرسش :امتیاز طلا در آبادیس را چگونه کسب کنیم. پاسخ:

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترب. زر. طلا. سیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به مرجی ( شرطی ) صدا وسیما هم پیشنهاده ها را بکار برد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایرایش:گرامر از زبان آلمانی وانگلیسی تا لاتین ویونانی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توانگاه:powerpoint

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"نمودِند" دستگاه تلویزیون را گوییم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"گُفتِند" دستگاه رادیو را گوییم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"نِوِشتِند" دستگاه چاپ را گوییم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در "نوِشتِند" آپادیس نباید اشتباه نموده شود آن هم پس از فرستادن پیشنهاده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هنیءً:لری است باز هم هست، دیگ و پاتیل پر است. بازهم هست بریز. هنی هی باز هم هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

زاده. زادگان. زاده ها:موالید زاد وز ی یک شهر و روستا، آنها که در یک شهر و روستا زاده اند و می زیند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چرا در شناسهء آبادیس ۱۰_۱۲واژهء ناگردانیده مانده است. تاخت واژگان نوفناوری را باید هر چه زودتر ۱_همتا سازی نمود۲_رسانه ای نمود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکیدن. تَکِش. تکیدم از بس گفتم .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بچم ( بچه ام ) :مای بی بی. واژه در کودکی آموخته می شود.

پیشنهاد
٠

نوبت آن است که واژگان فناوری های نوین را به فارسی بنویسیم وکاربردی نماییم. تا امید دیگری در کالبد وفراکالبدفرد واجتماع دمیده شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جردهءدیگر. پوشاک دیگر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نایابش:نامحسوس . یابش:محسوس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی بهره. نا بهره. #بهره . بهره مند . بابهره. نابهره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باهمی و ناهمی. همخوانی ناهمخوانی همسانی ناهمسانی همواری ناهمواری همکاری ناهمواری همیاری ناهمیاری همدردی ناهمدردی همسری ناهمسری همبستری ناهمبستری. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انتقال مستقیم:دادِش راست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بست. عطف:بست. انعطاف:وابست. بست و وابست:عطف و انعطاف.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهره:مستفیض.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زود گویی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایستانه:توقفگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دَسِلات. لایک بی دسلات:دیس لایک.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمان:مانیتور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فلسفه، پلسفه ، پیله کردن وسفتن اندیشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سفتن، گوهر جان را سفتن یا صفتن، صفتی، صوفی . سفتی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همسان:موافق.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همسانش:متوافق شدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چاپ. نوشتِند. در آبادیس که نوشتِند میکنیم گاه شپه ( شبه؛اشتباه ) میکنیم ، که باید آن نوشتِند را درست نماییم .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قاف . قاف انداختن. قاف زدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گردش. دگرش. دگرگونی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وارو. نغمه های وارو:نغمه های معکوس.

پیشنهاد
٠

پایان شمارش وارو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میان لرز :وسطای زلزال.

پیشنهاد
٠

سیمانما:ویدئو کنفرانس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شادی. شادمانی. جشن. جشن شادی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اندوه. اندوهش. غم. نگرانی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوگ. سوگاهنگ. سوگ سرود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هم بزرگان. هم میانگان. هم کوچکان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

جنگ جان. جنگ مغلوبه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ادبیات، ادبیات فردی ، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، و. . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کُلاسا ( کُل آسا ) :کلکسیون کُلنما. گرداور،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پهلوانی پول.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرنگی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علم:اَلمِ کار و از لِمِ کار یعنی لم کار وعلم کار دستت باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یافتن. دریافتن:کشف.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کَوگکَر، بَدبَدِ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بعد المبادی:پسا بنیادی. قبل المبادی:پیشا بنیادی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پسا بنیادی:مابعدالمبادی. ماقبل المبادی:پیشا بنیادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانسته:منسوب. کتاب منسوب به:نوشته دانسته از .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کامل فارسی است زیرا حرف "ل"الحاقی ( لقی ) است و کام وکامیابی است . وشایستگی در پیشرفت است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افتادش، پردازش:اسلوب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانش ( علم ) دو گونه است ا_دانشهای آرمانی ( انسانی ) ۲_دانشهای کاربردی ( تجربی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمهور فارسی است زیرا از جم :جم به پنداشت زم وجمع وگردهم و هور به دریافت حرکت جنبش و چرخش میباشد. جم وهور =جمهور.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اثرِ:از سرِ. اصل ازسر ( درخت را از سر نشا کن. ) سحر:از آن سر ( روز ) . همه فارسی میباشند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کُت. کُتِش:قطع ، مقاطع:کُتِشها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رسِش. رسیدن:منوال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"زبان چه زبانهای درونی چه زبانهای بیرونی" در یک کشور و یا یک . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نگریستن:مشاهده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یشت ساز :نت موسیقی یشت:یادداشت. گاتها:گفته ها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هیربد:خیربادو بهتر باد وبهترین باشندگان. اینک خیراندیش. خیر علی. خیره. . ( خیره مادر حسن بصری ) نیکان دین و. . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تون سر ؛تو سر، توسر مایی بزرگ مایی ، اینک در لرستان تون بجای تو کار برد دارد. _ ( سردار )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فارسی است خص، ناب و پر چای خص چای ناب وپر رنگ. ناب کار: پر کار . ویژهء کار. متخصص:ناب ، پر، ویژه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چون قایقها را از نی ساخته اند ناو، نیو، و نی، میباشد . که ناوخدا و ناخدا میگوییم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

الموسیقی الکبیر:ساز بزرگ؛اثر ابونصر فارابی دومین آموزگار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خارج خودش فارسی است، قرچس، قرضس. لری ایت که همان اوتout باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بُعد فارسی است، در لری میگوییم:کیک بید کرد یعنی بعید ودور شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آموز و ورز کوشی: تعلیم وتمرین عملی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درستکرد:اختراع.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آواز شناسی:آکوستیک.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یشت شناسی :نت شناسی. ( یشت:یادداشت ) گاتاها ویشت ها:گفته ها ویادداشتها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سازشناسی: موزیکولوژی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرمایه؛دادِش ونادادِش ( منقول ونامنقول )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمایی. کم آمدن:اجحاف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سربست:نتیجه گیری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیباچه. مقدمه . مقدمه سازی:دیباچه سازی، دیباچه چینی. کاردرستی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وابست ها ( ی ) جمع اش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وابست. وابستِ یک پدیده به . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

میانش:معتدل . مانند اندیشهء میانشی .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سه وار. ۴، ، ۵، . . . . وار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشه:داشبورد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زودرس. اسنپ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زندگی برپایهء ارج ( ارزش ) ومرج ( شرط ) است. ارزشها و مرجها را باید نگرش نمود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دپارتمان:بخشی. ویلا:تکی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ویلا:تَکی. آپارتمان:بخشی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شسته رفته.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دووار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دووار :دوبلکس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

. آ: نقطه آمدن /این نشان را در لری: تِی رِز" می گویند. ( تیرز ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دووار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شام چیست؟:نصف النهار؛نیمروز است. آیا نخستین با ر من گفتم نزدیکای ۱۳۶۳

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیدمند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

. Come. نقطه. آ. نقطه: نق دل . ته دل نکته: نوک مداد ته مداد. . . . . . / . come@. . . . . . /این نشان در لری تِی رز ؛تیرز نام دارد که فارسی کهن می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کجایش رایانه ای.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تازش بهمریخت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تازش رایانه ای.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درست. درست است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تا بود فروغ همیشه از روز سرود زین روی به جان وخاک او باد درود شاعر که سخنگوی زمان میباشد تاهست درود ور که نباشد بدرود شهرام. سخنگو:سراینده. شاعر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهمریخت:سایبری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لبی زرد کردن. لری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لبی زرد کردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تیتال. تیتالیگری:مسخره. مسخرگی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چه خوب. چه نیک . چه نیکو. به. به به. زیبا . شایا وبایا ( شایسته وبایسته ) در خور . بجای. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آفرین. نخست آفرین کرد بر کردگار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گلایگی، سیاسیات. هزلیات. سوگیات. اجتماعیت. بدبختیات. بیچارگیات و . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سبک. ( بخش )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آیین. روش. روند. روا. رِوَدگَه. دین. راه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واداشت :وادار . سر کار گذاشتن. شیر نمودن. کشیدن ( به کاری ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برگه های مسافرتی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کور زدا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اُلگویِگی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تاس:مو ریخت. به زبانش لری گَد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غرض ، هدف. آماج. چون غرض آمد هنر پوشیده شد صد حجاب از دل به سوی دیده شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تازه گر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( fresh ( er:تازه گر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برگهء سفر :بلیط

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پاسخ شده. جواب شده بیمار پاسخ شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سخت رو سخت گذر سخت راه ( راه سخت )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخت درمان. بی درمان. درمان ناپذیر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

داور دادآور. داوور. دور.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کُورَند. درمان بیماری کور گر. سوزند آمپول وکورند سرنگ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کَم. سرند زدن کم زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سوزند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موس :گِرزِه بر وزن حرفِه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گریز رابر ستیز به وبهتر وبرتری دید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پورمان. یک آجر سنگ . یخچال. چالیخ در جای خود تا سازگار شود . پوراندن. پورش. نیز درد پور گرفت وآرام وآسوده شدم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پور:آرام. آسوده. دردم پور گرفت یعنی آرام گرفت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کور ، چون برای درمان است ودرمان را از کهن کور می گویند. ( بروم پزشک دردم را کور کند. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

بودش. هستش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بارزن. کسی یا کسانی که بار می زنند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فعالیت ؛کار. فعال: کاری. فعل. کار هرچند پایهء همه پیله است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نام ، اسم ، نشان و . . . نام یا دانشی ( علمی ) است ویا نهادی ( وضعی ) نامهای دانشی مانند ریموت ( کلیل ) را می توان دگرش داد و نامهای نهادی ( وضعی ) ر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کِلِیل:ریموت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عاقل پشیمانی؛پشیمانش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بایست ( بایستمان است )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مژدگانی به لری مِز گُنا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلقی ویلقی تنها وناتنها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

تنها ناتنها :مجرد ومتاهل.

پیشنهاد
٠

نادیدار: ممنوع الملاقات.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دویمه. بجای دومه که کابردهای دیگری دارد. دویمه کهن است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"چارانه. ترانه. رباعی. چهار دویه. چاردویه. دوچهاره. دوچاره. " رباعی هم از ما میباشد زیرا نوآورش ما می باشیم. گویند که رودکی چو می بود به رو میدید ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

باری:barely

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

یک شمار دستگاه سیما . یک دستگاه صدا ویک دستگاه ماشین ( مچین لکی ) چاپ ( چاو ) که به آنها ۱_نمودِند۲ - گفتِند۳_نوشتِند گوییم را خریدم. صدا و سیما بسیا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عِرض. عریضه. ارث. آز وآرزو را می نمایند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چو. چوگان. چوگ ان:چوگان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایرشت و یورش عَرَض تاخت پرتو بر پدیده است وگوهر که جوهر باشد .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آسیب پذیر ( ان ) : ( s ) misereble

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بگیریم. barely

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چام. چامه. چامه. سرود. شعر ، متل ( مثل ) "نباید که امروز و فردا کنیم " ( شهرام ) "چو فردا رسد کار فردا کنیم" مصرع و نیمهءدوم بیت از کهن بوده است. ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمی یابندش مگر پاکندگان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باز وبست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برش:تقریض.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فارسی است مانند خاکستری ( خاک استری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسپری فارسی میباشد مانند سپری نمودن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سال نزدیکای سال ۱۳۶۰ من فوتبال را توپا ( توپ وپا ) گفتم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رویه و روا:تصور وتصدیق. رویه :تصور . روا :تصدیق. رویه ناشدنی:تصورناشدنی. روا ناشدنی:تصدیق ناشدنی. رویه ناپذیر :تصورناپذیر. رواناپذیر:تصدیق ناپذیر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روا:تصور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به لری ولکی شِک میگوییم مانند شِکست وشکست آینهء ذهن در یک پدیده در رویهء ذهن وروای ذهن .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

اگر سزا یافتید پس سزا دهید به مانند آنچه سزا دیده اید . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کهن خیار چنبر راخیار شِن و خیار سبز را خیار سینی میگوییم در لری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نماده:پروفایل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بست وباز .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چهره لری است . لکی چِیَرَه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آزموده #ناآزموده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقل:گفتن. نُقل:آجیلی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دادن: انتقال مانند کتاب . دادن دانش های یونانی به جهان اسلام. دادِش دانش های یونانی به جهان اسلام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دادن:انتقال.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخن. گفت. حرف:کلام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناآزموده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آزمون از دانش برتر است؛تجربه از علم بالاتر است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانشمند. لری دانستمند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دریا دانش:بحرالعلوم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برهه شاید برّه یا برّش زمانی باشد .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برید:بِبَرید. چاپار:گزارش آر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دَستنِه. دست نهادن در کار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جدید:نو . نوین. تازه. نوبر. تر:مانند شیر تر. قدیم:کهنه. کهن. کهنین. دیرین . باستان. سالخورده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نو. تازه. نوبر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

هوش درکی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آرمان و آرزو وامید در کاربرد آنها در جهان فرد وجامعه. بویژ در زبان ناب وپاک وراست ودرست بودن آن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاربرد آرمان ها و برنامه ها. مانند کاربرد واژگان پیشنهادی در رسانه ها ، رسانه های دیداری. شنیداری. ونوشتاری. نیز گفتاری که برخورد مردم با همدیگر در ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افتادن:موکول شد: افتاد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مردم ، مردمان :هم زنان وهم مردان را پوشش می دهد. زندم را نیز وزندمان را می افزایم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جوانمرد:زن و مرد را گوییم مرد به در یافت مردم ( زن ومرد میباشد. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گذراندن. نگذرادن. ( تصویب )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستوره. فرمانه:محاکمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یکشو؛ جایی که دو آب از دو بستر یک بستر می گردند. یکبستر. یکشُو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برخوردگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

با در دستور کار یکسان ومانند نیست. ورزور.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودم. خویشم. منشم. سرشتم. خمیره ام . بنم. تهم. بیخم. برنجکم. ریشه ام . بوته ام. دارم ( درختم ) . رگم. داروندارم. بن چینم. بن چینه ام. خونم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جلدکاری کنیدشان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زایش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

امید :آمد ویا اومید ( آمد ) آمدن. برخی لهجه ها آمد را اومید میگویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نَخل:نُقل، کهنی ها نقل را نُخل می گفتند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ورزور ( فراکار )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خود الف; خود گول زنی ب؛خود گول خوری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شتابا#ناشتابا. acceleration

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نامه ، نامه پرانی، به نام کسی هست، نومه لری میان چند کس است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برپایهء:به استناد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ستیزمانی :تنازع بقاء.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جنده وجنده باز:زانیه و زانی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تلاش شناسی.

پیشنهاد
٠

فراگرنه. مانند فرا انجام . فراکرانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اپلیکیشن:گَرانِه مانند انجام گرانه. کاربرد گرانه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانای راز. ( دگر دانای راز آید که ناید. ) راز جهان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دانای روزگار. پروفسور روزگار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وجدان لکی است وِژ دُ وژدُناً ( وِژَمَزُنی ) خودش می داند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عرف ، که در پایه لری است گاوی است که رنگارنگ است . ودر میان ۱۰و ۱۰۰ و۱۰۰۰ گاو از دور شناخته است. و در زبانش لری به آن گاو مَرُو می گویند مروب ومروپ و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیایند تباه:تالی فاسد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنگل قانون . قانون جنگل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

قانون. قانون جنگل و جنگل قانون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

لکی، لوگوس لوجیک، ذهن و زبان ، منطق. زبان لکی نامش هم سربلندی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لیمه درست است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رازمانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کالبد: طبیعه. فراکالبد:ماوراء الطبیعه. فیزیک :کالبدومتافیزیک:فراکالبد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مکیس:تعارف: سیاوش نکرد ایچ با کس مکیس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مکیس:تعارف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

صفر:سپهر. صفر فرو صفر فراصفر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیچ:معما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بینورزی:اپتیک* بینورز و نگرور:مناظر ومرایا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عطوفت:نرمش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خشونت:زبرش. عطوفت:نرمش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یدالله مع الجماعه:دست خدا با همایش است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موبد : معبد به روند جا افتاده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرتُوَک:منور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چراغش. هرچند لیمه لری است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

آرایش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از در آمده. دَرَکی مانند هوش درکی. دندان درکی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دَرَکِی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رازمانی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اول اَ وِل از ول از صفر ول ، : صفر آغاز . عنف:دماغ . لری; پتم بی وش :دماغم شد بهش . به او در آمدم روبرو شدم .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جوش جوانی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جوش جوانی : عنفوان جوانی.

پیشنهاد
٠

گمانه ها وکمانه ها . حدسها وابطالها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستوپ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست وپا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ستیزمانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رازمانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نَخ. در نخَش رفتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

تاملات، مدیتیشن:دادوستد دردادوستد بودم در سدد بودم در صدد جا افتاده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکه:یوگا.

پیشنهاد
٠

گمانه ها درست است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

باهم. معاصران با هم ها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توطئه :پسینه مانند پیشینه که به دریافت مقدمه باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هر دوره یا آیین روزگاری را دارد. مانند یک طایفه که به روند قوم وآتشگاه ( تژگا ) ودوده و . . . را دارد که به روند آنها در میان اهل دانش گذشتگان اکنونی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

باهم :معاصر. باهم ها معاصران.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تاروند چه باشد . درست است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گروهش:حزب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهرآورد. وشهروندی وشهرآشوبی. وشهرآوردی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرفتن. گرفتش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیرش. دیرکرد. دیرا. واافتادن. پس افتادن. سپسی شدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناپسند ناگزیده چیزی که نمیگزینیم هرچیز که خوار آید روزیش به کار آید . باید پسند ونا پسند را به روند آزمود وبه کار گرفت .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پسند وگزین. گلچین . دستچین. بهین. در واژگان هم بکار می گیرند. تاروند چه باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انیران آنِ ایران از آن ایران.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ایران کشور آریاییان ایران، انیران آن ایران ازآن ایران.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کوتاهش ومیانش وبلندش قد کسان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

فتح، پت، پت وش نَدَ، فتح بهش نداد. غالب، غلوی هَرد. و دوری خورد. فارسی اند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قطع فارسی است. لری به جای قطع کُت میگوییم. کت کت: قطعه قطعه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

پشتیبان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تک. نوک. ته. بالا. اوجا. فرا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مستگر:مسکر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تایک. ( تای هم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیوست. پیوند. پیک ( پیِ یَک ) پی هم . بست . بستن. جوش. پیشک، پیش یک ( یکدیگر ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مانیفست:آشکار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میدان می دان. دشت داشتن. کوه کاب قاب بسته . دریا دریو درهء آب . دیر در دیل دل.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فضا خوانش دیگری از افزا و فزایش وافزایش ومانند اینهاست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ماندگار:استقرار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محوطه فارسی است، گاهی کاروانی یا قافله ای در حرکت است ناگهان به راهی خراب می رسد کاوان اسب والاغ واستر می مانند واینک کاروانیان با صدای هوش هوش هوش و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ترچیدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پُزِشی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوستی ناپذیر.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایین نمی برد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بی خدایی آشکار. بی خدایی نا آشکار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موز موز کار علی وا دیار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هو لری است به پنداشت گراز. هو لری مانند تو ( شما ) لری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چون یک. دو چونان یک. هم برابری .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گستره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

پیوند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کناره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرگرفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نادستاورد. بیدستاورد. بی نتیجه. نانتیجه. ناسودار. ( سودار )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستاورد، نتیجه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوشگلی:جاذبهء و گرفتش عشقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آب پَر، آب پَران.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زِل روز.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"الکترال":"گزینگان"، در برابر" برگزیدگان" که "پیامبران" باشنداز نگرش واژگان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

قایق، کایاک؛کاب یاز ، مانند کاهن ربا که همان آهن ربا باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قایق آب آشنا. قایق شنا. . شنا قایق.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرز رسی. حدنصاب . مرزرس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زمین خراش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کیهان بینی. کیهان بین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کیهان پژوه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آب پژوه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوهدان. کوه شناس. کوه آشنا. کوهرو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوهگرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دریا شناس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آسمان پلک. آسمان گرد. آسمان پیما.

پیشنهاد
٠

جردهء کیهان پیمایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آغاکیهان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آغاکیهان:spaseman

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کیهان نورد. کیهان پیما.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جندگی. حیزی. ( خیزی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دِدادمایی. از مادر سپسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وارفته.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

وضع فارسی است، میگوییم وضع گوسفند چگونه بود و روند یافته است . لری وز می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ماستمالی، کلاه شرعی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مرزشها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با آب و تاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایستار:موقف، در سال گویا ۱۳۶۱ بود ایستار را به دست دادم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بامداد به داد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نکته را گرفتم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مبداء از بدو دویدن ومقصد از قصد خواسته می آیند و هر دو انگاره ای فارسی دارند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدو تا نها، بدایه تا نهایه بدو وا نها بدو به جلو .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدو وبیاغاز تا خاسته تا بنشین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تُر. شُر. سُر ( سیر ) سُوک. نُوچ: راه و روند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پاگ تا داگ. پایگاه تا جایگاه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مال و جال. مبدا مقصد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

داگ ، دالگاه، دالگه ، مقصد . ومبدا جاکار ، مقصد جابار. ( [مالگه دالگه :مبدا مقصد ) ) ]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیم بستکش. سیم بکسل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ابرآدم. ابرآغا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جا افتاده بد جوری جا افتاده وبهانه ای برای آسیب رسانی وزیانمندی به بازسازی وآراستگری زبان ودیگر کارهاست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گزارش نگار :خبر نگار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کِش وکَش :جزر ومد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

خُواناگر ( خواننده )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یابشی. یابشیها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بنویس، دیکته کرد ، بنویس کرد دیکته می کند بنویس می کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اندیش صوری:منطق صوری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چیست پایه:اصالت ماهیت آنچه پایهء آن چیستی است و برپایهء چیستی گفتگو می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

یابش، یابش کردن:حس، احساس احساسات:یابشها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روزگاران به یادم می افتد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویردارش فرزانش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درونشی و بیرونشی، ورودی وخروجی و درونش وبیرون.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

راست ودرست، حقیقت و واقعیت، هرچند حقیقت و واقعیت خود فارسی میباشند، در زبانش لری اگر نگاه مردم به ته دره ای یا تویه ای بیفتد می گویند واقش ( واقعیتش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

استپ، ایست توپ، فارسی استstop

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هست پایه، اصالت وجود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بابا و بانو، بابایان وبانوان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عین و ذهن :آخت و ساخت. سابجکت و آبجکت subject and abject.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشا رستاخیز فناوری ، پای رستاخیز فناوری ، پسا رستاخیز فناوری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرزانش گشتاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خاورش فرزانش؛فلسفهء اشراق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شایسته ، در خور ، سزاوار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

انقلاب :رستاخیز، انقلاب صنعتی: رستاخیز فناوری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساعت چنده:سایت چنده ساعت های سایه ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیر وسلوک فارسی است سُورِس و سُولقِس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ورافتاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

قلب فارسی است زیرا کلب در سانسکریت نخستین آفریده است وقلب نیز نخستین بخش ساختهء تن مردم است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برگشت نابود. اعادهء معدوم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

تمدن، فارسی است، تَمِدان ؛تمه ای که ما دان آن هستیم و نسل به نسل در روند است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جهان آفرینش:استومند. است و مند. جهان استومند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

استومند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای آ غاز و پایان نوشته. . . ازقلم بردار تا قلم گذار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زنش ( زنشت ) لری است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گاهی واژه ای را می پردازیم ناگاه هنگام فرست، پیام بازرگانی نمیگذارد به هنگام برسد .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هستومند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیستومند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اُرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آویزآراست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سردگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یافتم. تلفن:تال فن فن تال فن تار . تال وتار سخن حرف فن فن تال فن تار فن حرف وگفت گو پس فارسی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثل، فارسی است متل است، مثلش این است، متلش این است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درخت. در آخته برون آخته مانند شمشیر آخته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نامهای خدا نام نیک ویژگی فرا .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویژگی های خدا. ویژگی خدا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مطلق:فارسی کهن ولری میباشد می گویند مُوتَل مُوتِلَه مُوتِلَق:مُتِلَق ومُطلَق.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شایومند :ممکن الوجود. ( شایدومند )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنت ماءثوره:روند روا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روند روا:سنت ماءثوره. #روند ناروا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشترانکوه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کله ای:مختل المشاعر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پهنا ودرازا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

باداباد : risk

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توپباد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میانفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

پلیس : پل ایس. پل ایست ایران باستان دور شهر آب بوده و در دروازه پل بوده کسانی که روی پل شمار بوده اند را پل ایس یاهمان پلیس میگفتند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایستانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انداز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

خورنق. خورشید گیر. آفتاب گیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلاع ج قلعه دژ . دژهای.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

تا کجا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چو و رو. چو مشود چاپ. رومیشود روایت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به هنگام، بادهای به هنگام ( موسمی ) بارانهای به هنگام ( موسمی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چُر لری است به خالی گویند چر پر گی یا گه. چُر پتی شاش ادرار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریختانه :مدفوع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پری. حور. خیره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیار دانش climate seinsce

پیشنهاد
٠

بن نیمروز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دروش. درو ش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قاتل:خونی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دست کم . فعال :کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مادر:مهتر پدر:بهتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیمگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صورت در باستان صورت فارسی است در کتیبه های باستان که در زبان باستان نوشته اند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

قلم فارسی است قلمهء پا. قلمهء درخت. قُل به لری پا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

قمر ماه به لری کمر هم گویند کمر در عقرب است قمردر عقرب است. بر پایهء گاه شماری در تاریخ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ظهر فارسی است ، افتو زور بی؛آفتاب زبر شد نیمروز است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

یعنی؛یانه. ( آیا چنین نیست ) فارسی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ذُل فارسی است . زنجیری که به دو دست اسب مینهند تا درجا باشد ذالنَه :گویند ؛ذل نهادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بُختُم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نتیجه نِه تاج تاج نهادن دستاورد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صِغِر در برابر کور لفظ لری می شود صغیر وکبیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قضیه گزی گازی ویا گزه ای از چیزی پس فارسی است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جمله را من" گذارده "میگویم تا دارای نهاد و گزاره باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیس لایک را به نادرست گردانش نمایید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

لایک را به درست دگرش دهید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چوغا ویا کَپِنَک. از پشم درست می شود. با آنکه چُک وچُکِسِه به دریافت آن است که در برابر کسی در آمدن ویا در روزگار نبودن ابزارهای جنگی و جنگ افزارها د ...

پیشنهاد

دیکشنری آبادیس :لغت نامهء آبادیس. واژه نمای آبادیس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

رکورد او را زد: ثبت او را زد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ثبت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دفتر کتابت: دفتر نوشتش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سپاسانتا بجای سپاسگذاری که بلند است وبجای سپاس که نظامی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سپاسانتا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاریابنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دختر :والادخت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سپیده. نیمروز. پسین . ایوار. شام. شب .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نماز پسین . صلات عصر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نماز نیمروز_صلات ظهر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نماز. نیایش . خواندن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کشاورز با ابزاری به نام شن باتازش باد ترت دانه را به هوا میاندازد وباد کاه را می برد ودانه به زمین در جای خود می افتد که این شن آختن شن آخت را شناخت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سرود گو. بیتبند لری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سلام پیشنهاد کاربران دلیت ویا حذف شده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضدآن. پس نهاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

والادخت . دختر .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همدست. ناهمدست. بی همدست . . موافق . مخالف. بیطرف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سوسیالیسم. ناسرمایه داری. واره خودواره. خلق واره . خداواره. اجتماع واره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاپیتالیسم، سرمایه داری; داره خودداره. خلق داره. خدا داره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غورخانه به لری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غور به لری باتلاق را گویند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غور. لری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرسشه کرد در گفتشه سمت را. سوال پیچ کرد در مصاحبه طرف را .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرسش پیج گشتن. گاهی پاسخ پیچ شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پاسخه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پسر:شهریار. دختر:والادخت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پسران :شهریاران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

والادختها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرکار خانم:والاخانم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابرمردم:ابرمرد. ابر آغا .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاریابانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیاز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چاغی کاری. لری است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بدبهره گی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در کمین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آزادش سرود. تخلص شعر. " آزادش سرود من شهرام است* خیام کجا وتا کجا بهرام است". شهرام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نیم شب شاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیمروز نیک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدینه به آیین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

روز پیروز

پیشنهاد

سلام ، پیشین پیش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پسین پاس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعهد: پیمان. تعهد وتخصص:وپیمان و ویژان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویژان :تخصص . ویژان و پیمان. تخصص وتعهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خواهشمند است ساختاری را به دست دهید تا واژگان پیشنهاد وگذرانده شده را دیگران باز گو وباز نویس و باز پرداز نکنند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رسا فصاحت وبلاغت کلام :شیوایی و رسایی سخن . گفتار شیوا ورسا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیوا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرایش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پاسخگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هافبک: نیمه زمین. بال چپ تیز بال چپ . بال راست تیزبال راست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خرافات: کژایه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوه پیما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صداگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بینک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نادیده انگاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اقبال وادبار:کچ وراست کچ در کارتان نیاید. راست در کارتان بیاید کج وراست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرزانش خاور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آماده پاسخ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جوان ناب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیار شناسی

پیشنهاد
١

نکته هایی پیرامون شناخت سروده های فارسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سَبُکِه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوپارکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پوزش وسپاس :عذرًا وشکراً

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کِش وکَش :جزر ومد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هنگام افق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هم سرودی. بیته.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شمارش وارو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افزنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توفیق رفیق باشد :توش و توان باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قفله، دربست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

داغگر:فلاسک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تتمهء صوان الحکمه: ماندهءویردارش فرزانش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گند منش: خبث ذات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پسانه: ( عصاره )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بیرونش ( استخراج )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشراق:خاورش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دگرش و پایانش صرف ونحوه دگرش:صرف پایانش:نحو

پیشنهاد
٠

گفتشهء رسانه ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چاپه ها ( مطبوعات )

پیشنهاد
٠

گفتشهء چاپه ای ( مصاحبهء مطبوعاتی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سختی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گیرم. گیریم. گیرم که . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرپا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پذیرفته. پسند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نگره شناسی. نگره شناسی و جهان بینی ( ایدئولوژی وجهان بینی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نُکتِش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

واره. گهواره. شیرواره. مردم واره. کیهان واره. خداواره. بهشت واره و. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرزند شما درس نمیخواند؟خدا نکشد الهی باشدش درس هم می خواند. اگزیستانسیالیسم:باشدشگرایی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باشدشگرایی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انبوه اتمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وادار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرتوه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بال راست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پنجاهه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هنرهای کالبدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نگره گرایی

پیشنهاد
٠

فرامیهنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بخش بخشناپذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گوهر تک.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افتامد اتمی . افتامد هسته ای. جهان افتامدی اتمی است. جهان افتامدی هسته ای میباشد .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روزنگاری. ژرنال:روزنگار

پیشنهاد
٠

افتامد جادویی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فلسفهء علم:فرزانش دانش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

adventure of ideas نگرهء نگرش ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روان باوری به مرز سال ۱۳۶۲خورشیدی گفته ام مانند بسیاری از دیگر واژگان که پیشنهاد داده ام ویا گفته ام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیام. کوته سخن. جان کلام در یک نمودار هنری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اندیش شماریک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مهندس سازندگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سازندگی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی زهره. زهره ترک. زهره رو.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زهره ترک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زهره رو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فراهنجار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرراستانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راست پاک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چهرهء درست. چهرهء راست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهر وجور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نگره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باداباد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نگره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیامش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرفراز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیالشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رمان: خیالش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

شارژ:پرش، زدن به برق برای پرش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ربات جام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاسپین:کاسهء پین یا پهن که پارسی کهن میباشد چنانکه اقیانوس آوق نوس به زبان لری که آب نوشیدن است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گَپ کالا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"فراافتامد".

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خاموش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باب نگاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یادته ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایینشی

پیشنهاد
٠

افتامد؛real ) ism ) وَقَعَ: اُلقیَ وجاءِ با haiper می شود فرا افتامد ( افتاد وآمد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرا افتامد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اساس یابی

پیشنهاد
٠

کمانه ها وگمانه ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فرزانش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نگره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فراکالبد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کالبد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

توپسال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درخور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دستش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی دِماغ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کیهان نورد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

توان کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لری لرستان تی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

زورشکاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انرژی پتانسیل:نیرویش توانشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیرویش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هوایش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درخور یاد است که آدُرِس دُرِس آ ویا دُرُست آ نیز فارسی کهن ویا لری می باشد .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کجایش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پنداشت و دریافت مانند معنی ومفهوم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وندن. وند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چالیخ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یخچال یخ ؛ یخچال چالیخ:یخچال یخ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درستگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کیهان پرداز.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رانندهء کیهان نورد:افزاننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راهه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رِم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مالَند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تختلیک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پروازگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هواگرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اندیش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نانما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هورا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نسیما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیپلم. دیپلمه:کاریاب. کاریابی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درآمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دلا دلایت می آمد ( انجام هرکاری ) نگاه کنی . انجام دهی. ببینی. تلاش کنی .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دارا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آلشتی. آلشت. لری است به معنی عوضی وعوض.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایرایش :grammer . ایرایش. ایراست. ایراستارایراستاری برای گرامرانگلیسی. مانند ویرایش. ویراست ویراستار ویراستاری برای فارسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پوششی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناروا#روا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راسته ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حق:راسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ورزندش:ژیمناستیک.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زدا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاوند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمانه و گمانه ( حدس و ابطال ) کمانه:ابطال . گمانه حدس. کمانه ها وگمانه هامشود حدسها وابطالها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در دید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیماره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مانیوود ( مانی باآن همه هنر )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( مانی وود ) یا ( مانیوود ) مانی با آن همه هنر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سازند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

میانخانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آراسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستور. فرمان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جاندار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چاکری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برخورد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوری ناپذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بنشین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناکلیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیرایش:پروِِلباس.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیراست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جُنبک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سربابگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بابگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آموز. آموزگر. سرآموز. آموزشگر. سرآموز. سرآموزش. سرآموزشگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ایستاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از دستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ستانا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اینک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

، accident and درازا و پهنا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باهاش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

باهمش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنبک مانتویی خانمها جنبک پالتویی آقایان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آقایان:پالتویی بانوان:مانتویی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گفتشه